سیاست خارجی رئیس جمهور برگزیده آمریکا همگان را در ابهام گذاشته است. نامعلوم بودن سیاست خارجه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری جدید آمریکا تمامی کشورها را وادار به حدس و گمانه زنی کرده است . ترامپ در طول شعارهای انتخاباتی خود به صراحت درباره سیاست خارجه خود صحبتی نکرد و همین موضوع باعث شد سوالات زیادی برای همگان به وجود بیاید. فقط همه میدانند که وی قرار است روابط کشور را با مسکو بهتر کند ، در مرز مکزیک دیوار بکشد و همچنین متحدان خود را وادار کند هزینههای استقرار نیروهای آمریکایی در کشور خود را پرداخت کنند، ولی آیا سیاست خارجی یک کشور فقط به این موارد ختم میشود؟ برای همه دولتها و ملتها این سوال به وجود آمده است که برنامه ترامپ بعد ازگرفتن این مسئولیت بزرگ به صورت رسمی چه خواهد بود.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه اعتماد، عدهای از طرفداران وی باور دارند مبهم نگه داشتن بسیاری از موارد از جمله برنامههایش در ارتباط با کشورهای دیگر عمدی بوده و وی خود دوست دارد برای همگانهالهای از ابهام باشد. عدهای دیگر باور دارند که وی اصلا هیچ گونه برنامهای درخصوص سیاست خارجی ندارد که بخواهد توضیحی ارائه دهد. یکی از مثالهای بارز میتوان به سوالی که در ماه ژانویه از وی درباره برنامه بعدیش درزمینه موضوع هستهای ایران پرسیده شد اشاره کرد که آیا وی قصد بمباران سایتهای هستهای را دارد یا به روند مذاکرهای با این کشور ادامه خواهد داد که وی در جواب گفت: من دوست دارم غیر قابل پیش بینی باشم. یا وقتی درباره گروه تروریستی داعش از وی پرسیده شد گفت: این گروه را با خاک یکسان خواهم کرد و درباره پناهندگان سوری نیز گفت آنها به عنوان یک خطر بزرگ برای کشور هستند و به همین دلیل این کشور دیگر برای پناهندگان سوری مکان امنی نخواهد بود. ولی در کل به نظ میرسد تمامی تئوریها و برنامههای باراک اوباما در زمینه سیاست خارجی در خطر است.
از طرفی، «سیدمحمد طباطبائی» مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به گسترههای تغییر و ثبات در سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا پس از پیروزی ترامپ، رویکردهای منتخب تازه آمریکاییها را شفافتر و صریح تر از حاکمان دموکرات این کشور دانست. ترامپ، میلیاردر جمهوریخواه که سالها خارج از دایره نخبگان سیاسی آمریکا، چهرهای اقتصادی شناخته میشد بر خلاف بسیاری از پیش بینیها توانست در انتخابات هجدهم آبان بر رقیب دموکرات خود پیروز شود. او مسن ترین فردی است که به عنوان رئیسجمهوری آمریکا انتخاب شده است.
در این ارتباط، بسیاری اتاقهای فکر و رسانههای آمریکایی با انتشار گمانههایی نادرست، فضایی متفاوت را از وضعیت رقابتهای سیاسی این کشور عرضه کردند که با واقعیتها سازگار نبود. از این رو نتیجهای که روز اخیرا رقم خورد بسیاری را متعجب کرد. باراک اوباما، رئیسجمهوری کنونی آمریکا در دوره هشت ساله فعالیت خود سعی کرد در راستای نمایاندن تحقق شعارش مبنی بر تغییر در آمریکا، چهرهای متفاوت از کشورش به دنیا ارایه دهد. اگرچه او نیز مانند اسلاف خود به دنبال افزایش قدرت و نفوذ آمریکا در جهان بود اما به عقیده بسیاری از صاحبنظران، این هدف را نه از راه جنگ افروزی بلکه با کمک دیپلماسی و قدرت نرم پیگیری کرد. حال با راهیابی ترامپ به کاخ سفید بسیاری در سراسر جهان با پرسشهای بسیاری تحولات آمریکا را رصد و پیگیری میکنند. در همین پیوند، گروه پژوهش و تحلیل خبری روزنامه اطلاعات به منظور بررسی ابعاد و پیامدهای احتمالی این انتخاب با «سید محمد طباطبائی» عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و تحلیلگر مسائل آمریکا گفتوگو کرده است که متن کامل آن به شرح زیر است:
*چرا به رغم نتایج بسیاری از نظرسنجیها، فرجام انتخابات آمریکا به گونه دیگری رقم خورد و ترامپ راهی کاخ سفید شد؟
نظرسنجیها در آمریکا، چندان وجاهت و اعتباری ندارد زیرا معمولا به وسیله موسسهها و نهادهایی انجام میشود که وابسته به خود سیستم هستند. در انتخابات این دوره ایالات متحده، سیستم در پی این بود که باز هم شخصی از درون هیئت حاکمه رئیسجمهوری آینده این کشور شود. مشخص بود که در این دوره، کلینتون نامزد درون سیستم و ترامپ آنتی سیستم است. پس رسانههای آمریکا و موسسههای نظرسنجی تلاش کردند با بزرگنمایی خطر ترامپ، افکار عمومی را به سمت نامزد مطلوب سیستم سوق دهند.
