«اندیشیدن با طنز» مجموعه 13 گفتوگوی رؤیا صدر است که با صاحبنظران و استادان حوزههای فرهنگ و اندیشه در ارتباط با طنز صورت پذیرفتهاست. رؤیا صدر ۴ مرداد ۱۳۳۹ در تهران زاده شد و کارشناسیاش را در رشته ریاضیات کاربردی از دانشگاه تهران گرفت. او مدتی در شورای سردبیری مجله زن روز فعالیت میکرد و بتدریج کارهای طنز خود را در نشریه گل آقا و برنامههای رادیویی منتشر کرد و وارد حوزه طنز شد.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه ایران، این طنزپرداز اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ نیز کتاب «شکرستان» را که به تحقیق و بررسی تحلیلی آثار زنان طنزنویس در مجلهها و نشریههای طنز میپردازد، از سوی نشر گلآذین منتشر کرده است. او همچنین به خاطر کتاب «بیست سال با طنز»، بهعنوان پژوهشگر برتر در نخستین جشنواره جایزه پروین اعتصامی انتخاب شده است. در مورد این کتاب و انگیزه تدوین آن با رؤیا صدر گفتوگویی انجام دادیم که میخوانید.
*درباره کتاب «اندیشیدن با طنز» برایمان بگویید. انگیزهتان برای تدوین آن چه بود؟
در طی سالها فعالیت در عرصه طنز همیشه حس میکردم که ما با محدودیت منابع نظری طنز روبهرو هستیم. به نظرم این امر یکی از موانع بر سر راه تحقیقات طنز ما است، در حالی که امروزه طنزپژوهی جایگاه مهمی در پژوهشهای علوم انسانی دارد. طنز، در حقیقت اجتماعیترین بخش از فعالیت ادبی انسان است و با بخشهای دیگر معرفتی پیوند دارد. من سعی کردم این پیوند را از طریق گفتوگو با صاحبنظران به بحث بگذارم.
*میشود در مورد محدودیت منابع نظری طنز که به آن اشاره کردید بیشتر توضیح دهید. اتفاقاً من فکر میکنم ما در زمینه طنز با آثار پژوهشی خوبی روبهرو بودهایم. آثار بزرگانی مثل احمد مجاهد، علی اصغر حلبی، پرویز اتابکی، بهزادی اندوهجردی و...
بله. این استادان و بسیاری دیگر در حوزه ترجمه یا تألیف و تصحیح، آثار ارزشمندی داشتهاند. اتفاقاً این آثار در شکلگیری و پیشبرد پژوهشهای طنز نقش اساسی داشته ولی در مجموع، دایره تحقیقات طنز چه از نظر تعداد و موضوع، محدود است و بخش کوچکی از آثار پژوهشی ما را تشکیل میدهد. برای مثال، بر اساس آمار خانه کتاب، در سراسر سال 1379 دو عنوان کتاب پژوهشی طنز منتشر شدهاست در حالی که تنها در دی ماه همین سال، چهارعنوان کتاب در حافظ پژوهی منتشر شده است. از بهمن 57 تاکنون (اگر مبنا را آمار خانه کتاب بگیریم) به طور متوسط هر سال کمتر از سه عنوان کتاب پژوهشی طنز چاپ شده است. تازه، این تعداد اندک از نظر موضوع هم محدودند و بیشتر بر دو محور متمرکزند: یکی بررسی طنز در آثار نویسندگان گذشته و حال؛ و دیگری، دستهبندی و تعریف شاخههای شوخطبعی و یافتن نمونههای آن در آثار ادبی. اگر این دو موضوع را از کتابهای پژوهشی حذف کنیم، شاید از آنها به تعداد انگشتان دست باقی نماند! در حالی که همانطور که عرض کردم امروزه طنز در آثار پژوهشی دنیا فراتر از یک اثر هنری و ادبی مورد بررسی قرار میگیرد و طنزپژوهی، گرایشی میانرشتهای در پیوند با جامعه شناسی، انسان شناسی، زیبایی شناسی و... است. بنابراین چه از نظر کمٌی و چه از نظر موضوع، در منابع پژوهشی طنز محدودیت وجود دارد و پژوهشها در این زمینه متناسب با نیاز زمان پیش نرفته است.
*به نظر شما چرا تحقیقات طنز ما متناسب با زمان پیش نرفته است؟
طنزپژوهی در نظام درسی و دانشگاهی ما بهعنوان یکی از گرایشهای ادبیات پذیرفته نشده است. محدودیت منابع و نبود بانک اطلاعاتی سامانمند هم مزید بر علت شدهاست. این محدودیتها و کمبودها بر سطح و گسترۀ آثاری که در زمینه پژوهشهای طنز ارائه میشوند تأثیرگذاشته و دور باطلی را در این میان ایجاد کردهاست. مشکلات موجود بر سر راه انتشار منابع طنز نیز این محدودیت را تشدید کرده است. در حال حاضر بسیاری از آثار مطایبهآمیز ادبیات کلاسیک برای انتشار با مشکل مواجهند که این امر هم فضای تحقیق و پژوهش طنز را تحت تأثیر قرار میدهد.
* پس آنطور که من برداشت کردم هدف شما از تدوین این کتاب، پرداختن به موضوعات کارنشده یا کمتر کارشده در عرصه طنز است.
بله. دقیقاً همینطور است. برخی از مباحث کتاب سالهاست در جامعه ما محل مناقشه و بحث است، مثل ارتباط میان طنز با الهیئت، قومیت، اخلاق یا جنسیت. پس یکسری از مباحث را با تمرکز روی حساسیتهای جامعه امروز انتخاب کردم. همچنین برخی دیگر از مباحث به پیوند طنز با حوزههای گوناگون فرهنگ و اندیشه اختصاص دارد که بسیاری از آنها بحثهای روز حوزۀ ادبیات و علوم انسانی هستند مثلاً طنز در هنر و ادبیات پست مدرن ولی در جامعه علمی ما چندان که انتظار میرود به آنها پرداخته نشدهاست. بنابراین در بسیاری از گفتوگوها محور بحثها را با رویکرد به پیوند آنها با مسائل روز حوزهای فکر و فرهنگ انتخاب کردهام. البته طبیعتاً در بسیاری از موارد بحثهای نظری نیز مقدمتاً مطرح شده تا زمینهای باشد برای ورود به بحث اصلی.
* اتفاقاً به نظر من رسید که این کتاب توسط یک خانم طنزنویس تدوین شده است ولی تمام افراد طرف گفتوگو حتی در مورد مبحث طنز و جنسیت از میان آقایان هستند.
همانطور که عرض کردم در انتخاب استادان، موضع فراجنسیتی داشتم! افرادی را انتخاب کردم که در مورد موضوع مورد بحث، صاحب نظر و اثر بودند.
* با توجه به اینکه خودتان هم اشاره کردید که برخی از مباحث کتاب کارناشده یا کمتر کارشده هستند. در دعوت افراد و انجام گفتوگوها با مشکلی روبهرو نشدید؟
در یکی دو مورد استادانی که با آنها تماس گرفتم اظهار داشتند در زمینه موضوع مورد بحث، یعنی ارتباط میان طنز با رشتهشان، احاطه کافی به موضوع ندارند و صاحبنظران دیگری را معرفی کردند. در مورد مبحث «طنز و الهیئت» این امر با حساسیت موضوع توأم شد و برخی افرادی که با آنها تماس گرفتم اظهار داشتند که به خاطر حساسیتهای موجود ترجیح میدهند در این زمینه مصاحبهای نداشته باشند. در زمینه موضوعات دیگر بالطبع این حساسیتها کمتر بود.
*برای انجام هر گفتوگو چقدر وقت گذاشتید؟
تعیین محورهای گفتوگوها به خودی خود وقتگیربود، چون نیازمند مطالعه اولیه در ارتباط با سوژه و یافتن نکات مبهم و بحث برانگیز بود. در ضمن پاسخ به سؤالات مطرح شده، اکثراً به خاطر تازگی موضوع و محورهای پیشنهادی، ذهن و زمان زیادی را از سوی استادان (گاه متناسب با رسالهای تحقیقی) اشغال میکرد. از اینرو کار با کندی پیش رفت و بعضی از استادان پس از یکی، دو ماه پاسخها را ارسال کردند...
*گفتید که این کتاب را با هدف تدوین منبعی برای پژوهشهای طنز تدوین کردهاید. فکر میکنید مطرح کردن یک موضوع در چند صفحه آنهم در قالب گفتوگو بتواند بهعنوان یک منبع پژوهشی برای پژوهشگران طنز مفید باشد؟
وقتی کتاب را تدوین کردم یا سرفصلهایش را تعیین کردم هدفم این نبود که این کتاب، منبعی کامل و جامع برای پژوهشگران علوم انسانی یا طنز باشد بلکه بیشتر هدفم این بود که برای پژوهشگران و علاقهمندانی که در صدد پیوند دادن طنز با بحثهای روز در حوزه ادبیات و علوم انسانی هستند بتواند سرنخی برای یافتن سوژه و موضوع تحقیق باشد. تحقیقات اولیه روی موضوعها و ترکیب سؤالاتم هم به گونهای بود که زوایای مبهم یا پنهان موضوع را آشکار کند یا حداقل آن را مطرح سازد. حتی اگر در حد حک شدن یک سؤال یا موضوع در ذهن پژوهشگران طنز یا علوم انسانی باشد و زمینه را برای نگاه دقیقتر به طنز و جایگاه آن در جامعه امروز فراهم کند. وگرنه اگر میخواستیم به جای طرح سرفصلها و مباحث مهم و کلیدی، به طور مبسوط به سوژهها بپردازیم، برای هر موضوع، کتابی جداگانه نیاز بود! مثلاً در مورد پیوند طنز با زبانشناسی میدانیم که رسالهها و مقالات و کتابهای متعددی نوشته شده و برخی از آنها نیز به زبان فارسی راه یافتهاست. بنابراین در گفتوگوی چند صفحهای در مورد طنز و زبان شناسی نه من و نه طرف مصاحبه (آقای دکتر صفوی) دنبال آن نبودیم که به تکرار مکررات بحثهای نظری در این ارتباط بپردازیم بلکه میخواستیم پیوند این موضوع را با دغدغههای جامعه امروزمان به بحث بگذاریم تا در این میان راه برای پژوهشهای جدید باز شود.
* پارهای از بحثها یا حتی موضوعها با هم همپوشانی دارد. مثلاً «طنز و جامعه شناسی» و «طنز و روانشناسی» که به هر یک دو مصاحبه اختصاص داده شده است.
بله. بهخاطر گستردگی سوژه، دو مصاحبه را به این دو موضوع اختصاص دادیم تا از منظرهای مختلف بررسیاش کنیم.
*سؤال آخر را میبایستی اول میپرسیدم!...آخرین کتابی که پیش از «اندیشیدن با طنز» از شما منتشر شده است، رمان «شبهای کوش آداسی» است که از نظر فضا، 180درجه با این کتاب متفاوت است، تا حدی که شاید عجیب باشد که هر دوی این آثار توسط یک نفر پدید آمده باشد. خودتان هم این نظر را قبول دارید؟
راستش «شبهای کوشآداسی» اصلاً حکایت دیگری دارد! این رمان نقیضهای است بر کتابهایی که تحت عنوان رمان عامه پسند در جامعه ما، در حقیقت تولید انبوه میشود. من درجریان نقیضهنویسیهایم برای مجله گلآقا به رمانهای عامه پسند رسیدم و دیدم این کتابها با وجود پرمخاطب بودن چقدر از نظر جهانبینی، طرح، زبان، لحن و ساختار، قابل نقدند. حتی بعضی از آنها را که میخواندم فکر میکردم به خودی خود طنزند!... بنابراین فکر کردم رمانی به سبک و سیاق اینگونه آثار بنویسم و عناصر زبانی و ساختاری رمانهای عامهپسند را در فضای آن وارد کنم. جالب است که بدانید پیش از نوشتن کتاب دهها رمان عامه پسند را خواندم، فیشبرداری کردم وسپس کار را پیش بردم. بنابراین از این زاویه فکر کنم «شبهای کوشآداسی» یک اثر انتقادی تلقی شود و این نگاه نقادانه بتواند این کتاب را با «اندیشیدن با طنز» یا هر اثر دیگری که موضوع آن طنز است، پیوند دهد چون میدانیم که در بطن هر اثر طنزی یک نگاه انتقادی وجود دارد.