برای خودسانسوری دلایل متعددی وجود دارد که از جمله آن تحمیل عقاید گروهی بر عقاید فردی است. به این معنا که در هر جامعه ای اعم از حقیقی یا مجازی بسته به تعاریف آن جامعه چیزی به عنوان عرف مرسوم شناخته میشود و بعضا به صورت قانون در میآید.
به گزارش عطنا به نقل از آرمان، زهرا سلیمانی، خبرنگار در این روزنامه نوشت: بر اساس تعاریف علمی خود سانسوری را میتوان در جوامع مختلف به انواع متفاوت دسته بندی کرد. ساده ترین آن به این شکل است که فرد یا افرادی بنا بر شرایطی همچون قرار گرفتن در اقلیت یا عدم تایید توسط دیگران یا تردید در پذیرش توسط جامعه اجبارا سکوت کرده یا جملاتی را به زبان میآورند که در اصل هیچ اعتقادی به آن ندارند. البته باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که خودسانسوری تنها در کلام خلاصه نمیشود و میتوان آن را در انواع متعددی از ارتباطات اجتماعی نظیر نوشتن، دیدن و حتی نوع و شکل لباس پوشیدن و غذا خوردن نیز ملاحظه کرد. برای خودسانسوری دلایل متعددی وجود دارد که از جمله آن تحمیل عقاید گروهی بر عقاید فردی است. به این معنا که در هر جامعه ای اعم از حقیقی یا مجازی بسته به تعاریف آن جامعه چیزی به عنوان عرف مرسوم شناخته میشود و بعضا به صورت قانون در میآید. حال اگر در چنین شرایطی فردی به اجرای این قوانین علاقه نداشت یا پیرو تفکر دیگری بود، بنابر وضعیت آن جامعه اجبارا و ناخودآگاه دچار خود سانسوری میشود تا از جامعه طرد نشود یا تنها نماند. این در حالی است که هر فردی بر اساس ذات انسانی خود بدون هیچ محدودیتی میتواند نظرات، عقاید و تفکراتش را در هر محفلی ابزار کند. در اصل یکی از جذابیتهای تعامل با انسانها در جامعه وجود تفاوتها و تعارضهاست. آنچه در ادامه میخوانید نظرات «امیر محمود حریرچی» جامعه شناس در گفت وگو با «آرمان» درباره خودسانسوری است.
چه ارتباطی بین نبود فضای امن و شفاف برای گفتوگو و بروز پنهان کاری، در لفافه حرف زدن و خودسانسوری وجود دارد؟
غالبا میتوان با لحن نقد در جامعه برخی از کم و کاستیهای مردم، مسئولان و دست اندرکاران کشور را برای ایجاد تغییر بازگو کرد و به این ترتیب میتوان بن بستهای متعدد در حوزههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و... را باز کرد. برای مثال بر اساس آمارهای موجود سالانه ۱۵ تا ۲۰ درصد به میزان آسیبهای اجتماعی موجود در کشور افزوده شده و شاهد بروز آسیبهای نوپدید هستیم که این امر شرایط آسیبهای اجتماعی موجود در کشور را روز به روز وخیمتر میکند. اگر فرصت برای برطرف سازی این مسائل ایجاد نشود به هیچ عنوان نمیتوان برای آن راه چاره اندیشید. باید دانست هر گونه سفید نمایی، سیاه نمایی و هر اقدامی که باعث عدم توجه و ملاحظه مسئولان و تصمیم گیران به واقعیتهای موجود در کشور شود با پیامدهای مخرب و منفی فراوان همراه است. شفافیت در بیان مسائل به این دلیل است که کارشناسان و افراد مسئول با شفافیت مصادیق مسائل را مطرح کرده و با صرف وقت و حوصله اقدامات مناسب را لحاظ کنند. این در حالی است که به قول معروف نمیتوان ره صد ساله را یک شبه رفت، به نسبت با این وضعیت نمیتوان با یک اقدام یا تصمیم گیری انتظار تحولات بزرگ در کشور را داشت، بلکه بروز هر گونه تغییر و تحول نیازمند صرف وقت و هزینه براساس برنامهریزیهای کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت است. با وجود اینکه در سالهای اخیر شاهد تغییر و تحولات آنچنانی در وضعیت اقتصادی برخی افراد بودهایم، اما در حل معضلات اجتماعی باید برنامه ریزی شده و با حوصله اقدام کرد. در هر جامعهای میتوان با تدوین برنامههای مناسب به روشنسازی اهداف پرداخت و مطابق با آن برنامهریزی کرد.
آیا جبر حاکم در فضای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... در جوامع میتواند در دامن زدن به خودسانسوری تاثیرگذار باشد؟
باید افراد بتوانند براساس شرایط و موقعیتهایشان در هر جامعهای نقطه نظراتشان را به گوش تصمیم گیران برسانند. این در حالی است که در جامعه ما امکان نقدپذیری اندک است و به نسبت صراحت چندانی در بین افراد مشاهده نمیشود. برای مثال درچنین جامعه ای شاید افراد در گام نخست نسبت به بیان واقعیتها قاطع باشند، اما رفته رفته به خود سانسوری دچار شده و ترجیح میدهند همگان را از خود راضی نگه دارند. این در حالی است که هر یک از افراد مدعی در هر جایگاه و سمت میتوانند بدون هیچ تعصب و تعاملی به یکدیگر کمک کنند. در این شرایط افراد به جای سیاه نمایی نسبت به اقدامات یکدیگر میتوانند با وجدان و دلسوزی نسبت به وظایف خود وارد عمل شوند. افراد میتوانند با حسن نیت، هماهنگی، هدفمندی و همدلی در رفع مشکلات تاثیرگذار باشند. بی شک با بروز چنین فضایی میتوان به حل مشکلات و کاستیهای موجود همت گماشت. در این شرایط دیگر بر اساس معمول صورت مساله مشکلات پاک نمیشود، بلکه کاملا علمی و برنامهریزی شده میتوان چالشها را حل کرد.
برای بروز چنین شرایطی درجامعه چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
در این شرایط استفاده از سیستم پاداش میتواند تاثیرگذار باشد. وقتی مسائل به شکل دلسوزانه و مطابق با منافع مردم مطرح شود به نسبت تغییرات نیز در جامعه تاثیرگذار خواهد بود. متاسفانه در کشورما به دلیل خودخواهی افراد در سطوح مختلف مدیریتی به ندرت میتوان چنین شرایطی را ایجاد کرد. یک ضرب المثل معروف ژاپنی میگوید: یک ایرانی به تنهایی میتواند مطابق با پنج مدیر ژاپنی کار کند، اما هیچ وقت چند ایرانی با یکدیگر نمیتوانند درحد یک مدیر ژاپنی فعالیت کنند. در جامعه ما افراد به دلیل بروز خودخواهی معیار سنجش دیگران را خودشان قرار میدهند و آنها در مقابل هر گونه تفاوت یا تعارضی با انگ زنیهای متعدد همچون ناتوانی، بی سوادی، عقب افتادگی و... به طرف مقابل خواستار القای باورهای خود به دیگران هستند. وقتی افراد دیگران را به این شکل مورد قضاوت قرار دهند در نتیجه جامعه بدون رشد و پیشرفت خواهد ماند. در ضمن این نوع طرز تفکر رشد فردی را تحت تاثیر قرار میدهد. باید همگان بدانند که نشر و گسترش این نوع طرز فکرهای خودخواهانه به غیر از ضرر هیچ سودی برای افراد جامعه به همراه ندارد. هر فردی بر اساس موقعیتهای موجود میتواند از شرایط جامعه به شکل یکسان بهره ببرد. این در حالی است که هماکنون در جامعه ما هر فردی به دلیل تفکر غالب خودخواهانه فقط به منافعش میاندیشید. با بررسی اقدامات اخیر میتوان استعفای معاون وزیر راه را اوج شعور و وجدان دانست، اما در شبکههای مجازی شاهد توهینها و تحقیرهای فراوانی به آن فرد بودیم. او در پی بروز یک نارسایی ابتدا از مردم عذرخواهی کرده و بعد با استعفا از مسئولیت کناره گرفت. اما بازخوردها و اظهارنظرهای فراوان، ناشی از خودخواهیهای اجتماعی است. در چنین جامعه ای همگان سعی در پنهان سازی واقعیتهای خود داشته و حتی افراد در روابط شخصی نیز نمیتوانند نظرات و عقاید خود را بروز دهند. انگار برخی افراد فقط با نمایش ظاهر خود یا فقط مطابق پذیرش دیگران خواستار جلب توجه و تایید دیگران هستند. بروز این گونه رفتارها در هر پست و مقامی در جامعه با خسارتهای فراوانی همراه است. تنها میتوان با شفافیت مشکلات موجود را حل و فصل کرد. در اصل وجود برخی مسائل و مشکلات جامعه فقط به دلیل عدم شفافیت بروز کرده است. برای مثال مصداق بروز این گونه رفتارها را میتوان در خانوادههایی که با پنهانکاری هیچ تمایلی نسبت به ایجاد رابطه شفاف با یکدیگر ندارند مشاهده کرد. اینگونه خانوادهها فقط با ظاهرسازی خواستار قبول یکدیگر هستند، اما آنها در باطن هیچ تعلقی نسبت به یکدیگر ندارند. شاید شفافیت به دلیل وجود حقایقی ناگوار و تلخ باشد، اما باید دانست که تلخی آن همچون مصرف آنتیبیوتیک با اثرگذاری موثر و مطلوب همراه است.