عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در بیستوششمین دوره دانشافزایی استادان دانشگاه علامه طباطبائی (ضیافت اندیشه) با اشاره به اینکه قرآن و خدا به دنبال ایمان، یعنی باورمند کردن مردم هستند، گفت: ایمان و اجبار پارادوکس است و امکان ندارد شما با زور کسی را مؤمن کنید و منشأ ایمان، آزادی و انتخاب است و تنها از درخت آزادی چیده میشود.
به گزارش عطنا، سيد احمدرضا خضری، 17 تیرماه در بیستوششمین دوره دانشافزایی استادان دانشگاه علامه طباطبائی (ضیافت اندیشه) که به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در این دانشگاه و در سالن شورای دانشکده حقوق و علوم سیاسی با عنوان «تاریخ علم و تمدن اسلامی» برگزار شد، بیان کرد: ایمان با آزادی به دست میآید درحالیکه با چوب و چماق فقط تسلیم حاصل میشود.
وی با اشاره به اینکه تاریخ تمدن اسلامی یکی از کهنترین رشتههای دانشگاه تهران، به عنوان قدیمیترین دانشگاه کشور است، گفت: به این دلیل که نگاهی علمی به این رشته وجود داشته، تنها دانشگاه تهران در دوره دکترای آن، دانشجو پذیرش میکند.
خضری تصریح کرد: در زمینه تمدن اسلامی فرض بر این است که در تاریخ یک واقعیت بیرونی وجود دارد و عبارت است از فرهنگ و تمدنی که بعد از ظهور اسلام و در نتیجه آن شکل گرفته است و معنای سخن این است که آن فرهنگ و تمدن، بدون اسلام اینگونه شکل نمیگرفت.
وی در ادامه افزود: نه اینکه تمدنی وجود نداشت اما به دلیل حضور اسلام، شکلی جدید گرفته است و به این دلیل که تمدن مذکور تحت تأثیر اسلام پدید آمد، نام آن را اسلامی میگذاریم.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران گفت: عدهای دیگر در جواب میگویند، این نامگذاری مطابق با واقعیت نیست، چراکه واقعیت بیرونی در چارچوب اسلام نیست به این دلیل که انحراف از دین و اسلام بسیار است، از بیعدالتی گرفته تا ظلم و بنابراین این فرهنگ و تمدن، اسلامی نیست.
وی اظهار کرد: دستهای دیگر از سر واقعبینی تاریخی میگویند، مگر تا قبل از ظهور اسلام، مردم وحشی بودهاند، مگر علم و دانش و تمدن وجود نداشته است؟ هنر و معماری بود و اسلام نیز آن را ادامه داد و به همین دلیل این دسته، واژه تمدن مسلمانان را جایگزین واژه تمدن اسلامی میکند.
خضری گفت: با این حساب مشکل دسته قبل هم که نگران انحرافات هستند، برطرف میشود ولی از طرف دیگر دستهای میگویند، بسیاری از معارف تمدن اسلامی توسط غیرمسلمانها از تمدنهای دیگر ترجمه شده است.
وی با بیان اینکه آن نهضت بزرگ علمی دارای مبدأ غیراسلامی است و نکته قابل توجه در این موضوع این است که انتقال دست آوردها در تمدن اسلامی ذوب شده است، اذعان کرد: اینها مانند آبی است که در دریا ریخته میشود، آیا شما میتوانید آب خود را جدا کنید، بنابراین این تمدن تنها محصول دست مسلمانها نیست بلکه کلیت آن تحت تأثیر اسلام قرار گرفته و ذوب شده است.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران افزود: در مثالی دیگر شهر بغداد را که در زمان عباسیها پایتخت جهان اسلام بود، ایرانیهایی که هنوز زردشتی بودند، بنا کردند اما امروزه ما در معماری میگوییم این شهر اسلامی است. حالا پیشنهاد این دسته این است که به فرهنگ و تمدن مورد نظر بگوییم، تمدن در جهان اسلام، چراکه محصول دست بشری در عالم اسلامی است و تنها نقش اسلام در این است که با ظهور خود جهان جدیدی را تعریف کرد.
وی با اشاره به اینکه اسلام مرزها را به همریخت و جهان اسلام را پدید آورد، گفت: جهان اسلام نه رومی بود و نه ایرانی، بلکه همه در آن حضور داشتند و بنابراین نقش اسلام، نقش بسترسازی است.
