دکتر ابراهیم برزگر گفت: بیشتر اهتمامی که در طول دوره تحصیلی پیش از دانشگاه و البته بعضا در دانشگاه صورت میپذیرد تکیه بر انتقال حجم زیادی از معلومات به دانش آموز و دانشجو دارد و در واقع روی رشد خلاقیت آنها کار نمیشود.
به گزارش عطنا، دکتر ابراهیم برزگر، استاد دانشگاه علامه طباطبائی در گفتوگو با شبستان در پاسخ به پرسشی پیرامون علت نبود تفکر و استدلال تحلیلی در میان دانش آموزان و دانشجویان گفت: یک بخش به این مساله برمی گردد که در دروس دبیرستان و تا حدودی دروس دانشگاهی با در نظر گرفتن تفاوت رشته ای، عمده تلاشها بر دریافت معلومات است.
وی ادامه داد: بیشتر اهتمامی که در طول دوره تحصیلی پیش از دانشگاه و البته بعضا در دانشگاه صورت میپذیرد تکیه بر انتقال حجم زیادی از معلومات به دانش آموز و دانشجو دارد و در واقع روی رشد خلاقیت آنها کار نمیشود و بیشتر حافظه فرد هدف قرار میگیرد و در نتیجه دانش آموز یا دانشجو خود را موظف میکند که این حجم اطلاعاتی را صرفا حفظ کرده و در جلسات امتحانات کتبی و یا شفاهی ارایه کند.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی با تاکید بر اینکه آموزش معماگونه در سطح مدرسه و دانشگاه به ندرت وجود دارد، تصریح کرد: این در حالی است که باید به گونهای عمل کنیم که فکر و خلاقیت دانشآموز و دانشجو به کار بیفتد و به تعبیری به اندازهای از ذهنش استفاده کند که به قول معروف سردرد بگیرد.
برزگر ادامه داد: اگر چنین شیوه آموزشی را در سیستم مدارس و دانشگاهها ارائه کنیم فرد تحلیلگر تربیت میشود و شیوههای حل مسایل مختلف را میآموزد. توجه داشته باشیم که گاهی برای یک موضوع میتوان راهحلهای مختلفی را یافت اما به شرط اینکه تفکر تحلیلی و استدلالی را از طریق آموزش درست گسترش داده و به دنبال گزینههای مختلف برای حل مسایل باشیم.
این پژوهشگر در ادامه تاکید کرد: تصور میکنم اگر نظام آموزشی معمامحور شود و موضوعات مختلف آموزشی را در قالب طرح معما به مخاطبان خود که همان دانش آموزان و دانشجویان هستند ارایه کند در نتیجه حافظه هدف قرار میگیرد و مخاطب مجبور میشود که برای حل مسائل فکر کند و طبیعتا مطالبی که به این روش آموخته میشوند ماندگاری چندبرابری دارند و دیرتر فراموش میشوند.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه وقتی فرد مهارت محور شد قابلیت برخورد جدید با مسایل را مییابد، خاطرنشان کرد: پاسخ بسیاری از پرسشها در کتب نیامده است اما فردی که مسئله محور، معمامحور و تحلیلی آموزش دیده باشد میتواند مهارت حل مساله را به روشهای مختلف داشته باشد. شاید بهترین تعبیر برای این مسئله آن ضربالمثل باشد که گفتند: من مدیون کسی هستم که به جای اینکه ماهی را بگیرد و در دهان من بگذارد و به من غذا دهد، ماهیگیری به من آموخت تا بتوانم همیشه ماهی بگیرم.