۲۰ مهر ۱۳۹۶ ۱۷:۴۴
کد خبر: ۱۴۳۷۹۰
bi khaneman khaniki kazemi karami ... (20)

حداقل یک میلیارد و 200 میلیون نفر در سراسر دنیا هستند که در تامین حداقل نیازهای اولیه نظیر مسکن، خوراک، پوشاک و حتی آب برای زنده ماندن ناکام هستند، این آمار بی‌خانمانی را تا حد مقعولی می‌توانیم به کشور خودمان تعمیم دهیم و با خودمان بگوییم که سهم ما از کمک به این افراد چیست؟ خانیکی، رجبی مشهود، خانی و کاظمی پاسخ می‌دهند.


فاطمه ملک محمدی-عطنا، نشست «شهر دیگری» به مناسبت روز جهانی بی‌خانمانی به همت گروه شهر و زندگی روزمره «انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات» با همکاری «گروه پژوهش جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها» سه‌شنبه هجده مهر در دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.


در این نشست هادی خانیکی، مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه‌طباطبائی،  اکبر رجبی مشهود، مدیر عامل «جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها»، محمد خانی، مترجم کتاب «بی‌خانمانی و سیاستگذاری اجتماعی»، عباس کاظمی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، محمد کرمی، مسئول درمان «جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها»، تعدادی از بهبود یافته‌های بی‌خانمانی، مسئولان گروه‌های جذب جمعیت طلوع و جمعی از دانشجویان جامعه‌شناسی و ارتباطات حضور داشتند.


دبیر علمی این نشست، دکتر عباس کاظمی ضمن ابراز خوشحالی از برگزاری این نشست در دانشکده علوم‌اجتماعی گفت: متاسفانه دانشکده علوم‌اجتماعی توجه چندانی به موضوع‌هایی مثل بی‌خانمانی ندارد، این دانشکده در مورد مسئله‌هایی که جامعه درگیر آن است سکوت می‌کند و به جای پرداختن به مسئله‌های مربوط به انسان،  بیشتر به مباحث روشنفکری، فانتزی و ویترینی توجه می‌کند.


کاظمی در انتقاد به وضع مطالعه علوم اجتماعی از فلسفه به وجود آمدن علوم انسانی در دانشگاه‌ها گفت و خاطرنشان کرد: اسم ما این است که علوم انسانی و علوم اجتماعی داریم ولی عملا از مسئله‌های انسانی و اجتماعی غافلیم، بسیاری از دانشگاه‌های دنیا بر اساس رشته‌های تحصیلی و تخصصی که دارند به کارهای داوطلبانه برای کمک به این بی‌خانمان‌ها روی آورده‌اند و این در حالی است که دانشگاه‌های ما نسبت به مسئله بی‌خانمانی و مسئله‌هایی از این دست کلا بی‌توجه‌اند و حتی در این باره بحث نیز نمی‌کنند.


این استاد ارتباطات دانشگاه تهران از حضور سه متخصص در زمینه‌های مختلف در این نشست خبر داد و گفت: ما امروز از سه نگاه متفاوت به مسئله بی‌خانمانی نگاه می‌کنیم؛ هادی خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه‌طباطبائی در مورد پوشش رسانه‌ای، اکبر رجبی مشهود، مدیر عامل «جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها» در مورد کودکان و محمد خانی، استاد دانشگاه علامه طباطبائی در مورد سیاست‌گذاری اجتماعی مسئله بی‌خانمانی صحبت می‌کنند.


عباس کاظمی، دبیر این نشست، ضمن اظهار امیدواری از زمینه‌ شدن این نشست برای صدا دادن به بخشی از جامعه که صدایی ندارند، از اکبر رجبی مشهود، مدیر عامل «جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها» دعوت کرد سخن خود را آغاز کند.


