متخصص اعصاب و روان بیمارستان رازی تهران در گفتوگو با عطنا به این نکته میپردازد که بسیاری از افراد با وجود علم به برخی اختلالات روحی و زیستی خود، نیاز به رفع مشکل را در خود نمیبینید و از هرگونه جستوجو و پرسش برای رفع اختلال عصبی خود فرار میکنند. چه رسد به اینکه بخواهند به مشاور، روانکاو و یا روانپزشک مراجعه کنند، اما راهحل بسیار آسانتر از اینهاست.
ایوب قادری- عطنا؛ در قسمت اول گفتوگویی که با عنوان «حال من دست خودم نیست» با دکتر منصوره کیانی دهکردی، پزشک متخصص اعصاب و روان و فلوشیب روان درمانی بیمارستان رازی داشتیم، درباره لزوم مراجعه همه ما به مشاور، روانشناس و روانپزشک صحبت به میان آمد. متخصص اعصاب و روان بیمارستان رازی در این گفتوگو تاکید کرد: یک روز باید بپذیریم که بیماریهای اعصاب و روان اعم از افسردگی، اختلالات اضطرابی هر کدام به نحوی یک بیماری پذیرفته شده هستند و همانطور که یک فرد مریض میشود و به دکتر مراجعه میکند، به همان اندازه نیز نیاز به روانشناس، روانکاو و روانپزشک وجود دارد.
در ادامه این گفتوگو از دکتر منصوره کیانی دهکردی درباره برخي از اختلالات اعصاب و روان که ممکن است دانشجویان در طول زندگی روزمره خود با آن مواجه شوند، میپرسیم. از اینکه شایعترین اختلالات روانی این دوره کدامند و راهکارهای منطقی و به دور از هیجانزدگی و برخورد احساسی با آنها کدامند. اضطراب و افسردگی از جمله این اختلالات رواني هستند که برخلاف تصور عموم نه تنها اختلالات غیرعادی و قبیحی نیستند، بلکه راهکارهای بسیار آسانی برای مواجه و عبور از آنها وجود دارد. با ما در این گفتوگو همراه باشید؛
استرس ها ميتوانند عوامل زمينهساز براي ايجاد اين اختلالات باشند، استرسها به دو دسته منفی و مثبت تقسیم می شوند. جدولي وجود دارد که در آن موارد متعددی از انواع استرسها با درجههای مختلف در آن طبقهبندی میشوند. مواردی از قبیل ازدواج یا ارتقای شغلی، از دست دادن یک شخص و یا مواردی که بعضاً آنها را به عنوان استرس نميشناسيم، در این جدول به چشم میخورد.
آنچه در بین دانشجویان به وضوح دیده میشود و سلامت روانی آنها را تهدید میکند اختلالات اضطرابی است، اختلالاتی که علاوه بر اینکه ناشناخته هستند، در بین افراد نادیده گرفته میشوند.
دکتر کیانی در اینباره خاطرنشان میکند: اضطراب با ترس تفاوت دارد. ترس ماهیت عینی دارد و موضوع آن مشخص است مثل ترس از ارتفاع، ترس از حیوان خاص، ترس از تاریکی.
او ادامه میدهد: اما موضوع اضطراب مشخص نیست. برای مثل شما دلهره دارید، مضطرب هستید و یا استرس یک مسئله را دارید، ولی دقیقا نمیدانید این مسئله چیست. شاید حدسهایی میزنید یا آن را مرتبط با موقعیتهایی مثل آزمون و غیره میدانید، اما به طور دقیق نمیتوانید بگویید دلیل این حالت من این موضوع خاص است.
استرس را مي توان به دو گونه مثبت و منفی یا پیشبرنده و مخرب تقسیم کرد و انسان برای پیشبرد امور روزمره خود و رسیدن به اهداف و آمال خود به مقداری متعادلی از اضطراب و استرس نیاز دارد.
متخصص اعصاب و روان بیمارستان رازی با تایید این نکته اضافه میکند: اصولاً انسان بدون اضطراب نمیتواند زندگی کند. اگر مطلقاً اضطراب نداشته باشید از جای خود تکان نخواهید خورد! (و تنها گیاهان هستند که اضطراب ندارند.)
دکتر کیاني در اینباره میگوید: انسان به طور معمول به حدی از اضطراب برای پیشبرد زندگی روزمره خود و گذران امور نیاز مبنایی دارد. حدی از اضطراب که نه تنها فرد را فلج نکند، بلکه برای رسیدن به اهداف و انجام دادن بهتر کارها، قوه محرکه باشد.
با این اوصاف روانپزشکان معتقدند اگر اضطراب از یک حدی گذشت میتوان آن را اضطراب بیمارگونه تلقی کرد و برای اضطراب بیمارگونه دو سری علایم جسمی و روانی را مطرح میکنند که در اهمیت آنها تردیدی وجود ندارد.
تپش قلب شدید، لرزش بدن از داخل، لرزش دست، عرق کردن زیاد، احساس سردی، یخ زدگی، قرمز شدن و... از جمله علایم جسمی اضطراب هستند که دکتر کیانی به آنها اشاره میکند.
او همچنین علایم روانی این اختلال را مواردی نظیر دلهره، بی قراری، کسالت، خوابآلودگی غیر عادی و... برمیشمرد.
يكي از اختلالات اضطرابي، «سوشیال-فوبیا» یا اضطراب اجتماعی است که بر این نکته دلالت دارد که فرد در یک سری از موقعیتهای اجتماعی دچار علايم اضطرابي شديد میشود و نميتواند از عهده كاري مانند سخنراني يا صحبت كردن در جمع برايد.
دکتر کیانی که تحقیق مشترکی هم در زمینه رواندرمانی بین فردی و گروهي در درمان اختلال اضطراب اجتماعي در بین دانشجويان دانشگاه علامه طباطبائی دارد، در مواجه با این اختلال، این نوع درمان را بسیار موثر میداند.
این متخصص اعصاب و روان بيان میکند: همه ما زمانی مجبور میشویم برای اولین بار در یک کلاس درس لکچر (کنفرانس) ارائه بدهیم، در این موقعیت، برای مثال، فرد در مورد ریزترین اتفاقات فکر میکند، تمرکزش را از دست میدهد، احساس میکند حافظهاش را به کلی از دست داده و تسلطش بر متن صفر است و یا از لحاظ ظاهری، احساس میکند همه او را زیر نظر دارند، قرمز شده است و نه تنها نمیتواند تماس چشمی خوبی برقرار کند بلکه حتی هیچکدام از افراد در کلاس را به درستی نمیبیند و گویی با تلی از انسانهای نکتهبین مواجه است!
به بیان دکتر کیانی، اضطراب بیمارگونه ممکن است حتی علایم ادراری و گوارشی هم داشته باشد. از جمله تکرر ادرار و مواردی از این دست که ممکن است فرد را وادار کند که حتی از اتاق خود بیرون نیاید و از موقعیتهای اجتماعی پنهان شود.
روانپزشکان تاکید دارند که «هیچ نوع ماده مخدری نباید مصرف شود». در اینباره دکتر کیانی از مُراجعی مثال میآورد که خود را مجبور به خوردن تریاک میکرده تا اينكه متوجه شده با مراجعه به روانپزشك و مصرف دارو و شركت در جلسات روان درماني و مشاوره با روانشناس و مشاور اين مشكل قابل حل شدن است.
متخصص بیمارستان رازی تهران تصریح میکند: در یک مغز نرمال مواد مورد نیاز فرایندهای اجرایی سوخت و ساز هر قسمت به تناسب تولید میشود. از جمله این مواد میتوان به ترشحات سروتونین، دوپامین، نور اپینفرین و... اشاره کرد.
دکتر کیانی تصریح میکند: اختلالات اعصاب و روان وقتی روی میدهند که تناسب تولید یکی از این مواد به هم بخورد. لذا با تجویز داروهای خاص که روی بهبود ترشحات تاثیر میگذارد و روند آن را دوباره متعادل میکند. داروهایی که بسته به تشخیص پزشک متخصص اعصاب و روان برای دوره زمانی مورد نیاز تجویز میشوند و بعد از آن نیازی به مصرف دارو ایجاد نمیشود.
داروهای روانپزشکی در گذشته به چهار طبقه اصلی تقسیم میشدند: داروهای ضد اضطراب، ضد روانپریشی، تثبیت کننده خلق و ضد افسردگی. اگرچه اکنون دیگر در منابع علمی این تقسیم بندی چندان پذیرفته نیست (و بسیاری از داروها کاربرد چندگانه دارند)، ولی با توجه به ساده و مفید بودن این تقسیمبندی هنوز هم گاهی از آن برای آشنایی کلی با داروها استفاده میشود. با این حال، در نگاه عرفی هنوز هم هستند کسانی که به این داروها بدبین هستند و آنها را دارای عوارض میدانند.
دکتر کیانی تاکید میکند: داروهای تجویزی پزشک داروهایی هستند که سالها مورد تحقیق و بررسی علمی قرار گرفتهاند و نه تنها عوارض چشمگیر ندارد بلکه وابستگی هم ایجاد نمیکنند، برای همین اجازه ورود به بازار مصرف (داروخانهها) پیدا میکنند.
به گفته این روانپزشک باید دانست که این داروها با داروهای دیگر بیماریهای زیستی تفاوت ماهوی ندارند بلکه تفاوت در نحوه و نوع استعمال آنهاست.
دکتر کیانی در توضیح بیشتر این موضوع اضافه میکند: برای مثال شخصی را در نظر بگیرید که به دلیل دیابت نیاز دارد روزی چند بار انسولین تزریق کند. آیا تا کنون کسی را دیدهاید بگوید من به انسولین اعتیاد دارم؟ خیر! چرا که مادهای در بدنش کم شده و سوخت و ساز بدن را با مشکل مواجه کرده است و تزریق دارو، این ماده را به تعادل باز میگرداند. (این در حالی است که مصرف داروهای اعصاب و روان مانند رفع شدن دوره یک بیماری مثل سرماخوردگی است.)
در فضای خوابگاهی آدمها هرگز آن طوری که وارد شدهاند خارج نمیشوند. به طور یقین تفاوتهای چشمگیری از ظاهر گرفته تا معلومات و اندیشهها و علایق بهوجود خواهد آمد.
دانشجویان و به ویژه ساکنان خانههای دانشجویی از جمله آسیبپذیرترین قشرهای جامعه هستند که ممکن است بنا بر سبک زندگی خاص محیط دانشگاه و خوابگاه با مسائل روحی و روانی زیادی روبهرو میشوند. البته گاه ریشه بسیاری از مصائب زندگی دانشجویی اقتصادی است. اما زندگی پر فراز و نشیب دانشجویی انسان را با موقعیتهای خاصی مواجه میکند که نیاز به تصمیمات مهم و حساس دارد. از جمله این موقعیتها، کرختی روزمره، احساس بلاتکلیفی، اهمالکاری در انجام دادن تکالیف درسی، خوابآلودگی، مصرف دخانیات، ترس از موقعیتهای اجتماعی جدید، فرار از واقعیت و ... است که شاید بسیاری از ما در زندگی روزانه خود با آن مواجه شویم که باید با مدیریت مناسب شر آنها را از سر آیندهمان کم کنیم. لذا در کنار درک چرخههای زیستی شبانهروزی، توجه به خود و اهمیت دادن به مشکلات جسمی و روانی، بسیار مهم است که انسان وقتی با مورد غیر عادی نظیر افسردگی و فشار روانی مواجه می شود با درک موقعیت خود، به جای خودخوری و ایجاد افکار منفی به فکر چاره باشد.
دکتر کیانی در این گفتوگو با رد مطلق مصرف روانگردانها و مواد مخدر به صراحت اطمینان میدهد که اختلالی مثل اضطراب و افسردگی به راحتی با طی کردن یک دوره درمانی که میتواند در صورت تشخیص با تجویز دارو باشد، به زندگی عادی و غیر افسرده شبیه دیگران برگردد، بدون اینکه به داروی خاصی وابستگی پیدا کرده باشد.
این متخصص درباره درمان اختلالات از طریق مراجعه به مشاور، روانشناس و یا روانپزشک تضمین میدهد: در این صورت، وقتی فرد دوره درمان خود را طی کرد و پیامرسانهای عصبی به وضعیت عادی و نرمال رسیدند، با یک فاصله زمانی اقدام به کنار گذاشتن داروی مورد نظر میکند و این آدم حالا تجربه زندگی متفاوتتری را خواهد داشت و میتواند نگاه بهتری به خودش داشته باشد.
البته احتمال بازگشت افسردگی همیشه وجود دارد. یعنی همانطور که انسان در یک سال ممکن است چندبار سرماخوردگی بگیرد ممکن هم است در طول زندگی خود این اختلال عصبی را یک بار دیگر تجربه کند.
بسیاری از افراد با وجود علم به برخی اختلالات روحی و زیستی خود، نیاز به رفع مشکل را در خود نمیبینید و از هرگونه جستوجو و پرسش برای رفع اختلال عصبی خود فرار میکنند. چه رسد به اینکه بخواهند به مشاور، روانکاو و یا روانپزشک مراجعه کنند.
دکتر کیانی در اینباره معتقد است: برای مثال، اگر من نوعی بدون افسردگی مقدار عملکرد مفیدم 90 درصد باشد چرا باید با تحمل، نادیده گرفتن و پنهان کردن افسردگی، عملکرد ي در حدود 60 درصد داشته باشم؟!
این روانپزشک ادامه میدهد: یعنی با یک ضریب هوشی (IQ) و توانایی بالا که در خود میبینید و میدانید میتوانید به مراتب انسان مفید و موفقتری باشید چگونه میخواهید بدون انجام دادن هیچکاری و کمک گرفتن از هیچکسی به خود بقبولانید که چیز مهمی نیست، «خودش خوب میشود»، نیازی به دارو نیست و «خودم از پسش بر میآیم»؛ اما در عمل دارید با یک عملکرد پایهای به اندازه تنها یک سوم استحقاقتان زندگی میکنید. آیا این امر منطقی است؟
او درباره اینکه تصور خوبی از مصرف داروهای اعصاب و روان وجود ندارد، هم میگوید: البته قبول دارم در جامعه تصور خوبی نسبت به این داروها وجود ندارد. برای مثال، این اواخر مراجعی داشتم که همراه خانوادهاش آمده بود و این سوال را داشت که با این وضعیت که دارم میتوانم ازدواج موفقی داشته باشم یا خیر؟ به این مراجع یادآور شدم که حتما به همسر آیندهاش بفهماند که نیازی نیست به او محبت کند و تلقین کند که «به این قرصها دیگر نیازی نداری» و «بیندازشان دور»، یا تو را قانع کند که «تو که چیزیت نیست»، «کافی است مثبت فکر کنی» و از این نوع حرفها. لذا باید گذاشت فرد تا بهبود کامل داروهای خود را مصرف کند و مواظب زندگی مشترکش باشد.
دکتر کیانی اما از یک چیز خوشبین و امیدوار است، او اشاره میکند: دوره درمان افسردگی یک دوره مشخص است. در این دوره داروی مورد نظر که مصرف شد با اتفاقی که در مغز میافتد، ماده موسوم به نوروترنسمیترها (پیامرسانهای عصبی) تنظیم شده و حال شخص خوب میشود و این خوب شدن روی سبک زندگی او تاثیر خواهد گذاشت ( و از این مرحله او باید نسبت به خود به عنوان یک فرد نرمال و غیر افسرده نگاه کرده و روی نگرش خود کار کند.)
اگر من نوعی بدون افسردگی مقدار عملکرد مفیدم 90 درصد باشد چرا باید با تحمل، نادیده گرفتن و پنهان کردن افسردگی، عملکردي در حدود 60 درصد داشته باشم؟!
اما همه ما به خوبی با زندگی خوابگاهی آشنایی داریم. در این فضا آدمها هرگز آن طوری که وارد شدهاند خارج نمیشوند. به طور یقین تفاوتهای چشمگیری از ظاهر گرفته تا معلومات و اندیشهها و علایق بهوجود خواهد آمد. در بعد رفتاری و عادتوارهها نیز دانشجوها ممکن است یک سری عادتهای بد و یا خوب پیدا کنند. عادت خوب میتواند نگهداری از گل و گیاه، خواندن کتاب و یا دیدن فیلم باشد و عادت بد میتواند خواب نامنظم، عقب انداختن تکالیف درسی و یا کشیدن سیگار.
