۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۸:۱۹
کد خبر: ۳۰۳۷۸۴

عطنا - ششمین پیش نشست نخستین کنفرانس دوسالانه بین المللی " نظم منطقه‌ای و ساختار اجتماعی در خاورمیانه: از نظریه تا عمل" با محور اقتصاد سیاسی خاورمیانه در پرتو فشارهای بین‌المللی توسط انجمن علوم سیاسی ایران و همراهی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، خانه اندیشمندان علوم انسانی و انجمن ژئوپلیتیک ایران با مدیریت میترا راه نجات، استادیار سیاست‌گذاری عمومی دانشگاه علامه طباطبایی چهارشنبه 7 اردیبهشت در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. مشروح سخنان هر یک از سخنرانان حاضر در نشست در پی می آید.

پارادیپلماسی و روابط همسایگی

مجیدرضا مومنی، استادیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی سخنرانی خود را با موضوع پارادیپلماسی و روابط همسایگی پی گرفت که مشروح سخنان وی به شرح زیر است:

دنیای امروز به دلیل وابستگی‌های متقابل بسیار متفاوت از سه دهه قبل بوده و امر سیاست‌گذاری برای ما بسیار دشوار شده است. باید اذعان کنیم نقش دولت‌ها تا حد زیادی تقلیل یافته است و کارگزارهای کوچک قوی و تاثیرگذار نقش برجسته‌ای دارند. در این مختصات اثرگذاری دولت تغییر یافته و بسیاری تاکید دارند دولت ها باید خودشان را با شرایط فعلی وفق و تطبیق دهند.

با این وصف، دولت‌ها هنوز تنها بازیگرانی هستند که در سیاست خارجه از طریق دیپلماسی در بازیگری و تعامل هستند. امر دیپلماسی در سپهر جهانی بسیار متحول شده است. در شرایط فعلی با طیف وسیعی از مسایل دیپلماسی اقتصادی روبه‌روییم که در راستای تحقق اهداف سیاست خارجه عمل می‌کند.

در سال‌های گذشته پایان قرن بیست، نوع دیگری از دیپلماسی مطرح می‎شود که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و از آن با عنوان پارادیپلماسی یاد می‌شود.

دیپلماسی پارادیپلماسی اساسا به مطالعات کسانی اشاره دارد که در حوزه علوم سیاسی و سیستم‌های فدرالیسم مطالعه کرده و سعی می‌کنند جایگاه بازیگران فروملی دولت (در قالب ایالت‌ها و استان‌ها) را مورد مطالعه قرار دهند که در راستای سیاست دولت مرکزی عمل می‌کنند اما در مراودات خود مستقل هستند.

این گونه است که رهیافت مورد نظر گسترش می‌یابد و مورد توجه فضای روابط بین‌الملل قرار می‌گیرد. این نوع از دیپلماسی، دیپلماسی موازی شناخته می‌شود که حکومت‌ها، شهرها و مناطق گوناگون در قامت کنشگران گوناگون نقش ایفا می‌کنند. البته این به معنای مستقل بودن از دولت مرکزی نیست، بلکه بدین معناست که سیاست خارجه در این وضعیت در راستای سیاست خارجه دولت مرکزی عمل می‌کند. با این رهیافت، در روابط همسایگی و منطقه‌ای با طیف جدیدی از بازیگران در نظام بین‌الملل مواجه هستیم.

دلیل استفاده من از رهیافت پارادیپلماسی در شرایط فعلی نیز به خاطر جنبه عمل‌گرایانه این رهیافت و استقبال بسیاری از کشورهایی است که آن را آزموده و تجربه موفقی داشته‌اند. بررسی تجربه‌های جهانی نشان می‌دهد که این رهیافت از کانادا و امریکا آغاز و در اروپا هم از آن بهره گرفته می‌شود تا به هند، چین، برزیل و آسیای مرکزی هم می‌رسد که هرکدام به فراخور تجربه زیسته از این رهیافت استفاده کرده و تجربه موفقی داشته‌اند.