اکبر رجبی مهمترین علت طرد اجتماعی افراد و بی‌خانمان شدن آن‌ها را بی‌تفاوتی مردم به این مسائل دانست و گفت: جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها از طریق پخش غذای گرم بین کارتن‌خواب‌ها با آن‌ها آشنا شد و به این مسئله پی برد که بالغ بر 90 درصد کارتن‌خواب‌های موجود در تهران درگیر اعتیاد به مواد مخدر هستند، بنابراین مکانی شبیه کمپ در هشتگرد کرج تهیه کردیم، این افراد را به آن‌جا انتقال دادیم، سپس متوجه شدیم این افراد نیاز  به کار دارند واشتغال‌زایی کردیم.


مدیرعامل جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها در ادامه گفت: این افراد برای کار کردن نیاز به آموزش داشتند، آموزش روانی و معنوی، چراکه نبود انگیزه در این افراد موجب می‌شد تا این افراد نتوانند خوب زندگی کنند، در نهایت پس از حل مشکل این افراد به آماده کردن خانواده‌هایشان برای بازگشت این افراد اقدام می‌کردیم، به این ترتیب هفت مرحله طلوع شکل گرفت.


وی گفت: ما هفت مرکز داریم که چهارتای آن‌ها درمانی است، به نام‌های: سرای امید، سرای مهر، به سوی امید، سرای ایمان و سرای نور که مرکز پسر بچه‌های 12 تا 19 ساله بی‌خانمان است که موضوع صحبت امروز من هم راجع به کودکان بی‌خانمان است.


امروزه ما دو گروه کودکان کارتن‌خواب در تهران داریم که یک گروه آن کودکان زندانیان فشافویه هستند که با مادرانشان در آلاچیق‌های حرم امام زندگی می‌کنند و اکثر مادران این کودکان معتاد هستند که به معتاد شدن این کودکان نیز منجر شده است، این افراد برای سر زدن به پدرشان که در زندان است همراه با مادرانشان در این مکان مستقر شده‌اند و به علل مختلف جایی برای ماندن ندارند.


گروه دوم مادر و فرزندان زندانیان قزل‌حصار هستند که در کیان‌شهر کرج زندگی می‌کنند و اتفاقات بسیار ناگواری برایشان رخ می‌دهد، از جمله کودک 5 ساله‌ای که مادرش اقدام به تن‌فروشی می‌کند و این کودک بر اثر تجاوز دچار پارگی روده شد که ما به بیمارستان منتقلش کردیم اما اسناد این اتفاق را از ما گرفتند و به ما انگ سیاه‌نمایی چسباندند.


اکثر کودکان بی‌خانمان در صحبت‌هایشان از طرد شدگی و ترحم حرف می‌زنند، ما نیز به عنوان یک موسسه مردم نهاد نه تنها حمایت نمی‌شویم بلکه طرد می‌شویم، من امروز خیلی خوشحالم که جمعی دانشگاهی بنده را دعوت کرده‌اند و حداقل به صحبت‌های من به عنوان کسی که کار میدانی در حوزه آسیب‌های اجتماعی انجام داده است گوش می‌کنند؛ هیچوقت جلسات مربوط به کارتن‌خواب‌ها در ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز پذیرای ما نبوده و افرادی در این جلسات صحبت می‌کنند که متاسفانه هیچ تجربه میدانی‌ای راجع به کارتن‌خواب‌ها ندارند.


بچه‌های طلوع تیم فوتبال دارند و کارهای اجتماعی متفاوتی انجام داده‌اند و به شدت افراد آموزش پذیری‌اند که این نتیجه دیده شدن آن‌ها و طرد نشدنشان توسط ما است.


 این فعال اجتماعی با انتقاد از عملکرد بهزیستی برای بهبود وضعیت نیازمندان گفت: اولین ترس بچه‌های بی‌خانمان و کارتن‌خواب، از بهزیستی است. این نهاد به جای این که مامنی برای افراد بی‌سرپناه باشد، بیشتر آنها را دچار طرد اجتماعی می‌کند و با برنامه‌ریزی‌ها و اقدام‎‌‎های غلط مانند همان که چند هفته پیش درباره دستگیری کودکان کار انجام شد، این نیازمندان را از خودش می‌راند و آنها خاطره خوبی از حضور در بهزیستی ندارند و حتی از آن فراری‌اند.


