استاد دانشگاه علامه طباطبائی گفت: در حالی که وزیر نفت و وزیر امور خارجه ایران بارها اعلام کردهاند که منعی برای رابطه تجاری میان ایران و شرکتهای امریکایی وجود ندارد؛ در آینده دولت امریکا با خواستههای فزایندهای از سوی شرکتهای امریکایی مواجه خواهد بود که خواستار سرمایهگذاری در ایران هستند؛ بویژه سرمایهگذاری در صنعت نفتی که جذابیت 200 میلیارد دلاری دارد.
به گزارش عطنا، حشمتالله فلاحتپیشه، استاد دانشگاه علامه طباطبائی و عضو کمیسیون امین ملی مجلس یادداشتی درباره برچام و رویکرد دولت آمریکا نوشته است که در روزنامه ایران به چاپ رسیده است. میتن این یادداشت به شرح زیر است:
اقدام دولت امریکا برای تأیید دوباره پایبندی ایران به برجام دقیقاً برخلاف ادعاهایی است که دونالد ترامپ و اطرافیانش در دوره انتخابات ریاست جمهوری امریکا و پس از آن مطرح کردند و حتی بر موضع ضرورت خروج ایالات متحده از برجام تأکید داشتند.
آنها برای دستیابی به این هدف ابتدا به دنبال آن بودند اثبات کنند که ایران پایبند به توافق برجام نبوده است. اما واقعیت این بود که جمهوری اسلامی ایران به برجام پایبند بود؛ آن هم نه برای خشنودی امریکا، بلکه به دلیل راهبرد مشارکتجویانهای که با دنیا آغاز کرد و پیش برد. به همین دلیل ایران بخوبی توانست قلمرو نقشآفرینی منفی و عهدشکنی امریکا را از دیگر کشورها جدا کند.
دولتمردان امریکا نیز میدانند که اگر پایبندی ایران به برجام را مورد تأیید قرار ندهند، باید در برابر سازمان بینالمللی چون آژانس بینالمللی انرژی هستهای قرار بگیرند که از آغاز اجرای برجام تاکنون در 7 بیانیه بر این موضع تأکید کرده که ایران به اجرای مفاد برجام پایبند بوده است. دبیرکل سازمان ملل متحد هم بر اساس گزارشهایی که در اختیار داشته، بارها اعلام کرده که ایران پایبند برجام است.
بر همین اساس به نظر میرسد که وزارت خزانهداری امریکا هم ناچار به تمدید تعلیق مجدد تحریمهای هستهای ایران خواهد بود. ترامپ هم همان طور که در اوج مواضع ضد ایرانی خود حکم تعلیق تحریمهای هستهای ایران را امضا کرد، مجبور به ادامه این روند خواهد بود.
اگر تأیید پایبندی ایران به برجام برای جلوگیری از مواجهه امریکا با سازمانهای بینالمللی بود؛ باید گفت که تصمیم به تمدید تعلیق تحریمهای هستهای ایران برای پرهیز امریکا از رودررویی با جامعه جهانی است. زیرا برای کشورهای جهان دیگر تحمیل دوباره تحریم ایران امری بازگشتناپذیر است.
با وجود پیشبینی و بعدها اثبات عهدشکنی امریکا، ایران به گونهای پایبند به برجام ماند که امریکا را ناچار به اعتراف چندین باره به این پایبندی کرد. اگر امریکا از سال 1995 تا 2006 میلادی بشدت تلاش کرد که تحریمهایش علیه ایران را فرامرزی کند و در مقطعی به این هدف دست پیدا کرد، حالا این سیاست جمهوری اسلامی ایران است که واشنگتن را در شرایطی قرار داده تا تلاش کند در قبال سیاستهای همکاریجویانه دنیا با ایران دچار انزوا نشود.
اگر تأیید پایبندی ایران به برجام برای جلوگیری از مواجهه امریکا با سازمانهای بینالمللی بود؛ باید گفت که تصمیم به تمدید تعلیق تحریمهای هستهای ایران برای پرهیز امریکا از رودررویی با جامعه جهانی است. زیرا برای کشورهای جهان دیگر تحمیل دوباره تحریم ایران امری بازگشتناپذیر است.
همچنین در حالی که وزیر نفت و وزیر امور خارجه ایران بارها اعلام کردهاند که منعی برای رابطه تجاری میان ایران و شرکتهای امریکایی وجود ندارد؛ در آینده دولت امریکا با خواستههای فزایندهای از سوی شرکتهای امریکایی مواجه خواهد بود که خواستار سرمایهگذاری در ایران هستند؛ بویژه سرمایهگذاری در صنعت نفتی که جذابیت 200 میلیارد دلاری دارد.
این خواستی است که بزودی و بویژه با صفشکنی قرارداد نفتی اخیر توتال با ایران مطرح خواهد شد. زیرا این قرارداد توانست به معنای واقعی هراس ناشی از سیاستهای تحریمی امریکا را برای شرکتهای خارجی فروبریزاند.
همچنین نگرانی که برخی رسانهها درباره نتیجه بازبینی برجام از سوی دولت ترامپ مطرح میکنند چندان محلی از اعراب ندارد. زیرا به نظر میرسد برجام دوره مواجهه با افراطیگری امریکایی را پشت سرگذاشته است. امریکاییها ابتدا به کلیت برجام حمله میکردند و بعد موضوع بررسی دوباره از سوی نهادهای مربوطهشان را مطرح کردند.
آنها زمانی که به جدیت حمله میکردند از آسیبرساندن به برجام ناتوان بودند. این است که میتوان پیشبینی کرد که نتیجه بررسی برجام در دولت امریکا هرچه باشد، از آسیب زدن به این توافق و همراهی بین المللی ناتوان است. سیاستهای غیرمنطقی امریکا پیشاپیش در برابر سیاست خارجی منطقی ایران، که از سوی جامعه بینالمللی نیز مورد استقبال قرار گرفته؛ شکست خورده است.