خضری با بیان اینکه اسلام میگوید در میان همه اندیشهها بهگزینی کرده و بهترین آن را انتخاب کنید و بنابراین تمدن اسلام تمدنی بود که با گزینش از میان تمام اندیشهها ایجاد شد، بیان کرد: دسته چهارمی وجود دارد که میگوید این تمدن، تنها تمدن عربی است و این حرف از همان زمان گذشته طرفدار داشت.
وی درباره همین موضوع افزود: این دسته چهارم میگفتند، ملتهای مختلف در طول تاریخ، فرصت تمدنسازی داشتهاند و حالا نوبت فرهنگ و تمدن عربی است، دلیل اینها این است که جهان مورد نظر شما را که میگویید اسلام ساخته، زور بازوی عرب بود که آن را ساخت و مرزهای آن را از مکه به کل جهان رساند.
خضری اضافه کرد: دلیل دیگر این است که این عرب بود که به دلیل برگزیده بودنش نزد خدا، اسلام بر آن نازل شد و همچنین همه کتابهای علمی این تمدن به زبان عربی است.
وی افزود: اینکه کدام یک از این چهار نامگذاری را بپذیریم بسیار مهم است و کاربست هر کدام از این عناوین، خروجیهای مهم فرهنگی، سیاسی و حقوقی دارد.
این استاد دانشگاه تهران گفت: نکته قابل توجه درباره رویکرد چهارم این است که اسلام قومیت را ملاک قرار نمیدهد، بلکه اصالت با نوع بشر است و از طرفی اسلام عاملی است که باعث تمام این تحولات شده است، یعنی اگر اسلام نبود، قوم عرب هرگز به تکاپوی ساخت تمدن نمیافتاد و اگر باز اسلام نبود، تغییراتی جغرافیایی و بسترسازی هم صورت نمیگرفت، بنابراین تمام تحولات از اسلام ریشه میگیرد.
وی تصریح کرد: اسلام یک اندیشه است که مرزی ندارد و همه میتوانند در قالب آن حضور داشته باشند و بنابراین تمدن اسلامی واژهای صحیحتر است.
خضری درباره میزان گسترش تمدن نوین اسلامی، بیان کرد: باید گفت که خواستگاه اولیه اسلام، شبه جزیره عربستان است و رسول گرامی اسلام، اهل قبیله بنیهاشم در شهر مکه بودند.
وی افزود: ایشان در حالی که یکه و تنها بود، در غار حراء، جبرئیل آیاتی را بر ایشان خواند و اولین مسلمان دین اسلام شد، سؤال این است که چه عواملی موجب شد که اسلام از شبه جزیره عربستان به حکومتهای بزرگ غلبه کرد و گسترش تاریخی داشت.
یکی از مهمترین معیارهای تبلیغ درست، کارآمدی آن است که مبلغ خود به تبلیغاش، ایمان داشته باشد و اگر مبلغ به چیزی که خود میگوید، ایمان نداشته باشد بلافاصله فرو میریزد چراکه هیچ کس به آن عمل نمیکند.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران گفت: آنچه که از آیات قرآن به عنوان منشور اسلام برمیآید این است که تنها راه مجاز برای گسترش دین اسلام تبلیغ است و تبلیغ، تبیین، توضیح و تشریح تنها راه گسترش اسلام بوده است و اسلام برای تبلیغ از ابزارهای تتمیع، تهدید و اجبار استفاده نمیکند.
وی با بیان اینکه شما یک آیه از قرآن پیدا نمیکنید که توصیه به استفاده از زور و حقه و نیرنگ کند، اذعان کرد: این بحث یکی از مسائل جدی ماست و در همین چند وقت پیش عدهای میگفتند، مردم را باید به زور بهشت برد و کاری که همین الان گروههای سلفی و تکفیری میکنند نیز همین است. البته منظور حرف من در اینجا، گسترش اسلام است نه مسائل پیش آمده برای آن، ضمنآنکه 13 آیه در قرآن داریم که این معنی را میرساند.
