مجتبی مطهری گفت: برخلاف نظر غرب، در شرق نیز حقوق وجود داشته اما بیشتر به صورت آموزههای اخلاقی بوده تا قوانین حقوقی. اسلام نیز حقوقمدار است.
نشست تخصصی بررسی آرای شهید مطهری در باب حقوق بشر، در سه زمینه فلسفه، حقوق و سیاست در دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
این نشست دوشنبه، ۲۱ اردیبهشتماه با سخنرانی دکتر مجتبی مطهری آغاز شد و با سخنرانی آقایان رحیم نوبهار، محمدرضا بهشتی، محمدجواد غلامرضاکاشی، دکتر عبدالله نصری، بیژن عبدالکریمی، قاسم پورحسن و ... ادامه یافت که به ارائه دیدگاههای خود در زمینههای یادشده پرداختند و در نهایت با سخنرانی دکتر علیاکبر احمدی به پایان رسید.
رسالت این نشست، آشنایی صاحبنظران و دانشجویان با اصلی ترین رویکردها در باب اعلامیه حقوق بشر و تحلیلهای شهید مطهری در اینباره بود، که به گفته دکتر بیژن عبدالکریمی«نشست بدون هیچ حاشیهای به این مهم دست یافت». با اینکه متن کامل گفتههای تمام سخنرانان این نشست، بهزودی توسط دانشگاه علامه طباطبایی منتشر خواهد شد، در ادامه خلاصهای از گفتههای برخی سخنرانهای این نشست را میخوانید.
امروز ما به تعامل و خردورزی و خرد گفتوگو نیاز داریم
دکتر مجتبی مطهری در آغاز نشست، با اشاره به اینکه برخلاف نظر غرب، در شرق نیز حقوق وجود داشته اما بیشتر به صورت آموزههای اخلاقی بوده تا قوانین حقوقی و با تکیه بر اینکه اسلام نیز حقوقمدار است، به تبیین آرای شهید مطهری پرداخت.
وی در بخشی از سخنان خود گفت: «... دیگر آنکه فلسفه حقوق بشر در آثار ایشان، به صورت کامل رد نشده و با اسلام مغایر نیست، بلکه اشتراکاتی نیز دارد. البته نارساییهایی نیز دارد. در واقع ما باید در تعامل با غرب باشیم نه نافی غرب... گرچه اعلامیه حقوق بشر(فعلی) نمیتواند برای همه انسانها مفید باشد؛ چون فرهنگها بسیار متفاوت اند. به نظر شهید مطهری، حقوق بشر را فیلسوفان نوشتهاند نه حقوقدانها ... امروز ما به تعامل و خردورزی و خرد گفتوگو نیاز داریم. خدا بیامرزد پدر را که آرزو داشتند با اروپا و متفکران مسیحی، به گفتوگویی خردورزانه بنشینیم».
اینکه هر چیزی را به فطرت ارجاع بدهیم، کمثمر است
دکتر بهشتی در ابتدای سخنان خود به این نکته اشاره کرد که: «اعلامیه حقوق بشر، در یک سطح فراعقیدتی نوشته شده است و عقاید نمیتوانند بهعنوان مقدمه استدلال در آن قرار گیرند. در صورتی که شهید مطهری در پارهای از آثار، به چنین رویکردی نزدیک شده است».
بهشتی که عقل را مبنای توجیه حقوق بشر دانست، با بیان این پرسش که «عقل مذکور می خواهد چه کار کند؟» صحبتهای خود را این گونه ادامه داد: «آیا ممکن است که عقل ذاتیاب باشد؟ که مثلا بتواند ذات زن را دریابد و بعد برای آن حقوقی تعریف کند؟ اگر میگوییم که حقوق، فطری هستند و در آثار شهید بدان اشاره شده، کافی است کوششهای فلسفی را پیش چشم بگذاریم و ببینیم تا به حال توانستهایم از آنها باید و نباید استخراج کنیم؟ صرف اینکه هرچیز را سریعا به فطرت ارجاع دهیم، کمثمر است».
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: «بهنظرم نفس حرکت مطهری که برای مجال دادن به اندیشه خود و دیگری ـکه میخواهد با او همسخن شودـ تلاش میکند، فارغ از اینکه چقدر توفیق پیدا میکند، بسیار ارزش دارد. این را قیاس کنیم در زمانه کنونی و با برخی گرایشها که اصلا چنین مجالی نمیدهند».
به ضرس قاطع میگویم که گفتمان جامعه ما، گفتمان شهید مطهری نیست
استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه، دو دیدگاه را در مورد اعلامیه حقوق بشر رایج دانست: یکی مخالفت با اندیشه غربی و عدم تمایز بین غرب فکری و غرب سیاسی، دیگری اصل بودن این اعلامیه و بنا کردن فقه بر آن، مانند اندیشه کسانی چون کدیور، سروش و شبستری.
وی با ابراز تاسف از خالی بودن منابع فکری تاریخیـفلسفی ما از توجه به حقوق انسانی، اولین شخصی را که به این مقوله توجه کرده است، مرحوم نائینی دانست و گفت: عقاید او هم فقهی و هم فلسفیـعقلی بوده است.
شاگرد استاد مطهری، با بیان اینکه هسته مشترک شهید مطهری و لیبرالیسم، عقلگرایی است، وجه تفاوت آنها را در این دانست که لیبرالیسم، عقیده را در انسانیت انسان دخیل نمیداند ولی مطهری با این موضوع مخالف است. از نظر وی، مطهری به عقیده مخالف، بسیار بها میداد و آن را مایه رشد و تکامل عقیده حق میدانست و حتی قبل از دهه ۳۰ زمانی که در قم بود، این عقیده را داشت که سود کتب کسروی بیشتر از زیان آن بوده است؛ چون باعث حرکت و تحول در دیدگاه حق شد تا آن آب راکد را به حرکت درآورد.
نصری در ادامه افزود: «به ضرس قاطع میگویم که گفتمان جامعه ما، گفتمان شهید مطهری نیست. اگر این گفتمان حاکم میشد، نه تنها از عقیده مخالف نگران نمی شدیم، بلکه میگفتیم که این عقیده مخالف، باعث پیشرفت و رشد عقیدهای است که ما حق تلقی میکنیم».
برخلاف بسیاری، مطهری سر ستیز با غرب نداشت
دکتر پورحسن با اشاره به اینکه «مطهری، کاستی حقوق بشر را نگاه حداقلگرایانه آن به انسان میداند»، به توضیح این نکته پرداخت که شهید مطهری نگاه «عِلوی/ غیر عِلوی» به انسان دارد. پورحسن، نگاه مطهری را نسبت به اعلامیه حقوق بشر، نگاه معرفتشناسانه فلسفی از دو ساحت حق و انسان دانست. او پرسش مطهری از انسان را حاوی رویکرد ویژهای دانست و گفت: «مسئله انسان بدین معنا، برای آقایان جوادیآملی و مصباحیزدی مسئله مهمی در باب حقوق بشر نیست».
پورحسن در ادامه سخنانش گفت: «... مسئله انسان برای مطهری، لزوما از لحاظ دینی مطرح نبود. برای همین میگوید حقوق بشر میتوانست جنبههایی را در باب انسان مطرح کند که نکرده است. این نکته مهمی است. این آزاداندیشی است ... مطهری برخلاف بسیاری، دغدغه شناخت غرب را داشت و سر ستیز با غرب نداشت».
استاد فلسفه دانشگاه علامه با تصریح بر اینکه مطهری از دیدگاه فلسفی بحث میکند، به مسئله حق در اعلامیه حقوق بشر پرداخت و اینکه اصولا این حق و حاکمیت این اعلامیه، از کجا آمده است؟ بهنظر شهید مطهری در این اعلامیه، «توجه افراطی به صرف اراده شخص در باب مصالح عمومی» شده است و چنین چیزی نمیتواند حاکمیت الزامآور بر سایر احکام ازجمله احکام اجتماعی داشته باشد.
اعلامیه حقوق بشر یک سند برای با هم بودن دینداران و دیننداران است
دکتر غلامرضاکاشی سخنان خود را ضمن همنظر بودنش با شهید مطهری درباره ناسازگاری برخی موارد حقوق بشر با سنت دینی و فرهنگیمان آغاز کرد اما در ادامه با طرح این پرسش که: «اگر امروز سازمانهای جهانی، قصد نگارش اعلامیهای با حضور سایر فرهنگها داشته باشند، نگاه مطهری در این زمینه چه کاستیهایی دارد؟» به نقد دیدگاه شهید مطهری پرداخت.
کاشی گفت: «... نکته مهم این است که مطهری تصور میکند سند حقوق بشر یک سند فلسفی است، در صورتی که فینفسه فلسفی نیست گرچه مبانی فلسفی دارد. اما این سند، بیش از آنکه تابع حکمت نظری باشد تابع حکمت علمی است».
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه در ادامه گفت: «اصولا این اعلامیه برای باهم بودن دینداران و دیننداران و گرد آوردن آنها پشت یک میز و گفتوگوی آنها بهوجود آمده است تا فرهنگهای مختلف بتوانند وارد گفتوگو شوند. سند حقوق بشر تنها یک پنجره است و ما باید مسیر مطهری را ادامه داده و پنجرههای دیگری را باز کنیم». ایشان در پایان به این نکته اشاره داشت که: «شاید این جمله آقای منتظری در اواخر عمرشان که فقه ما باید اینبار به انسان بماهو انسان به عنوان فاعل تاملات فقهی تامل کند، یکی از آن پنجرههایی باشد که گشوده شده است».
مطهری به شدت اسیر تفکر تئولوژیک است
بیژن عبدالکریمی با تاکید بر اینکه انتقادش نوعی احترام به مطهری است، سخنان خود را آغاز کرد. وی مطهری را نماینده یک سنت تاریخی با تکیه بر ادیان و حقوق الهی در مقابل سنت تاریخی مبتنی بر آرای یونانیان و حقوق بشر دانست. به نظر ایشان ما با دو پارادایم مواجه هستیم و سوال اساسی اینجاست که آیا پارادایمها قیاسپذیرند؟
وی همچنین نسبت حقوق الهی با حقوق بشر را یکی از مهمترین نکات دانست و گفت: «تصورم بر این است که ما با یک گفتمان ایدئولوژیک و تئولوژیک نمیتوانیم به این نسبت پاسخ بدهیم، مگر اینکه وارد یک گفتمان حکمیـ فلسفی، پدیدارشناسانه در معنای راستین کلمه باشیم ... مطهری بهشدت اسیر تفکر تئولوژیک است و بر این اساس نخواهد توانست افقی را برای تبیین نسبت خود با عقل مدرن و حقوق بشر تبیین کند».
این استاد فلسفه با انتقاد از اینکه جامعه دانشگاهی از سوبژکتیویسم جدید و امکان گذر از آن غافل شده است، شهید مطهری را نیز از این مقوله مستثنی ندانسته و متفکرین را به سنخ اصیلتری از تفکر، دعوت کرد.
بدون تحول در اصول فقه، بعید میدانم بتوان یک نظام عام در باب حقوق بشر ارائه داد
ضیائی فرد با ابراز تأسف از حضور کمرنگ اندیشمندان مسلمان در مجامع جهانی، اعلامیه حقوق بشر را یکی از اسناد حقوقی بینالمللی دانست و آن را ساخته شده از چندین مکتب فکری معرفی کرد. او برداشت برخی فلاسفه از این اعلامیه را بد توصیف کرد و گفت: «مثلا اینکه گفته میشود این اعلامیه فردگرایانه است، در صورتی که از لحاظ حقوقی قیدوبندهای بسیاری دارد و تماما فردگرایانه نیست».
این استاد حقوق تاکید داشت: «حتی امروز نیز دیدگاههای پویای فردی چون مطهری را در آثار برخی بزرگان قم که امروز نام برده شد، نمیتوان دید. میتوان در آثار شهید مطهری مباحثی از قرائتهای عام بشری مانند عدل یافت که گویا آن را یک امر ماقبلدینی میداند».
ضیائیفرد در ادامه سخنانش افزود: «مشکل این است که در هر صورت شهید مطهری غیر از فیلسوف بودن، یک فقیه است و به ضوابط فقهی پایبندی دارد. این نکته را میتوانیم بهوضوح در کتاب «حقوق زن در اسلام» ببینیم. بعید میدانم بدون اینکه در اصول فقه ما تحولی ایجاد شود و صرفا با تکیه بر مباحث فلسفی، بتوانیم یک نظام عام بشری در زمینه حقوق بشر ارائه کنیم ... بنابراین وظیفه فقهای قم بیشتر است».
مطهری با احترام گذاشتن به عقاید موافق است اما نه بهگونهای که عقاید غلط، درست جلوه کند
دکتر علی پازوکی دیگر سخنران این نشست بود که ضمن سخنان خود بیان داشت که از نظر شهید مطهری عقیده بر دو نوع است؛ عقیده بر مبنای امیال و اغراض شخصی، و عقیده بر مبنای تفکر صحیح. اما احترام به عقاید، مانند کاری که ملکه انگلیس در ورود به معبد هندوها انجام داد یا مدارای کوروش کبیر با دیگر مذاهب در فتوحات خود، هرچند ضروری است اما نباید باعث شود که عقاید غلط، درست جلوه کند و بهترین کار، روش ابراهیم و موسی (علیهماالسلام) است که با عقیده غلط مردمان خود، به مبارزه پرداختند.
وی اصل آزادی عقیده در اعلامیه حقوق بشر را دارای یک نقص دانست و گفت: «بهعنوان مثال اگر ما بخواهیم تمام مدارس را خراب کنیم، یا بگوییم بهداشت نمیخواهیم، اینهم یک نوع آزادی اندیشه است ولی آیا اعلامیه حقوق بشر این اندیشه را قبول دارد؟ ... از منظر استاد مطهری در اسلام هم، آزادی تفکر و آزادی عقیدهای که بر مبنای تفکر صحیح باشد، صحیح است. اما تفکری که بر اساس امیال باشد، نوعی اسارت، بندگی و دوری از آزادی است».
گزارش از: طیبه اصدقی
منبع : مهر