به گزارش عطنا، دکتر امیرعبدالرضا سپنجی، استادیار پژوهشگاه علومانسانی در پژوهشی به مسئله دانش و فرهنگ در ایران معاصر پرداخته است که چیکدهای که ایران منتشر کرده، آن را در ادامه می خوانید؛
بررسی اظهارنظرها و انتقادات بسیاری از اهل علم، دانشگاهیان و پژوهشگران درباره رشد صرفاً «کمی» دانشجویان و مقاطع مختلف آموزشعالی در کشور، طی دو دهه اخیر، مشخص میکند که شاید برخی از سیاستگذاران و مسئولان کشور، «دانشجو شدن» و «دانشجو ماندن» را نوعی «اشتغال» ارزیابی میکنند، در حالی که در یک کشور توسعهیافته، دانش آموختن و دانشجویی، مقدمهای برای ورود به بازار کار و نه هدفی غایی است.
رشد قارچگونه و نگرانکننده رشته-شهرهای دانشگاه آزاد، دانشگاههای غیرانتفاعی و علمی-کاربردی، که در موارد بسیاری بدون جذب هیأت علمی و استادان مبرّز و متخصص انجام شده است، ناقوس دغدغه مهم و ماندگار «کیفیت» در آموزشعالی را سالها است که برای تصمیمگیرندگان و مدیران وزارت علوم و آموزش عالی کشور، به صدا درآورده است؛ موضوعی که در موارد فراوانی در حال تبدیل شدن به بحران و فاجعهای در حوزه تعلیم و تربیت در کشور است.
در دهه اخیر با افرادی مواجه بودهایم که با ورود به مقطع کاردانی در دانشگاه علمی-کاربردی، که رسالت و هدفش، تربیت افراد فنی و حرفهای در حوزهای کاربردی و مورد نیاز جامعه و نه نظریهپردازان یا مدرسان دانشگاهی متخصص بوده است، تحصیلات عالیه را آغاز کردهاند، سپس در مقطع کاردانی همان دانشگاه یا دانشگاهی دیگر وارد شدهاند، بعد از آن نیز فوقلیسانسی گرفتهاند و با ظرفیتهای وسیع و در حال توسعه دوره دکتری، مدرک دکتریشان را دریافت کردهاند و اکنون، یا عضو هیأت علمی شدهاند یا در تکاپوی عضویت هیأت علمی و تدریس در دانشگاه هستند(!)؛ در حالی که، برای مثال اگر تبادلات علمی و آکادمیک ما با دیگر کشورها، بویژه کشورهای پیشرفته و فرامدرنی نظیر آلمان، امریکا یا سایر کشورهای پیشرفته اروپایی تسهیل شود و مطالعات تطبیقی در این خصوص انجام شده بود مشخص میشد که در کشوری مثل آلمان، مراکز علمی - کاربردی با عنوان Hochschule، با کارکردی صحیح و به منظور تربیت افراد حرفهای و فنی برای شغلی خاص، آموزش میبینند تا در همان حرفه و فن اشتغال داشته باشند.
در کنار این مراکز نیز دانشگاهها (Universität)، بویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی به تربیت پژوهشگران و نظریهپردازان در حوزههای تخصصی دانش مبادرت میورزند.از جنبهای دیگر و بویژه با تسهیل تبادلات آکادمیک بینالمللی در بخش پژوهشی، میتوان انتظار داشت که سنتها و روشهای آکادمیک دیگر کشورها در فضای علمی و دانشگاهی کشور ما ساری و جاری شود. برای مثال، باز هم از کشور آلمان مثالی میزنم. در این کشور، چندین نهاد ملی و البته بخش خصوصی به تأمین بودجه و تسهیلات برای بخش پژوهش مبادرت میورزند.
از تمامی این نهادها مهمتر و قدرتمندتر، وزارت علوم و آموزشعالی آلمان است، که مجموعهای با عنوان DFG را راهاندازی کرده است و برای پژوهشهای خرد و کلان در حوزههای مختلف علومانسانی، اجتماعی، فنی، صنعتی، پزشکی و... به تأمین بودجه از منابع داخلی دولت آلمان میپردازد و در عین حال، پژوهشگرانی از اقصی نقاط جهان و ملیتهای مختلف را برای انجام این طرحهای پژوهشی، استخدام میکند.
پژوهشهایی که مثلاً در حوزه علومانسانی و اجتماعی، تا 12 سال نیز به طول میانجامد و تأمین بودجههای پژوهشگر، شامل هزینههای زندگی، خانواده، مسکن و...، همچنین فرآیند پژوهش بر عهده همین نهاد علمی متعلق به دولت آلمان است.
تبادل استادان و دانشجویان با دانشگاههای خارجی نیز مقولهای مهم و مؤثر در فرآیند ترویج و توسعه دانش در فضای بینالملل است.استقبال و حمایت فراوان نهادها و دانشگاههای خارج از کشور از اینگونه مبادلات علمی از تجربههای شخصی من بوده است، که به رونق علم و پژوهش منجر میشود، اما شوربختانه در داخل کشور، این فرآیندها بسیار کند و با اولویت بسیار پایین دنبال میشود، به نحوی که در موارد بسیاری افراد پیگیر در این موارد با مشاهده این روندهای بطئی و توجه نکردن مسؤلان امر در بخشهای مختلف نهادهای علمی کشور، از خیر پیگیری چنین اموری منصرف میشوند.
علاوه بر دانشگاههای خارجی، بسیاری از بنیادها و مؤسسات وابسته به بخشهای صنعتی، خیریهها و سایر مراکز در کشورهای پیشرفته دنیا، بودجهها و امکانات فراوانی برای تبادلات علمی و پژوهشهای ملی و بینالمللی در اختیار استادان و پژوهشگران قرار میدهند، که شایسته است وزارت محترم علوم و مؤسسات دانشگاهی و پژوهشی کشور، به شکلی نظاممند، به بررسی این موارد بپردازند و با تسهیل فرآیند بهرهمندی از این امکانات و بودجهها، به توانمندسازی روز افزون استادان و دانشجویان مدد رسانند.
امید است با توجه به گشایشهای انجام شده در فضای پسابرجام، همچنین حمایتهای عموم مردم، اهل علم و دانشگاهیان از رئیس محترم جمهوری و دولت محترم، که در واقع، حمایت از استقرار و قدرتمندتر شدن نظام اسلامی کشور است فضای تبادلات علمی و آکادمیک با جهان، بیش از پیش فراهم شود و با بهرهمندی از دانش، بهعنوان میراثی علمی و بینالمللی، دانشمندان و پژوهشگران ایران اسلامی، سهم فراوانتری از ترویج و توسعه علم در جهان بیابند.