مدرس ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی گفت: فیلم اسپاتلایت نشان میدهد با وجود اینکه در آن جوامع هم اوضاع جریان اطلاعات مناسب نیست اما اینکه امکان روزنامهنگاری تحقیقی و افشاگرانه آنجا وجود داشته باشد و بتواند حرف بزند، نشان میدهد حداقل روزنههای «حوزه عمومی» در دسترس آن جامعه قرار دارد.
به گزارش عطنا، نشست نقد و اکران فیلم اسپاتلایت، هفته گذشته به همت انجمنهای علمی دانشجویی روزنامهنگاری و روابط عمومی در سالن شهید همت دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامهطباطبائی برگزار شد.
در این نشست، عاطفه آقایی، مدرس ارتباطات در سخنانی درباره فیلم اسپاتلایت گفت: این فیلم برنده بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی و بهترین فیلم در اسکار 2016 شده است. «افشاگر» که برگرفته از یک داستان واقعی است، قابلیت بررسی از منظر ارتباطات را دارد.
دانشجوی دکتری ارتباطات دانشگاه تهران با اشاره با اینکه این فیلم درباه روزنامهنگاری تحقیقی است، بیان کرد: فیلم اسپاتلایت تا به حال به سه معنی دیدهبان، افشاگر و نورافکن ترجمه شده است؛ شخصیت های فیلم گروهی از روزنامهنگاران بوستونگلوب هستند که کارشان روزنامهنگاری تحقیقی است و به همین دلیل رویکرد فیلم با ژانر زندگینامه جنایی، روزنامهنگاری افشاگرانه است. این فیلم به لحاظ زیباشناسی هر چند جایزههای زیادی گرفت و بازیگرانش معروف بودند و کاندیدای جایزه اسکار هم شدند اما خیلی فیلم درخشانی به لحاظ سینمایی نیست.
مدرس ارتباطات درباره اینکه چرا این فیلم را فیلم موفق میداند هم، گفت: فیلم مرکز خود را نه بر قربانیان، نه بر روزنامهنگاران و نه بر کلیسا و کشیشانی که فجایع را به بار آوردند بلکه تمرکز فیلم بر روزنامهنگاری هست. اگر به چهارتا روزنامهنگار میپردازد مسئلهاش چالشهایی است که این چهارتا روزنامهنگار با آنها مواجه هستند و اینکه بر چالشهای روزنامهنگاری میپردازد خیلی ارزشمند است.
این پژوهشگر در ادامه سخنان خود گفت: حتی محل فیلم بیشتر در دفتر بوستونگلوب میگذرد و فضا فضای خود روزنامه است و کمتر محیطهای دیگر به تصویر کشیده میشود. در مجموع، این فیلم کلاس آموزش روزنامهنگاری تحقیقی و افشاگرانه است.
آقایی با مثبت خواندن شخصیتپردازی قهرمان و ضدقهرمان فیلم، اظهار کرد: نقطه مثبت فیلم این است که قهرمان و ضد قهرمان فردی نداریم. اینجا یک گروهاند که قهرمان فیلم هستند و قهرمان فیلم چهار روزنامهنگار که ضد قهرمان هم همینها میشوند. درست است که فیلم کلیسا را به نقد میکشد اما ما در تمام فیلم میبینیم این فقط کلیسا نیست که ضدقهرمان است بلکه خود روزنامهنگاران هم با این سوال از خود مواجه میشوند که با وجود داشتن اسناد چرا کاری نکردهاند.
این مدرس ارتباطات اضافه کرد: یعنی بماند که همه آنها دست داشتند، نهاد قدرت، کلیسا، آموزش و پروش و حتی مردم. (یکی از قربانیان میگوید از جهت اطرافیانم تحت فشار بودم). بنابرین قهرمان فردی نداریم و قهرمان فیلم فقط یک روزنامهنگار نیست بلکه گروهی است که در ستیز و گریز با هم کار میکنند.
وی در توضیح روزنامهنگاری تحقیقی گفت: روزنامهنگار تحقیقی هدفش جستوجو در لایه های جامعه است که حقیقت در آن پنهان شده است و این نوع روزنامهنگار زمانبر و هزینهبر است. بنابراین هدف این نوع روزنامهنگاری آشکارسازی حقایق پنهان در لایههای مختلف جامعه است. روزنامهنگاران تحقیقی حق ندارند موضعی داشته باشند و باید به روشنگری بپردازند. اصلیترین رکن روزنامهنگاری تحقیقی بیطرفی است و نباید جانبدارانه باشد.
آقایی ادامه داد: روزنامهنگاری تحقیقی خطرهایی دارد به این جهت که اصلا خوشایند سیاستمدارن نیست. هر چند که این نوع روزنامهنگاری صرفا درباره سیاست فعالیت نمیکند و وارد حوزههای دیگر هم میشود. اگر فوکویی نگاه کنیم قدرت در سراسر جامعه پخش است و در مویرگهای جامعه وجود دارد.
وی افزود: همیشه قدرت نسبت به فعالیتهای افشاگرانه واکنش نشان میدهد و در این فیلم هم شاهد آن بودیم.
آقایی با بیان اینکه روزنامهنگاری تحقیقی در فضای آزاد رشد میکند، بیان کرد: بنابراین آن چیزی که در جامعه این نوع روزنامه نگاری رشد میدهد و امکان فضایی این نوع روزنامهنگاری را فراهم میکند، فضای باز اجتماعی است. حقوق بشر، آزای بیان، آزادی قلم، کاملا با رشد روزنامهنگاری تحقیقی در ارتباطات است و اوج روزنامهنگاری تحقیقی در آزادی مطبوعات است.
این دانشجوی دکتری دانشگاه تهران ادامه داد: فضایی که در آن امکان روزنامهنگاری تحقیقی بهوجود میآید فضای آزاد است اما تو این فیلم دیدیم که روزنامهنگار نباید منتظر آزادی جامعه بماند و روزنامهنگار تحقیقی از کوچکترین روزنههای آزادی باید استفاده کند و این هنر روزنامهنگار تحقیقی است که روزنهها را بشناسد و خود را در فضا قرار بدهد.
وی با بیان اینکه نگاه فیلم ساختاری است، اظهار کرد: نکته مهمی که در این فیلم نیز بود مسئله ای که تاکید شد ساختاری باید با مشکلات برخورد شود. نگاه ساختاری خیلی با اهمیت است که در این فیلم هم مطرح است اینکه یک مسئله اگر وجود دارد فقط آن بخش از جامعه مشکل ندارد. تنها کشیشان و نهاد کلیسا محل مشکل نبود، بلکه نهاد قدرت، نهاد آموزش و پروش و تمام جامعه مشکلمند بود. اگر در سطح جامعه فساد است به خاطر اینکه همه نهادها با هم همکاری کردند که شاهد چنین فسادی باشیم.
آقایی با بیان اینکه روزنامهنگاری تحقیقی بحث را به سمت حوزه عمومی هابرماس رهنمون میکند، اظهار کرد: هابرماس میگوید حوزه عمومی مشمول قلمرو اجتماعی ماست که آنجا کنش ارتباطی اتفاق میافتد. حوزهای که در آنجا انسانها با هم گفتوگو میکنند و فضای بازی است که افراد بدون اینکه نگران هیچ زدوبندی و یا هیچ اعمال قدرتی باشند، کاملا آزادانه میتوانند به گفتوگو بنشیند.
وی یادآور شد: از دل این گفتوگو یک توافق اجتماعی صورت میگیرد که بهترین استدلال و نتیجه را گرفتند و بر سر خیر مشترکشان به این توافق رسیدند. چنان که هیچکس خارج از حوزه عمومی صلاح و خیر جامعه را بهتر از این حوزه نمیداند.
این مدرس ارتباطات با اشاره به آرمانی بودن این فضا گفت: این فضا با اینکه آرمانی به نظر میرسد اما امکانپذیر است. حوزه عمومی از نظر هابرماس در حد فاصل بین حوزه خصوصی و اقتدار رسمی جامعه قرار دارد. اگر قدرت را نهاد مذهب، نهاد قضاوت، نهادهای آموزشی و دیگر ساختارهای جامعه که امکان کنترل و ابزار قدرت دست آنها با عنوان اقتدار رسمی و نهاد قدرت نامیده میشود.
وی درباره چگونگی تشکیل حوزه عمومی هم گفت: افراد یکسری مسائل، مشکلات، دغدغهها و منافع خصوصی دارند که چون در جامعهای زندگی میکنیم و برای رسیدن به خیر مشترک مجبور به گفتوگو هستیم تا به حوزه عمومی برسیم. اما در جوامع مختلف چگونه به فضای آرمانی گفتوگو برسیم، این بحثی است که هابرماس برای آن مفهوم کنش ارتباطی را مطرح میکند، برای اینکه نشان بدهد چگونه میشود حوزه عمومی را احیا کرد. هابرماس میگوید ارکان مهم حوزه عمومی رسانههاست و این رسانهها هستند که امکان گفتوگو را باید فراهم کنند.
وی افزود: هابرماس میگوید حوزه عمومی رو به افول میرود چرا که رسانهها به دست نهاد قدرت افتاداند، روزنامهها صنعتی شده است و رسانهای که دست قدرت افتاده است دیگر بحثهای حوزه عمومی را مطرح نمیکند و همانطور که در این فیلم دیدیم پروندهها در دست روزنامهنگاران بود ولی رسانهای وجود نداشت تا آنها را افشا کند و آنها نیازمند رسانه مستقل بودند.
او اضافه کرد: بنابراین همه رسانهها تا زمانی که در دست نهاد قدرت باشند ابزاری در دست قدرتمندان خواهند بود. روزنامهنگاری افشاگرانه کمک به تشکیل حوزه عمومی میکند و هابرماس میگوید با کنش ارتباطی میتوانیم حوزه عمومی داشته و گفتوگو کنیم.
آقایی با بیان اینکه نکته دیگر نظریه مارپیچ سکوت است، اظهار کرد: افراد وقتی احساس کنند که نظرشان با نظر جمع هماهنگ نیست و در اقلیت هستند بحث خود را مطرح نمیکنند، این سکوت ادامه پیدا میکند و گفتمان اصلی میشود گفتمانی که قدرت را در دست دارد. در این فیلم این را میبینیم که یک مارپیچ سکوتی از قدرت که رسانه هم با آن همکاری میکند، این امکان را که قربانیان حرفشان را بزنند از بین میبرد.
این مدرس ارتباطات افزود: این افراد که در حاشیه اجتماع قرار گرفتند و اتفاقا این افراد به لحاظ اقتصادی هم در حاشیه قرار گرفتند. بنابراین مارپیچ سکوت قشر حاشیه اجتماع را مرتب به سکوت دعوت میکند و تنها روزنامهنگاری افشاگرانه است که در این فیلم موفق به شکستن این سکوت میشود. وقتی سکوت شکسته میشود میبینیم که همه دارند به دفتر روزنامه زنگ میزنند و فیلم با این نکته تمام میشود که روزنامهنگار افشاگر آمده و مار پیچ سکوت را شکسته و کنش ارتباطی را در جامعه گسترش داده است.
آقایی در پایان گفت: با دیدن این فیلم میبینید که اوضاع در همه جوامع خراب است. نکتهای که باید به آن توجه کنید، این است که با وجود اینکه در آن جوامع هم اوضاع خراب است اما اینکه امکان روزنامهنگاری تحقیقی و افشاگرانه آنجا وجود داشته باشد و بتواند حرف بزند، نشان میدهد حداقل روزنههای حوزه عمومی در دسترس آن جامعه قرار دارد.