خضری با اشاره به اینکه برای مثال ما در قرآن داریم که «عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ»، یعنی رسول تنها وظیفهاش رساندن است، گفت: علت اینکه پیامبران وظیفهای جز تبلیغ ندارند این است که تبلیغ یعنی رساندن پیام خدا بدون کم و کاست، با استدلالهای کامل و به صورت واضح پس از این مرحله، دیگر اختیار با خود شخص است.
وی با بیان اینکه تبلیغ اینچنینی منجر به باورمندی آدمها شده ولی در مقابل چوب و چماق منجر به تسلیم افراد میشود، بیان کرد: قرآن و خدا به دنبال ایمان، یعنی باورمند کردن مردم هستند. ضمنآنکه ایمان و اجبار پارادوکس است و امکان ندارد شما با زور کسی را مؤمن کنید و منشأ ایمان، آزادی و انتخاب است و تنها از درخت آزادی چیده میشود.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران گفت: با زور و اجبار تنها میتوان افراد را تسلیم کرد و ما باید با تبلیغ راه حقیقت را نشان دهیم و به جز آن دیگر وظیفهای بر گردن ما نیست، چراکه با چماق راه رشد روشن نمیشود. قرآن هم میگوید، اجباری در دین نیست چراکه راه رشد و انحراف با تبلیغ صحیح مشخص شده است.
وی نخستین معیار تبلیغ صحیح را ایمان خود مبلغ دانست و افرود: یکی از مهمترین معیارهای تبلیغ درست، کارآمدی آن است که مبلغ خود به تبلیغاش، ایمان داشته باشد و اگر مبلغ به چیزی که خود میگوید، ایمان نداشته باشد بلافاصله فرو میریزد چراکه هیچ کس به آن عمل نمیکند.
خضری بیان کرد: تبلیغی اثرگذار است که با نیکویی در گفتار باشد و قرآن میگوید با مردم به احترام و ادب حرف بزنید، همچنین نکته دیگر اینکه تبلیغ باید مملو از دلسوزی باشد و دلسوزی نه نسبت به خود بلکه باید نسبت به کسانی که درباره آن تبلیغ میکنید، باشد.
وی افزود: تبلیغی تأثیر میگذارد که حالت دستوری نداشته باشد، بنابراین اجبار و زور معنا ندارد و در قرآن نیز خداوند به پیامبر میگوید، «تو تذکر دهنده به آنها هستی نه سیطره دارنده».
این استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: نکته دیگر اینکه برای تبلیغ درست نباید دیگران را دنبال کنید و ببینید به آن عمل میکنند و به عبارت دیگر نباید پاسبان آنها باشید، چراکه با وجود پاسبان روحیه نفاق در میان مردم شکل میگیرد.
وی با بیان اینکه مردم در مقابل پاسبان به گونهای رفتار میکنند که آنگونه نیستند و نکته دیگر الگو بودن مبلغ است، گفت: خداوند پیامبر را برای ما اسوه حسنه قرار داده است و این تعارف نیست بلکه ایشان واقعا اسوه هستند و مردم پیامبر نمیشوند ولی میتوانند مثل او بشوند.
خضری نکته دیگر در بایستههای تبلیغ را پرهیز از منفعتطلبی دانست و افزود: تبلیغی که برای منفعت باشد تأثیر منفی دارد و بحث دیگر در تبلیغ جدال احسن است که حکمتمدار و مبتنی بر ادب و نیکی است.
وی با اشاره به اینکه با توهین و بَد دهانی تبلیغ راه به جایی باز نمیکند و پیامبر اسلام برای تبلیغ از همه ابزارها به غیر از زور و جنگ استفاده میکرد، اظهار کرد: اما حالا سؤال میشود که پس این همه جنگی که پیامبر خود در آن شرکت داشته و یا کسانی را فرستاده که بجنگند، چیست؟ پس آیاتی که دستور به جنگیدن با منافقین و کفار میکند، چیست؟
خضری افزود: دو رویکررد به این سؤال وجود دارد، نخست مستشرقین میگویند، پیامبر در برههای معتقد بود و در برههای خیر، این دسته میگویند پیامبر تا زمانی که در مکه بود به الزامات بالا پایبند بود اما با ورود به مدینه جنگجو، جنگطلب و سیاستمدار شد.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران گفت: نگاه دیگر این است که میگوید پیامبر به تمامی الزامات بالا پایبند بود، این نگاه میگوید، پیامبر یک مورد جنگ را شروع نکرد و اگر جنگی اتفاق افتاد به ایشان تحمیل شده است.