ما این پسر بچه‌ها را از خیابان آورده‌ایم به یک سرپناه که در آن امنیت و فضای آموزشی دارند و هر هشت دختر ما امروز به مدرسه می‌روند و نمره‌هایشان بالاست، امکان تفریح این چند کودک را نیز فراهم کرده‌ایم، ما این کودکان را با زور نگه نداشته‌ایم بلکه طوری مدیریت می‌کنیم که فضا را دوست داشته باشند، در جشن روز کودک سرای نور چندتا از بچه‌های ما وقتی معاونین بهزیستی را در آن‌جا دیدند می‌خواستند فرار کنند، من بچه را گرفتم و بردم پیش معاون و از او فقط خواستم بغلش کند.


اکبر رجبی مشهود از حاضران و مسئولان درخواست کمک کرد و گفت دوست دارد بیشتر با نظرات و دیدگاه حاضران، کارشناسان و اساتید درباره آسیب‌های اجتماعی از جمله بی‌خانمانی، کارتن‌خوابی و.. آشنا شود.



بی‌خانمان‌ها ضایعات شهری نیستند



در ادامه محمد خانی، مترجم کتاب «بی‌خانمانی و سیاستگذاری اجتماعی»، فرآیند حل مسئله بی‌خانمانی در اروپا را تشریح کرد و گفت: اولین قانون در اروپا  «قانون فقر» راجع به ولگردها، بی‌خانمان‌ها، دیوانگان، بیکاران بود که بخشی را برای ایجاد نظم، کم کردن هزینه نگه‌داری و جمع‌آوری به نوانخانه‌ها و بخشی را به اردوگاه‌های کار اجباری برای بیگاری گرفتن بردند.


محمد خانی رویکرد اروپائیان راجع به مسئله بی‌خانمانی را تا قبل از جنگ جهانی دوم فردگرایانه دانست، سپس به بخشی از کتاب «بی‌خانمانی و سیاستگذاری اجتماعی» روجر باروز اشاره کرد که نوشته بود: پلیس نظامی محافظه‌کار که برای انجمن محافظه‌کار شورای محلی سخنرانی می‌کرد وقتی بحث تصویب قانون حمایت از افراد بی‌خانمان شد گفت: «ولگردها افرادی مفت‌خور و بی‌مسئولیت‌اند.»


وی در تشریح این نوشتار گفت: آن‌ها تمام مسئولیت بی‌خانمانی را مسئولیتی فردی می‌دانند در حالی که این مسئله پیامد ساختارهای مختلف فرهنگی‌اجتماعی است و ما باید واقعیت را بپذیریم چرا که انکار واقعیت آن را نفی نمی‌کند و آثار و پیامدهای این مسائل گریبان‌گیر ما می‌شود.


خانی داشتن نگاه ضایعاتی به بی‌خانمان‌ها را مورد نقد قرار داد و بیان داشت که این نگاه به شکلی است که راه‌حل این مسئله را جمع‌آوری بی‌خانمان‌ها می‌داند.


جنبش‌های اجتماعی مختلف مقابل نظام سرمایه‌داری در دهه 1960 میلادی باعث تن دادن نظام به حداقل خواسته‌‌های افراد انقلابی شد، در این زمان ما شاهد اولین سیاست‌گذاری‌های اجتماعی هستیم که سرکوب‌گرایانه نیستند و رفاهی‌اند، مانند پرداخت کمک هزینه‌های مالی، مددکاری اجتماعی، تاسیس خانه‌های اجتماعی و..


این کارشناس روند سیاست‌گذاری‌های اجتماعی در کشورهای توسعه یافته را با فراز و نشیب‌ همراه دانست و تشریح کرد: سپس رویکرد اروپا رفت به سمت تشکیل نهادهای اجتماعی و مسئولیت اجتماعی این نهادها در قبال آسیب‌های اجتماعی و دوباره در دوره تاچر به رویکرد فردگرایانه در قبال آسیب‌ها بازگشت، فرد را مسئول تمام مشکلات خودش در نظر گرفت و به بازپس‌گیری خانه‌های اجتماعی به منظور ایجاد حس مالکیت و تعلق اجتماعی در افراد اقدام کرد که به نتایج نامطلوبی منجر شد.


پیامد این سیاست‌گذاری‌های فردگرایانه خودش را نشان داد، بی‌خانمان‌ها زیاد شدند و در حال حاضر چون‌ اروپا نمی‌خواهد سیاست‌های کلانش در این مسئله را تغییر دهد  به حمایت موسسات مردم نهاد پرداخته است و امکانات رفاهی‌ای را نیز فراهم کرده.


وی به صحبت اُلیور در حوزه جامعه‌شناسی پزشکی اشاره کرد که می‌گوید: «از یک معلول می‌شود دو جور سوال کرد، اول اینکه چقدر برای تو مشکل است که خود را به خانه همسایه برسانی؟ و دوم اینکه عوامل و موانع محیطی در رسیدن به خانه همسایه برای تو چیست؟» یعنی به جای این‌که مشکلات را به فرد نسبت دهیم، موانع و مشکلات محیطی را در نظر بگیریم، یک فرد نابینا تنها مشکلش این است که نمی‌تواند با چشم‌هایش جایی را ببیند و اگر نتواند از امکانات شهر استفاده کند، امکانات و ساخت‌های شهری مشکل دارند، نه فرد نابینا.


بنابراین یک فرد معتاد فقط معتاد است و نباید به خاطر اینکه معتاد است بپذیریم که بی‌خانمان، به او و حقوقش تجاوز، بیکار و از خانواده و جامعه طرد شود، اگر سیاست‌گذاری‌های اجتماعی درستی شکل گیرد، مددکاری اجتماعی انجام شود و نهادهای اجتماعی به میدان بیایند، مشکل فرد به اعتیاد ختم، کنترل و در نهایت خوب می‌شود و اعتیادش مشکلات دیگری برای او زنجیر نمی‌کند.


پژوهشگران ابتدا مسئله بی‌خانمانی را به اعتیاد، مشکلات روحی، بیکاری و.. ربط می‌دادند اما تحقیقات عمقی، مصاحبه‌های فردی، پژوهش‌های گسطرده نشان داد که فشار اجتماعی وارد شده به یک طبقه اجتماعی، آن گروه را به مرزهای آسیب عمیق اجتماعی می‌برد، کسی که به مرز بحران رسید با یک لغزش کوچک وارد مسیر مستقیم آسیب می‌شود.



بی‌خانمانی یک مسئله فردی نیست


-


خانی با ذکر مثالی عدم نقش فرد در مسئله‌دار شدنش را تبیین کرد و گفت: در مقاله «تخیل اجتماعی» نوشته است وقتی جنگ می‌شود کارگرانی که روی لنج مشغول کارند سرباز می‌شوند و زنان خانه‌دار پرستار پشت جبهه می‌شوند؛ همانطور که هابرماس می‌گوید وقتی یک سیستم در روند کار خود همواره زن روسپی، کودک کار، بی‌خانمان و معتاد تولید می‌کند این مسئله فردی تلقی نمی‌شود و این ساختار است که باید اصلاح شود.


خانی پس از تشریح مسائل نظری و وضعیت کشورهای توسعه یافته در مسئله بی‌خانمانی به تبیین وضع موجود ایران پرداخت و گفت: بیش از 40 درصد نیروهای رسمی استخدام شده بیمه نیستند و طبق آمار رسمی سالانه بیش از 2 هزار نفر حین کار جان خود را از دست می‌دهد و ما شاهد به وجود آمدن کودکان کار بیشتری هستیم در حالی که تامین بهداشت و امنیت محیط کار فقط 3 درصد کل هزینه‌ها را نیاز دارد.


ما فارغ‌التحصیلان مقطع ارشدی داریم که برای 300هزار تومان در ماه کار می‌کنند، بنابراین نمی‌توانیم فشار بیاوریم بعد بگوییم چرا فرد افتاد.


وی به طرح جمع‌آوری ضربتی کودکان کار توسط بهزیستی انتقاد کرد و گفت: این کار پاک کردن صورت مسئله است و راه‌حل نیست، در حالی که شما عملا قادر به پاک کردن صورت مسئله نیستید و اگر دیدید این کودک مجبور شد به خانه‌ای برود و مورد تجاوز قرار گرفت تعجب نکنید؛ خروجی این دست از برخوردها کاملا مشخص است و متاسفانه هیچ‌گونه آینده‌نگری‌ای در آن نیست.


خانی یکی راه‌حل‌های صحیح و عملی این مسائل را بسته‌های حمایتی دولت دانست که شامل: درآمد، بیمه، هزینه‌ مشاوره درمانی و.. می‌شود و گفت: زمانی که یک فرد برای ترک دادن همسر خود به یکی از مراکز درمانی مراجعه می‌کند بیمه‌ها حاضرند چقدر از هزینه‌های مشاوره‌ای فرد را تامین کنند؟


محمد خانی دستفروشی در سطح شهر را یک اعلامیه سیاسی دانست که سیاستمداران سعی دارند این اعلامیه‌ها را جمع‌آوری کنند تا خروجی نظامشان دیده نشود و مورد اعتراض قرار نگیرند.


وی با اشاره به جمله انتهایی کتاب «بی‌خانمانی و سیاست‌گذاری اجتماعی» که می‌گوید آیا چیزی بیش از بی‌خانمانی پایان مدرنیته و نظام را به چهره شهر می‌پاشد؟ گفت: کودکان کار و کودکان خیابانی جلوی چشم ما هستند و یک پیام اجتماعی‌سیاسی هستند که نظم مستقر را به چالش کشیده‌اند، نظم مستقر هم برای توجیح و تداوم خودش برخوردهای ضربتی می‌کند اما در واقع سیاست‌گذار باید چکار کند؟


خانی لازمه حل این مسئله را انجام یک سری اقدامات به هم پیوسته دانست که شامل: کار مناسب، خانه‌های اجتماعی مناسب ( خانه تبدیل به کالای سرمایه‌ای شده است یعنی فرد می‌خرد که گرانتر شود بعد بفروشد اما در بسیاری کشورها تنها یم سند می‌تواند به نام هر فرد باشد و به عنوان کالای مصرفی از خانه استفاده می‌شود و گرانی خانه یک معادله است، مسلما خالی بودن بسیاری از خانه‌ها منجر به کم شدن خانه و گرانی خانه‌ها می‌شود.)


خانی به عنوان فعال اجتماعی یکی از خواسته‌های نهادهای حامی افراد آسیب‌دیده اجتماعی را تصویب طرح «هر فرد یک سند» عنوان کرد و گفت: پیامد مسلم اجرای این طرح کاهش قیمت خانه و افزایش قدرت اقشار آسیب‌پذیر جامعه برای تهیه خانه است.


این کارشناس حوزه آسیب‌های اجتماعی طرح‌های جدید اشتغال دولت را به شدت آسیب‌زا دانست و گفت: پیامدهای اجتماعی این طرح بسیار هولناک خواهد بود و متاسفانه مقالاتی که در این مورد نوشته می‌شود شنیده نمی‌شود؛ ما در سیاست‌گذاری اجتماعی باید همه عواملی که منجر به بی‌خانمانی می‌شود را در نظر بگیریم.


دکتر محمد خانی در پایان گفت: درست است که کار فرهنگی منجر به همبستگی اجتماعی بیشتر بین افراد جامعه و عدم طرد افراد بی‌خانمان توسط نهادهای اجتماعی می‌شود اما لازمه درمان ریشه‌ای این مسائل حل عوامل تولید کننده این آسیب‌ها هستند و باید به این عوامل توجه کرد.


بی‌خانمانی یا بی‌خانگی



 عباس کاظمی دبیر علمی این نشست پیرو سخنان محمد خانی، جای کارهای پژوهشی عمیق برای سیاست‌گذاری‌ دستگاه‌های دولتی در مورد آسیب‌های اجتماعی را خالی دانست و در نقد بخشی از سخنان مترجم کتاب «بی‌خانمانی و سیاست‌گذاری اجتماعی» گفت: مفهوم بی‌خانمانی را نباید با مفهوم بی‌خانگی یکی بگیریم چرا که بی‌خانمان علاوه بر بی‌خانه بودن، خانواده، حمایت خانوادگی، دوست، کار و تعلقات اجتماعی نیز ندارد.


کاظمی علت گره‌خوردگی اعتیاد و بی‌خانمانی را دور شدن فرد از جامعه به خاطر اعتیادش عنوان کرد و گفت: اعتیاد یک چرخه است، فرد ابتدا به خاطر داشتن اعتیاد از جامعه دور و بی‌پناه می‌شود و فرد برای پناه‌یافتگی دوباره به مواد مخدر پناه می‌برد تا روانش آرام باشد و جامعه‌ای که فرد را فراموش کرده، فراموش کند.


وی گفت: فرد معتاد ابتدا در خانواده به انزوا می‌رود و سپس از خانه طرد می‌شود و سپس از جامعه طرد می‌شود و به نوعی جامعه هم او را بی‌خانمان می‌کند و هم خانمانش را شکل می‌دهد، ما بی‌خانمانی به این شکل را در گذشته نداشتیم و جز مجانین و دراویش کسی بی‌خانمان نبود، بی‌خانمانی یکی از پیامدهای دنیای مدرن است و تا دو دهه پیش پدیده بی‌خانمانی، ایرانی نبود و ما خیلی کمتر شاهد این دست از موارد بودیم.


دبیر علمی این نشست با اشاره به واکنش شهروندان به آسیب‌های اجتماعی که در اکثر موارد ابتدا حس ترحم و به تدریج بی‌حسی و در آزردگی از وجود این افراد است از هادی خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه‌طباطبائی درخواست کرد تا نقش رسانه‌ها در ایجاد حس درست، واکنش مفید و موثر در مردم را تبیین کند.



روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا



هادی خانیکی در جایگاه رئیس «انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات» ضمن خوشامدگویی به حاضران و مهمانان «گروه شهر و زندگی روزمره» به مدیریت عباس کاظمی و اعظم صوفیانی گفت: ما صرفا به خاطر روز جهانی بی‌خانمانی دور هم جمع نشده‌ایم و دغدغه ما ایجاد حس ترحم، بازنمایی، برجسته‌سازی رسانه‌ای و حتی دادن راه‌حل نیست بلکه به عنوان مدیران این انجمن معتقدیم باید حول محور مسائل اجتماعی که جامعه ایرانی به آن‌ها مبتلاست گفت‌و‌گو شکل بگیرد و این گفت‌و‌گوها استمرار داشته باشد تا منجر شود به شکل‌گیری انبوهی از سوال‌ها در ذهن اعضای هیئت علمی، دانشجوها، روزنامه‌نگارها، محقق‌ها، کنشگرها و فعالان اجتماعی تا آن‌ها این سوال‌ها را در جاهای دیگر دنبال بکنند و موجب تغییرات، اصلاحات پایدار و سازنده شوند.


ما در انجمن به نظرمان رسید، یکی از نمایندگان موسسات مردم نهاد مانند آقای رجبی به علت داشتن تجربه‌های میدانی عمیق، دانشگاهیان مانند دکتر خانی به علت تخصص در سیاست‌گذاری‌های اجتماعی و انجمن‌ها که حلقه اتصال این دو نهاد به یکدیگرند را دعوت کنیم تا بحث جامع و مانعی داشته باشیم.


عضو مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه‌طباطبائی به اولین تصویر ذهنی خود راجع به بی‌خانمانی اشاره کرد و گفت: روستای ما «خانیک» در دره بود، روبه‌رویش دشت و پشت سرش کوه بود، بنابراین دو راه ورودی داشت، یکی از سمت بالای روستا که کوه بود و دیگری از سمت پایین روستا که دشت بود، یک اتاق در بالای روستا و یک اتاق در پایین روستا ساخته بودند که اسمش «خانۀ خیرات» بود، این خانه‌ها برای کسانی بود که به هر دلیلی به روستای ما آمده بودند، با روستا و روستائیان آشنا نبودند، بی‌جا و خانه بودند یا بد موقع آمده بودند.


این متخصص حوزه رسانه دومین تصویر ذهنی خود را بی‌خانمان‌هایی که در ایستگاه‌های مترو پاریس زندگی می‌کردند عنوان کرد و گفت: قبل از انقلاب می‌خواستم مخفیانه به پاریس بروم و تنها یک ساک داشتم، در ذهن یک مبارز ضد استبداد و امپریالیسم اولین چیزهایی که به چشم می‌آید نقاط ضعف است، بنابراین تصویر آن بی‌خانمان‌های بعضا ایرانی در ذهن من پررنگ شد، تعداد این بی‌خانمان‌ها زیاد بود و دولت گاهی این‌ها را جمع می‌کرد و گاهی با افزایش میزان مواد مخدر مصرفی آن‌ها طول عمرشان را کم می‌کرد.


دکتر خانیکی یادآوری کرد که آن سفر موجب شد تا تصویر زیبای من از بی‌خانمانی مربوط به دراویش و نگاه مثبت به این مفهوم با تصویر بی‌خانمانان انبوه پاریس مواجه شود و مفهوم بی‌خانمانی شکل دیگری در ذهن من بگیرد، من در آن سفر همراه خود یک قرآن کوچک، گزیده غزلیات شمس، دو نوار از محمدرضا شجریان و عبدالوهاب شهیدی و یکی از آن نوارها مناجاتی از خواجه عبدالله انصاری بود که در بخشی از آن می‌گفت: بهر من کنج قفس با آشیان فرقی ندارد/ عاشقم در وادی «بی‌خانمانی» خانه دارم..



زندگی امن بالای سر مردگان



وی در ادامه از سفر سال 1388 خود به قاهره صحبت کرد که تصویر دیگری از بی‌خانمان‌ها به او ارائه می‌داد: طبق آمار بین 300 تا 500 هزار نفر در گورستان‌های قاهره زندگی می‌کردند که البته دیدن آن‌ها احساسات آدم را برنمی‌انگیخت چرا که در آرامگاه‌های خانوادگی گورستان زندگی می‌کردند و به نسبت بی‌خانمان‌های گود عرب‌ها و دروازه غار تهران زندگی بدی نداشتند.


این استاد ارتباطات پدیده بی‌خانمانی را یک پدیده مدرن دانست و ریشه‌یابی آن در گذشته را غلط عنوان کرد و ادامه داد: ما در رسانه‌ها به صورت کاریکاتوری به مسئله بی‌خانمانی می‌پردازیم.


وی به گزارش گورخوابی نصیر آباد روزنامه شهروند در 8 دیماه 1395 اشاره کرد و گفت: لزوما ارائه یک تصویر گزنده و خشن منجر به برانگیختن حساسیت اجتماعی نمی‌شود و نمی‌تواند منجر به کنش‌گری افراد شود.


خانیکی عوامل متعددی در جایگاه آینده یک کودک در جامعه را تاثیرگذار دانست و گفت: قطعا نوع روزنامه‌نگاری ما نیز در این مسئله دخیل است، اگر بخواهیم از منظر ارتباطات به مسئله بی‌خانمانی نگاه کنیم باید به سمت روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا که امروزه در دنیا مطرح شده است برویم.


عضو هیئت علمی دانشگاه علامه‌طباطبائی در تعریف روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا گفت: این نوع روزنامه‌نگاری یک نوع تهیه گزارش از پاسخ‌های دقیق و متقاعد کننده از مسائلی است که در جامعه وجود دارد و این پاسخ‌ها از طریق کارشناسان دانشگاهی،کارشناسان موسسات مردم نهاد و دیگر متخصصان قابل دستیابی است.


این استاد ارتباطات این نوع روزنامه‌نگاری را سخت اما موثر دانست و در ادامه به چهار ویژگی این نوع روزنامه‌نگاری اشاره کرد: 1- تشریح مسئله و ارائه راه‌حل آن در مطلب 2- به مخاطب اطمینان می‌دهد از روی پاسخ‌ها می‌شود به راه‌حل رسید( عدم رعایت این اصل منجر به بی‌حسی و عدم واکنش مخاطب می‌شود، چرا که برجسته کردن بیش از حد یک مسئله نیز منجر به از بین رفتن حساسیت مخاطبان به آن مسئله می‌شود.) 3- به مخاطب رویکرد و بینش صحیح و نگاه مثبت و امید می‌دهد 4- از محدودیت‌ها غافل نیست و موانع کار را مطرح می‌کند.


این متخصص علوم ارتباطات روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا را راه درست بازتاب مسائل اجتماعی و بسیار موثرتر از انتشار تصاویر گزنده و مشمئز کننده دانست و رفتن این راه صحیح را به اصحاب رسانه پیشنهاد داد.


پس از اتمام سخنرانی‌ها دبیر جلسه از حاضران دعوت کرد تا دیدگاه‌های خود را پیرامون نشست و مسئله بی‌خانمانی مطرح کنند.


در مجموع در این نشست انتقاداتی چون: شکاف بین بخش دولتی و پژوهشگران دانشگاهی، عدم حمایت موسسات مردم نهاد توسط سازمان‌های دولتی، عدم ارائه گزارش شفاف راجع به وضع موجود و راهکارهای عملی، صرف بودجه در فضاهای کم‌بازده مطرح شد.


و پیشنهاداتی چون تصویب طرح هر فرد یک سند، پذیرش مسئله و عدم انکار آن، عدم اجرای طرح‌های ضربتی و رفتن به سمت روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا ارائه شد.


تصاویر بیشتر:

عکس: فاطمه جعفری-عطنا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟

تربیت جنسی امری ضروری است و آموزش آن را از هر سنی که کودک شروع به سوال پرسیدن می کند باید شروع کرد. اما به طور کلی اولین زمان برای این آموزش 3 تا 5 سالگی است. چون کودک در این برهه سنی کنجکاوی هایی دارد
فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا مطرح کرد

فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نهادهای دولتی و حاکمیتی نقش مهمی در اعتماد عمومی دارند و در واقع عملکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی است که اعتماد را خلق می‌کند یا باعث کاهش آن می‌شود.»
فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا:

فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم

در حال حاضر در معرض تهدید جدی هستیم. طرح مجلس درباره ساماندهی فضای مجازی اولین گام در جهت داشتن برنامه برای مدیریت فضای مجازی است و البته نباید به روش‌های نادرست مثل قطع کردن اینترنت روی بیاوریم.
مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (1)

مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟

TikTok و WeChat دو شبکه اجتماعی چینی هستند که در دنیا با استقبال روبه‌رو شده‌اند، اما در زمان ریاست جمهوری ترامپ استفاده از این اپلیکیشن‌ها در امریکا به دلیل نگرانی های امنیتی ممنوع اعلام شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار