۲۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۶:۵۰
کد خبر: ۳۰۳۹۳۵

عطنا- کسب شهرت و پیگیری منافع فردی در کنار عواملی چون نادیده‌گرفتن ضرورت‌های تقسیم کار و اخلاق حرفه‌ای موجب شکل‌گرفتن پدیده‌ای چون «جامعه‌شناس‌نمایی» می‌شود؛ وضعیتی که از دید متخصصان حوزه جامعه‌شناسی پیامدهای آن سنگین‌تر از «روان‌شناس‌نمایی» است.

طیفی از رخدادها که در هفته‌های اخیر به وقوع پیوست، بار دیگر نگاه‌ بسیاری را به مسائل جامعه‌شناختی دوخت و سبب طرح پرسش‌هایی اساسی در این زمینه شد.

اوایل خردادماه بود که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور فهرستی ۱۴۴ نفره تحت عنوان «روان‌شناس‌نما» را منتشر کرد؛ فهرستی که در آن نام‌ افرادی سرشناس به چشم می‌خورد که سال‌ها در فضای مجازی و حتی برنامه‌های صدا و سیما به عنوان کارشناس روان‌شناسی جولان می‌دانند بدون آن‌که مجوز و پروانه اشتغال از سازمان نظام روانشناسی یا حتی تحصیلات مرتبط در این زمینه داشته باشند.

انتشار ۲ فهرست از اشخاص و صفحه‌های غیرمجاز روانشناسی در اوایل خردادماه با وقایعی همراه و به طرح یک پرسش قابل تامل منجر شد: چرا کمتر کسی از جامعه‌شناس‌نماها سخن می‌گوید؟

یک هفته بعد، این سازمان فهرستی جدید از ۶۱ روان‌شناس‌نما و ۳۲ صفحه مجازی غیرمجاز در زمینه روانشناسی انتشار داد تا مشخص شود این قصه سری دراز دارد.

نکته قابل تامل همزمانی این رخداد با اظهارات یکی از همین روانشناس‌نماها بود که پیش از حادثه متروپل آبادان به تحسین و تمجید از سازنده این بنا پرداخته بود و پس از ویرانی متروپل گفته‌هایش بازنشر شد تا مشخص شود جملات انگیزشی بی‌پایه و توصیه‌های این قبیل افراد تا چه حد می‌تواند زیانبار باشد.

جایی که روان‌شناس‌نمایی با جامعه‌شناس‌نمایی گره می‌خورد

همراه با این رخدادها شاهد وقایعی چون رها شدن دو نوزاد در نقاط مختلف شهر تهران بودیم که ضمن خدشه‌دار کردن احساسات عمومی، پرسش‌هایی را در زمینه چرایی وقوع چنین پدیده‌هایی برانگیخت.

در این زمینه، «منصور فتحی»، دانشیار مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی یکی از کارشناسانی بود که واکنش نشان داد و در گفت‌وگویی رسانه‌ای اظهار داشت: این قبیل رویدادها تلنگری به برنامه‌ریزان و سیاستگذاران اجتماعی است تا سیاست‌های پیشگیرانه و مداخلات به‌هنگام و حمایت از افراد و اقشار آسیب پذیر را جدی تلقی کرده و از متخصصان حوزه اجتماعی به خصوص مددکاران اجتماعی بیشتر بهره بگیرند.

البته این دیدگاه با نظراتی متعارض هم روبرو است. از جمله چندی پیش «تقی آزاد ارمکی» استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در مصاحبه با یکی از خبرگزاری‌ها ضمن انتقاد از نحوه ورود برخی جامعه‌شناسان به فرایندهای تصمیم‌گیری، «یورش به سمت مناصب» و نیز اولویت آنان در گرفتن طرح‌های چند صدمیلیون تومانی گفته بود چنین افرادی در رفع نشدن مشکلات جامعه و نیز ایجاد «بن بست» نقش دارند.

