عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی معتقد است، از زمان ورود چهل و پنجمین رئیسجمهور به کاخ سفید، محرزترین واقعیت ناتوانی انکارناپذیر تیم رسانهای و ارتباطاتی دونالد جان ترامپ در تدوین پیغام بوده است.
به گزارش عطنا، حسین دهشیار در یادداشتی برای روزنامه جامجم نوشته است:
در عصر ارتباطات، سیاستمداران برای قرار گرفتن در مسیر تحقق اهداف و به حاشیه راندن رقبا و دشمنان سیاسی باید تجلی دو مهم را برای خود گریزناپذیر ترسیم سازند. بسیج منابع در تمامی ابعاد آن میبایست دارای پیغام باشد؛ پیغامی که نیازها، اولویتها و ایدههای مخاطب «هدف» را تلألو ببخشد.
از سویی دیگر «بستهبندی» تاثیرگذار و متناسب پیغام است. عرضه پیغام باید به گونهای باشد که فزونترین حضور فعال را از سوی مخاطب و بیشترین هزینه را برای مخالفان به صحنه آورد. از زمان ورود چهل و پنجمین رئیسجمهور به کاخ سفید، محرزترین واقعیت ناتوانی انکارناپذیر تیم رسانهای و ارتباطاتی دونالد جان ترامپ در تدوین پیغام بوده است. نهتنها این مهم انجام نشده بلکه عملکرد ضعیف و فاقد برنامهریزی تشکیلات ارتباطی مستقر در بخش غربی کاخ سفید سبب شده دیدگاهها و تحلیلهای مخالفان سیاسی ارزشهای حاکم در کاخ سفید، بُرد و تاثیرگذاری فزونتری را در شکل دادن به افکار عمومی متجلی سازند.
برای متقاعد کردن رایدهندگان حامی رئیسجمهور درخصوص اینکه تصمیم انتخاباتی آنان درست بوده و فرسایش شور و شوق فعالیت سیاسی و حزبی در میان مخالفان، این ضرورت حیاتی وجود دارد که کاخ سفید در یک چارچوب رسانهای نافذ و هدفمند به طور روزمره دستاوردها را مطرح کند و از سویی دیگر در بطن ترافیک خبری و رسانهای قادر باشد آنها را به سرتیتر موضوعی رهنمون شود. اما نهتنها ساختار ارتباطاتی کاخ سفید فزونترین بیکفایتی را در این موا رد از ژانویه 20 سال 2017 یعنی زمان تحلیف به صحنه آورده بلکه این برای مخالفان رئیسجمهور شرایطی را ایجاد کرد که در شکلی وسیع و بشدت موثر مشروعیت انتخاباتی و عملکرد اجرایی ساکن کاخ سفید را تخریب کرده و قدرت مانور او را برای بده بستانهای درون حزبی و میان حزبی بشدت کاهش دهند.ناتوانی کاخ سفید در تدوین یک پیغام منسجم و کمک به تصویب قوانینی که قولهای انتخاباتی و موضوعات کلیدی مورد توجه رای دهندگان حزبی بوده نهتنها موقعیت اجرایی و به تبع آن ظرفیتهای چانهزنی رئیسجمهور را محدود کرده بلکه امکان شکستهای سنگین اعضای حزب جمهوریخواه در انتخابات میاندورهای 2018 را به شکلی قابل توجه افزایش داده است.
اینکه جمهوریخواهان به مدت هفت سال صحبت از این میکردند که در صورت داشتن اکثریت در کنگره و در اختیار داشتن کاخ سفید، در اولین گام بیمه درمانی همگانی موسوم به بیمه اوباما را ملغی میکنند، هنوز با وجود برخورداری از تمامی اهرمهای اجرایی و قانونگذاری در این کار نتوانستهاند توفیق حاصل کنند، یکی از برجستهترین شواهد شکست ارتباطاتی کاخ سفید باید قلمداد گردد. رئیسجمهور نهتنها قادر نبوده پایگاه انتخاباتی خود از طریق جلب افکارعمومی را بسط دهد بلکه به عنوان رهبر حزب نتوانسته جمهوریخواهان کنگره را قانع سازد که سیاستها و اهداف او وجاهت قانون شدن را دارد. بحران مشروعیت و بحران رهبری حزبی که تا حدود زیادی ناشی از عملکرد تیم رسانهای و ارتباطاتی کاخ سفید است، در نهایت بیاعتمادی رئیسجمهور را به این مجموعه به چنان سطحی رساند که استعفای سخنگوی رسانهای و مدیر ارتباطات کاخ سفید شان اسپایسر را گریزناپذیر کرد. ناتوانی مشهود او در دفاع از دستور کار رئیسجمهور، ضعف او در انسجامبخشی و هویتمند کردن پیغام مورد نظر ساکن کاخ سفید و شکست او در یکپارچه ساختن اهداف رئیسجمهور و نیازهای انتخاباتی اعضای جمهوریخواه کنگره شرایط بحران را به واقعیت روزمره دوران ریاست جمهوری در این مدت محدود تبدیل کرده بود.
به دنبال استعفای شان اسپایسر رئیس دفتر کاخ سفید، رنس پیر باس توصیه کرد فردی جایگزین شود که سابقه حزبی را یدک بکشد یا حداقل از روابط نزدیک با اعضای کنگره برخوردار باشد؛ اما رئیسجمهور که اصل را برای موفقیت در فعالیتها وفاداری فردی به جای وابستگی حزبی میداند، آنتونی اسکارا موچی از فعالان مالی در والاستریت را به عنوان مدیر ارتباطات کاخ سفید برگزید تا بحران در عملکرد رسانهای، افکار عمومی و حزبی رئیسجمهور را چارهساز شود. مدیر ارتباطات مستقیما به رئیسجمهور پاسخ میدهد و سخنگوی رسانهای کاخ سفید هم به مدیر ارتباطات باید پاسخگو باشد.