به گزارش عطنا، دکتر علی اصغر کیا، استاد روزنامه نگاری دانشگاه علامه طباطبائی در یادداشتی در روزنامه جام جم به مسائل انجمن صنفی روزنامه نگاران پرداخته است که هنوز دغدغه مهمی در جامعه مطبوعات کشور است، در ادامه این یادداشت را می خوانیم؛
از جمله موضوعاتی که در حوزه مشکلات رسانهها میتوان مورد بررسی قرار داد و اتفاقا این روزها زیاد در موردش صحبت میشود، بحث شکلگیری انجمنهای صنفی روزنامهنگاری است. البته حقوق روزنامهنگاری به صورت آکادمیک در دانشگاهها و در قالب مباحث درسی به دانشجویان این رشتهها تدریس میشود و این افراد به طور کلی از حقوقشان آگاه میشوند؛ اما این آشنایی از بعد نظری است.
امروزه در برخی از کشورهای اروپایی و حتی استرالیا و کانادا، انجمنهای مختلف صنفی همسو با نیازهای مشاغل مختلف جامعه تشکیل میشوند و مورد توجه قرار میگیرند. روزنامهنگاران آن کشورها هم به شکلی جدی حواسشان به حقوقشان هست و خواستهها و مطالباتشان را از طریق این انجمنها به صورتی قانونی پیگیری میکنند. مباحثی چون تامین اجتماعی و پرداختن به معیشت شغلی و اقتصادی، حقوق بیمهها و سختی کار و... همه از جمله مواردی است که از طریق صنف روزنامهنگاران قابل بررسی است. با این حال فکر میکنم که در شرایط کنونی مساله رضایت از شغل روزنامهنگاری به صورت کافی تامین نشده و روزنامهنگاران به لحاظ مشکلات اصولی و خدمات جانبی هنوز با سختیهایی مواجه هستند.
به عقیده من، چنانچه انجمنهای صنفی ساز و کاری منظم پیدا کرده و اقدام به عضویت روزنامهنگاران در صنفشان کنند و از مشکلاتشان جویا شوند، در این صورت، هم میتوان به ثمربخشی این طرح امید بیشتری داشت و هم مطالبات صنفی را به شکلی جدیتر دنبال کرد. بنابراین فکر میکنم استقلال روزنامهنگاران و توجه به دغدغههای آنها از مهمترین دستاوردهای اقدامات صنفی است که در نهایت به رضایت شغلی هم میانجامد.
انجمنهای صنفی که در طول زمان در کشور تشکیل شدهاند، هر کدام بخشی از روزنامهنگاران را به خود جذب و فقط اهداف خود را دنبال کردهاند. صد البته که گرایشهای سیاسی مهم هستند، اما در کنارش باید به مشکلات دیگر هم توجه کرد. این روزها شاهد این قضیه هستیم که احترام روزنامهنگاران از سوی عدهای مورد توهین قرار گرفته و با لحن بدی به برخی اصحاب خبر و خبررسانی بیاحترامی شده است.
بخشی از این معضل به خاطر همین به رسمیت نشناختن حقوق است. اهداف ابتدایی تمام انجمنهای صنفی، حمایت از اعضایشان است. بنابراین در چنین شرایطی میبینیم که روزنامهنگاران و اصحاب رسانه از این حق محروم ماندهاند و گاهی اوقات مشکلاتی هم برایشان اتفاق میافتد. به عنوان مثال افرادی به خودشان اجازه میدهند که فراتر از حد قانونی برخوردهایی انجام بدهند و خشونتهای لفظی و حتی فیزیکی بهکار گیرند. امروزه با ایجاد امکان ارتباط افراد از طریق شبکههای اجتماعی و اینترنتی شاهدیم که روزنامهنگاران یکدیگر را براحتی پیدا کرده و کمپینهایی را برای مقابله با این توهینها و بیاحترامیها تشکیل دادهاند. با این حال حتما باید حواسمان به این مهم هم باشد که این حرکات به دور از هیجان و تحریکات لحظهای بوده و به صورت منطقی به دنبال راهکار و تشکیل سازمانی برای احیای حقوق و استقلال عملشان باشند.