خضری در ادامه گفت: من به استناد منابع تاریخی میگویم که پیامبر اسلام چه در مکه و چه در مدینه شخصیت پایدار خود را به عنوان مبلغ داشت و هیچگاه به این نتیجه نرسید که تبلیغات فایده ندارد و باید جنگید.
وی افزود: عامل تفاوت در دو برهه مکه و مدینه پس چیست؟ پیامبر در مدینه علاوه بر نبوت رهبر سیاسی هم شد و در مدینه مشروعیت پیامبر همراه با مقبولیت شد. حالا شما جای رهبر مدینه، اگر کسی به جامعه شما حمله کند چه کسی جز حاکم باید از مردم دفاع کند، پس اسلام در دوران پیامبر اکرم با تبلیغ و گفتگو منتشر شد.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران بیان کرد: به جزء تبلیغ؛ فتوحات یکی دیگر از عوامل گسترش اسلام بود و سؤال اول این است که فتوحات چیست؟ فتوحات جمع فتح است اما عدهای دوست دارند به اینها «مغازی» بگویند.
وی ادامه داد: به تمام جنگهایی که در دوران پیامبر اتفاق میافتاد، مغازی میگفتند و علت این است که میخواهند تقدس، جنگهای پیامبر را به این پیکارها نسبت بدهند.
خضری افزود: فتوحات آن کشورگشاییهایی است که بعد از رحلت پیامبر اکرم در سرزمینهای همجوار شبه جزیره عربستان انجام شد و در فتوحات شامل چهار محور مهم انگیزه، سیر فتوحات، مکانهای فتوحات و پیامدهای آن بوده که قابل بحث است.
وی با بیان اینکه انگیزه در این بحث بسیار مهم است، گفت: اگر پیامبر اکرم سرزمینهای دیگر را به زور به تصرف درنیاوردند پس چه انگیزههایی برای این قضیه وجود داشت؟ یکی از مهمترین این انگیزهها، انگیزههای سیاسی است و این موضوع به بحث رحلت رسول اکرم و جانشینی ایشان باز میگردد، وقتی پیامبر هم رسول شد و هم رهبر سیاسی، جانشینی ایشان بسیار مهم میشد.
خضری خاطرنشان کرد: کسی که این مقام را به دست میآورد هم رهبر مذهبی مردم میشد و هم رهبر سیاسی و به همین دلیل از همان دوران قبل از رحلت، حزببندیها برای انتخاب رهبر آغاز شد.
وی افزود: در زمان جاهلیت هرگاه میخواستند، تصمیمی بگیرند در «سقیفه بنیساعده» گرد هم میآمدند و با حضور پیامبر دیگر مردم نیز در مسجد جمع میشدند اما به محض رحلت پیامبر ناگهان تمام انصار در سقیفه که مکان جاهلیت بود جمع شدند تا خلیفه را انتخاب کنند.
خضری تصریح کرد: ابو عبیده جراح، خلیفه اول و دوم از مهاجرین رفتند تا مانع تعیین خلیفه شوند که با زیرکی، ابوبکر خلیفه شد. ابوبکر به شدت با یک جامعه ملتهب و پر از مخالف روبرو بود و تا 10 نفر در این برهه ادعای پیامبری داشتند و همچنین عدهای هم مشهور به مرتدین شدند و از دین برگشتند.
وی افزود: با این همه جامعه ملتهب که میگویند چرا ابوبکر خلیفه شود؟ تنها جنگ بیرونی است که میتواند نظرها را به جای دیگر برگرداند، بنابراین یکی از مهمترین انگیزههای کشورگشایی، مشکلات سیاسی داخلی بعد از رحلت رسول اکرم بوده است که اگر کنترل نمیشد، منجر به یک جنگ داخلی خانمانسوز میشد.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران گفت: در همان دوران کار به جایی رسید که یکی از انبیاء دروغین با لشکر خود به مدینه حمله کرد و در این وضعیت، تمام مخالفان حتی حضرت علی(ع)، علیه انبیاء دروغین متحد شدند. پس از اتمام جنگ با انبیاء دروغین باز این پتانسیل عظیم عرب برای جنگ بلا استفاده میماند، بنابراین تصمیم بر آن شد که این پتانسیل به سمت خارج از جهان اسلام جهت داده شد.
وی اذعان کرد: نکته دیگر اینکه اعراب در آن موقع کاری نداشتند، پس ابوبکر با انگیزه تأمین مالی حکومت و مردم اقدام به فتوحات کرد. ضمنآنکه اعراب نه کشاورزی، نه دامداری و نه تجارت مفصلی داشتند و قسمت عمده درآمد اعراب از غارت کاروانها بود و در فتوحات درآمدی کسب میشد که قابل مقایسه با آنها نبود.
خضری بیان کرد: مقدار غنایم کسب شده آنقدر زیاد بود که نمیتوانستند عدد آن را بشمارند و یکی از نبردهای مهم ایران و اعراب نیز نبرد قادسیه است و در این نبرد مسلمانان آنقدر غنیمت به دست آوردند که خمس آن یک میلیون دینار میشد.
وی افزود: عرب عددی بالاتر از هزار نمیشناخت، بنابراین میگفتند هزار هزار دینار غنیمت به دست آوردیم. در مثالی دیگر، در فتح مدائن یکی از اعراب سنگی را به دست آورد که در بازار به هزار درهم فروخت و بعداً برخی افراد اورا سرزنش کردند که آن سنگ بیشتر میارزید، عرب در جواب گفت، من که نمیدانستم بالاتر از هزار درهم هم عددی هست.
نمیشود گفت همه آنها انگیزه مالی داشتهاند اما برای مثال، ابوذر و سلمان هم در داخل فتوحات هستند، بنابراین اگر از اینها بپرسی چرا آمدهاید، میگویند برای تبلیغ اسلام است. سلمان در همین دوره تکههایی از قرآن را برای مردم به فارسی ترجمه میکند و برای آنها دین را توضیح میدهد.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران اظهار کرد: در فتوحات، بیتالمال مسلمین به نحو غیرقابل باوری تأمین میشد، در کشور یک درآمد مالی و یک هزینههای مالی وجود دارد و درآمدهای بودجه کشورها منابع طبیعی، تولیدات و گمرکات و مواردی از این قبیل است. درآمدهای بیتالمال مسلمین نیز شامل زکات، خمس، غنیمت، صید، انفال، جزیه و خراج میشد.
وی افزود: زکات اهدای مال، داوطلبانه بود که خود شخص با اختیار اقدام به پرداخت آن میکرد و خمس عبارت بود از یکپنجم درآمد مسلمانان از غنیمت و همچنین انفال اموال بیصاحبی بود که در میدان جنگ به دست میآمد.
خضری گفت: جزیه عبارت بود از مالیاتی که در سرزمینهای مفتوحه به دست میآمد، البته این تنها متعلق به اعراب نبود بلکه در تمام دنیا این رسمی عادی است. ضمنآنکه خراج نیز عبارت بود از مالیات محصولات زمینهای تصرف شده و صید نیز شامل بعضی از منابع سرزمینهای فتح شده بود.
وی خاطرنشان کرد: از میان این هفت منبع، تنها زکات است که تعلقی به فتوحات ندارد، بنابراین فتوحات برای درآمد دولت بسیار قابل ملاحظه بودند، در یک نمونه خراجی که فقط از منطقه خوزستان به دست آمده بود، 100 برابر زکاتی بود که کل اعراب پرداخت کرده بودند.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران افزود: 20 سال بعد از رحلت رسول اکرم فقرای جامعه آنقدر ثروتمند شده بودند که طلاهایشان را با تبر میبریدند، زبیر قبلاً انسان فقیری بود ولی بعد در تمام بلاد اسلامی املاک بزرگ داشت.
وی گفت: با این وضعیت، انگیزه عظیمی برای فتوحات حاصل میشد و انگیزه دیگر نیز دینی و تبلیغی است.
خضری خاطرنشان کرد: نمیشود گفت همه آنها انگیزه مالی داشتهاند اما برای مثال، ابوذر و سلمان هم در داخل فتوحات هستند، بنابراین اگر از اینها بپرسی چرا آمدهاید، میگویند برای تبلیغ اسلام است. سلمان در همین دوره تکههایی از قرآن را برای مردم به فارسی ترجمه میکند و برای آنها دین را توضیح میدهد.
وی گفت: البته اگر در کلیت موضوع از اعراب میپرسیدی چرا به فتوحات آمدهاید، یک نفر نمیگفت برای سیر کردن شکم آمدهام و من این را بر اساس شواهد تاریخی بیان میکنم.
خضری اضافه کرد: نمونههای زیادی از مذاکرات بین فرماندهان سپاه ایران و عرب هست که از اهداف الهی و اسلامی به عنوان انگیزه فتوحات بحث میشود و هیچ عربی که نمیگفت برای خالی کردن جیب شما آمدهام بلکه مدعی بود که برای هدایت آمدهام.
این استاد دانشگاه تهران انگیزه دیگر را دلایل فرهنگی و اجتماعی دانست و بیان کرد: ویژگیهای فرهنگ عرب قبل از اسلام این است که جنگجویی جزء افتخاراتش بود، یعنی عرب دیگران را غارت و بعد آن را در قالب افتخارات خود آن را با زبان شعر ثبت میکرد.
وی افزود: تأثیرات اجتماعی و فرهنگی بر فتوحات بسیار گسترده است، یکی از آنها مهاجرت گسترده طایفهها است و گروههای مختلفی از زرتشتیان که میخواستند دین خود را حفظ کنند، تن به مهاجرت به هندوستان دادند.
خضری یادآور شد: در نتیجه این وضعیت، کلنیهای جدیدی از جمعیت ایرانیان در مناطق دیگر شکل گرفت و اینگونه میشود گفت که قسمت اعظمی از فرهنگ و ادبیات ایران به کشورهای مانند هند منتقل شد. برای مثال خانواده بهمنیها در هندوستان یکی از اقوام بزرگ مهاجر هستند، پس از حضور آنها معماری و ادبیات ایرانی در هند گسترش چشمگیری داشت.
وی افزود: جهت دیگر این قضیه مهاجرتهای گسترده از خاندانهای عرب به ایران است که با حضور این خاندانها، التقات اجتماعی بین فرهنگ ایرانی و عربی صورت گرفت.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران گفت: نمونه دیگر از مهاجرتهای مهم، مهاجرت سادات شیعه در مناطقی مانند طبرستان است و در مناطقی سکونت میکردند که تحت سلطه اسلام نبود بلکه با فعالیت خود آنها مردم منطقه مسلمان شدند.
وی خاطرنشان کرد: سرزمین عراق به معنای کشور عراق وجود خارجی نداشت، این کشور پس از جنگ جهانی اول به وجود آمد و تا قبل از آن قسمتهای سرسبز جزء ایران و مناطق بیابانی جزء عربستان بود. در زمان ساسانیان کل مناطق عراق جزء ایران شد و به همین دلیل برخی از اعراب زیرمجموعه ایران قرار گرفتند و این دست از مهاجرتها ربطی به فتوحات ندارد.
خضری گفت: بعد از آمدن امام رضا(ع) یک سیر عظیم از مهاجرت، سادات به سمت ایران آغاز شد و از پدیدههای مهم اجتماعی و فرهنگی فتوحات، ایجاد یک تلفیق جدید جمعیتی است. برای مثال بربرها به راحتی به مناطق ایران میآمدند، ایرانیها به راحتی به آندلس میرفتند و به همین ترتیب در مناطق دیگر این اتفاقات صورت میگرفت.
وی با اشاره به اینکه یکی از شاخصترین چهرههای هر تمدنی کتاب است، افزود: تمدن هر کسی از کتاب است و وقتی مسلمانان کتابها را سوزاندند در واقع تمدن ایران را سوزاندند.
خضری بیان کرد: ابن خلدون در مقدمه تاریخ خود وقتی درباره تمدنهای گذشته حرف میزند، معتقد است که ایرانیان دارای میراث فراوان بودند اما چون اعراب کتابهای آن را سوزاندند این میراث به دست ما نرسید.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ و تمدن اسلامي دانشگاه تهران پایان گفت: این کتابسوزی تنها متعلق به ایران نبود، عمروعاص در مصر کتابهای کتابخانه اسکندریه را که نزدیک به 300 هزار جلد بود، سوزاند و البته در جواب این موارد نیز رویکردهای دیگری هم وجود دارد که آنها را رد میکند.