به گفته وی ورود به فرایندهای تصمیم‌گیری کار یک جامعه‌شناس واقعی است، نه شبه‌جامعه‌شناسان. جامعه‌شناس کسی است که خوب درس خوانده باشد، به یک سنت اعتقاد داشته باشد و با جامعه‌اش در ارتباط باشد و به آن گوش داده باشد و گوشش به صدای تغییرات اجتماعی عادت کرده باشد نه اینکه از تلویزیون و رسانه اخبار را بشنود و تازه به فکر بیافتد.

اهمیت بررسی آسیبِ نشستن جامعه‌شناس‌نماها بر جایگاه جامعه‌شناسان واقعی و اینکه جامعه‌شناسان واقعی چطور می‌توانند صدای خود را به گوش مسئولان و مردم برسانند و در رفع مشکلات موثر واقع شوند باعث شد تا گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش‌های خبری ایرنا به سراغ دو تن از چهره‌های دانشگاهی در حوزه جامعه‌شناسی برود و نظرات آنان را جویا شود.

زیان جامعه‌شناس‌نما بیشتر است یا روان‌شناس‌نما؟

«جبار رحمانی»، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در گفت‌وگو با پژوهشگر ایرنا می‌گوید: پدیده «جامعه‌شناسی زرد» یا «جامعه‌شناسی تقلبی» را از چند جنبه می‌توان بررسی کرد. اینکه اصحاب این نوع دانش اصولا در چه موقعیتی در جامعه هستند. مخاطبان آن‌ها چه کسانی هستند و چه دلالت‌هایی برای جامعه و مخاطبانشان دارند و نسبت همه این‌ها با جامعه‌شناسی حرفه‌ای و علمی چیست.

آزاد ارمکی: جامعه‌شناس کسی است که گوشش به صدای تغییرات اجتماعی عادت کرده باشد نه اینکه از تلویزیون و رسانه اخبار را بشنود و تازه به فکر بیافتد.

در علوم اجتماعی بحث جامعه‌شناس‌نما چندان مطرح نیست، بلکه مساله در جای دیگری است زیرا علوم اجتماعی برخلاف روانشناسی اصولا مساله‌اش جمعی است. به این معنا که یک جامعه‌شناس یا با نهادهای سیاستگذار صحبت می‌کند یا با نهادهای مدنی و مردم. از این رو با افراد خاص در مقام فردی آن‌ها، طرف نیست. این خصیصه ناشی از مساله‌محوری در این علم است یعنی محوریت پدیده اجتماعی.

تحلیل‌هایی را که در علوم اجتماعی ارائه می‌شود می‌توان در یک طبقه‌بندی از خیلی ضعیف تا متوسط و قوی یا در یک طیف از تحلیل‌های درست و یا غلط قرار داد. اینکه چرا چنین طبقه‌بندی‌ها و طیف‌هایی شکل می‌گیرد، بستگی زیادی به این دارد که چه کسی تحلیل می‌کند؟ چه رویکردهای نظری دارد؟ چقدر خلاق است؟ چقدر ادعای متقن و جامعی دارد و اینکه چه نوع داده‌هایی در دسترس او قرار دارند.

آنچه در جامعه‌شناسی ما با آن مواجه هستیم، چیزی مانند روانشناسی زرد نیست، بلکه مساله تحلیل‌هایی است که می‌تواند در خدمت منافع خاص از طریق دستکاری در واقعیت باشد. این خطر اصلی است که در این حوزه ممکن است وجود داشته باشد. این مساله خود را به دو صورت نمایان می‌سازد؛ یک افرادی بر اثر رانت و زد و بند طرح‌های پروژه ای را بگیرند و یک کار ضعیف به جای یک کار قوی ارائه دهند و دوم افرادی حاضر باشند آنچه سیاستمداران از آن‌ها به عنوان یک جامعه‌شناس می‌خواهد، انجام دهند و واقعیت را به گونه دیگری که مورد پسند اصحاب قدرت است، نمایش دهند؛ و این نکته بسیار خطرناک‌تری است.

