در گذشته، گردشگری عموما تلفیقی از فعالیتهای تورگردانی، حملونقل، هتلداری و خدمات رستورانداری بوده است؛ اما درحالحاضر محور بسیاری از فعالیتها مانند رویدادهای ویژه (المپیک، مسابقات، جشنوارهها و فستیوالها) و فعالیتهای درمانی و سلامتی، فعالیتهای علمی و پژوهشی، فعالیتهای بازرگانی و فعالیتهای طبیعتمحور بهطور خاص و کسبوکارهایی مانند بانکداری، بیمه، ساختمان و مستغلات کشاورزی و تولید مواد و فراوردههای غذایی، فناوری اطلاعات و ... بهطور عام با گردشگری در یک رابطه تعاملی هستند.
به گزارش عطنا، محمدرضا فرزین، دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی، یادداشتی با موضوع گردشگری در روزنامه شرق منتشر کرده است که متن کامل این یادداشت را در زیر میخوانید:
گردشگری یکی از پیچیدهترین فعالیتهای اقتصادی است که در حوزه تعریف و نظریه، با ابهامات فراوانی روبهروست. این صنعت (که البته موضوع صنعتبودن آن نیز مخالفان زیادی دارد؛ اگرچه در اوایل قرن اخیر اجماع بیشتری در این خصوص حاصلشده است) شامل مجموعهای از فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی است که محور اصلی آن گردشگر، یعنی فرد در حال سفر (بخش پویای تعریف) و سپس اقامت (بخش ایستای تعریف) است.
حیطههای اقتصادی گردشگری آنچنان در حال گسترش موضوعی و کمّی است که در بسیاری از دورههای تاریخی، جلوتر از تعاریف و نظریات بوده است. در گذشته، گردشگری عموما تلفیقی از فعالیتهای تورگردانی، حملونقل، هتلداری و خدمات رستورانداری بوده است؛ بنابراین تعاریف آماری، الگوهای نظری و حتی الگوهای مدیریتی گردشگری، بهویژه مدیریت آن در سطح ملی در چارچوب این تعریف محدود از گردشگری میگنجد؛ اما درحالحاضر محور بسیاری از فعالیتها مانند رویدادهای ویژه (المپیک، مسابقات، جشنوارهها و فستیوالها) و فعالیتهای درمانی و سلامتی، فعالیتهای علمی و پژوهشی، فعالیتهای بازرگانی و فعالیتهای طبیعتمحور بهطور خاص و کسبوکارهایی مانند بانکداری، بیمه، ساختمان و مستغلات کشاورزی و تولید مواد و فراوردههای غذایی، فناوری اطلاعات و ... بهطور عام با گردشگری در یک رابطه تعاملی هستند.
این گستردگی موضوعی، باعث تحولات وسیعی در روشهای سنجش آثار اقتصادی، الگوهای مدیریتی، سازوکارها و مقررات تجاری، مقررات مالیاتی، راهبردهای قیمتگذاری و الگوهای خدمترسانی در ادبیات اقتصادی گردشگری شده است؛ اگرچه همچنان قادر به حرکت پابهپای این تحولات نیست. گردشگری در عرصه بینالمللی یک صنعت بزرگ و در حال رشد است که بخشی از رشد آن ناشی از نفوذ آن به سایر صنایع است؛ بهعبارتدیگر این صنعت از دو جنبه در حال بزرگشدن است. از یک طرف تعداد گردشگران در حال افزایش است و از طرف دیگر متناسب با رشد درآمد ملی، سهم بیشتری را از سایر صنایع به خود اختصاص میدهد. گردشگری در ایران همچنان با آمیختهای از موضوعات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در حال دستوپنجه نرمکردن است و اگرچه کند؛ اما مسیر رو به رشدی را در عرصههای متفاوت طی میکند.
ورود ما به این عرصه از فعالیت بسیار زودتر از سایر کشورهای منطقه و در دهه ٥٠ صورت پذیرفت؛ ولی رویدادهایی مانند انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و مسائل سیاسی و فرهنگی دهههای ٦٠، ٧٠ و همچنین ٨٠ باعث تغییراتی در ماهیت و روند این فعالیت مهم اقتصادی شد. در این نوشتار به مهمترین موضوعات پیشِروی این صنعت در کشور اشاره میشود: بررسی ترکیب گردشگران ورودی به ایران نشان میدهد کشورهای همسایه ما یعنی عراق، آذربایجان، افغانستان و ترکیه بیشترین سهم ورود گردشگران خارجی به کشور را به خود اختصاص میدهند.
اگرچه تعداد گردشگران ورودی از کشورهای اروپایی در سالهای اخیر رشد داشته است؛ ولی همچنان سهم اندکی در گردشگری ورودی به ایران دارند؛ برای مثال در سال ٢٠١٣ کشورهای اروپای شمالی، جنوبی و غربی در مجموع، کمتر از دو درصد گردشگران ورودی به ایران را تشکیل دادهاند. همکاریهای تجاری منطقهای و ثبات سیاسی و امنیتی در دهههای اخیر منجر به رشد بسیار خوبی در جذب گردشگران کشورهای همسایه شده است که در اقتصاد شهرهای مرزی کشور نقش بسزایی دارند.
توسعه همکاریهای زیرساختی، ازجمله توسعه خطوط ریلی، بازارچههای مرزی، همکاریها و توافقنامههای گمرکی و تسهیلات روادید ورود با این کشورها میتواند تأثیر بسزایی در افزایش تعداد گردشگران ورودی به کشور داشته باشد؛ بنابراین هرگونه ائتلاف یا همکاری تجاری چندجانبه یا دوجانبه با این کشورها میتواند آثار گستردهای بر صنعت گردشگری کشور و تأثیر بسزایی در محرومیتزدایی از مناطق مرزی کشورمان داشته باشد. در نتیجه فرازونشیبهای فراوان در روابط خارجی و ناپایداری گردشگر ورودی، تأکید بر گردشگری داخلی ضروری است. سفرهای داخلی کوتاهتر و کمهزینهتر است؛ اگرچه فاقد اثرات مثبت در زمینه کسب ارز خارجی است. گردشگری داخلی بهعنوان جایگزینی برای سفرهای خارجی، باعث کاهش کسری تراز تجاری خدمات کشور شده و این توانایی را دارد که در اقتصاد داخلی ایجاد درآمد و اشتغال کند.
برای مقصدهای گردشگری کشور، گردشگران ایرانی سهم بیشتری نسبت به گردشگران خارجی دارند (بالغبر ٨٠ درصد گردشگران کشور داخلی هستند) و متأسفانه مدیران گردشگری و محققان، اغلب گردشگری داخلی را نسبت به بازارهای فریبنده بینالمللی کمارزشتر و در درجه دوم اهمیت میدانند. گردشگری داخلی میتواند در خلال بحرانهای سیاسی در خدمت افزایش قابلیت سوددهی گردشگری داخلی و اساس پیشرفت در آینده باشد.
یکی از چالشهای اساسی که گردشگری کشور در آینده با آن مواجه خواهد شد، مسئله خشکسالی و آلودگی هواست. آلودگی هوا و خشکسالی و پدیده بحران آب در ایران در غیاب دخالت سیاست عمومی صورت پذیرفته و از طریق هیچ مؤسسه یا بازاری کنترل نشده است. این پدیدهها بزرگترین نشانههای ناتوانی نظام بازار هستند که نیازمند راهحل بلندمدتاند. این پدیدهها مستقیما بر گردشگری شهرها و مناطق کشور اثر گذاشته است.
گردشگری در بسیاری از مناطق ایران بر پایه محیط زیست شکل گرفته است. محیط زیست یک کالای عمومی است و نمیتوان این کالا را با تجربههای بخش خصوصی مدیریت کرد و بازار خصوصی نمیتواند منابع کافی را به تولید کالای عمومی اختصاص دهد. طبق نظریه بازار برای فراهمکردن چنین کالایی، به مقدار کافی به اقدامات جمعی نیاز است. شاید در هیچ زمینه دیگری به این میزان به اطلاعات نظریههای اقتصادی نیاز نداشته باشیم. اقتصاد گردشگری این فرصت را فراهم میکند تا درک بیشتری از چگونگی حفظ محیطهای طبیعی باارزش در زمینه توسعه گردشگری داشته باشیم.
مدیریت اوقات فراغت از دیگر موضوعات چالشی کشور است که تأثیرات عمیقی بر روندهای گردشگری داشته است. تعطیلات و فراغت، مادر صنعت گردشگری است و هرگونه تغییرات در برنامههای عمومی تعطیلات (تعطیلات مدارس، تعطیلات آخر هفته و تعطیلات بابت مناسبتها) میتواند آثار زیادی بر اقتصاد گردشگری مناطق مختلف ایران داشته باشد. ایران کشوری است که بهطور همزمان دارای اقلیمهای متفاوت است؛ بنابراین باید برنامههای تعطیلات مدارس متناسب با اقلیمها تعریف شود تا تقاضای گردشگری برای تمام نقاط کشور در چهار فصل سال وجود داشته باشد.
وجود تعطیلات همزمان تابستانه برای تمام استانهای کشور منجر به تمرکز گردشگری در مناطق خاص و نبودِ تقاضا برای بخشهای گستردهای از کشورمان در فصول دیگر (ازجمله مناطق جنوبی کشور) شده است. از طرف دیگر، تعطیلات دوروزه آخر هفته میتواند یکی از منابع سفر برای مناطق محروم اطراف شهرهای بزرگ شود. آخرین چالش بااهمیت صنعت گردشگری، موضوع سرمایهگذاری است. بر اساس آمار منتشرشده در نظام اقماری گردشگری ایران، سهم گردشگری (بهطور مستقیم و غیرمستقیم) در تولید ناخالص داخلی ایران ٥,٢ درصد است؛ درحالیکه سهم سرمایهگذاری در این حوزه در کشور ما فقط ٢.٩ درصد برآورد شده است.
متوسط سهم سرمایهگذاری در حوزه گردشگری در دنیا ٨.١ درصد است. این رقم در ترکیه ١٠.٥ درصد و در مصر ١٢.٣ درصد عنوان میشود. برای نیل به اهداف برنامه چشمانداز گردشگری کشور نیاز به جذب سرمایههای داخلی و خارجی داریم و باید از روشهای متنوع سرمایهگذاری مستقیم خارجی و فاینانس استفاده کنیم تا قادر به ایجاد تسهیلات و ساختارهای مناسب گردشگری برای کشورمان باشیم.
امیدوارم که با مدیریت و برنامهریزی لازم در تمامی عرصههای اساسی گردشگری کشور در قالب برنامه ششم توسعه بتوانیم صنعتی بالندهتر و پرشتابتر را به آیندگان تحویل دهیم.