اگر نقش مستقیم و غیرمستقیم زن را درتوسعه علمی و فناوری کشور در ارتقای شاخصهای فناوری و آموزش درکشور به دست آوریم، بالای ۵۰درصد است. این توانایی زنان درمقابل آقایان است. روحیه آرام و توقع کم آنها با همه حدودی که رعایت میکنند، وضعیتی است که با آن روبهرو هستیم ولی چون از آن استفاده نکردیم، درشاخصهای کمی وضع نگرانکنندهای وجود دارد.
به گزارش عطنا، فرشید غضنفرپور در ارتباط با سهم زنان در مدیریت کشور در اعتماد نوشت: اظهارنظر عباسعلی کدخدایی درباره اینکه زنان میتوانند برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کنند، در ابتدای امر امیدواریهای بسیاری را برای فعالان جامعه مدنی و متقاضیان افزایش نقش اجتماعی زنان برانگیخت. حتی برخلاف تصور نیروهای سیاسی عمدتا سنتی و محافظهکار با این اظهارنظر سخنگوی شورای نگهبان دچار چالشی جدی نشدند. آنان به خوبی میدانند چه جملهای به راستی میتواند خطرناک محسوب شود. معلوم است که زنان میتوانند در هر انتخاباتی ثبتنام کنند. موضوع مهمتر این است که آیا پس از طی مراحل ثبتنام و درصورت اینکه شرایط عمومی صلاحیت آنان احراز شود، میتوانند از فیلتر نظارتی شورای نگهبان عبور کنند یا نه؟ به نظر میرسد پرسش اصلی حتی این هم نیست، حتی میتوان یک گام جلوتر رفت. درصورتی که اگر یک نامزد زن از فیلتر نظارتی شورای نگهبان عبور کند، شرایط سیاسی جامعه ایران بهگونهای هست که او بتواند در رقابت با مردان شناختهشده دنیای سیاست پیروز میدان بشود؟ حالا که در دام سلسله پرسشهای متوالی گرفتار شدیم، خوب است این را هم اضافه کنیم که حتی درصورت پیروزی نامزد زن بر فرهنگ سیاسی مردسالارانه جامعه ایرانی چگونه میتواند یک رئیسجمهوری زن را تاب بیاورد؟ درشرایطی که حتی روسایجمهوری مرد، شناختهشدگان سمتهای اجرایی در ٣٨سال گذشته در اجرای سیاستها و وعدههای انتخاباتیشان دچار مشکل میشوند، جنسیت رئیسجمهوری جدید تا چه اندازه کار را برای او و کابینهاش دشوار میکند؟ نکته قابل توجه دراین سلسله پرسشها این است که به نظر میرسد موضوع چالش شورای نگهبان قانون اساسی با مفهوم رجل سیاسی تنها یکی از مسائلی است که جامعه زنان ایرانی در راه رسیدن به آنچه استحقاق آن را دارند، باید از سر بگذرانند.
در ٣٨ سال عمر نظام جمهوری اسلامی مرضیه وحید دستجردی نخستین زنی بود که در دولت دهم به وزارت رسید. دوران کوتاه وزارت او را حتی موفقتر از برخی وزرای پیشینش میدانند، با این حال او اخیرا در برنامه رصد راجع به دوران وزارتش و اینکه اگر بهسال ٨٨ بازمیگشت و به او پیشنهاد میدادند، میپذیرفت یا نه، گفته است؛ «الان دیگر نمیتوانم بگویم آیا میپذیرفتم یا نه، چون تقریبا میتوانم بگویم غیرقابل تحمل است.» تجربه مدیریت ارشد زنان در دولت یازدهم ابتدا به صورت دو معاونت رئیسجمهوری یکی در سازمان محیطزیست و دیگری درمعاونت حقوقی ادامه پیدا کرد. این تجربه دربرخی ازشهرستانها به صورت انتصاب فرماندار زن پی گرفته شد. براساس گزارشی که دیماه سال گذشته منتشر شد، از بین ٤٣٠ فرماندار کشور تنها ٤ فرماندار و از میان ١٠٥٩ بخشداری فقط ١٣ بخشدار، زن هستند.
محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام یعنی دونهادی که قاعدتا باید دراین زمینه اظهارنظر سرنوشتساز داشته باشند، روز پنجشنبه درهمایش زنان انقلاب اسلامی و مدیریت سیاسی گفته است: «سهم زنان در مدیریت ارشد نباید وعده سرخرمن باشد که وقتی وزرا را انتخاب کردیم و وزرا مدیرکلها و غیره را انتخاب کردند، سهمی برای زنان نماند. این جهتگیری را باید دولت آینده بپذیرد. کاندیداها باید این وعدهها را بدهند. باید این مطالبه را هم ازنهادهای قانونگذاری دنبال کنیم، هم ازطریق نهادهای اجرایی.»
او در ادامه سخنانش گفته است: «اگر من جایگاه علمی هم دارم، بیش از ۶۰ تا ۷۰درصد رتبههای علمی من به دانشجویان تعلق دارد و این بخش اعظم آن به دانشجویان دختر تعلق دارد. حالا نقش زنان کجاست؟ اگر نقش مستقیم و غیرمستقیم زن را درتوسعه علمی و فناوری کشور در ارتقای شاخصهای فناوری و آموزش درکشور به دست آوریم، بالای ۵۰درصد است. این توانایی زنان درمقابل آقایان است. روحیه آرام و توقع کم آنها با همه حدودی که رعایت میکنند، وضعیتی است که با آن روبهرو هستیم ولی چون از آن استفاده نکردیم، درشاخصهای کمی وضع نگرانکنندهای وجود دارد».
اظهارات عارف بهعنوان مدیر اجرایی که طی سالهای گذشته سمتهای بالایی درنظام جمهوری اسلامی داشته، نشاندهنده این موضوع است که خطر «وعدههای سرخرمن» نهتنها نقشهای سیاسی زنان را تهدید میکند، بلکه حتی نقشهای اجتماعی آنان نیز احتمالا زیر سایه سنگین چنین تهدیدی است. در یک مورد از امتیازهایی که برنامه ششم توسعه برای زنان درنظر گرفته است، بازنشستگی زودهنگام آنان با ٢٠سال سابقه خدمت است. باید توجه کرد درجامعهای که تلاش میکند مولفههای اقتصاد مولد را درخود نهادینه کند، چنین طرحی چه آیندهای را برای زنان درنظر میگیرد. محمدرضا عارف با این موضوع هم اشاره کرده و با انتقاد از رویکردی که درچنین طرحی نهفته، گفته است: «٢٠سال هزینه شده و صبحها کودکان شیرخوارتان را گذاشته و کار کردید و بعد از ٢٠سال که چنین مشکلاتی نداریم، بازنشسته شوید؟ الان وقت استفاده از ظرفیتهای شماست».
فارغ از مسائل ذکرشده از نظر برخی از مسئولان سیاسی نظام نقش زنان حتی بهعنوان «چالش اصلی انقلاب» پیشبینی میشده است. حجتالاسلام مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری درهمایش تجلیل ازخیرین حوزه علمیه خواهران گفته است: خیلیها فکر میکردند زنان چالش اصلی انقلاب خواهند بود و نمیتوان آنان را به نقش اصیل خود برسانند. اتفاقا امروز یکی از برگهای برنده انقلاب زنان هستند، آنان تحولات عظیمی را به وجود آوردند.
با توجه به این موارد است که میتوان گفت، آینده نقش سیاسی و اجتماعی زنان در ساختارهای مدیریتی و کلان کشوری تا اندازه زیادی هنوز مبهم است. شاید بهترین پاسخ را عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان به موضوع داده است. او درپاسخ به این سوال که تعریف رجل سیاسی و مذهبی به انتخابات سال ٩٦ میرسد یا نه گفته است: نمیدانم و پیشگویی هم نمیکنم.