از این رو خطر جامعه‌شناسی غیر معتبر وقتی است که برای قدرت خدمت کند و آنچه را که قدرت می‌خواهد انجام دهد. در حالی که در ساحت دوم یعنی در فضای عمومی و مردم و نهادهای مدنی، یک تحلیل غلط جامعه‌شناختی یا تحلیل با جهت‌گیری خاص، نمی تواند خیلی دوام آورد.

جبار رحمانی: پشت جامعه‌شناسی زرد یا ابتذال سیاسی است یا رانت و فساد اقتصادی

به گفته رحمانی در بستر علوم اجتماعی، ما به دلایل مختلف و متعددی رویکردهای مختلف و متنوعی داریم که گاهی با هم تعارض و تضاد هم پیدا می‌کنند، اما این به معنای بی‌اعتباری نیست، بلکه به این معنا است که سنت‌های مختلف می‌توانند نگاه‌ها و تحلیل‌های متفاوت داشته باشند، زیرا در این علوم امکان دسترسی به یک تحلیل یقینی عینی همیشگی وجود ندارد، فهم ما از واقعیت همیشه نسبی است.

بنابراین جامعه‌شناسی زرد در دو صورت ممکن است رخ دهد؛ اول، زمانی که در خدمت قدرت باشد تا آنچه که در جامعه از نظر اصحاب قدرت لازم است برجسته شود گفته شود. دوم با استفاده از رانت، امور سطحی را به عنوان امور جدی به قدرت بفروشد و در قبال آن پول دریافت کند. یعنی یا ابتذال سیاسی پشت آن است یا رانت و فساد اقتصادی.

آنچه مساله تحلیل‌های سطحی و نادرست را در بلندمدت تعدیل می‌کند، فضای عمومی است که تحلیل‌ها در آنجا مورد گفت‌وگوی سایرین قرار می‌گیرد و حتی نقد می‌شوند. بنابراین به سادگی نمی‌توان دکانی از جامعه‌شناسی زرد داشت. زیرا  کسانی که تحقیقات و پروژه‌های ضعیف را می‌فروشند، چندان موفق نمی‌شوند و معمولا جلوی انتشار نتایج تحقیقات آنها گرفته می‌شود و حتی از کسانی که مشاوره‌ها و تحلیل‌های شبه‌جامعه‌شناسانه به نهادهای قدرت ارائه می‌شود، نامی برده نمی‌شود. به عبارت دیگر تا وقتی که این نوع پژوهش‌ها منتشر نشوند و در خفا بمانند، امکان تداوم دارند. بنابراین می‌توان گفت آن چیزی که با عنوان روانشناسی زرد در علم روانشناسی سخن گفته می‌شود، در جامعه‌شناسی با عنوان جامعه‌شناسی زرد امکان ندارد.

شهرت‌طلبی و مدرک‌گرایی باعث بروز جامعه‌شناسی ضعیف می‌شود

رحمانی در این گفت‌وگو می‌افزاید: یک نکته دیگر که به توسعه تحلیل‌های ضعیف کمک می‌کند این است که انسان‌ها بیش از تخصص‌شان می‌خواهند صحبت کنند و این مساله به وفور در کشور ما مشاهده می‌شود. همان طور که در سایر عرصه‌ها متخصصان سعی می‌کنند راجع به همه چیز نظر بدهند، در علوم اجتماعی هم همین گونه است؛ یعنی سعی می‎شود راجع به مسایل مختلف صحبت شود هر چند سطحی و کم عمق باشد. زیرا انسان‌های طالب شهرت، تمایل دارند چه در مقام یک روشنفکر و چه در مقام تحلیل‌گر شناخته شوند و شهرت پیدا کنند و این آغاز سخن گفتن در باب هر چیزی است که نتیجه آن بروز نوعی از جامعه‌شناسی ضعیف است.