به بیان دکتر کیانی، البته ممکن است کسی نزد روانپزشک رفته و و درمان هم شد اما آن عامل بیرونی استرسزا مثل جدایی، سرکوب و غیره هنوز وجود داشت و فرد نتوانسته بود با آن کنار بیاید، لذا نباید تاثیر دارو را 100درصد دانست و در مورد اهمیت رواندرمانی بین فردی باید یادآور شد که اصولا اختلالی مثل افسردگی در خلا اتفاق نمیافتد و حتما یک بافتار اجتماعی و بین فردی دارد.
نکته حائز اهمیتی که همه ما نادیده میگیریم ریختن قبح برخی مسائل در محیط دانشگاه و خوابگاه است. از جمله مصرف سیگار، رژیم غذایی نامنظم، خواب آشفته و مواردی از این دست که سبک زندگی دانشجو را دچار چالشی چهارساله یا بیشتر میکند.
دکتر کیانی یادآور میشود: وقتی یک شخص خود را در موقعیتهای منفی مثل اضطراب، ترس و استرس میبیند، اقدام به خوددرمانی میکند. این عمل که در غرب مي تواند بيشتر با پناه بردن به الکل اتفاق میافتد در اینجا هم با مصرف ترياك ، مواد روانگردان در درجات بالا و سیگار در درجه پایین مواجه هستیم و من متاسفم که قبح این اتفاق در بین دانشجویان و حتی در سنین پایینتر ریخته است.
او تصریح میکند: با این حال مهمترین مسئله این است که ما وقتی با خودمان مواجه میشویم چیزی را انکار نکنیم و هرگز اندیشهمان را به تاخیر نیندازیم. برای مثال، وقتی در یک خانه دانشجویی همه اطرافیان من سیگار یا ماده مخدر بدتری مصرف میکنند، از خود بپرسیم آیا این کار درست است؟ آیا چنین نیازی در من وجود دارد؟
نکته دیگر عدم آشنایی دانشجویان با عوارض و عواقب مصرف برخی مواد و یا نادیده گرفتن این اطلاعات و هشدارها است. البته شاید بین خوابگاههای پسرانه و دخترانه تفاوت وجود داشته باشد، دکتر کیانی در این باره میگوید اصولا دخترها محافظهکارتر هستند و بیشتر خودمراقبتی دارند، در حالی که پسرها با علم به ضرر یک ماده، به خود تلقین میکنند که اصطلاحاً چیزیشان نمیشود؛ به عبارتی «بارها مصرف کردهایم و چیزی نشده..»
متخصص اعصاب و روان بیمارستان رازی تهران معتقد است میتوان با بازتعریف زندگی خود به سمت بهتر شدن حرکت کرد. اینکه انسان با زندگی درگیر بشود و با تسلط بر امور روزمره خود بتواند بدون تفکر مطلق اندیشی «یا همه، یا هیچ»، منتظر اتفاقات باشد و با کنترل زندگی خود امکان قابل پیشبینی بودن امور را بالا ببرد و رو به جلو حرکت کند.
البته او نیز قبول دارد که ما در کشوری زندگی میکنیم که برخی حوادث قابل پیشبینی نیست، مثلا ممکن است یک روز از خواب بیدار شوید و ببینید قانون سربازی فلان تغییر را کرده است! با این حال، او تاکید میکند اولویت ما این باشد که سبک زندگی خود را سازنده کنیم و ظرفیت خود را بالا ببریم. همچنین، یافتن دوستان خوب و تعلق به گروه دوستان می تواند حال آدمی را بهتر کند.
او درباره اینکه چگونه ظرفیت تحمل خود را بالا ببریم، با بیانی استعاری میگوید: بحرانها مثل بارش تگرگ هستند این ماییم که باید زیر سایه بان بمانیم، تا اسيب نبينيم و تگرگ بند بیاید.
حال این انسان امروز است که باید بیشتابزدگی، بیترس و بی باختن منتظر بماند که تگرگها بند بیایند؛ اگر هم بند نیامدند، باید جستوجو کرد، جستوجو برای یافتن سر پناه، و گاهی یک چتر و گاهی یک تکه کارتون مقوایی و یا گاهی همان کتابی که در دستمان است سرپناه خوبی میشود برای عبور؛ عبور از لحظههای ابر و باران زندگی، سرپناهی به استواری ایمان به خود، تا کورمال کورمال از این تگرگهای شبانهروز حیات انسانی عبور کنیم.