*آیا پیروزی ترامپ به معنای تحول در اوضاع داخلی آمریکا خواهد بود؟ آیا ترامپ میتواند وعدههایش را عملی سازد؟
به نظر نمی رسد نتیجه انتخابات و پیروزی ترامپ اثر خاصی روی اوضاع معیشتی و زندگی مردم آمریکا داشته باشد. تنها تفاوت این است که مردم دیگر با وعده و وعیدها و مواجهه نخواهند بود چرا که ترامپ سیاست شفاف تری را پیاده میکند و پیچیده رفتار نمی کند. پیشتر وعدههایی درباره افزایش حمایت بیمهها، حقوق اجتماعی، افزایش رفاه طبقات متوسط و فقیر و نیز عقب راندن نرخ بیکاری به مردم داده میشد که البته جامه عمل نپوشید. حالا تفاوت اینجا است که حداقل دیگر خبری از این دست وعدهها نیست.
*راهیابی ترامپ به کاخ سفید چه آثاری در روند مبارزه با داعش و تروریسم در منطقه به جای خواهد گذاشت و آیا این نتیجه برای کشورهای عربی منطقه مطلوب است؟
اگرچه نمی توان تفاوت بنیادی بین ترامپ جمهوریخواه و کلینتون دموکرات قایل شد، اما به نظر میرسد در این بین ترامپ سیاست خارجی شفاف تری را نسبت به سیاستهای مزورانه کلینتون درپیش میگیرد. در اینجا بحث بر خوب یا بد بودن هیچ کدام نیست بلکه بحث اینجا است که ترامپ سیاست رو تری را بازی میکند. این مساله در روند مبارزه با داعش نیز نمود مییابد. اصولا یافتن نقاط همسویی، با سیاست خارجی شفاف تر میسرتر است و از این رو است که به نظر من آمدن ترامپ در کل به ضرر داعش است و روند مبارزه با تروریستها سرعت میگیرد. از این رو به احتمال زیاد آمریکا در مبارزه با داعش همسوتر با دیگران در ائتلاف علیه داعش مبارزه خواهد کرد.
* بحران سوریه با ریاست جمهوری ترامپ چه سمت و سویی خواهد یافت؟
ترامپ جملهای با این مضمون دارد که اگرچه به هیچ وجه دوستدار بشار اسد نیستم، اما در حال حاضر وی تنها کسی است که میتواند با داعش مبارزه کند. در مورد کشورهای عربی منطقه به خصوص عربستان سعودی که گزارشهایی از حمایت این کشور از تروریستها شنیده میشود، بدون شک این نتیجه خوشایند نیست. در یک جمله میتوان گفت، به نظر میرسد، استمرار در سیاستهای پیشین آمریکا تبدیل به انقطاع خواهد شد.
ریاست جمهوری ترامپ جمهوریخواه و کلینتون دموکرات چندان تفاوتی به حال کشور ما ندارد. ما همواره بر اساس منافع ملی و اولویتهای پیش بینی شده در سیاست خارجی خود، حرکت میکنیم. انتظار پیامد خاصی را نمی توان داشت و نباید تصور کنیم از خصومتها و تنشهای موجود در روابط دو کشور کاسته خواهد شد. اکنون نیز سیاستهای مزورانهای را از سوی دولتمردان آمریکا شاهد هستیم که به برخی تعهدات خود پایبند نیستند، از این پس نیز نباید منتظر تغییر خاصی در مواضع و عملکرد آنها باشیم.
*موضع اتحادیه اروپا در قبال این انتخاب چیست و آیا میتوان انتظار تحولاتی را در روابط میان آتلانتیکی داشت؟
اروپا بر اساس منافع خود رابطه با ایالات متحده را تعریف میکند. اگرچه با آمدن یک چهره خاص بر سر قدرت، چالشی جدی پیش روی روابط اتحادیه اروپا و آمریکا به وجود نخواهد آمد اما نمی توان منکر شد برای سران اروپا که خود سرآمد عملکرد غیر شفاف هستند، کلینتون گزینه محبوب تری بود و آنها از آمدن ترامپ خوشنود نیستند. نکته بعدی به چشم انداز روابط آمریکا با روسیه باز میگردد. به نظر میرسد با آمدن ترامپ روابط ایالات متحده با روسیه بهتر شود و از این طریق برخی مسائل و منازعههای بینالمللی که نیازمند مشارکت قدرتهای بزرگ است،
حل و فصل شود. پر واضح است که در این صورت و با همکاری این دو، جایگاه اتحادیه اروپا در این میان تغییر میکند و نقش اروپا در تحولات جهانی کمرنگ میشود.
اگر برنی سندرز نامزد نهایی حزب دموکرات شده بود، ترامپ به احتمال فراوان قادر نمی بود به کاخ سفید راه یابد. به گزارش عصر ایران ، «اگر ترامپ همچنان بخواهد با اظهارات و اقدامات خود علیه اقلیتهای مذهبی همچون مسلمانان و اقلیتهای قومی و زنان قدم بردارد ، آمریکا را به کابوسی برای او تبدیل میکنیم». این متن توییتی است که “برنی سندرز″ سناتور دموکرات ایالت ورمونت و نامزد به شکست کشانده شده حزب دموکرات در انتخابات درون حزبی ۲۰۱۶ آمریکا همزمان با نخستین دیدار دونالد ترامپ از کاخ سفید نوشته است؛ نخستین مبارزه جویی او با رئیسجمهوری منتخب آمریکا پس از پیروزی خیره کننده اش در انتخابات هشتم نوامبر. پیرمرد سوسیالیست ۷۵ ساله قرار بود پیرترین نامزد انتخاباتی آمریکا باشد اما دستهای پیداو پنهان مانع آن شدند و کلید رقابت انتخاباتی ۲۰۱۶ را به هیلاری کلینتون دادند تا در انتخابات هشتم نوامبر یک افتضاح بزرگ برای حزب دموکرات به بار آورد و یک جهان را نگران پیامدهای پیروزی مردی کند که اگرحتی نیمی از شعارهای انتخاباتی خود را نیز بخواهد عملی کند، جامعه آمریکا در ۴ سال آینده یا شاید بیشتر شاهد یک عقبگرد جدی و خسارتبار در بسیاری از حوزهها خواهد بود.
اگر افشا گریهای ویکی لیکس انجام نشده بود شاید نوشتن این مطلب نیز چندان وجهی نداشت اما اکنون که همه میدانیم یکی از دلایل به شکست کشاندن برنی سندرز نخبگان و متنفذان “کله گنده” حزب دموکرات بودند – که حتی منجر به استعفای رییس کمیته ملی حزب دموکرات آمریکا در بحبوحه رقابتهای انتخاباتی اخیر این کشور شد – زبان انتقاد مان تند و تیز تر خواهد بود و دلیلی کاملا منطقی برای اذعان به اشتباه مهلک حزب دموکرات را در پیش چشم داریم که منجر به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات شد.
به بیان دیگر اگر نخبگان و دستهای پشت پرده حزب دموکرات به نامزدی نهایی هیلاری کلینتون به هر قیمتی معتقد نبودند و با پرهیز از انواع و اقسام توطئهها و خیانتها میگذاشتند رقابت درون حزبی سندرز و کلینتون در یک فضای آزاد و بدون دخالتهای پشت پرده شکل بگیرد، شاید امروز با نتیجهای دیگر مواجه بودیم. همان طور که دیدیم و دیدید ترامپ کانون اصلی تبلیغات کارزار انتخاباتی خود را روی محور ” سیستم فاسد حاکم بر کاخ سفید و واشنگتن ” قرار داده بود و هیلاری کلینتون نیز یکی از اضلاع اصلی این سیستم بود؛ افشاگریهای ویکی لیکس نیز که در هفتههای مانده به روز انتخابات به طور مداوم انجام میشد به طور عینی این واقعیت را عیان کرد که زدوبندهای پشت پرده در حزب دموکرات علیه پیرمرد سوسیالیست تا چه حد ناجوانمردانه بوده است. دلسردی بخش اعظمی از رای دهندگان جوان و رای اولیها (اعم از دختر و پسر) که به شعارهای مترقی و برابری خواهانه برنی سندرز دل بسته بودند پس از شکست او در جریان رقابتهای درون حزبی ترمیم نشد و بسیاری از رای دهندهها و حامیان سندرز یا در انتخابات شرکت نکردند یا حتی برخی از آنها به ترامپ رای دادند. اشتباه بزرگ حزب دموکرات این بود که اجازه نداد رقابتی طبیعی بین سندرز و کلینتون تکلیف نامزد نهایی را معلوم کند و ظاهرا نخبگان و متنفذان این حزب – از جمله خانواده بسیار متنفذ کلینتون – بر این بوده اند تا آرزوی فرستادن نخستین زن رئیسجمهوری به کاخ سفید را علی رغم تمامی واقعیتهای روز جامعه آمریکا به هر قیمتی که شده محقق کنند که در نهایت تاوان این سودای آنها را باید کل جامعه آمریکا بپردازد و چهار سال آینده را شاهد استقرار یک رئیسجمهوری میلیاردر و “سوپر راست گرا” در کاخ سفید باشد؛ نامزد منتخبی که به لحاظ جایگاه فردی در منتهی علیه جریان راست ایستاده است در حالی که در جریان انتخابات با سر دادن شعارهای فریبنده آرای بسیاری از اقشار کم درآمد جامعه آمریکا را درو کرد.
به نظر میرسد اگر سندرز نامزد نهایی دموکراتها میبود ، ترامپ نمی توانست با لفاظی و مانور تبلیغی روی فساد واشنگتن و اینکه او نامزدی خارج از این دایره فاسد است، به کاخ سفید راه یابد، چون سندرز به هیچ عنوان نمادی از فساد واشنگتن نبود ، اما این اتهام و انگ بسیار به هیلاری کلینتون میچسبید چون او و خانواده اش به واقع یکی از نمادهای اصلی جریان حاکم بر آمریکا در دهههای گذشته محسوب میشوند، از سوی دیگر سندرز به هیچ وجه نامحبوبی هیلاری کلینتون را نداشت و میتوانست نامزدی محبوب و ترقی خواه به شمار رود که با ایدههای تغییرخواهی جامعه آمریکا به خوبی آشنا بوده و در صورت پیروزی در انتخابات آنها را عملی خواهد کرد، این موضوع میتوانست “امید” زیادی را در رای دهندگان دموکرات و مستقل و اقشار مختلف ایجاد کند.
مخلص کلام اینکه ندیدن نشانههای تغییر و تطبیق دادن خود با آن میتواند بسیار خسارت بار باشد، البته این موضوع یک حکم کلی است که در همه جای جهان و در هر موضوعی مصداق دارد و انتخابات اخیر آمریکا یک شاهد زنده و عینی برای اثبات این قضیه بود؛ ترامپ نبض تغییر خواهی جامعه آمریکا را فهمید و آن را به دست گرفت و با آن بازی کرد و به آن جهت داد تا در نهایت راهی کاخ سفید شد اما نخبگان حزب دموکرات که بر حسب ظاهر عمق و اهمیت خواسته عمیق “تغییر خواهی” را درک نکرده بودند به دنبال تحقق رویاهای خود رفتند و پرواضح است که در عالم سیاست همواره واقعیات بر رویاها و فانتزیها میچربد؛ و این گونه شد که ترامپ چهل و پنجمین رئیسجمهوری منتخب آمریکا شد و هیلاری کلینتون پس از دو بار شکست سنگین با سودای راهیابی به کاخ سفید خداحافظی کرد. انتخابات اخیر آمریکا درسهای فراوانی دارد که یکی از مهمترین آنها ضرورت شناخت و همراهی با تغییرات جدید است چه در غیر این صورت ، واقعیات روزی – دیر یا زود – خود را به بدترین شکل ممکن تحمیل خواهند کرد.
دلایل پیروزی ترامپ
رسانههای عربی پس از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گزارشها و تحلیلهای گوناگونی را درباره پیروزی ترامپ و پیامدهای آن در خاورمیانه منتشر ساخته اند. از نگاه تحلیلگران عربی، خاورمیانه در دوره تازه ریاست جمهوری آمریکا به اردوگاه برندگان و بازندگان تبدیل خواهد شد. روز چهارشنبه نوزدهم آبان ماه نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اعلام و مشخص شد «دونالد ترامپ» نامزد حزب جمهوریخواه با کسب ۲۸۹ رای الکترال توانسته «هیلاری کلینتون» رقیب دموکرات خود را کنار زند و چهل و پنجمین رئیسجمهوری این کشور نام گیرد. این رخداد طی روزهای گذشته به مرکز توجه رسانههای جهان عرب تبدیل شد. در ادامه این گزارش نگاهی به مهم ترین محورهای تحلیلی رسانههای عربی در مورد پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا خواهیم داشت.
تارنمای شبکه خبری «روسیا الیوم» و روزنامه «الخلیج» امارات در بخشی از گزارشهای خود به علتها و پیامدهای پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پرداختند. شبکه خبری روسیا الیوم در گزارشی علتهای شکست کلینتون از ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را چنین برشمرد: بیماری، پرونده بحثانگیز مربوط به ماجرای ایمیلها، میراث سیاسی نامطلوب کلینتون، ناکامیهای دولت آمریکا به ریاست «باراک اوباما»، نظرسنجیهای نادرست، مطرح شدن کلینتون به عنوان نماد سیاست رکود و نمایش ترامپ در قامت چهرهای تحول خواه در کنار پشتیبانی سفید پوستان طبقه متوسط از وی همه از عوامل پیروزی نامزد جمهوریخواه بر رقیبش بود. روزنامه الخلیج نیز همزمان در گزارشی به قلم «مفتاح الشعیب» نوشت: همه معادلات و شرط بندیهای روی کلینتون با پیروزی ترامپ به هم ریخت. با پیروزی ترامپ صفحه جدیدی در تاریخ آمریکا گشوده میشود. پیروزی ترامپ زلزلهای در جهان به وجود آورد که پس لرزههای آن در همه جا دیده میشود.
بسیاری در داخل و خارج تلاش کردند به خاطر موضعگیریهای تند و اظهارات جنجالی ترامپ، مانع راهیابی او به کاخ سفید شوند اما او اکنون برای چهار سال به عنوان رئیسجمهوری آمریکا انتخاب شد. بسیاری از محافل رسانهای و سیاسی پیروزی ترامپ را شوک بزرگی به شمار آوردند زیرا رقیب او از حمایت مالی، رسانهای و پشتیبانیهای سیاسی داخلی و خارجی برخوردار بود. با شکست کلینتون بسیاری از کسانی که روی انتخاب وی شرط بندی کرده بودند، مصیبت زده شدند.
روزنامه «العربی الجدید» چاپ لندن و تازنمای شبکه خبری «الجزیره» قطر تاثیر پیروزی ترامپ بر اوضاع داخلی آمریکا را مورد بررسی قرار دادند. به نوشته روزنامه العربی الجدید، اگر بگوییم که پیروزی ترامپ آینده سیاسی و توازن اجتماعی آمریکا را تغییر خواهد داد، سخن گزافی نیست. او در شرایطی رئیسجمهوری آمریکا شد که شکافهای اجتماعی جدی در این کشور وجود دارد. ترامپ نیز بر همین گرایشهای نژادپرستانه و طبقاتی تکیه کرد و توانست به پیروزی برسد.
تارنمای شبکه الجزیره نیز نوشت: پیروزی ترامپِ نژادپرست و دارای ایدههای اقتصادی جنجالی، برای شرکتهای بزرگ نگران کننده است. موضع گیریهای او درباره سیاست خارجی با یکدیگر تناقض دارد. اقلیتهای داخل آمریکا از جمله مسلمان هراسانند و دنیای اقتصاد هم از انتخاب وی نگران است. روزنامه «رای الیوم» با اشاره به برخی تحولات منطقه خاورمیانه، به تفکیک برندگان و بازندگان پیروزی ترامپ پرداخت. برپایه گزارش این روزنامه، گروههای تروریستی مسلح و پشتیبانان منطقهای آنان بزرگترین بازندگانند.
به نوشته روزنامه رای الیوم، «ولادیمیر پوتین» و «بشار اسد» رییسان جمهوری روسیه و سوریه مهمترین برندگان پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به شمار میآیند. ترامپ، پوتین را تحسین میکند و بر این باور است پوتین در سوریه با تکفیریها میجنگد. ترامپ مخالفت خود را با اشغال عراق و حمله ناتو به لیبی اعلام کرده و گفته است که نمی خواهد تفکرات آمریکایی را صادر کند و نظامهای حکومتی خاورمیانه را تغییر دهد.
این مساله به سود بسیاری از دولتها و در راس آن نظامها سوریه است. به نوشته رای الیوم، ایران هم در اردوگاه برندگان و هم بازندگان قرار دارد. ایران از این جهت در صف برندگان قرار دارد که با روسیه و سوریه همپیمان است. ترامپ هم به این کشورها گرایش دارد و در پروندههای سوریه و عراق حامی آنها به شمار میرود. اما اگر ترامپ همان طوری که در تبلیغات انتخاباتی خود مدعی شده تلاش کند در بندهایی از توافق هستهای تعدیلاتی را به وجود آورده این مساله او را در رویارویی مستقیم با ایران قرار خواهد داد. البته دور از ذهن است که چنین اتفاقی رخ دهد زیرا نامزدها به بسیاری از وعدههای انتخاباتی خود عمل نمی کنند.
همچنین توافق هستهای میان ایران و آمریکا برقرار نشده بلکه این توافق میان ایران و کشورهای گروه ۱+۵ منعقد شده است. شاید تعدیل یا لغو این قرار داد منافع ایران را به دنبال داشته باشد و دست ایران را برای غنی سازی بازگذارد. این مساله به برخوردهای نظامی منجر خواهد شد که به باور ما ترامپ خواهان آن نیست. به نوشته رای الیوم، مخالفان میانه رو و گروههای مسلح سوریه در زمره برجسته ترین بازندگان پیروزی ترامپ قرار میگیرند.
این مخالفان و همپیمانان عربی آنان به پایان یافتن دوره اوباما و آمدن رئیسجمهوری پس از او دل خوش کرده بودند. آنان تقریبا به این اطمینان رسیده بودند که کلینتون رئیسجمهوری آمریکا خواهد بود. او وعده داده بود که مخالفان را به سلاح پیشرفته تجهیز کند و منطقه پرواز ممنوع در سوریه برپا خواهد کرد تا نظام سوریه را زمینگیر کند. پیروزی پیش بینی نشده ترامپ اما همه این آرزوها را از بین برد. اکنون رئیسجمهوری جدید آمریکا میگوید که ائتلاف آمریکایی- روسی برای نابودی مخالفان مسلح تشکیل خواهد شد. روزنامه رای الیوم در ادامه آورد: ترامپ از عربستان میخواهد که هزینه حمایتهای آمریکا از این کشور را بپردازد. پس از این آمریکا مجانی از عربستان حمایت نخواهد کرد. خطرناک تر این است که ترامپ از هواداران سرسخت قانون «جاستا» است. این قانون، شهروندان آمریکایی را که در حملههای تروریستی یازدهم سپتامبر زیان دیده اند تشویق میکند از عربستان شکایت و ادعای خسارت کنند.
روزنامه «الحیات» چاپ لندن در یکی از گزارشهایش، سناریوهای احتمالی سیاست خاورمیانهای آمریکا پس از راهیابی ترامپ به کاخ سفید را بررسی کرد. این روزنامه نوشت: دگرگونیهای مهمی در ماهیت رویکرد جدید آمریکا در قبال شورای همکاری خلیج فارس و همپیمانان راهبردی به وجود خواهد آمد. با وجود ترامپ سه سناریو به وقوع خواهد پیوست؛ در سناریوی نخست، همکاریهای راهبردی ادامه خواهد یافت و پیروزی ترامپ در آن تاثیر نخواهد داشت. در این صورت کشورهای حوزه خلیج فارس در طرح منافع آمریکا و اولویتهای آن در منطقه خاورمیانه نقش اساسی خواهند داشت.
در ادامه از الحیات میخوانیم: در سناریوی دوم، جایگاه راهبردی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در دیدگاه منطقهای آمریکا تنزل پیدا خواهد کرد و ایران در محاسبههای آمریکا به واسطه نتایج توافق هستهای جایگاه بهتری خواهد داشت. در این صورت، واشنگتن از رفتارهای ایران در منطقه چشمپوشی میکند و میان تهران و واشنگتن در مبارزه با تروریسم تفاهم به وجود خواهد آمد. در نتیجه، توزیع قدرت و نفوذ در منطقه به صورتی خواهد بود که تامین کننده منافع کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نخواهد شد و به نقش و جایگاه منطقهای این کشورها آسیب وارد میآید.