به گزارش عطنا به نقل از حوزه احزاب خبرگزاری فاس، قدرتالله رحمانی، قائم مقام جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون انتخابات پیشرو، یادداشتی نوشت که متن آن به شرح ذیل است:
به خاطر دارم در پاییز ۷۵ پس از اعلام رسمی امتناع میرحسین موسوی از نامزدی انتخابات ریاست جمهوری و روز پیش از اعلام نامزدی خاتمی، مصاحبهای با کروبی دبیرکل وقت مجمع روحانیون مبارز برای کیهان انجام دادیم. پیش از شروع مصاحبه تفصیلی، کروبی از برگزاری جلسه شورای مرکزی مجمع روحانیون که صبح همان روز انجامشده بود و مصوبه مهم آن جلسه خبر داد. کروبی گفت تصویب کردیم آقای خاتمی – که خودش هم در جلسه حاضر بود- فردا با صدور یک بیانیه ، شخصاً و رسماً نامزدیاش را اعلام کند و سپس ما (مجمع روحانیون) بهعنوان اولین گروه حمایتمان را از وی اعلام کنیم.
اعلام نامزدی خاتمی در پاییز ۷۵ در شرایطی انجام شد که جریان چپ هیچ امیدی به توفیق و پیروزی در انتخابات ۷۶ و بلکه اساساً هیچگونه فعالیت آشکار در عرصه سیاسی نداشت و ازقضا آن مصاحبه هم ترتیب دادهشده بود تا آغاز دور جدید فعالیت سیاسی جریان چپ سنتی و ازجمله مجمع روحانیون را پس از یک دوره نسبتاً طولانی تعطیلی و انزوا ،از زبان دبیرکل مهمترین تشکل جریان مذکور، گزارش کند.
جریان چپ – که پس از پیروزی در انتخابات ۷۶ و به دست گرفتن قدرت سیاسی به جریان اصلاحات موسوم شد – با معرفی خاتمی در قامت و طراز یک نامزد ملی و مستقل، توانست در بستر نارضایتی عمومی شکلگرفته از عملکرد دولت کارگزارانی(وجه سلبی) ونیز شکل دادن به مطالبات طبقه متوسط نوپدید شهری در قالب شعارهایی نظیر توسعه سیاسی، جامعه مدنی،حاکمیت قانون ،آزادی مطبوعات و…. (وجه ایجابی)،موج اجتماعی وسیعی ایجاد کرده و پیروز قاطع انتخابات شود.
دوم.الگوی مطلوب
در میان تمامی رییسان جمهوری اسلامی ایران، روحانی ضعیفترین کارنامه را در پایان دوره چهارساله اول ریاستش بهجای گذاشته است آنچنانکه – در صورت ظهور یک رقیب قدر – احتمال اینکه رییس دولت یازدهم اولین رییسجمهور یک دورهای تاریخ جمهوری اسلامی باشد بسیار بالا است.
بااینحال،دادههای مراکز پایش و سنجش رفتار اجتماعی نشان میدهد هیچیک از نامزدهای فعلی منتسب به جریان انقلابی قابلیت بسیج تودهها و ایجاد موج وسیع اجتماعی ندارند و – بهرغم کاهش مداوم اقبال عمومی به رییسجمهور فعلی – حتی در صورت توافق همه نامزدها بر خروجی سامانه وحدت نیروهای سیاسی جبهه انقلاب – امکان توفیق در انتخابات، نزدیک به صفر است.
ظهور رقیب قدرتمندی که توانایی حذف دموکراتیک رییسجمهور مستقر را در شرایط کنونی کشور داشته باشد فقط در یک فرآیند کاملاً مردمی ممکن الوقوع است. در این زمینه شاید تجربه موفق جریان اصلاحات در سال ۷۶ که ذکر آن رفت این بار به نحوی معکوس برای جریان انقلابی قابل تکرار باشد.
تنها شانس موفقیت جریان انقلابی، پیدایش نامزد کارآمد متدین انقلابی برآمده از بطن جنبش و جوشش مردمی است که پس از ظهور، همه احزاب و جمعیتها و حتی سامانههای فرا حزبی را ناگزیر از پیوستن به این موج مردمی کند.
برای تحقق این مقصود، جمع دودسته عوامل ثبوتی و اثباتی ضروری است:
در مقام ثبوت ، نامزد مطلوب جریان انقلابی اولاً باید در تراز یک شخصیت ملی و مستقل از جماعتها و فراجماعتها، و تنها پس از طی فرآیند مطالبه مردمی و مالا در اجابت خواست عمومی اعلام نامزدی کند. ثانیاً اعلام نامزدی حتیالمقدور تا آخرین فرصت قانونی ثبتنام به تأخیر بیفتد تا مطالبه عمومی پیشگفته، حداکثری شود ثالثاً نامزد مطلوب موردنظر باید واجد اوصاف لازم برای ایجاد غیریت های دوگانه ساز در تقابل با رقیب اصلی(رییسجمهور فعلی)باشد.این دوگانهها مبین امتیازاتی در نامزد انقلابی است که مفهوم مرزبندی کاملاً روشنی با غیریت سازیهای نامطلوب و دوقطبیهای کاذب دارد؛ اوصافی همچون امتیاز اجتماعی سیادت یک روحانی در مقابل شیوخیت روحانی دیگر، یا صداوسیمای دلنشین یک سید نو چهره در کسوت روحانیت در برابر صدا و تصویر تکراری و احیانا ملالآور یک روحانی عمامه سفید، و یا صبغه و سابقه الفت با تودههای مردم و قشرهای متوسط به پایین خصوصاً طبقات محروم، و یاقوت سخنوری بهویژه قدرت احتجاج و تخاطب و جدال احسن در مقام مناظره، و نیز توانایی بر نمایندگی کردن غیریت خواهی های مبتنی برخاستههای واقعی مردم نظیر ساده زیستی در مقابل اشرافی گری،مناعت طبع و پاک دستی در برابر رانتطلبی و نجومی خواری، اصالت اولویت دادن به اصلاح اقتصاد ملی و تأمین معیشت عمومی و بهبود شاخصها در حوزه آسیبهای اجتماعی در برابر مطالبات فرعی حوزههای غیراقتصادی و غیراجتماعی و….
سامانه وحدت جبهه انقلاب باید با همان الگوی موعود خود، فرآیند غربال مرحلهای نامزدهای متعهد به جمنا را تا مقطعی از مواعد انتخاباتی نظیر موعد اعلام رسمی نامزدهای قطعی از سوی شورای نگهبان و نیز دور اول تبلیغات تلویزیونی باقوت پی گیری کند و نامزدهای نهایی جریان انقلاب متشکل از – مثلاً- دو نامزد نهایی جمنایی به اضافه نامزدملی مستقل متعین فراجمنایی تا هفته آخر در صحنه رقابت باقی بمانند.
در مقام اثبات،اما، اولاً سامانه وحدت جبهه انقلاب باید با همان الگوی موعود خود، فرآیند غربال مرحلهای نامزدهای متعهد به جمنا را تا مقطعی از مواعد انتخاباتی نظیر موعد اعلام رسمی نامزدهای قطعی از سوی شورای نگهبان و نیز دور اول تبلیغات تلویزیونی باقوت پی گیری کند و نامزدهای نهایی جریان انقلاب متشکل از – مثلاً- دو نامزد نهایی جمنایی به اضافه نامزدملی مستقل متعین فراجمنایی تا هفته آخر در صحنه رقابت باقی بمانند.(دلایل این امر در یادداشت دیگری توضیح داده خواهدشد).
ثانیاً نامزد مطلوب جریان انقلابی بایدمورد اجماع جماعات و جریان های سیاسی اعم از طوایف و طبقات مجتمع در سامانه وحدت و خارج از آن باشد و نیز نامزدهای کنونی – که هم اکنون در چارچوب تعهدبه سازوکار جمنا فرآیند یک رقابت درون جبهه ای را طی می کنند- بر تعین نامزدی ریاست جمهوری در فرد مذکور متوافق باشند.از این رو، نامزد مطلوب جریان انقلاب باید "متعین و آوردنی" باشد ونه "آمدنی وتعیینی" ؛ به خلاف دیگر نامزدهای کنونی که "خودآمده"اند تا دریک فرآیند رقابتی درون گفتمانی به"تعیین" نهایی یک مرجع داوری(جمنا)گردن نهند، نامزد مطلوب موردنظر باید دراجابت همان خواست عمومی ،با وساطت فحول واعاظم اردوگاه انقلاب وبه مثابه همان نامزد "متعین"بی نیاز ازتعیین، به عرصه انتخابات "آورده" شود. چنین آوردنی ممکن است محتاج تمهید مقدماتی باشد که از آن جمله است استیذان عنداللروم از عالی ترین مقام معنوی وسیاسی جمهوری اسلامی.تمهید چنین مقدماتی نیز البته به عهده همان "آورندگان" باید باشد.
ظهور چنین فردی در صحنه انتخابات – که نامزدی ریاست جمهوری، "متعین"در او و به عبارت دیگر "بی نیاز از تعیین" هرگونه مجمعی باشد – به خودی خود گره اصلی پیش روی مجمع خرد جمعی جریان انقلاب – که عبارت است از داوری درتعیین نامزد نهایی از میان چندین نامزد رقیب همطراز و تمکین بی هزینه وبدون دردسر رقبا به نتیجه این داوری – را خواهد گشود. مواضع اعلام شده نامزدهای جریان انقلاب تاکنون حاکی از آن بوده است که در صورت حضور نامزد فراجمنایی، همه نامزدهای پیش گفته(اعم ازجمنایی و غیرجمنایی) حاضرند به نفع وی انصراف دهند.
اکنون این نامزد مطلوب، درمیان اصحاب و تابعین حاضر در اردوگاه انقلاب اعم از فعالان سیاسی و موثرین ومعتمدین ومتنفذین در جامعه انقلابی و حتی نامزدهای مطرح جریان انقلابی ،شناخته شده و به اصطلاح متعین است.مخالفتی اگر هست نه ارجنس تشکیک در اصلحیت و ارجحیت و افضلیت اوست، بلکه مخالفتها بیشتر معطوف به حفظ شان و جایگاه حقیقی وحقوقی این "سیداولاد پیغمبر"است.
همه گزارههای مندرج دراین الگوی انتخاباتی، درچارچوب و مبتنی بر انگارهای نگاشته شده است که پیروزی در انتخابات ۹۶ را برای جریان انقلاب، ممکن – و نه البته قطعی – میداند. بدیهی است چنان چه دلایل قانع کنندهای بر امتناع پیروزی اقامه شود، بهتر آن است که باهمان مهرههای سوخته یا خام به مصاف رقیب از قبل پیروز برویم و سرمایههای آینده انقلاب را بیهوده در آوردگاه نابهنگام نسوزانیم.
پیروزی تفکر انقلابی در انتخابات۹۶، بدون نامزد مطلوب موصوف در این وجیزه، قطعا ممتنع، و با حضور او، محتمل و ممکن است. این امکان بستگی به حصول شرایط متنوعی دارد که عمدتا در دو هفته منتهی به روز انتخابات رقم میخورد. از این رو، با احتساب احتمال شکست نامزد متعین مطلوب موجه جریان انقلاب،این پرسش محتاج پاسخ مقنع است که آیا انتخابات ۹۶ بزنگاه فداکاری برجستگان و به میدان آوردن سرمایه هاو ذخایر انقلاب برای نجات اساس و آینده انقلاب هست یا نیست و اگر نیست، کی وکجاست آوردگاه ایثار برای حفظ میراث انقلاب؟