این رهیافت، در ادامه گشایش‌های سیاسی را هم برای دولت‌های خودشان فراهم آورد. ایران هم در چنین جغرافیای خاصی قرار گرفته و دارای مرزهای آبی خاصی است، به همین دلیل پارادیپلماسی می‌تواند در خدمت سیاست خارجه و دیپلماسی باشد و می‌توانیم با این رهیافت؛ شرایط را با همسایگان بهبود ببخشیم، چرا که در سال‌های اخیر نتوانسته‌ایم با همسایگان‌مان روابط مطلوب داشته باشیم.

البته دولت سیزدهم در منطقه و موضوع روابط با همسایگان روابط را بهبود بخشیده و تا حدی گسترش داده‌است. به نظر می‌رسد رهیافت پارادیپلماسی به عنوان ابزار و راهکار می‌تواند شرایط را تغییر دهد و می‌تواند از منظر اقتصادی وارد این عرصه شود و البته پارادیپلماسی به ما در این وضعیت می‌تواند بسیار کمک کند. اگرچه این رهیافت در دولت‌ها چندان مورد توجه قرار نگرفته و نیاز است که از این رهیافت برای بهبود روابط همسایگی بهره ببریم.

باید اجازه دهیم بازیگران فروملی دولتی (استانداری‌ها، مسئولان و مدیران مسئول دولتی در هر منطقه) بتوانند قدری مستقل‌تر عمل کنند و استاندارها، مسئولان ایالتی به ویژه در عرصه‌های اقتصادی و فرهنگی روابط خود را با همسایگان گسترش دهند. این در حالی است که گشایش‌های سیاسی می‌تواند به دنبال گسترش روابط اقتصادی و فرهنگی، شکل گیرد.

تغییر اقتصاد سیاسی خاورمیانه در پرتو فشارهای بین‌الملل/ ایران به جای غلتیدن به سمت روسیه مانند چین، ترکیه، عراق، عمان و قطر در قالب نیروی سوم حرکت کند

به طور مثال روابط با آذربایجان را اگر مورد بررسی قرار دهیم، ظرفیت بالایی وجود دارد که امروز بازیگران فروملی می‌توانند از این ابزار برای تقویت دیپلماسی بهره ببرند. برای کاهش تنش‌ها به ویژه در حوزه اختلافات، پارادیپلماسی بسیار می‌تواند کمک کند و شرایطی را فراهم آورد که حداقل از مسیر اقتصادی و فرهنگی بتوانیم اختلافات را کاهش و شرایط را بهبود و ارتقا بخشیم. به دنبال این اتفاق می‌توانیم تنش‌های سیاسی را هم کاهش دهیم. پارادیپلماسی در مجموع در منطقه و کل جهان می‌تواند در تعدیل تنش‌ها بسیار موثر باشد.

البته تقدم رهیافت پارادیپلماسی بیشتر بر روابط اقتصادی و تجاری استوار است و می‌تواند راهگشا باشد. این ابزار نوین دیپلماسی در بسیاری از کشورهای جهان، تجربه موفقی از سرگذرانده و لازم است مسئولان ما نیز از این رویکرد بهره ببرند.

در مجموع رهیافت پارادیپلماسی این اختیار و قدرت را به شهرهای مرزی می‌دهد که آنان به عنوان بازیگران مستقل در روابط همسایگی علاوه بر کاهش تنش‌ها، مراودات اقتصاد سیاسی را گسترش دهند.

به باورم در شرایط فعلی، پارادیپلماسی در شرایط بهبود همسایگی می‌تواند به ما برای اینکه از این رهگذر آثار مهم تحریم‌ها را کاهش دهیم و گشایش جدیدی شکل دهیم، می‌تواند بسیار کمک کند. تاکید می‌کنم که اگر سیاست دولت‌ها به این امر مهم اهمیت و اهتمام جدی داشته باشد، در نهایت  می‌تواند به بهبود شرایط ما در منطفه و روابط همسایگی کمک کند.

تحلیل روند وضعیت توسعه و رفاه در خاورمیانه

غلامرضا حداد، استادیار سیاست‌گذاری عمومی دانشگاه علامه طباطبایی نیز از دیگر سخنرانان این نشست بود که با موضوع تحلیل روند وضعیت توسعه و رفاه در کشورهای خاورمیانه به ایراد سخن پرداخت که مشروح سخنان وی در پی آید:

من در مطالعه‌ای که به صورت پژوهش توصیفی- مقایسه‌ای انجام شد، با تحلیل روند فعلی وضعیت توسعه و رفاه در خاورمیانه به بررسی آینده شاخص‌های توسعه پرداختم. به باورم، از منظر اقتصاد سیاسی می‌توان امیدوار بود که آینده خاورمیانه همگراتر باشد، با اینکه تحلیل مبتنی بر روند، واگرایی را برای ما ترسیم می‌کند. نتایج کلی تحلیل مبتنی بر روند نشان می‌دهد اختلافات فعلی کشورهای خاورمیانه در وضعیت سال 2020 می‌تواند در آینده بیش‌تر ‌شود و ظرفیت همگرایی از این منظر کاهش می‌یابد. بر مبنای این تحلیل، بیشترین اختلافات در مقوله کسب‌وکارهاست و کمترین اختلاف مربوط به مسئله آزادی و حکمرانی در کشورهاست. درصورت ثبات این شرایط، بر  اختلاف در حوزه حکمرانی و حکومتی به نفع اقتصادهای برتر خاورمیانه افزوده میشود.

البته اختلافات اقتصادی به اختلافات سیاسی مرتبط می‌شود. در پژوهش انجام شده در دسته‌بندی‌های مختلف با استفاده از دو شاخص توسعه بانک جهانی و لگاتوم به مقایسه بین کشورها در خاورمیانه پرداختیم. تجربه‌ها و پژوهش‌ها نشان می‌دهد زمانی که اقتصادها همگرا شوند، دیگر ابعاد حیات اجتماعی نیز به سمت همگرایی سوق پیدا می‌کند. نظریه‌های متعدد همچون نظریه اتحادیه گمرکی، بهینه پولی و برخی نظریه‌های مربوط به حوزه ارتباطات به مسئله سطحی از همگرایی‌ها پرداختند. اما چه پیش شرط‌های اجتماعی، اقتصادی و روانی برای شکل گیری یک اجتماع امنیتی لازم و نه کافی است که می‌توان آن را در 12 مورد زیر بررسی قرار داد:

  1. سازگاری ارزش‌های اصلی سیاسی (حقوق بشر، دموکراسی و ...)
  2. وجود یک سبک زندگی متمایز و جذاب
  3. انتظار پاداش‌های مشترک یا نیل به پیوندهای اقتصادی پُرسودتر
  4. افزایش ظرفیت‌های اداری و سیاسی در اغلب اعضا
  5. رشد اقتصادی برتر حداقل در برخی اعضا
  6. وجود پیوندهای ناگسستنی در ارتباطات اجتماعی ورای مرزهای سرزمینی اعضا
  7. وسعت یافتن نخبگان سیاسی در درون برخی از واحدها برای کل جامعه بزرگتر
  8. تحرک بالای جغرافیایی و اجتماعی اشخاص حداقل میان اقشار مهم از نظر سیاسی
  9. تعدد دامنه جریان ارتباطات در مبادلات متقابل
  10. متقابل بودن پاداش‌ها در مبادلات اعضا (بازی برد – برد)
  11. بسامد بالای تغییر در نقش گروه‌های سیاسی (همه همیشه یک نقش و یک جایگاه نداشته باشند و چرخشی از این حیث در کار باشد)
  12. حد بالایی از پیش‌بینی پذیری رفتارها

در پژوهش پیش‌رو هدف این است که جستجو کنیم کشورهای خاورمیانه از منظر برخی از شاخص‌های مهم اقتصاد سیاسی تا چه اندازه ظرفیت هم پیوندی دارا بوده و احتمالا وضعیت آتی آن‌ها چگونه خواهد بود.

در گام نخست، وضعیت مهمترین شاخص‌های توسعه و رفاه در 21 کشور خاورمیانه مورد مطالعه‌ توصیفی و مقایسه‌ای قرار گرفت و وضعیت کنونی آن‌ها در مقایسه با یکدیگر و نیز در مقایسه با استانداردهای جهانی روشن شد. در میان کشورهایی که در بانک‌های اطلاعاتی مورد استفاده اطلاعاتشان دچار نقص بوده، مثلا سوریه که به واسطه شرایط خاص داده‌های کافی در مورد آن در دسترس نبوده، کنار گذاشته شدند. همچنین کشور اسرائیل اگر چه از نظر جغرافیایی در این منطقه واقع شده است، اما از نظر شاخص‌های توسعه در سطح کشورهای اروپایی قابل دسته‌بندی است، از این رو از این ارزیابی کنار گذاشته شد.

نکته دیگر در خصوص تاریخ داده‌هاست: در شرایط کنونی این مطالعه مقدماتی براساس بانک‌های مربوط به سال‌های 2018 و 2017 تنظیم شده است و در آینده و در نسخه نهایی مقاله به روز می‌شود.

مجموعه این کشورها براساس تفاوت در میزان تولید ناخالص داخلی سرانه به سه دسته کلی تقسیم شده‌اند. تولید ناخالص داخلی سرانه از این جهت به عنوان تقسیم بندی لحاظ شده است که نخست، مهمترین شاخص بنیادین اقتصادی رفاه محسوب می‌شود و دیگر اینکه براساس برخی مطالعات، سطح درآمد سرانه به عنوان یک متغییر میانجی، حتی در تاثیر متغییرهای متعددی بر شاخص‌های سیاسی کلیدی لحاظ می‌شود. به عنوان مثال برخی مطالعات نشان داده‌اند در تاثیر نوسانات شدید قیمت نفت بر ثبات سیاسی دولت‌های رانتیر، دولت‌های با درآمد سرانه متفاوت تاثیرات متفاوتی را پذیرا بوده‌اند.

بررسی‌ها بر مبنای این پژوهش نشان می‌دهد که بیش از 70 درصد کشورهای خاورمیانه درآمد سرانه پایین‌تر از متوسط جهانی (10 هزار دلار) در سال 2017 داشته‎اند. نکته مهم در اختلاف سطح بسیار بالای این کشورهاست: درآمد سرانه قطر با 60 هزار و 510 دلار در صدر، تقریبا 108 برابر افغانستان با درآمد 560 دلار است. به عبارت دیگر، در میان کشورهای خاورمیانه طیف گسترده‌ای از کشورهای نسبتا ثروتمند تا فقیرترین کشورهای جهان قرار دارند.

مقایسه رتبه‌بندی رفاه در سال 2018 میان کشورها در خاورمیانه، کمابیش با رتبه‌بندی براساس درآمد سرانه در این کشورها همبستگی مثبتی را نشان می‌دهد. شاخص رفاه (Prosperity Index) شاخص معتبری است که به صورت سالانه توسط موسسه لگاتوم در بریتانیا گردآوری، محاسبه و اعلام می‌شود. این شاخص کلان از فرمول‌بندی زیر شاخص های فضای کسب‌وکار، کیفیت اقتصادی، حکومت‌گری، آموزش، محیط زیست، سلامت، امنیت و ایمنی، سرمایه اجتماعی و آزادی‌های فردی به دست می‌آید که هر کدام از آن‌ها مجموعه‌ای از اطلاعات شامل کمیت‌های رسمی و نیز پیمایش‌های مبتنی بر تکنیک‌های نظرسنجی مورد محاسبه قرار می‌گیرد. در این پژوهش بر رتبه‌بندی‌ها به جای مقادیر تاکید داریم، چون ماهیت بحث ما مقایسه‌ای است و طبیعتا مقادیر در این زمینه روشنگرانه نخواهند بود.

از مجموعه زیرشاخص‌های رفاه در این پژوهش، چهار زیرشاخص کیفیت اقتصاد، محیط کسب‌وکار، حکومت‌گری و امنیت و ایمنی که بیشترین تناسب را با اقتصاد سیاسی دارا هستند، مدنظر قرار گرفته‌اند. در زیرشاخص‌های اقتصاد مواردی از قبیل: فقر مطلق و فقر نسبی، میانگین رشد اقتصادی در 5 سال، کارآمدی سیاست‌های ضد انحصار، تنوع صادرات، کیفیت صادرات، بیکاری، رضایت از سطح استانداردهای زندگی، مشارکت نیروی کار، مشارکت نیروی کار زنان، مشارکت مالی و میزان رواج موانع تجاری مورد بررسی قرار می‌گیرند.

نتایج این پژوهش توصیفی نشان می‌دهد، خاورمیانه از منظر مهمترین شاخص‌های رفاه و توسعه، نه تنها در وضعیت کنونی از ظرفیت اندکی برای یکپارچگی برخوردار است، بلکه این شکاف و ناهمگونی در طول زمان روبه افزایش هست.

نتایج نشان می‌دهد، این شکاف و ناهمگونی هم در میان درکشورهای با درآمد بالا مشهود است و هم میان کشورهای با درآمد پایین. در میان هر سه دسته، تعداد اندکی از کشورها توانسته‎اند مسیر روبه رشد باثباتی را طی کنند.

پیش‌بینی مسیرها با فرض ثبات شرایط نشان می‌دهد فاصله میان چهار کشور پیش‌رو: قطر، امارات، کویت و بحرین با مجموعه دیگر کشورهای خاورمیانه در افق 2030 روبه افزایش است.

با فرض خوش‌بینانه اگر بتوان تصور کرد در افق 2030 خاورمیانه همچنان به واسطه پیوندهای سیاسی و فرهنگی در قالب یک منطقه قابل ارزیابی باشد، بی‌تردید رهبری و محور آن با کشورهای قطر و امارات خواهد بود که منابع خود را در راستای توسعه نهادی به ویژه ارتقای شاخص‌های حکومت‌گری و پرهیز از ورود به مناقشات قدرت سخت به کار گرفته‌اند. با فرض بدبینانه اگر تصور کنیم شکاف در خاورمیانه در پیوندی با دو قطبی سیاسی در سطح بین‌المللی تعمیق یابد، تقابل مبتنی بر عضویت در بلوک لیبرال دموکراسی‌ها در مقابل بلوک اقتدارگرایان شکل خواهد گرفت.

ایران و تشدید قطبی شدن سیاسی در خاورمیانه پس از حمله روسیه به اوکراین

سیدرضا موسوی‌نیا، دانشیار روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی نیز به عنوان سومین سخنران با موضوع ایران و تشدید قطبی شدن سیاسی در خاورمیانه پس از حمله روسیه به اوکراین به ایراد سخن پرداخت که مشروح سخنان وی در پی می‌آید:

در سخنان پیش‌رو، بنده در یک رویکرد آینده پژوهانه به دنبال بررسی تاثیر جنگ اوکراین و روسیه و ترسیم صورت‌بندی جدید قدرت در خاورمیانه هستم. در این پژوهش، فرصت‌ها و چالش‌ها به لحاظ سیاسی و اقتصادی به طور مشخص برای ایران مطرح و ارایه شده است.

تغییر اقتصاد سیاسی خاورمیانه در پرتو فشارهای بین‌الملل/ ایران به جای غلتیدن به سمت روسیه مانند چین، ترکیه، عراق، عمان و قطر در قالب نیروی سوم حرکت کند

با آغاز جنگ اوکراین و روسیه سرفصل جدیدی در روابط بین‌الملل آغاز شد اما معلوم نیست آیا حدود و ثغور آن می‌تواند به مثابه حادثه 11 سپتامبر باشد. نشانه‌ها اما می‌گویند هر چقدر این جنگ طولانی‌تر شود، می‌تواند به مثابه یازده سپتامبر پیامدها و ابعاد گسترده‌ای را به دنبال داشته باشد. جنگ اوکراین و روسیه یک نظام دو قطبی یین المللی را ایجاد کرده است و منظور از این دو قطبی، ساختار جنگ سرد نیست، بلکه منظور از دو قطبی این است که جبهه‌ نظام بین‌الملل متعاقب از جنگ اوکراین و روسیه از نوع سلبی‌اش شکل گرفته است. به طوری‌که بلوک غرب، با قدرت نظام تجاری روسیه را تحریم کرده و جبهه دیگر که روسیه باشد، ابزارش برای رویارویی، چماق است.

اروپا و امریکا از ابزار تحریم که از آن به عنوان جنگ خاکستری یاد می‌شود با جنگ ترکیبی با استفاده از قدرت ابزار تحریم، به هماوردی با روسیه رفته است. البته برجسته شدن جبهه سوم در این دو قطبی بیشتر به چشم می‌آید و آن توسط چین است که سعی می‌کند خود را در دو قطبی گیر نیاندازد و در شرایط فعلی بیشترین بهره را از جنگ روسیه و اوکراین می‌برد. جنگ اوکراین و روسیه هر چقدر طولانی و عمیق‌تر شود، سرریز آن به منطقه بیش‌تر می‌شود و می‌تواند صورت‌بندی‌های قدرت در خاورمیانه را تحت تاثیر قرار دهد.

همان دو قطبی بین‌المللی در خاورمیانه هم شکل گرفته و البته نیروی سومی همچون  ترکیه، عراق، عمان و قطر به مثابه چین در روابط‌ الملل سعی کرده‌اند بیشترین سود را از این جنگ ببرند. البته شدت دو قطبی در خاورمیانه بستگی به آینده جنگ دارد. اگر جنگ طولانی‌تر و عمیق‌تر شود، سرزیر آن به خاورمیانه بیش‌تر و دو قطبی هم می‌تواند تشدید شود که همه این اتفاقات بسیتگی به اراده روسیه دارد، اگرچه اراده امریکا هم هست. هر چقدر دو قطبی شدت بگیرد، ایران تضعیف می‎شود و اسراییل و امریکا سود بیش‌تری می‌برند که ایران را به عنوان دشمن برجسته کنند.

روسیه علاقه‌مند است در قالب دو قطبی در مناطق مختلف یارگیری کند. همین بازی روسیه در برجام به نوعی یارگیری روسیه بود. یا همین سخنان اخیر وزارت امور خارجه روسیه مبنی بر اینکه طالبان را به زودی به رسمیت می‌شناسد، نوعی یارگیری است. البته هر چقدر چین و متحدان آن در جبهه سوم بیش‌تر شود، آسیب‌پذیری آن‌ کمتر می‌شود.

در مقام تجویز ما به حاکمان جمهوری اسلامی می‌گوییم برای اینکه از بحران بتوانیم با سلامت عبور کنیم، ایران بهتر است در سطح منطقه‌ای به تقویت نیرو یا جبهه سوم روی بیاورد و در آن جبهه رفتار و عمل کند. دو قطبی‌ها اگرچه در کوتاه مدت ممکن است دستاورد داشته باشند، اما در بلندمدت خطرناکند. باید در قالب نیروی سوم همچون عراق، ترکیه، قطر و عمان حرکت و روابط همسایگی را تقویت کنیم و در سطح بین‌الملل هم از ورود به دو قطبی اجتناب کنیم.

هم روسیه علاقه‌مند است ایران را به سمت خود بکشاند و هم امریکا و اسراییل دوست دارند که ایران به سمت روسیه برود و به نوعی آن را به سمت روسیه پرت می‌کنند. ما باید در هر دو موضوع اقدام نظامی روسیه و گسترش ناتو به شرق، به عنوان تهدید اعلام موضع کرده و در طیف نیروهای سوم قرار گیریم و از فرصت‌ها استفاده کنیم. اگر این اتفاق بیفتد، در مقوله اقتصادی همچون صادرات گاز و نفت و مباحث امنیتی در خاورمیانه با اقبال بیشتری روبه رو خواهیم بود.

ایران می‌تواند به همراه قطر و ترکیه با فناوری چین جایگزین جدیدی به جای روسیه برای تامین نفت و گاز روسیه به اروپا باشد. اگر چه این وضعیت منوط به بازگشت به برجام باشد و اگر اراده ما در طیف و نیروی سوم قرار گیرد، چه بسا که برای اقتصاد ما می‌تواند شوک مثبتی به همراه بیاورد.

ایران در شرایط فعلی می‌تواند در پروژه مربوط به مسیر جاده یک کمربند، نقش بی‌بدیل را برای چین ایفا و تنها از بحث مربوط به این جاده سالانه 20 تا 30 میلیارد دلار درآمد کسب کند که در شرایط تنگنای درآمد ارزی دولت می‌تواند عایدی مطلوب برای دولت باشد. ایران در مقوله امنیتی هم می‌تواند با قرارگرفتن در قالب نیروی سوم نقش بی‌بدیل و موثری ایفا کند. همان فرصتی که در سال 2015 برای ایران در زمینه بحران مهاجرت اروپا از دست رفت، اکنون می‌توانیم با قرار گرفتن در طیف نیروی سوم در زمینه ایجاد فرصت‌های سیاسی و امنیتی نقش فعالی ایفا کنیم.

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
مطالب دیگر
مدیریت فضای مجازی در ترکیه و امارات چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (3)

مدیریت فضای مجازی در ترکیه و امارات چگونه است؟

چندین سال است که در امارات کلیه سرویس‌های انتقال صوت با پروتکل اینترنت ممنوع بوده و برنامه‌هایی مانند واتس اپ، وایبر، تانگو، فیسبوک مسنجر، ایمو، لاین، کیک مسنجر، تلگرام و فیس تایم مسدود هستند.
استاد دانشگاه شانگهای از برجام و روابط ایران و چین می‌گوید
گفتگوی اختصاصی عطنا با هوندا فَن

استاد دانشگاه شانگهای از برجام و روابط ایران و چین می‌گوید

دنیای کنونی نسبت به جهان 2006-2010 تغییرات زیادی کرده است؛ این امر بر توسعه برخی از روابط بین المللی هم تاثیر گذاشته است. من شخصا فکر می کنم بهترین نتیجه برای ایران این است که این مسئله را در اسرع وقت...
علت افزایش مهاجرت در میان نخبگان چیست؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

علت افزایش مهاجرت در میان نخبگان چیست؟

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نوسانات وضعیت اقتصادی و نداشتن امید به حل مشکلات که دلیل مهاجرت است با جوان‌گرایی و به کارگیری نسل جوان در ساختار‌های نظام کشور باعث پویایی و کاهش مهاجرت می‌شود.»
در افغانستان چه خبر است؟
ملازهی در گفتگو با عطنا بررسی کرد

در افغانستان چه خبر است؟

يك کارشناس مسائل افغانستان معتقد است: «طالبان می‌کوشد تا با حملات نظامی سهم بیشتری از قدرت در افغانستان را به خود اختصاص دهد؛ در حالی که در ایران یک ارزیابی واقع بینانه از تحولات افغانستان وجود ندارد.»
پر بازدیدها
آخرین اخبار