«تنها در سال ٩٣، ١٦ میلیون ایرانی موبایل هوشمند خریداری کرده اند»، «اینترنت موبایل، هشت میلیون کاربر فعال دارد»، «٢٠ میلیون گوشی هوشمند در دست ایرانی ها می چرخد»، «تعداد پیامک های نوورز امسال، ٢,٣ میلیارد کاهش داشته است»؛ این گزاره ها و گزاره هایی از این دست، یک «خبر بزرگ» را روایت می کنند: «سبک زندگی انسان ایرانی با دگردیسی بزرگی مواجه است». البته این دگردیسی، هم زمان نگرانی ها و برکات بسیاری دارد.به گزارش
، حقیقت این است که تلفن همراه هوشمند، انسان امروزی را به موجودی «هماره برخط» تبدیل کرده است. امکان هم زمان «آگاهی آنلاین»، «انتشار دیدگاه» و «تصمیم عمل گرایانه» بدون نیاز به «ابزار غیر»، «حضور فیزیکی» و «محدودیت زمانی» برای موجودی عمل گرا و اجتماعی، فرصتی بی نظیر است. دراین میان، جنبش اجتماعی به دلیل ماهیت عمل گرا و جامعه گرای خود، از «وضعیت» و «امکان» تلفن همراه هوشمند بهره مضاعف می برد. موبایل رسانه افزون بر اینکه تأثیر بسیار شگرفی بر جنبش های موجود (جنبش های کلاسیک) می گذارد، به گونه ای که حتی گاه ماهیت جنبش را متحول می کند؛ در بعدی فراتر، جنبش های جدیدی می آفریند که تا پیش از این، به دلیل محرومیت از ملزومات کلاسیک، امکان ظهور نداشته اند. مرتضی پاشایی و واکنش حیرت آور جوانان و نوجوانان به این مسئله، یکی از نشانه های تأثیر موبایل هوشمند بر جامعه است. برای واکاوی بیشتر این تأثیرات و فرصت ها و تهدید ها، با دکتر
استاد علم ارتباطات گفت وگو کرده ایم. این گفت وگو که دقیقا در حاشیه یک همایش علمی در دانشگاه تهران انجام شد، شاید از آن جهت خواندنی تر باشد که بگوییم خانیکی عضو کمیته علمی همایشی ملی درباره این پدیده جدید است که خرداد سال جاری تحت عنوان «تلفن همراه هوشمند و سبک زندگی» درپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی برگزار می شود.
اخیرا وزیر ارتباطات گفته، ٢٠ میلیون تلفن همراه هوشمند در دستان مردم است. به عنوان استاد علم ارتباطات، چگونه به این گزاره نگاه می کنید؟ این پدیده چگونه با وضعیت فراارتباطی که به وجود می آورد، سبک زندگی انسان ایرانی را عوض خواهد کرد؟
قرار است در همایشی به ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی گسترش شبکه تلفن همراه به خصوص موبایل هوشمند پرداخته شود. اساسا همان طور که اشاره کردید، این پدیده ارتباطی هم جان ما و هم جامعه ما را با یک چرخش پارادایمی بسیار متفاوت با گذشته روبه رو می کند. از یک سو ظرفیت های گسترده ای که اسمارت فون و شبکه تلفن هوشمند دارد و از سوی دیگر به دلیل شتاب ورود جامعه ما به دوره جدید، باید منتظر تغییرات گسترده در حوزه زندگی شهروند و جامعه ایرانی بود. ضروری است، تغییری را که رخ داده تبیین کرد. من اعتقاد دارم حتما علاوه بر نگاه به آینده، باید نگاه به حال کرد. باید ببینیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. تلفن های همراه هوشمند دارند دنیای بزرگ تحولات را برای هر فردی قابل دسترسی می کنند. قدرت انتخاب فرد را نه تنها در دریافت اطلاعات بالا می برند، بلکه در توزیع اطلاعات و حتی در تولید اطلاعات افزایش می دهند به ویژه من می خواهم به بخش دیگری از گفته های وزیر محترم ارتباطات اشاره کنم که شتاب این تغییرات را در یک سال گذشته مطرح کردند. اگر فقط بدانیم در ابتدای امسال چقدر تلفن در اختیار مردم بوده و الان چقدر است، اهمیت این مسئله روشن می شود. فکر می کنم ابتدای سال ٩٣ حدود چهار میلیون بوده که در طول سال، نزدیک پنج برابر می شود و به استاندارد های جهانی هم در این زمینه نزدیک شده ایم.
عطف به همین صحبت شما، انسانی که به ابزار ارتباطی قدرتمندی به نام تلفن همراه هوشمند دسترسی پیدا کرده، با چه مصائب و مواهبی مواجه است؟ این پدیده چگونه بر تحول هویتی انسان ایرانی تأثیر خواهد گذاشت؟ این کالای چندوجهی چقدر «مسئله» است و چگونه باید به آن اندیشید؟
هویت، مفهوم ثابتی نیست، هویت مفهوم سیالی است که اگرچه می شود عناصر اولیه تشکیل دهنده آن را رصد کرد، اما باید پذیرفت شکل بروز و ظهور آن در معرض تغییر قرار می گیرد. به هر معنایی هم بخواهید تحلیل کنید، هویت در وجه دینی، قومی، ملی و... در گستره مواجهه افراد با یکدیگر متحول می شود. هویت دو بخش است، بخش اول «خود» است و بخش بعدی «دیگری» است. هویت در آن واحد هم بر مشترکات تأثیر دارد و هم بر ممیزات. درنتیجه، در فضای گسترده و سهل الوصول برای تغییر، هم اشتراکات شکل تازه ای پیدا می کند و افتراق ها. بله، دقیقا به قول شما در فضای برخط، هویت های جدید برساخته یا این هویت ها دستخوش تغییرات بیشتری می شوند.
با توجه به همین تأثیرهای عمیق، برخی خانواده ها و همچنین کارشناسان، نگرانی هایی چون تخریب امنیت اخلاقی، بحران روحی، انزوا در فضای واقعی، نقض حریم خصوصی و... را درباره گسترش تلفن همراه هوشمند مطرح می کنند، شما تا چه حد نگران این موارد و مواردی از این دست هستید؟ این نگرانی ها چقدر جای تأمل و اعتبار دارد و چه باید کرد؟
من جاهای دیگر هم گفته ام گسترش شبکه های مجازی به طور عام و استفاده از شبکه های تلفن هوشمند را به طور خاص، باید پیش از آنکه به عنوان تهدید در نظر بگیریم، باید نشانه تغییر در نظر بگیریم. درباره این مسئله، هم در بطن تغییر می تواند تهدید وجود داشته باشد، هم می تواند فرصت وجود داشته باشد. در درجه اول باید بپذیریم که بالاخره ما به سبب استفاده از این فناوری با جهان متفاوتی نسبت به گذشته مواجه هستیم، ولی فراموش نکنیم که فناوری بر فرهنگ تأثیر می گذارد، نه اینکه فرهنگ پدیده ای صرفا ساخته و پرداخته فناوری است. بستگی به قدرت و ضعف فرهنگی و اجتماعی ما دارد که بگوییم این فناوری تبدیل به تهدید می شود، یا تبدیل به فرصت. آن نگرانی اولیه این است که بالاخره وقتی تغییر پرشتاب است اگر قدرت انطباق شهروندان و جامعه بالا نرود، یعنی جامعه در برابر این فناوری توانمند نشود، طبیعتا باید نگرانی ورود عوارض منفی این فناوری را مثل هر فناوری دیگر، پررنگ تر دید. اگر افراد توانمندتر بشوند و دانش و مهارت لازم برای استفاده درست از این فناوری را پیدا کنند، آموزش های لازم را ببینند و قدرت لازم را داشته باشند، طبیعتا از دروازه مثبتش وارد می شوند.
این نگرانی محصول کدام وجه این پدیده جدید است؟ اساسا چرا هر پدیده جدیدی در جامعه ما نگرانی تولید می کند؟ آیا دلیلش عقب ماندن برنامه های توسعه ای و جلوافتادن تکنولوژی نیست؟
باید توجه داشته باشیم چهار عامل در شکل گیری این فناوری، به عنوان یک نظام شبکه ای، مؤثرند؛ یکی خود دستگاه هست که ما بیشتر مجذوب آن هستیم، به اصطلاح اپلیکیشن هایی که در درون دستگاه وجود دارد و فناوری این دستگاهی که در دست کابران است. دوم، شبکه های اجتماعی است، اینکه چگونه این شبکه ها شکل می گیرند و سازمان دهی می شوند. سوم، خود دیتاسنترها و مراکز تولید اطلاعات است، اینکه چه نوع اطلاعاتی توسط چه نهادهایی و چه کسانی تولید می شود و چهارم کیفیت محتوایی است که تولید می شود. سه مورد از این چهار عامل نیاز به سیاست گذاری و برنامه ریزی دارد؛ یعنی خود محتوا و مراکز داده پردازی و شبکه ها. یکی از اینها در دست کاربرها و مردم است. آنچه در دست مردم است، با سرعت دارد گسترش پیدا می کند و از چهار میلیون به ٢٠ میلیون می رسد. باید دید که برای آن سه مورد دیگر، نهادها، مراکز حاکمیتی و حتی بخش خصوصی، نهادهای علمی و نهادهای فرهنگی، وظیفه خود را چگونه انجام می دهند. اگر آنها پا به پای این چهار عامل بتوانند اقدامی انجام دهند، خیلی تهدیدی نیست. اگر تکنولوژی پیشی بگیرد، طبیعتا استفاده اشتباه و نقش های غیراساسی این رسانه بیشتر دیده می شود.
چه مدل هایی برای سیاست گذاری تلفن همراه وجود دارد؟ سیاست گذاران فرهنگی کشور ما چگونه باید با این پدیده مواجه شوند؟ وضعیت تلفن همراه هوشمند در جوامع پیشرفته چگونه است؟ آنها در مواجهه با این پدیده، چه سیاست هایی را اتخاذ کرده اند؟ وضعیت ما چگونه است آن طور که شما فرمودید؟
وقتی یک پدیده تازه ای وارد جامعه می شود، حالا در این مورد خاص، تلفن هوشمند، ساده ترین راه پیش گرفتن راهبرد منع و ایجاد محدودیت است. اینکه بشود امر سیاست گذاری را بیشتر از طریق کنترل و از طریق تمرکز به دست گرفت. در حالی که این کار به نظرم با سرشت بسیاری از تحولات جدید سازگار نیست. بسیاری از این فناوری های رسانه ای، اساسا تمرکزگریز و متکثر هستند، از الگوهای واحد تبعیت نمی کنند. نمی شود روش های واحدی را دنبال کنند. به این اعتبار، این سیاست گذاری متصلب پاسخگو نیست. سیاست گذاری منعطف هم که مدام باید به نوعی گفت وگو، تعامل، اعتماد، مشارکت و دادوستد با طرف مقابل که کاربران هستند، متکی شود و حتی دانسته های خود را از آنجا دریافت کنند. این سیاست چون سخت است، مغفول واقع می شود و در حاشیه قرار می گیرد.
تلفن همراه هوشمند، قطعا جنبش های اجتماعی کلاسیک را متحول خواهد کرد و افزون بر آن، جنبش های جدید اجتماعی ایجاد خواهد کرد. شما به عنوان پژوهشگر مسائل اجتماعی چگونه این مسئله را تحلیل می کنید؟ آیا ما با وجود ٢٠ میلیون گوشی همراه هوشمند، باید منتظر رخدادهای اجتماعی جدید و بزرگی باشیم؟ برخی از کارشناسان امنیتی ممکن است نگرانی هایی داشته باشند.
۲۰ میلیون دستگاهی که در اختیار مردم است، به خصوص با تأکید بر اینکه چه کاربرانی بیشتر آنها را مصرف می کنند، اولین مسئله ای که در برابر ما قرار می دهند، این است که بدانیم چه تقاضاهایی ایجاد می کنند. جنبش های جدید براساس نیازهای جدید به وجود می آید؛ یعنی نیازهای جدید مطرح می شود، اما فضای موجود به آن نیازها پاسخ نمی دهد، این باعث به وجودآمدن جنبش های جدید می شود. افزون براین، باید به تلفن همراه از یک منظر دیگر نگاه کرد. ما حدود پنج میلیون دانشجو و حدود ١١ میلیون دانش آموز داریم. اینها بیشترین مصرف کنندگان تلفن های هوشمند هستند. مهم ترین خواسته ای که برای این جوانان در حال تحصیل وجود دارد، چیست؟ یکی از خواسته ها، سرعت بیشتر اینترنت است برای هرنوع استفاده ای که می کنند. عمده استفاده اینها هم اجتماعی، فرهنگی و علمی است حتی وقتی، بیشتر به آن جنبه های سرگرمی و آموزشی هم می پردازند. بازی ها هم جای زیادی را پر کرده اند. وقتی که سرعت متناسب نباشد و گمان شود که فقط کنترل کردن و امنیت شبکه ها فقط از طریق سرعت است نه بالابردن سطح مصونیت فرهنگی، می شود گفت عرصه برای ورود از اشکال رسمی استفاده به اشکال غیررسمی باز می شود. به عبارت دیگر، جنبش های اجتماعی که باز هم آنها فی نفسه نه فرصت هستند و نه تهدید، می توانند ظرفیت های هر جامعه ای را افزایش دهند.
جنبش های جدید اجتماعی الزاما جنبش های ساختارشکن نیستند خیلی از گرایش هایی که در درون این جنبش ها وجود دارد، در تعریف سیاسی اش، به گرایش های اصلاح طلبانه و قانون مند و انتقادی نزدیک تر است.
شرط اول، شناخت درست پدیده است و لازمه آن نیز توصیف درست پدیده است. در توصیف پدیده، ورود به شبکه های اجتماعی توسط یک دستگاه پرتابلِ در دسترس که روزبه روز ارزان تر می شود تسهیل شده است و هرکسی می تواند در هر جایی که نفس می کشد، وارد این دنیا شود؛ یعنی وارد یک شبکه آنلاین بشود. در کنار این شبکه آنلاین، با همه آن کندی ها و محدودیت ها، یک شبکه آفلاینی هم هست. هر چقدر دسترسی آنلاین کم شود، دسترسی آفلاین بیشتر می شود. ما دو تا شبکه در تلفن همراه داریم، یکی شبکه آنلاین و دیگری شبکه آفلاین. خود اینها در بستری از شبکه های اجتماعی هم قرار دارند. بالاخره فضای مجازی که فی نفسه موضوعیت ندارد، در سؤال های شما هم چنین بود، شبکه های مجازی در برابر شبکه های اجتماعی واقعی مطرح می شوند؛ مثل جوانان و زنان و نخبگان و... شما در هر شهر کوچکی می بینید که شبکه های سنتی بوده و شبکه های جدید هم وارد شدند. امروزه حتی تعداد شبکه های مجازی بیشتر از قبل شده اند. اکنون از ترکیب اینها ما شبکه های در وقوع و شکل گیری را شاهد هستیم. این شبکه های در حال وقوع می توانند مسائل مختلفی را بازآفرینی کنند، داشته های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی یک جامعه را به نقد بکشند یا حتی می توانند به گونه ای در برابر آنها هم قرار بگیرند. من فکر می کنم آن مرحله وسط در جامعه ای مثل جامعه ما بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد، تا دو موقعیت اول و دوم؛ موقعیت اول که هیچ تغییری به وجود نمی آورد. موقعیت دوم که اساسا می روند به سمت شالوده شکنی و ساختارشکنی جامعه. من اعتقاد دارم، به آن سو هم نمی روند، کما اینکه شما در درون انواع استفاده هایی که از شبکه های اجتماعی هوشمند می شود، نوعی تعامل و دادوستد میان شبکه های هوشمند و سنتی را می بینید که ممکن است گفت وگوی انتقادی هم داشته باشند و الزاما تهدید کننده هم نباشند.
شما استاد علم ارتباطات هستید. تلفن همراه هوشمند چگونه با انتشار اطلاعات به شکل گیری روزنامه نگاری شهروندی تحقق بخشیده است؟ چگونه می توان این فرزند مشروع تلفن همراه هوشمند را حرفه ای تر و نتیجه بخش تر و مؤثرتر کرد؟
هیچ جامعه ای در برابر هیچ تغییری و استفاده از هیچ محرکه ای، بی نیاز از آموزش نیست این بدیهی است. به همین اعتبار هم هست که به صورت خودانگیخته ای هر کاربر به سوی این مسئله کشیده می شود که چطور از عکس و تصویر و متن و صوت و فیلم استفاده کند. آموزش نه تنها آموزش های تکنیکی، بلکه آموزش های محتوایی به بالاتربردن سطح استفاده و به ویژه کاربرد توسعه ای که مدنظر شما است، کمک می کند.
تلفن همراه هوشمند، گاهی به یک بیماری تبدیل می شود. بسیاری از خانواده ها، اعتقاد دارند، فضای مجازی و تلفن همراه هوشمند، جوان ها را دچار انزوا و توهم می کند، نظر شما چیست؟
تجربه جامعه ما و تمام جوامع دیگر نشان می دهد، بالارفتن سطح استفاده از رسانه های جدید، الزاما به بالاتررفتن سطح کنش های آنها منجر نمی شود؛ یعنی در جامعه ای، افزایش استفاده از رسانه های مجازی، بیشتر منجر به این می شود که شهروندان نظاره گر شوند؛ یعنی دیگر کنش نشان ندهند و تماشاچی شوند. بارها دیده ایم که آنها به جای کمک به حادثه، به فیلم گرفتن و عکس گرفتن مشغول می شوند و بیشتر به این فکر می کنند این حادثه را چگونه به اشتراک بگذارند. من فکر می کنم این آموزش ها می تواند حداقل حضور میان این دو فضای واقعی و مجازی را به هم نزدیک کنند. بحث اسلکتویزیم؛ یعنی سست کوشی که در عرصه استفاده از رسانه های جدید مطرح است، بسیار جدی است. برای خیلی از شهروندانی که در فضای مجازی حضور دارند، این گمان به وجود می آید که با حضور در یک شبکه و کلیک کردن روی یک موس، می توانند همه چیز را تغییر بدهند. اسلکتیویزیم، فعالیت را در یک فضای منفعلانه و از سر تنبلی شکل می دهد. برخی کاربران، در حال وهوای شبکه ای که قرار دارند، گمان می کنند خیلی مؤثر هستند، درحالی که تغییرات در جای دیگری رقم زده می شود. از این منظر، کاربران شبکه های اجتماعی، احتیاج به آموزش بسیار دارند.
ابزار قدرتمند تلفن همراه هوشمند چگونه بر توسعه تجارت تأثیر می گذارد؟ آیا ما در حال عبور از اقتصاد الکترونیک به اقتصاد موبایلی هستیم؟ چه بستری برای تحقق این امر لازم است؟ چگونه باید برای توسعه تجارت موبایلی سرمایه گذاری کرد؟ می گویند تلفن همراه هوشمند بازار کسب وکار را به شدت متحول و شغل های جدیدی در ابعاد مختلف ایجاد خواهد کرد. شما با این ادعا چقدر همدل هستید؟ برخی می گویند این ابزار نیز مثل ابزار اینترنت، باعث ازدست رفتن فرصت های شغلی بسیاری خواهد شد.