از طرفی این مساله ناشی از نوعی مدرک‌گرایی بی رویه در جامعه ما هم هست. معمولا مدرک‌گرایی سبب شده انسان‌ها خود را در تمام حوزه‌ها و عرصه‌ها متخصص بدانند و در باب هر چیزی سخن بگویند. آدمهای متخصص بسیاری داریم که مهمترین نشانه تخصص‌شان، یک مدرک است تا تجربه و مطالعه عمیق و دقیق. اما همه اینها منجر به نوعی دانش ضعیف می‌شود که معمولا یا در سنت‌های شفاهی باقی می‌ماند یا در فضاهای بسته رانتی و پروژه های بی‌کیفیت. اما مهمترین قاضی تحلیل پدیده‌های اجتماعی، فضای جمعی و اجتماعات علمی است تا از خلال گفت‌وگو بر سر کارها، کیفیت و عمق تحلیل های ارائه شده آشکار شود.

معضلی که در حوزه‌های گوناگون از نبود تقسیم‌کار و اخلاق حرفه‌ای برمی‌آید

«محمدمهدی لبیبی»، پژوهشگر اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی دیگر صاحب‌نظری بود که دیدگاهش را در این زمینه ارائه داده و بیان می‌دارد: در اوایل پیدایش دانش جامعه‌شناسی، «امیل دورکیم» جامعه‌شناس فرانسوی صحبتی در خصوص اخلاق حرفه‌ای، رشته‌های حرفه‌ای و تخصصی شدن تقسیم کار در جامعه داشت. طرح این مباحث در زمانی بود که ما نمی‌توانیم بگوییم شرایط شبیه امروز بود و آشکار است که امروز بسیار پیچیده‌تر از آن زمان است. به طور کلی بحث دورکیم این بود که برای هر حرفه و شغلی باید «اخلاق حرفه‌ای» (Professional ethics) وجود داشته باشد. پزشکان، معلمان، مهندسان و مدیران باید همه اخلاق حرفه‌ای خود را داشته باشند. آن را تعریف کرده و به آن پایبند باشند. اگر کسی روانشناس است باید در حوزه روانشناسی تعهداتی داشته باشد و اگر فردی پزشک است باید از نظر پزشکی تعهداتی داشته باشد.

برخی از این توصیه و تعهدات در قالب نوشته‌ها و بخش نامه‌ها یا در قالب کتاب‌هایی منتشر شده است و از این نظر که هر کس در حوزه کاری‌اش باید چه اصولی را رعایت کند و بدان پایبند باشد، امری مفید است.

لبیبی: مردم معمولا مسائل اجتماعی را ساده‌ می‌پندارند و به همین خاطر درباره آن راحت اظهارنظر می‌کنند؛ برخلاف حوزه‌ای مانند پزشکی که صحبت کردن درباره آن نیازمند طیف وسیعی از اصطلاحات علمی است.

در دنیای امروز شاهد هستیم رشته‌ها باز و گسترده شده‌اند. زمانی تنها «علوم اجتماعی» (Social science) داشتیم، اما امروزه این رشته علمی دارای زیرشاخه‌هایی نظیر «مردم‌شناسی» و «جمعیت‌شناسی» است. ممکن است این رشته‌ها در مواردی شباهت‌ها و قرابت‌هایی داشته باشند اما به هر حال با هم تفاوت دارند. برای مثال مردم‌شناس آداب و سنن و رسوم مردم را مطالعه می‌کند در حالی که یک جمعیت‌شناس روند تحولات جمعیت را در طول زمان بررسی می‌کند و به موضوعات مهمی نظیر باروری، ازدواج و طلاق می‌پردازد.

جامعه‌شناسی هم به موضوع تحولات جامعه در طول زمان می‌پردازد. اینکه چه چیزی جوامع را دچار بحران می‌کند و به این ترتیب آسیب‌های اجتماعی را به وجود می‌آورد، چه جامعه‌ای با چه خصوصیتی می‌تواند از درجه بالای انسجام اجتماعی و وحدت برخوردار باشد. این موارد در قالب پارادایم‌هایی مطرح شده و در قالب آن بحث‌های بسیار جدی هم از سوی صاحب‌نظرانی مثل دورکیم، وبر، بوردیو، گیدنز و هابرماس مطرح شده‌است.
در جامعه ما چرا بسیاری خود را جامعه‌شناس می‌دانند؟

