چرا در لحظههاي بعد از حادثه ديروز، صدها نفر از شهروندان عادي بايد اطراف مجلس ايستاده باشند و كسي هم به مردم هشدار ندهد كه حضور مردم در اين شرايط و در اين محل، خاصيتي ندارد و بيشتر، دردسرساز ميشود براي افرادي كه مشغول حفظ امنيت و امدادرساني هستند؟
عطنا؛ در مورد نحوه پوشش خبري حوادث روز گذشته – حملات تروريستي در مجلس و حرم مطهر – ذكر چند نكته لازم است.
نخست اينكه گويا سياستگذاري در صدا و سيماي ما اين است كه خبرها به گوش مردم نرسد. بعد از حادثه ديروز، خود من خيلي نگران بودم و ميخواستم بدانم كه چه اتفاقي افتاده، چه پيش آمده، علت چه بوده و پيام چه بوده كه متاسفانه نميدانم به چه دليل، صدا و سيما ياد نگرفته كه مردم را در جريان بگذارد. به جاي آنكه به شايعات و خبرهاي غيرواقعي دامن بزند كه معمولا هم رواج شايعات، بيشتر به افكار عمومي لطمه ميزند تا اينكه براي مردم، حادثه را شرح بدهيم. در اين مشروح هم قرار نيست تمام جزييات داستان را توضيح بدهيم و همين كه به اعلام اتفاق و اقدام براي برخورد و حل مشكل بپردازيم كافي است. در حالي كه به جاي چنين برخوردي، سكوت ميكنيم، وقتي سكوت ميكنيم، فرصت ميدهيم كه هر نوع نظر درست و معمولا نادرست در جمع مردم اظهار شود و بپيچد.
واقعا ديروز خيلي دلم ميخواست تلويزيون ما يك فيلم خبري از اين حادثه پخش كند كه متاسفانه تا مدتها بعد از وقوع حادثه خبري نشد. حالا بايد براي صدا و سيماي ما ثابت شده باشد كه كتمان خبر باعث آرامش افكار عمومي نميشود و پنهان كردن خبر، ايجاد آرامش نميكند كه بيشتر موجب تشنج در افكار عمومي ميشود و خدا كند صدا و سيما هرچه زودتر به اين پي ببرد.
نكته ديگر اينكه اتفاق ديروز و ورود به چنين حوادثي، براي همه مردم هم مثل من تكاندهنده بود. در تمام اين سالها كه اطراف ما ناامني و كشتار بوده، دامن ما از اين حوادث به دور بود و محيط ما امن بود. به نظر من صدا و سيما و اصولا رسانههاي كشور، بايد از اين به بعد خودشان را براي چنين حوادثي آماده كنند كه البته خدا نكند شاهد اتفاق دوبارهاي باشيم اما به هر حال بايد آماده باشيم. در لزوم آمادگي امنيتي- نظامي ترديدي نيست اما بايد از نظر اطلاعرساني هم اين آمادگي ايجاد شود كه به مردم بگوييم و بگويند در چنين مواقعي چه كنند.
چرا در لحظههاي بعد از حادثه ديروز، صدها نفر از شهروندان عادي بايد اطراف مجلس ايستاده باشند و كسي هم به مردم هشدار ندهد كه حضور مردم در اين شرايط و در اين محل، خاصيتي ندارد و بيشتر، دردسرساز ميشود براي افرادي كه مشغول حفظ امنيت و امدادرساني هستند؟
اين اتفاق را در ساير حوادث هم شاهد بودهايم و كسي هم با اين افراد كاري نداشته اما اين شيوه، نيازمند اصلاح است.
نكته سوم؛ تا چند سال قبل، حتي تا نيمه دهه ٨٠ ميشد اخباري مانند حادثه ديروز را ساعتها و روزها پنهان نگه داشت و ميشد لباس ديگري بر تنش كرد و چهره ديگري از آن نشان داد و جور ديگري به مردم انتقال داد. امروز با اين دستگاههاي مخابراتي مدرن كه هر گوشي، ميتواند يك خبرنگار باشد و هر شهروند، يك روزنامه، ديگر نميشود اين خبرها را از مردم پنهان كرد.
هميشه طرفدار آن بودم و گفتم هر دولتي و هر حكومتي با مردم نزديكتر باشد و مردم خودش را محرمتر و خوديتر احساس كند و به حساب بياورد، آثار اين حوادث كمتر ميشود و مردم هم همدلي بيشتري خواهند داشت. امكانات جديد، به همه كاربران اين امكان را ميدهد كه روي خبر اثر بگذارند و چهرهاش را تغيير دهند آن هم پيش از آنكه ما به آنها خبر بدهيم. اين تجربه را ساير كشورها هم دارند و بد نيست مسوولان دستگاههاي اطلاعرساني ما تجربيات كشورهايي همچون ايتاليا و اسپانيا را مطالعه كنند تا ياد بگيرند در چنين حوادثي، پليس و نيروهاي امنيتي، با موضوع و با مردم چطور برخورد ميكنند كه آثار حادثه حداقل تاثير را بر مردم ميگذارد.
حادثهاي كه اتفاق ميافتد، پيامد هم دارد اما وظيفه نظام اطلاعرساني اين است كه با آگاهي دادن به مردم، اين آثار و پيامدها را به حداقل برساند. مسوولان دستگاههاي اطلاعرساني بايد به مردم اعلام كنند كه آنها در بروز چنين حوادثي مقصر نبودهاند و صرفا دريافتكننده و منتشركننده اطلاعات هستند اما درباره آخرين تلاشها و آخرين نتايج هم مردم را آگاه كنند. چنين رويهاي بسيار مطلوبتر و بهتر از آن است كه همه گوش به زنگ باشند كه روي گوشيهايشان چه ميآيد. به خصوص كه هميشه هم ارسال اخبار و اطلاعات با اين وسايل مخابراتي، با حسن نيت همراه نيست و اغلب با سوءنيت است.
علياكبر قاضیزاده، استاد روزنامهنگاری
منبع: روزنامه اعتماد