از چنبره این ذهنیت باید خارج شد که به محض مطرح شدن رسانه های جدید، جنبه های سیاسی آن پررنگ شده و جنبه های اجتماعی و اقتصادی آن نادیده گرفته می شوند. در فضای امروز جامعه ما یکی از عرصه های جدید اشتغال و کارآفرینی اساسا در همین فضای مجازی، اینترنت و طبیعتا تلفن هوشمند است. آمارها و تحقیقات هم نشان می دهد این فضای کارآفرینی مقدار زیادی جوانان را به خود جذب کرده است. در همین حال وهوا آنها می آیند و با هم ارتباط می گیرند، شبکه می سازند و کار تولید می کنند و حتی مصرف می کنند؛ فعالیت هایی که گاه شکل خیلی کوچک و گاه شکل خیلی گسترده دارند. اگر ما به این فضای جدید اشتغال و کارآفرینی توجه نکنیم، قطعا نمی توانیم در فضای واقعی به مشکلات اشتغال و کار در جامعه بپردازیم، زیرا امروز، بخش مهمی از اشتغال جدید را اقتصاد مجازی، اقتصاد الکترونیک و اقتصاد موبایلی، تشکیل می دهد. توجه کردن به این مسئله، اساسا نیاز به این دارد که تفکری که میان جوانان و شبکه هاست، خود را وارد آن هسته های تصمیم گیری در نهادهای حاکمیتی و دولت کند، چرا؟ به خاطر اینکه در درون تفکر بوروکراتیک و رسمی دولت (دولت به مفهوم عام) این مسئله ممکن است نادیده گرفته شود. پس سیاست گذاری و برنامه ریزی ای موفق است که خود این هسته ها را مورد توجه قرار دهد و خود این برنامه ها را مدنظر بگیرد. برگزاری این نوع همایش های علمی جایی است که معمولا مسئله را برجسته می کنند و از طریق رسانه ها و خود نخبگان مطرح می کنند که نهادهای رسمی هم به نوع جدیدتری بیندیشند و نهادهای مدنی را درگیر کنند و متقابلا نهادهای مدنی و غیردولتی هم باز به نقشه دولت توجه کنند تا از دل این، نقشه جدیدی بیرون بیاید.
بالاخره این پدیده آمده و نیاز به بررسی جدی تر دارد. شما عضو کمیته علمی همایش «تلفن همراه هوشمند و سبک زندگی» هستید احتمالا این اولین همایش علمی است که به این پدیده می پردازد. این همایش چه هدفی را دنبال می کند و دقیقا در پی پاسخ به کدام یک از پرسش های بنیادی و رفع نگرانی ها درخصوص این پدیده منحصر به فرد است؟ آیا این همایش درصدد است، رهیافت های جدیدی را برای سیاست گذاری و مدیریت تلفن همراه ارائه کند؟
بله، این اولین همایش در سطح پژوهشی است. البته قبل از تاریخ برگزاری این همایش، دانشجویان
دانشگاه علامه نیز، ششم اردیبهشت به صورت دانشجویی همایش خوبی برگزار کردند. مسئله مهم این است که این همایش ها، تنها معطوف به نگرانی ها نباشد بلکه معطوف به ظرفیت های مثبت هم باشد. نباید از این پدیده ترسید بلکه باید این پدیده را قابل دسترس و قابل استفاده برای عموم کرد. نشست هایی از این دست نمی خواهد نسخه شفابخش همه این مسائل را ارائه دهد، بلکه می تواند بستری باشد تا هر محقق و دست اندرکاری فرصتی پیدا کند و با گفت وگوی نزدیک، تبادل مسئله کند.
در صورت صلاحدید، توضیحات دقیق تری درباره محورها و مقالات و چندوچون همایش «تلفن همراه هوشمند و سبک زندگی» ارائه کنید.
این همایش را پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی با همکاری برخی از نهادهای علمی، پژوهشی و اجرایی کشور ٢٠ و ٢١ خرداد امسال برگزار می کند. شناخت ظرفیت ها، چالش ها و پیامدهای تلفن همراه هوشمند و مطالعه راهبردها و سیاست های مرتبط با این حوزه در ایران و جهان از مهم ترین اهداف این همایش است. در این همایش قرار است، درباره ویژگی های فناورانه، آینده تلفن های همراه هوشمند و تأثیر آن بر سبک زندگی و فرهنگ جامعه مقالات متعددی ارائه شود.