لبیبی در پاسخ به این پرسش که «چرا در جامعه ما بسیاری تصور می‌کنند که در حوزه جامعه‌شناسی صاحب‌نظر هستند؟» این‌گونه پاسخ می‌دهد: اولین نکته این است که متاسفانه نه تنها افراد در این زمینه بلکه در زمینه‌های دیگر هم نظر می‌دهند. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که بسیاری از افراد در اموری که تخصص ندارند، اظهار نظر می‌کنند. اخیرا مشاهده کردید که مشخص افرادی مدرک روانشناسی ندارند اما بحث‌های بسیار مفصل روانشناسی را در رسانه‌ها مطرح کرده‌اند. اینکه افراد دیدگاه و یا نظری دارند یک بحث است و اینکه آیا تخصصی در زمینه‌ای دارند، بحث دیگری است. همین اتفاق در امور دیگر مثل پزشکی، مهندسی، معماری و...هم دیده می‌شود. افرادی که تخصصی ندارند، نظری می‌دهند یا طرح و پروژه‌ای ارائه می‌دهند که در برخی مواقع آنها تصویب می‌شوند و در برخی مواقع دیگر ممکن است باعث وقوع فجایع بزرگ در کشور شوند.

اما چرا در جامعه‌شناسی این مساله به کرات دیده می‌شود؟ زیرا مردم معمولا مسائل را ساده می‌پندارند. به هر حال کسی که در حوزه پزشکی بخواهد اظهار نظر کند، باید اطلاعاتی در آن زمینه داشته باشد و بسیاری از اصطلاحات پزشکی را بداند. همچنین پزشکی رشته خاصی است که به دلیل تقسیم شدن به شاخه‌های متنوع هر کسی نمی‌تواند راحت اظهار نظر کند. اما در مورد مسائل اجتماعی اظهارنظر راحت‌تر است. هر کسی با هر سطح سوادی می‌تواند جامعه را تحلیل کند که معضلات، پیامدها و دلایل یک پدیده اجتماعی چه هستند.

ماهی‌گیری جامعه‌شناس‌نماها با قلاب جذابیت عمومی

به گفته لبیبی قاعدتا درجامعه‌شناسی هم، اصل بر قواعد و روشی است که در این علم وجود دارد. ما در تحقیقات اجتماعی هم روش‌های مختلفی داریم. ما متکی به تحقیقات اجتماعی مثل پیمایش، مصاحبه، تحلیل گفتمان، نظریه بنیادی و دلفی هستیم. حتی خود مشاهده در علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی به عنوان مشاهده مشارکتی یک روش علمی است که ویژگی‌های مهمی دارد. حتی مراجعه به کتاب‌ها و اسناد تحت عنوان «روش اسنادی» روش نظام‌مندی است که دارای قواعدی است.

اگر جامعه‌شناسی در مورد مساله‌ای صحبت می‌کند بر مبنای پیشینه تحقیق و کارهای میدانی اتفاق افتاده و مشاهدات علمی صورت گرفته است. جامعه‌شناس موارد مختلف را در کنار هم می‌گذارد و از مجموعه این موارد یک برداشتی را مطرح می‌کند و ادعا نمی‌کند که آن چیزی که می‌گوید صد در صد درست است بلکه معتقد است که این یک نظریه است و نظریه با قانون و قطعیت فاصله دارد. اما این نظریه بیانش بر اساس پژوهش‌ها و کارهای علمی است که در حوزه‌های مختلف انجام شده و اطلاعاتی است که گردآوری شده‌است
با این حال متاسفانه مشاهده می‌کنیم که افرادی وارد این حوزه می‌شوند که اصولا هیچ آشنایی با پژوهش‌های اجتماعی ندارند و اطلاعی در مورد افرادی که در این حوزه‌ها زمان صرف کرده و اطلاعات ارزشمندی به دست آورده‌اند هم ندارند اما خیلی راحت به خود اجازه می‌دهند که در مورد هر موضوع اجتماعی اظهار نظر کنند و اتفاقا برخی مواقع جملات جالبی می‌گویند که برای عوام جذاب و دلچسب است هر چند با واقعیت‌های علمی فاصله دارد.

وقتی از دانشی چون جامعه‌شناسی صحبت می‌کنیم بحث این نیست که احساسات افراد را تحریک کنیم و صحبت‌هایی کنیم که باعث جذب مخاطب شود.

وقتی از یک دانش علمی صحبت می‌کنیم بحث این نیست که احساسات افراد را تحریک کنیم و صحبت‌هایی کنیم که باعث جذب مخاطب شود، بلکه یک بحث علمی طرح یک واقعیت است. واقعیت به بیان آنچه وجود دارد بدون دخل و تصرف و فارغ از ارزش‌های فرد.

با جامعه‌شناس‌نماها هم باید مانند پزشک‌نماها برخورد شود

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی گفت‌وگویش را درباره ضرورت‌های بهره‌گیری از دیدگاه‌های جامعه‌شناسان این‌گونه به جمع‌بندی می‌رساند: استفاده واقعی از نظریات علمی در حوزه جامعه‌شناسی می‌تواند برای مدیران، مسوولان و تصمیم‌گیران  موثر باشد.

ترکیب دیدگاه‌ها می‌تواند جلوی بسیاری از خطاها و مشکلات را بگیرد و آینده بهتر و مسیر روشن‌تر را برای کشور به وجود آورد. اما وقتی که افراد فاقد صلاحیت وارد این حوزه می‌شوند و نظریات مختلفی مطرح می‌کنند، این نظریات به طور کلی ماهیت علم و دانش را زیر سوال می‌برند، زیرا بعدها مشخص می شود که بسیاری از این مباحث و پیش بینی‌ها درست نبوده و واقعیت نداشته است. در اینجا همان طور که با پزشک‌نما برخورد می‌شود و به او اجازه فعالیت داده نمی‌شود باید با افرادی که در حوزه اجتماعی فاقد صلاحیت و اهلیت هستند، برخورد شود.

پس باید بدانیم هر تحلیل اجتماعی از زبان هر کسی قطعا نمی‌تواند تحلیل درستی باشد. در ابتدا باید صلاحیت گوینده برای ما مشخص شود. اگر صلاحیت دارد و فرد دارای تخصص لازم است، آن هنگام است که می‌توان به صحبت‌های وی استناد کرد و تامل کرد و از درون آن سخنان راه‌حل‌هایی پیدا کرد.

این وظیفه مسئولان است که از اشاعه و گسترش نظرات غیرکارشناسانه در هر حوزه علمی به خصوص در حوزه جامعه‌شناسی جلوگیری کنند و به افراد  بفهماند که موضوعات اجتماعی هم مانند سایر موضوعات دیگر دارای یک قوت و استحکام علمی است و یک فضای بی‌حد و مرز برای هر فردی به منظور اظهار نظر نیست.

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟

تربیت جنسی امری ضروری است و آموزش آن را از هر سنی که کودک شروع به سوال پرسیدن می کند باید شروع کرد. اما به طور کلی اولین زمان برای این آموزش 3 تا 5 سالگی است. چون کودک در این برهه سنی کنجکاوی هایی دارد
فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا مطرح کرد

فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نهادهای دولتی و حاکمیتی نقش مهمی در اعتماد عمومی دارند و در واقع عملکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی است که اعتماد را خلق می‌کند یا باعث کاهش آن می‌شود.»
فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا:

فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم

در حال حاضر در معرض تهدید جدی هستیم. طرح مجلس درباره ساماندهی فضای مجازی اولین گام در جهت داشتن برنامه برای مدیریت فضای مجازی است و البته نباید به روش‌های نادرست مثل قطع کردن اینترنت روی بیاوریم.
مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (1)

مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟

TikTok و WeChat دو شبکه اجتماعی چینی هستند که در دنیا با استقبال روبه‌رو شده‌اند، اما در زمان ریاست جمهوری ترامپ استفاده از این اپلیکیشن‌ها در امریکا به دلیل نگرانی های امنیتی ممنوع اعلام شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار