۲۸ مرداد ۱۳۹۶ ۲۱:۱۸
کد خبر: ۱۳۴۰۳۵
kudeta e'dam hezb

بنا به گفته مشهور، احزاب در ایران، سابقه چندان درخشانی ندارند و با وجود حضور فعال در بسیاری از حوادث تاریخی پس از انقلاب مشروطه، نتوانسته‌اند آن‌طور که باید و شاید، تأثیرگذار باشند. همین مسأله، باعث شده است، بسیاری از پژوهشگران، درباره دلایل ناکامی احزاب ایران، قلمفرسایی و اظهار نظر کنند؛ اظهار نظرهایی که بی‌تردید، بخش مهمی از آنها را می‌توان به مثابه یک واقعیت پذیرفت؛ واقعیتی که البته، جای طرح همه آنها در این یادداشت نیست.
به گزارش عطنا به نقل از ایران، هنگامی که در مردادماه سال 1332، عملیات آژاکس پس از ماه‌ها برنامه‌ریزی، در ایران اجرا شد و دولت ملی دکتر مصدق را ساقط کرد؛ تقریباً همه سیاستمداران، کم و بیش، از قبل می‌دانستند که چنین اتفاقی، قریب‌الوقوع است. با این حال، هیچ‌کس دست به اقدامی جدی برای جلوگیری از آن نزد. احزاب، به‌عنوان لیدرهای سیاسی جامعه و هدایت‌کنندگان مردم در سویه‌گیری‌های سیاسی، نتوانستند اختلافاتشان را کنار بگذارند و یکصدا، برای حفاظت از منافع ملی، وارد میدان شوند. آیا ریشه این ناکامی و ناتوانی را باید در وابستگی برخی احزاب ایران به بیگانگان، بی‌تجربگی گروهی دیگر و جاه‌طلبی تعدادی از سیاستمدارانی که سکان هدایت چند حزب را در دست داشتند، جست‌وجو کرد؟ بی‌تردید، این دلایل، در کنار علت‌های دیگر، زمینه‌ساز این سقوط بود.



سیاست‌هایی که بعضاً ناکارآمد بود


در این میان، رویکردهای سیاسی و تقنینی دکتر مصدق، پس از قیام 30 تیر و تثبیت قدرت وی به‌عنوان مقتدرترین نخست‌وزیر عصر مشروطیت ایران، در تزلزل شرایط بی‌تأثیر نبود. طبق اسناد جدیدی که توسط وزارت خارجه امریکا، چندی پیش منتشر شد، دکتر مصدق در روزهای پایانی حکومتش، بخش مهمی از یاران قدیمی خود را از دست داده بود؛ او دیگر حمایت آیت‌الله کاشانی را نداشت؛ مکی او را همراهی نمی‌کرد و تعدادی از چهره‌های قدیمی و تأثیرگذار جبهه ملی، میانه‌شان با نخست‌وزیری که مأمور اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت ایران به حساب می‌آمد، «شکرآب» شده بود. طبعاً چالش میان این سیاستمداران در سطوح عالی اداره کشور و بویژه در مجلس، در لایه‌های فعال سیاسی جامعه و بویژه احزاب که هر یک، منتسب به یکی از آنها بودند نیز، تأثیر می‌گذاشت؛ گروهی مانند احمد زیرک‌زاده، اللهیار صالح، کریم سنجابی و نظام‌الدین موحد که ظاهراً تا پایان کار، خود را به دکتر مصدق وفادار نشان می‌دادند، در «حزب ایران» تمرکز داشتند و افراد دیگری مانند مظفر بقایی که از چندی قبل راهش را نه تنها از جبهه ملی، بلکه از نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی نیز جدا کرده بود، هدایت مخالفان نخست‌وزیر در حزب زحمتکشان را برعهده داشتند. با این حال، ظاهراً حال احزاب طرفدار دکتر مصدق نیز، زارتر از این حرف‌ها بود که بتوانند برای جلوگیری از سقوط او کاری انجام دهند. در ادامه به بررسی کارنامه تعدادی از احزاب فعال در مردادماه سال 1332 خواهیم پرداخت.



حزب ایران؛ مدعی ناتوان


بنیانگذاران حزب ایران مدعی هستند که آن را در بهمن 1322 تأسیس کرده‌اند. اعضای حزب ایران، عمدتاً استادان دانشگاه و روشنفکرانی بودند که به تفکرات ناسیونال – سوسیالیستی علاقه داشتند. از معروفترین اعضای این حزب، در نخستین سال‌های فعالیت، می‌توان به احمد زیرک‌زاده، حسین مکی، کاظم حسیبی، نظام‌الدین موحد و مهندس فریور اشاره کرد که نفر آخر، نخستین نماینده حزب ایران بود که در اسفندماه سال 1322، به مجلس شورای ملی راه یافت و وکیل دوره چهاردهم شد.



«نورالدین کیانوری» که بعدها دبیراول حزب توده شد، در خاطراتش مدعی است که به‌صورت تلفنی، موضوع کودتای روز 28 مرداد را به دکتر مصدق اطلاع داده، اما او به این موضوع توجهی نکرده است.

حزب ایران در سال‌های فعالیت‌ خود، با احزاب متعددی ائتلاف کرد. این ائتلاف‌ها بیشتر حول محور نهضت ملی شدن صنعت نفت دور می‌زد؛ با این حال، می‌توان از ائتلاف این حزب با حزب میهن - حزبی که خود از ائتلاف سه حزب استقلال(به رهبری عبدالقدیر آزاد)، پیکار(به رهبری محمد سرتیپ‌پور و شجاع‌الدین شفاء) و میهن‌پرستان(به رهبری کریم سنجابی) در سال 1323 شکل گرفت – در سال 1324، به‌عنوان یک تاکتیک سیاسی برای به دست آوردن اقتدار بیشتر یاد کرد.


حزب ایران در سال 1328 به عضویت جبهه ملی درآمد و یکی از نخستین احزابی بود که عضویت در این جبهه را پذیرفت. با وجود این، تعدادی از شخصیت‌های برجسته حزب، در ماه‌های پایانی حکومت دکتر مصدق، از حزب جدا شده بودند و باقی‌مانده‌ها، از آن دست سیاستمدارانی نبودند که بخواهند برای اعتقاداتشان، خون بدهند! حزب ایران، ظاهراً تا کودتای 28 مرداد 1332، طرفدار مصدق باقی‌ماند. اما بعدها، طبق اسناد موجود، بسیاری از اعضای آن، به ارتباط گسترده با امریکا گرویدند و به آرمان‌هایی که مدعی آن بودند، پشت کردند و با رژیم شاه به همکاری پرداختند.



سومکا؛ نژادپرستان کودتاچی


داوود منشی‌زاده، یکی از عجایب روزگار بود! پدرش، میرزا ابراهیم، در کودکی، همراه خانواده‌اش، از ایروان به ایران مهاجرت کرد و بعدها، یکی از مشروطه‌خواهان معروف شد. اما مدتی بعد، با پایه‌گذاری «کمیته مجازات»، یکی از ناشناخته‌ترین و مخوف‌ترین تشکیلات سری ایران عصر مشروطه را ایجاد کرد و به جان مقاماتی افتاد که با مرامنامه یا احتمالاً مقاصد اقتصادی سران کمیته، سر ناسازگاری داشتند! پسر چنین مردی، در دوران قدرت گرفتن نازی‌ها، سر از آلمان درآورد و عضو حزب نازی آلمان شد.


