نشست تخصصی «بررسی ابعاد و پیامدهای افزایش فاصله سن بلوغ زیستی و سن بلوغ اجتماعی- اقتصادی» با حضور استادان و کارشناسان حوزههای مختلف علوم اجتماعی و با ابعاد مختلف و از منظر رشتهها و رویکردهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت.
به گزارش عطنا، این نشست شنبه ۲۰ آذر ماه ۱۳۹۵ به مناسبت هفته پژوهش در سالن ارشاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
ابرهیم اخلاصی عضو هیئت علمی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی در ابتدای این نشست به توضیحاتی دربارۀ موضوع نشست پرداخت و عنوان کرد: تحت تاثیر شرایط جدید یک شکاف و یک فاصلة معناداری بین بلوغ زیستی یعنی زمانی که افراد بالغ می شوند تا مرحل های که برای ازدواج آمادگی پیدا میکنند، یعنی بلوغ اقتصادی، بهوجود آمده است.
اخلاصی فاصلۀ موجود را دارای پیامدهایی دانست که باید برای مواجه با آن برنامه ریزی صورت گیرد و اظهار کرد: ما برای اینکه موضوع را از نقطه نظرات مختلف مورد بررسی قرار دهیم یک سری سؤالات و پرسش هایی را طرح کرده ایم و یک به یک نقطهنظرات همکاران و دانشجویان را به صورت پرسش و پاسخ میشنویم.
علی جنادله، دیگر عضو هیئت علمی دانشگاه علامه سخنان خود را با به دلایل فاصله بلوغ زیستی و سن بلوغ اجتماعی-اقتصادی فاصله وجود دارد، گفت: افزایش این فاصله ناشی از دو پدیده پایین آمدن سن بلوغ زیستی و جنسی و دیگری افزایش سن ازدواج است و درک عمومی که از مسئله وجود دارد این است که سن بلوغ جنسی پایین آمده و در واقع این تبدیل به باوری فراگیر شده است.
جنادله با اشاره به اینکه دربارۀ پایین آمدن سن بلوغ جنسی اتفاق نظر وجود ندارد خاطرنشان کرد: اگر این مسئله که سن بلوغ جنسی پایین آمده و مطرح می شود دلیلش این است که حساسیت مردم، افکار عمومی، نظام های سیاسی، جامعه و نهادهای مختلف به این پدیده بیشتر شده است.
او با ذکر مثالی به تشریح دیدگاه خود پرداخت و اظهار کرد: علاوه بر بحث های فیزیولوژیک افرادی به پدیدههای دیگر یا ابعاد دیگر این پدیده هم اشاره کرده اند و گفته اند حتی اگر به لحاظ فیزیولوژیک ما شاهد پایین آمدن سن بلوغ زیستی نباشیم اما به لحاظ ابعاد دیگر مانند افزایش رابطه با جنس مخالف شاهد تحولاتی هستیم به گونهای که سن این رابطه از 14 سالگی شروع شده و در واقع نسبت به 30 سال گذشته سه برابر شده است.
به گفته این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه بعد عاطفی رابطهها کمرنگ تر شده است و روابط جنسی از سنین پایین تری شروع می شود.
او وجود فاصلۀ بین بلوغ زیستی و بلوغ اجتماعی را اجتنابناپذیر خواند و و اظهار کرد: اهمیت پرداختن به بحث علت و عوامل این است که بر اساس این عوامل ما میتوانیم بررسی کنیم که آیا وجود چنین پدیده ای در جریان تحول جامعه اجنتاب ناپذیر است.
جنادله در ادامه به سه رویکرد و سیاست درمورد این موضوع اشاره کرد و گفت: رویکرد اول که در دوره بوش در آمریکا مطرح شد رویکرد خویشتن داری بود، معنای خویشتن داری با آن معنایی که در کشور ما هست تفاوت دارد و رویکرد دوم که در کشورهای اروپایی مطرح شد بحث آموزش جنسی است، یعنی پدیده را به عنوان یک پدیده اجتناب ناپذیر تلقی کرده اند و آن را پذیرفته اند و به سمت آموزش های جنسی رفته اند نیز رویکرد سومی که در جامعه ما مورد توجه است بحث سیاست تسهیل ازدواج است یعنی برای کاهش این فاصله و تقلیل پیامدهای آن به سمت تسهیل ازدواج برویم.
در ادامه این نشست تخصصی، لادن ناز زاهدی عضو فرهنگستان پزشکی با اشاره به پیشینۀ این بحث از نگاه پزشکی گفت: دوران گذار از کودکی به بزرگسالی را به علت سرعت وقوع تغییرات دورانی پر استرس دانست.
ناز زاهدی در ادامه به تغییرات فیزیولوژیک دورۀ بلوغ پرداخت و خاطرنشان کرد: تغییرات فیزیولوژیک بلوغ در سه سطح انجام می شود که نخستین هیپوتلاموس است؛ هیپوتالاموس در مغز هورمورنی را ترشح میکند که هدفش هیپوفیز و غدد قشر فوق کلیه است که وقتی فعال می شوند هورمون های جنسی را ترشح می کند و هدف آنها اندام های تناسلی است همچنین سطح دیگر بعد از این تغییرات هورمونی که در مغز ایجاد میشود به خصوصیات جنسی اولیه می رسیم که در این مرحله اندام های جنسی بزرگ می شوند و سطح سوم خصوصیات جنسی ثانویه است که به صورت بروز تغییراتی در ساختار بدن است که در پسران به صورت بزرگ شدن شانه و تغییر صدا و در دختران به صورت بزرگ شدن لگن و دیگر تغییرات است.
این عضو فرهنگستان پزشکی سن بلوغ جنسی را تحت تأثیر عوامل مختلف دانست و اظهار کرد: مطالعات فراوانی در دنیا نشان داده است که سن بلوغ جنسی تحت تاثیر استانداردهای سلامت و تغذیه، وضعیت اقلیمی و آب وهوا و وراثت است.
او ادامه افزود: در همه جوامع و به خصوص کشور ما استاندارهای سلامت و تغذیه در مقایسه با زمان قبل از انقلاب، مولفه های میزان مرگ و میر مادران و کودکان زیر یک سال بهبود پیدا کرده که موجب پایین آمدن سن بلوغ شده است.
او همچنین ضمن اشاره به ویژگی های اجتماعی بلوغ جنسی این ویژگی ها را دارای لایه های مختلف دانست و عنوان کرد: بلوغ اجتماعی دارای لایه های مختلفی است که ویژگی های عامی دارد، درک امور اجتماعی از ساده به پیچیده، درک انتزاعی از جامعه، داشتن تفکر درباره احساسات فرد دیگر و پدیده های اجتماعی را بهتر درک می کند.
در ادامه، منصور فتحی استادیار دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه با ذکر این سوال که «آیا فاصلۀ بین بلوغ جنسی و اجتماعی اجتناب ناپذیر است یا خیر؟» با تاکید بر اینکه این مسئله تحت تأثیر عوامل مختلفی است، به ذکر دیدگاه خود در این زمینه پرداخت.
فتحی این مسئله را تحت تأثیر فرایند نوسازی و مدرنیته عنوان کرد و گفت: بحث مدرنیته تغییرات مهمی در ارزش های فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرده که این تغییرات در بافت خانواده است که فرایند نوسازی، توسعه آموزش، وسایل ارتباط جمعی و همچنین انتطاراتی که در عرصه اقتصادی و اجتماعی ایجاد شده را در برمی گیرد.
فتحی با اشاره به اینکه افزایش فاصل بین بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی دارای پیامدهای مختلف است بیان کرد: همه صاحب نظران اعتقاد دارند که مهمترین نهاد جامعه، نهاد خانواده است و بهترین راه حفظ این نهاد ازدواج است، وقتی که این فاصله زیاد می شود ارتباطات خارج از ازدواج مانند ازدواج های سفید شکل میگیرد که تضعیف بنیاد خانواده و پیامدهایی دیگری را در پی دارد.
به بیان این استاد دانشگاه فاصله بین بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی و اجتماعی یک مسئله مهمی است که آمارها نشان می دهد سن ازدواج بین جوانان 30 سال است.
در بخشی دیگر از این نشست، سعیده امینی عضو هیئت علمی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی فاصلۀ بین بلوغ زیستی و اجتماعی را دارای زمینه های ساختاری و نگرشی دانست و اظهار کرد: از نظر ساختاری در جامعه با پدیدهای مواجه هستیم و آن ازدواج دختران دهة شصت است که این موضوع در فاصله بین گروه سنی دهه شصت تا شصت و پنج به اوج خود می رسد و تا اوایل دهة هفتاد هم ادامه پیدا می کند؛ بنابراین با توجه به این عدم توازنی که در بهم خوردن نسبت جنسی در جامعه وجود دارد به تأخیر افتادن ازدواج به ویژه برای دختران امری طبیعی است.
امینی همچنین در خصوص زمینه های نگرشی بیان کرد: از نظر نگرشی ما شاهد تغییرات ارزشی و نگرشی عظیمی در درون جامعه و در درون دختران هستیم که وجود رسانهها، بالارفتن سطح آموزش و افزایش تعداد دختران و زنان در آموزش عالی نشانه ای دال بر افزایش آگاهی زنان است و یکی از ارزش های غالب که در رسانه ها تأکید می شود پافشاری بر ساختار دموکراتیک خانواده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه با تأکید بر این امر که دختران امروزی برداشت متفاوتی با دختران دوران گذشته دارند گفت: مسئله دیگر این است که مسیر جامعه ما یک مسیر در حال گذار است، یکی از آیتم هایی که می تواند نشانگر توسعه در یک جامعه باشد رشد فردگرایی است که در درون جامعه شاهد آن هستیم.
او با اشاره به مفهوم "جامعۀ عادی سالار" اروینگ گافمن نظریه پرداز آمریکایی، اظهار کرد: من از این مفهوم می خواهم کمک بگیرم و ازدواج عادی سالار را توضیح بدهم، اگر از دختران و پسران سوال شود که یک ازدواج مطلوب را توضیح دهند در آن آیتم های سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بالا خواهد بود یعنی باید یک فرد همه این سرمایه ها را به بیان «بوردیویی» در سطح عالی داشته باشد این بعنی یک جامعه ازدواج مطلوب را در سطح غیر رسمی تعریف میکند.
او افزایش فاصله بین دو بلوغ جنسی و اجتماعی را دارای پیامدهای مختلفی دانست و بیان کرد: وقتی این فاصله رخ دهد و فرد نتواند خانواده تشکیل دهد باعث میشود باعث میشود فرد تجربههای جنسی بسیاری داشته باشد و بعد از ازدواج تجربههای پیشین جنسی فرد باعث میشود که ازدواج را به یک تجربهای مانند تجربههای قبلی تبدیل می کند، بنابراین ممکن است که بعد از ازدواج مسائلی را ایجاد کند.
او همچنین از دیگر تبعات این فاصله را تقویت گرایش همجنسگرایانه عنوان کرد و ادامه داد: در جامعه به دلیل اینکه مسائل به خوبی و در چهارچوب ازدواج مطرح نمی شود مواردی نظیر این اتفاق میافتد.
در ادامه این نشست ابرهیم اخلاصی عضو هیئت علمی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه در جمع بندی بحثهای مطرح شده در این نشست، ظهور این پدیده را اجتناب ناپذیر عنوان کرد و علت این امر را ساختاری و ارزشی دانست و گفت: سؤال دیگری که در این نشست مطرح میشود که آیا این پدیده یا فاصله بین سن بلوغ جنسی و سن ازدواج به خودی خود آسیبزا است یا خیر.
منصور فتحی در پاسخ به این پرسش گفت: ارتباط قبل ازدواج یک رابطۀ «هم باشی» است و با توجه به پژوهشهای انجام شده که در رابطه با روابط بین دانشجویان است نشان می دهد که بخشی از دانشجویان این روابط را تجربه می کنند البته دختران عموما به قصد ازدواج و پسران کمتر به این روابط کشیده میشوند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: از منظر دیگر هم میتوانیم به این قضیه نگاه کنیم و آن بحث بی وفایی و خیانت های زناشویی است که فرد سومی که وارد رابطه می شود، بخش عظیم آن افراد مجرد هستند که شرایط ازدواج برایشان فراهم نبوده است بنابراین هر چه این فاصله زیاد باشد پیامدهایی را دارد که ما میتوانیم با رویکردهایی این پیامدها را کمتر کنیم.
همچنین لادن ناز زاهدی در پاسخ به سؤال مطرح شده عنوان کرد: به نظر من بهتر است که یک قدم عقب تر را برنامه ریزی کنیم یعنی از زمانی کودک درکانون خانواده رشد و زندگی می کند ولی به محض این که قدم به دوره نوجوانی می گذارد یعنی این که فرد برای یادگرفتن بحث آماده است و وارد بحث بازارکار میشود.
او همچنین افزود: این فرد میخواهد در بحث سلامت در مورد سلامت خودش مسئولیت پذیر باشد که قبلا خانواده وظیفۀ مسؤلیت او را بر عهده داشته اند و حال میخواهد به استقلال فردی، ازدواج و مسئولیتهای پدری یا مادری برسد و در آخر در بحث شهروندی می خواهد به یک شهروند مسئول تبدیل شود.
سعیده امینی این فاصله را آسیب زا دانست و بیان داشت: تجربه های متعدد جنسی خود می تواند مسئله ساز باشد شکستهای عاطفی پیدرپی که برای افراد اتفاق می افتد می تواند بحران عاطفی برای افراد ایجاد کند.
امینی در ادامه ابراز کرد: این مسئلهها و شکستهای پیدرپی که وجود دارند و چون این روابط هم از استحکام کافی برخوردار نیست میتواند زمینهساز بیاعتمادی در زندگی آینده و در زندگی پس از ازدواج شود.
ابراهیم اخلاصی در پاسخ به اینکه آیا افزایش فاصلۀ بین بلوغ جنسی و ازدواج آسیب زاست گفت: اگر ما اصل مسئله یعنی فاصله بین بلوغ زیستی و بلوغ اقتصادی و اجتماعی را پذیرفتیم طبیعتاً سؤالی که مطرح می شود این است که جوانان در این وضعیت چه عکس العملی نشان می دهند.
اخلاصی با اشاره به اینکه دو نوع عکسالعمل، روابط جنسی خارج از عرف و دیگری سرکوب امیال خود وجود دارد اظهار کرد: پیامد روابط جنسی کنترل نشده یک آیتمی تحت عنوان حاملگی های قبل ازدواج است و مسئله دوم قتل های ناموسی است که در بخشی از استان های کشور اتفاق می افتد و بحث بیماری ایدز و بیماری های مقاربتی است که شاهد آن هستیم.
او با اشاره به مسئله دیگری که تحت عنوان فقدان رابطۀ جنسی سالم وجود دارد بیان کرد: آن چیزی که مطالعات نشان می دهد افزایش خطر سرطان پروستات در مردان، بحث افزایش استرس، ضعف سیستم ایمنی بدن، احتمال افزایش سکته قلبی، افزایش حس درد و اینکه اختلالات مربوط به خواب است.حالا اینکه چطور باید با این مسئله مواجه شد و نحوه برخورد ما با این شرایط چگونه است محور بحث بعدی است.
جنادله در پاسخ به پرسش مذکور با تأکید بر سه رویکرد خویشتن داری، آموزش جنسی و تسهیل ازدواج گفت: با توجه به توضیحاتی که داده شد پاسخ دهید که این گزینه ها کدام در جامعه ما مناسب است و یا هر کدام از اینها با چه چالش هایی در جامعه ما مواجه هستند.
فتحی در پاسخ به سوال جنادله خویشتن داری در جامعۀ ما را بیشتر بیرونی دانست و بیان کرد: با توجه به اینکه جامعه ما یک جامعه ارزشی و فرهنگی است به نظر من هر سه رویکرد لازم است در واقع در آموزش جنسی باید از حد تابویی بیرون بیاییم از طرفی بخشی هم به ساختارهای کلان برمی گردد که وقتی شرایط ازدواج مهیا نیست، اشتغال وجود ندارد و مشکل اقتصادی است و باید در سطح کلان این سیاست ها تسهیل شود.
اخلاصی با اشاره به اینکه وقتی وارد دنیای واقعی می شویم مقداری متفاوتتر است، ادامه داد: اگر جوانی بیکار با سن 30 سال با کاری پاره وقت داشته باشیم و ارزش های دینی به طور عمیق در این خانواده نهادینه نشدهباشد، باید با چنین جوانی چه کار کنیم یعنی اگر بتوانیم مباحث خود را کاربردی تر ارائه دهیم شاید راهگشاتر باشد؛ یعنی این الزام و تکلیف برای حاکمیت وجود داشته باشد که برای اینکه نظام اخلاقی جامعه بیش از حد دچار فروپاشی نشود باید برنامه و سیاست گذاری مدون، شفاف و هدفمند داشته باشد با برنامهای برای ازدواج و اشتغال به صورت مشخص وجود داشته باشد.
او اعتیاد را بخش مهمی در تشدید و دامن زدن به معضلات جوانان عنوان کرد و افزود: ممکن است که جوان ما دچار اعتیاد نباشد ولی در واقع دام هایی که در سطح جامعه در مقابل آن وجود دارند زمینه های اعتیاد را بوجود می آورد پس در قدم نخست لازم است که سیاستگذاری های روشن با برنامه ریزی های هدفمند وجود داشته باشد و بعد به مسائل اخلاقی و مبانی دینی وارد شویم.
همچنین ناز زاهدی با اشاره به وجود ازدواج موقت در مبانی دینی جامعۀ گفت: من یک مطالعهای را انجام دادم که در واقع نگرش های منفی که در مورد ازدواج موقت وجود دارد را تحت چندعنوان مضمونی پیدا کردم.
عضو هیئت علمی دانشکدۀ علوم اجتماعی ادامه افزود: یکی از ایرادهای کلی افراد این است که دلیل گرایش بسیاری از زنان به ازدواج موقت، مشکل اقتصادی است و اینکه در واقع برقراری روابط جنسی تنها کارکرد ازدواج موقت است. سوم، ازدواج موقت مختص مردان مسن و زنان بیوه است. چهارم، ازدواج دائم برای کسی که ازدواج موقت داشته دشوار است.
او همچنین گفت: ازدواج موقت ابزاری است برای ارضاء حس تنوع طلبی در مردان است و مورد دیگر اینکه ازدواج موقت منبع درآمدی برای برخی از زنان است و در نهایت ازدواج موقت نقش بسیار مهمی در فروپاشی برخی از خانواده ها دارد.
ناز زاهدی در خصوص امر ازدواج موقت گفت: افرادی که در جامعه با آنها برخورد می شود و قائل به ازدواج موقت هستند برای خود عقاید مختلفی دارند. شاید در واقع نیاز باشد که ما وضعیت موجود را با دقت بیشتری بشناسیم و لازم هست که آمارهای جمعیتی گرفته شود و این خیلی مهم است که ما بتوانیم عمق این مسائل را به خوبی درک کنیم در آن صورت می توانیم راهکارهای مشخص و مدونی را برای این مسائل ارائه دهیم.
امینی هم با بیان این نکته که ازدواج موقت به ذات، امر نامطلوبی نیست اظهار کرد: در دین ما هم اشاره شده است کسی که نمی تواند ازدواج دائم داشته باشد باید ازدواج موقت داشته باشد اما مرز این کجاست، ازدواج موقت تا زمانی یک راهکار حساب می شود که به ازدواج دائم لطمه وارد نکند و مرزهای آن طوری تعریف شود که خدشه ای به حریم خانواده ای که بر پایه یک ازدواج دائم تشکیل شده وارد نکند، بنابراین تا این حد می توان ازدواج موقت را به عنوان یک راهکار لحاظ کنیم که برای ازدواج دائم آسیب زا نباشد.
فتحی در مورد ازدواج موقت، بحث پیامدهای فرهنگی، مسائل شرعی و حقوقی را مطرح کرد که به راحتی نمی توان از آن به عنوان یک راهکار مطرح نام برد و این موضوع در واقع نیاز به یک جلسه دارد که یک حقوقدان و یک فردی که مسلط به مسائل مذهبی باشد بیاید تا ابعاد و پیامدهای آن از زوایای مختلف بررسی شود.
در پایان این نشست فرصتی برای پرسش و پاسخ به حاضران در جلسه اختصاص داده شد.
گفتنی است «جامعه عادیسالار»جامعهای است که افراد خود را به دو گروه «عادی» و «داغخورده» تقسیم کند، خصیصهای «عادیسالار» پیدا کند ضمن آنکه مستعد وسیعتر کردن قلمرو داغخوردگان نیز میشود از این رو «داغ» میتواند هر آن چیزی باشد که با معیارهای مسلط جامعه به مثابه استانداردهای هنجارمند همخوانی نداشته باشد.