داوود منشی‌زاده، سخت مورد اعتماد اس اس بود. او چنان به هیتلر علاقه‌ داشت که بعدها، خود را به شکل او در می‌آورد و مانند او لباس می‌پوشید. اینکه داوود چگونه توانست به ایران اشغال شده توسط متفقین برگردد و فعالیت سیاسی‌اش را آغاز کند، موضوع پیچیده‌ای است که درک آن نباید زیاد مشکل باشد! منشی‌زاده در سال 1331 و ظاهراً پس از وقایع 30 تیر، حزب سومکا را راه انداخت؛ حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران. در واقع او شعبه‌ای از حزب نازی را در ایران تأسیس کرده بود. منشی‌زاده و دوستانش، مروج نژادپرستی در ایران بودند، اما نمی‌توانستند آشکارا این مسأله را مطرح کنند. در آن زمان، تعدادی از جوانان منورالفکر به سومکا پیوستند؛ افرادی مانند داریوش همایون که بعدها در دوران پس از کودتا، به وزارت اطلاعات و گردشگری هم رسید، از این قبیل منورالفکرها بودند.


سومکا بشدت مخالف حزب توده، به‌عنوان نماد مارکسیسم در ایران بود. آنها در ابتدای کار، به طرفداری از نهضت ملی شدن صنعت نفت پرداختند، اما کمی قبل از کودتای 25 مرداد، یعنی نسخه A کودتای 28 مرداد، سران حزب، از جمله منشی‌زاده، توسط دولت دکتر مصدق بازداشت و روانه زندان شدند. این اقدام باعث تغییر رویه حزب شد و آنها، عملاً به ضدیت با دولت دکتر مصدق، تحت لوای وطن‌دوستی و بهانه میهن‌پرستی پرداختند و وی را به حمایت از کمونیست‌ها متهم کردند.



در جریان کودتای 28 مرداد، گزارش‌هایی مبنی بر درگیری اعضای سومکا، با طرفداران حزب توده که در آن زمان حامی دکتر مصدق محسوب می‌شدند، در شهرهایی مانند رودسر، اهواز و کرمان وجود دارد که نشان می‌دهد، سومکا قصد داشت خود را در قالب یکی از طرفداران کودتا جا بزند و در رژیم استبدادی بعدی، جایگاهی پیدا کند. برخی معتقدند که منشی‌زاده، حتی در جریان نقشه کودتا قرار داشت و با زاهدی به صورت مخفی، دیدار می‌کرد؛ این همراهی باعث شد که پس از سقوط دولت دکتر مصدق، منشی‌زاده و حزبش در زمره طرفداران کودتا قرار بگیرند و از عقوبت مقاله‌هایی که پس از فرار شاه در روزنامه خود منتشر کرده بودند در امان بمانند. داریوش همایون در خاطراتش مدعی است که حتی سومکا، روز 28 مرداد 1332، ترتیب راهپیمایی‌هایی را به نفع شاه، در تهران داد. سرنوشت منشی‌زاده و سومکای وی، از این نیز غم‌انگیزتر شد و آنها مجبور شدند برای آنکه در دل سران رژیم جایی داشته‌باشند، جایگاه خود را تا حد اراذل و اوباش فعال در درگیری‌های آن روز پایین بیاورند.



پان ایرانیست‌ها و ژست‌هایی که جواب نداد


پان‌ایرانیست‌ها هر چه داشتند از محسن پزشکپور بود؛ او ایدئولوگ آنها محسوب می‌شد. ادعای اعضای فعال حزب این بود که پان ایرانیست‌ها در شهریور 1320 و پس از اشغال ایران توسط متفقین، کار خود را آغاز کرده‌اند؛ اما واقعیت آن است که قدمت فعالیت رسمی سیاسی آنها به فضای باز سیاسی بین سال‌های 1329 تا 1332 باز می‌گردد. آنها در جریان ملی شدن صنعت نفت، با توجه به رویکرد میهن‌پرستانه‌ای که شعارش را می‌دادند، به حمایت صریح از دولت دکتر مصدق پرداختند و ظاهراً این وفاداری آنها به دولت ملی، تا کودتای 28 مرداد ادامه پیدا کرد؛ چرا که یکی از اماکنی که مورد تعرض و تخریب دار و دسته شعبان جعفری در جریان وقایع 28 مرداد قرار گرفت، دفتر حزب پان‌ایرانیست بود. آنها پس از کودتا، سیاست عدم تقابل با حکومت را در پیش گرفتند و توانستند به مجلس شورای ملی نیز راه پیدا کنند. شاه بدش نمی‌آمد که با حضور آنها در مجلس، ژست یک لیبرال معتقد به دموکراسی را به خود بگیرد. اما وقتی در جریان جدایی بحرین از ایران، پزشکپور و دوستانش، هویدا را استیضاح کردند، حوصله شاه سر رفت و دستور داد تابلوهای حزب را در سراسر ایران پایین بکشند!



حزب مردم ایران طلوع  دیرهنگام و غروب زودهنگام


حزب مردم ایران، در واقع متشکل از اعضای قدیمی نهضت خداپرستان سوسیالیست بود که ابتدا با حزب ایران، ائتلاف کرد، اما مدتی بعد از این کار پشیمان شد و در سال 1331، با نام جمعیت آزادی مردم ایران، از این حزب انشعاب کرد. محمد نخشب و سعید راضی، از جمله رهبران و ایدئولوگ‌های حزب بودند. آنها از دولت دکتر مصدق حمایت می‌کردند و حتی یک روز پس از وقوع کودتای 28 مرداد، با صدور اطلاعیه‌ای، پشتیبانی خود را از دکتر مصدق اعلام نمودند، اما دیگر کار از کار گذشته بود. آنها پس از استقرار حکومت کودتا، به نهضت مقاومت ملی پیوستند و نام خود را به حزب مردم ایران تغییر دادند.



حزب توده و نگاه دوگانه بدفرجام


حزب توده را باید تنها حزب تاریخ ایران، به معنای کامل کلمه نامید. با وجود وابستگی تام و تمام توده‌ای‌ها به شوروی، نظم و فعالیت حزبی آنها، در تاریخ ایران، بی‌مانند است. حزب توده، در عقبه تاریخی خود، حزب کمونیست ایران و گروه 53 نفر را داشت که هر دو در دوره پهلوی اول و پس از تصویب قانون ممنوعیت فعالیت احزاب دارای مرام اشتراکی، منحل و اعضایش به دام پلیس سیاسی رضاشاه افتادند. توده‌ای‌ها پس از شهریور 1320 و در سایه حضور نیروهای نظامی شوروی، قدعلم کردند و به فعالیت‌های گسترده در مناطق مختلف ایران، از جمله صفحات شمالی کشور و مناطق پر کارگری مانند خوزستان و بویژه، آبادان، پرداختند.


آنها توانستند طی یک دهه، نیروی قابل ملاحظه‌ای را سازماندهی کنند و در مواقع لزوم آن را به خیابان‌ها بکشانند و در دل رقبا، ترس ایجاد کنند. اگر موضع ضد ملی توده‌ای‌ها در جریان شورش فرقه دموکرات در آذربایجان و حمایت از این گروه جدایی‌طلب نبود، حزب می‌توانست موقعیت‌های بهتری را در طبقات اجتماعی مختلف، دست و پا کند؛ اما اقدام آنها در حمایت از پیشه‌وری و فرقه جدایی‌طلبش، همه کارها را خراب کرد و مدتی بعد، در پی ترور شاه در بهمن 1327، حزب توده منحل شد و سرانش به خارج گریختند؛ اما با ایجاد فضای باز سیاسی، توده‌ای‌ها دوباره فعال شدند و شروع به جذب نیرو کردند؛ هرچند پس از غائله آذربایجان، جریان‌های مختلفی از حزب انشعاب کردند، اما توده‌ای‌ها، طی سال‌های 1330 تا 1332، تقریباً قدرت گذشته را به دست آوردند.



سومکا بشدت مخالف حزب توده، به‌عنوان نماد مارکسیسم در ایران بود. آنها در ابتدای کار، به طرفداری از نهضت ملی شدن صنعت نفت پرداختند، اما کمی قبل از کودتای 25 مرداد، یعنی نسخه A کودتای 28 مرداد، سران حزب، از جمله منشی‌زاده، توسط دولت دکتر مصدق بازداشت و روانه زندان شدند.

 

این موضوع را یرواند آبراهامیان که سخت به این حزب و تاریخش دلبسته است، در کتاب «ایران بین دو انقلاب» ذکر می‌کند. توده‌ای‌ها که در ابتدا چندان رفتار دوستانه‌ای با مصدق نداشتند و به‌واسطه ایدئولوژی‌شان، او را نماینده طبقه فئودال و سرمایه‌دار و در نتیجه، دشمن پرولتاریا یا طبقه کارگر می‌دانستند، پس از قیام 30 تیر و در پی باز شدن فضای سیاسی از سوی دکتر مصدق برای آنها، وارد عرصه شدند و اقداماتی در راستای حمایت از دولت ملی انجام دادند. برخی معتقدند که مصدق، تعمداً از توده‌ای‌ها پشتیبانی می‌کرد تا امریکایی‌ها را برای همراهی با ایران، تحریک کند.


با این حال، به گفته مازیار بهروز، نویسنده کتاب «شورشیان آرمانخواه» و استاد دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو، توده‌ای‌ها اصولاً علاقه‌ای به ملی شدن صنعت نفت نداشتند و معتقد بودند نفت باید فقط در جنوب ایران ملی شود؛ در واقع آنها معتقد بودند که باید قرارداد نفت شمال با شوروی بسته شود و مخالف حضور این قدرت بیگانه در ایران نبودند.


«نورالدین کیانوری» که بعدها دبیراول حزب توده شد، در خاطراتش مدعی است که به‌صورت تلفنی، موضوع کودتای روز 28 مرداد را به دکتر مصدق اطلاع داده، اما او به این موضوع توجهی نکرده است. توده‌ای‌ها پس از کودتا، به فعالیت زیرزمینی روی آوردند. آنها برخی از سران دولت مصدق، مانند مرحوم دکتر فاطمی را در خانه‌های امن خود مخفی کردند. اما نگاه دوگانه آنها به نهضت ملی شدن صنعت نفت، باعث عدم قطعیت در تصمیم‌گیری برای اقداماتشان در 28 مرداد 1332 شد و رژیم شاه، کار توده‌ای‌ها را هم پس از کودتا، یکسره کرد.


 

گزارش: محمدجواد حقیقت-روزنامه ایران
* منابع در دفتر روزنامه موجود است

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
مدیریت فضای مجازی در ترکیه و امارات چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (3)

مدیریت فضای مجازی در ترکیه و امارات چگونه است؟

چندین سال است که در امارات کلیه سرویس‌های انتقال صوت با پروتکل اینترنت ممنوع بوده و برنامه‌هایی مانند واتس اپ، وایبر، تانگو، فیسبوک مسنجر، ایمو، لاین، کیک مسنجر، تلگرام و فیس تایم مسدود هستند.
استاد دانشگاه شانگهای از برجام و روابط ایران و چین می‌گوید
گفتگوی اختصاصی عطنا با هوندا فَن

استاد دانشگاه شانگهای از برجام و روابط ایران و چین می‌گوید

دنیای کنونی نسبت به جهان 2006-2010 تغییرات زیادی کرده است؛ این امر بر توسعه برخی از روابط بین المللی هم تاثیر گذاشته است. من شخصا فکر می کنم بهترین نتیجه برای ایران این است که این مسئله را در اسرع وقت...
علت افزایش مهاجرت در میان نخبگان چیست؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

علت افزایش مهاجرت در میان نخبگان چیست؟

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نوسانات وضعیت اقتصادی و نداشتن امید به حل مشکلات که دلیل مهاجرت است با جوان‌گرایی و به کارگیری نسل جوان در ساختار‌های نظام کشور باعث پویایی و کاهش مهاجرت می‌شود.»
در افغانستان چه خبر است؟
ملازهی در گفتگو با عطنا بررسی کرد

در افغانستان چه خبر است؟

يك کارشناس مسائل افغانستان معتقد است: «طالبان می‌کوشد تا با حملات نظامی سهم بیشتری از قدرت در افغانستان را به خود اختصاص دهد؛ در حالی که در ایران یک ارزیابی واقع بینانه از تحولات افغانستان وجود ندارد.»
پر بازدیدها
آخرین اخبار