عطنا - در گزارش بانک جهانی سال 2013 ذیل عنوان «ارتقاء فرصتها برای زنان و دختران» آمده است که: قرار دادن زنان در مرکز فرایند توسعه نه تنها امر درستی است، بلکه به لحاظ اقتصادی اقدامی هوشمندانه است، زیرا برابری جنسیتی در طولانیمدت، محرک رقابت و عدالت است. سرمایهگذاری محدود برای زنان و دختران، مانعی بر سر راه کاهش فقر است و توسعه اقتصادی و اجتماعی را محدود میکند. مسائل مربوط به جنسیت و توسعه در نشستهای فصل بهار سال 2013، در اولویت قرار داشت. در این نشستها، پیشرفتها و چالشها برای گسترش فرصت اقتصادی و مشارکت سیاسی زنان برجسته شد. بیش از هزار شرکتکننده برای فراخوان اقدام برای آموزش و توانمندسازی زنان و دختران گرد هم آمدند.
اکنون بررسی مسائل مردانگی مردان، که ضمیر غایب در این نگرش است، در دستور کار قرار دارد، اما شاید این قدری دور از واقعیت باشد زیرا این امر آثار مهمی بر سیاستها و عملکردهای این نگرش خواهد داشت، به ویژه تلاشهای کمک به زنان را هنگامی که هنوز تا برقراری برابری جنسیت راه درازی باقی است، دستخوش سستی خواهد کرد. جریان اصل میکوشد که نقاط قوت نگرشهای مبتنی بر کارایی و توانمندسازی را با زمینۀ جریان اصلی توسعه، ترکیب کند.
روند اصلی برابری جنسیتی بر این اصل قرار دارد که دل مشغولیها و تجربیات زنان و نیز مردان جدا از طرح کردن، اجراء نظارت و تکامل همۀ برنامهها نیست تا بتوان به نابرابری جنسیتی پایان داد. این جریان تلاش میکند تا بر مشکل رایج «زوال تدریجی سیاست» فائق آید. زیرا تأثیر برنامههای توسعه در بازتاب تعهدات این سیاست موفقیتآمیز نبود. زنان در بیشتر مناطق جهان، سه نوع نقش دارند: تولید مثل، تولید اقتصادی و مدیریت اجتماعی.
امروزه انجام این نقشها با روشهای جدید مورد مطالعه قرار میگیرد. از آنجایی که جنسیت در درون جامعه خلق شده، معنا و مفهوم آن از یک جامعه به جامعه دیگر متفاوت خواهد بود و در طول زمان نیز تغییر پیدا میکند. هر چند روابط قدرت میان زنان و مردان در مکانها و زمانهای گوناگون به شیوههایی کاملا" متفاوتی، تجربه و بیان میشود. هنوز در همۀ جوامع تحکم کننده، مرسوم جنسیتی، انقیاد و تبعیت زنان وجود دارد.
برنامههای آموزشی باید اسطورهها، تعصبات، باورها و عملکردهایی که زنان و مردان را برابر در نظر نمیگیرد، از میان بردارد. بالابردن اعتماد به نفس زنان امری مهم است زیرا به آنها کمک میکند تا به خود کمک کنند. در خصوص تعداد بسیاری از زنان که دیده نمیشوند و یا سهم آنان در توسعه بسیار قابل توجه است، بسیار کم میدانیم. این اطلاعات در خصوص سیاستگذاری بسیار حایز اهمیت است. زنان باید در برنامه آموزشی دیده شوند.
در این مقاله سعی بر آن است تا با استفاده از مفاهیم مرتبط و موثر در توسعه، نقش زنان در ارتباط با توسعه به تصویر کشیده شود.
مشارکت زنان
در گذشته زنان به عنوان کنشگرانی منفعل در روند تحولات بشری نگریسته شده اند. این در حالی است که مشارکت زنان همراه با مردان در تمامی مسائل نشان پذیرش برابری ارزش انسانی همه آحاد جامعه میباشد که با همدیگر در امور مختلف همکاری نموده و از طریق آن دست به تحول میزنند و تغییراتی مثبت را به وجود میآورند که برای آینده کل جامعه میتواند مفید باشد.
در دهه های سیاستهای جنبش محلی از دهه 1960 تا دهه 1980 زنان مشارکت کنندگان اصلی در سازمانهای اجتماعی بودند. با وجود اینکه زنان در دستیابی به شاخصهای توسعه، محرومتر از مردان هستند، اما نقش کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی را بر عهده دارند.
لوکاس معتقد است مشارکت زنان در روند تصمیم گیریها یک روند توانمندسازی است، فرصتهایی برای تصمیم گیری و تفکر جمعی فراهم میآورد، ظرفیت تفکر انتقادی را افزایش میدهد و موضوعات عدالت اجتماعی و کنش جمعی نسبت به اهدافی را که جامعه از آن نفع میبرد، مجدداً نشان میدهد. او ادامه میدهد هنگامی که به زنان فرصت داده میشود میتوانند با شرایط وفق یافته و بر عوامل بیرونی که زندگی خود و خانواده شان را شکل میدهد، تاثیر بگذارند.
مشاركت زنان برای دستیابی به توسعه سیاسی و اقتصادی ضروری است. چون موقعیت زنان در جامعه عمیقاً تحت تأثیر شرایط و سطوح توسعه در کشورها است، هرچه کشورها توسعه یافتهتر باشند شکاف بین توسعه یافتگی زنان و مردان کاهش مییابد. به هر میزان بر روی آموزش و مهارت آموزی زنان برنامه ریزی و سرمایهگذاری گردد، اثر مستقیم و غیرمستقیم بر روی مشارکت اقتصادی و سیاسی کشورها دارد. مشروعیت سیاسی خود باعث افزایش سطح مشارکت در جامعه می شود، در حالی که مشارکت سیاسی و اجتماعی به نوبه خود به توسعه سیاسی و مشروعیت سیاسی کمک می کند.
یکی از شاخص های توسعه سیاسی، مشارکت سیاسی است و از آنجایی که نیمی از نیروی انسانی هر جامعه را زنان تشکیل می دهند. در نتیجه نقش این گروه در مشارکت سیاسی بسیار با اهمیت است. مشارکت سیاسی در دو نوع کمی و کیفی قابل بررسی است. نوع کمی شامل درصد رأی دهی زنان در هر کشور و نوع کیفی آن شامل میزان آگاهی سیاسی زنان است .
به عقیده بسیاری از صاحبنظران، نیروی انسانی یکی از منابع اصلی توسعه است كه شامل مجموعه افكار، عقاید، باورها، فرهنگ، دانش، مهارت و قدرت کلیه افراد اعم از زن و مرد میباشد؛ به طوری كه زنان نه تنها نیمی از این منبع توسعه هستند، بلكه از دیرباز پرورشدهنده و هدایت كننده هر دو نیمه این منبع بودهاند و خواه ناخواه زنان در پی ریزی ابعاد انسانی توسعه، نقش اساسی دارند كه این نقش می تواند به صورت یك نقش مثبت یا منفی، به منصه ظهور برسد.
زنان و اشتغال
زنان در کانون توسعه قرار دارند. آنها با نقشهایی مانند زایمان، بچهداری، وظایف خانهداری و کشاورزی معیشتی، بر اقتصاد غیر پولی کنترل دارند، در عین حال که با فعالیت در بخشهای مختلف اقتصاد رسمی و غیر رسمی، سهم مهمی در اقتصاد پولی دارند، اما این نقشها اغلب نادیده گرفته میشود.
در صد نقطه از جهان، زنان هم در خانه و هم بیرون خانه کار میکنند. به طور کلی به کار و فعالیت زنان بهای کمی داده میشود و فشار تحمیلی توسعه بر زنان معمولا" شناخته نمیشود. با این وجود تا وقتی که اولویتهای زنان به عنوان اهداف توسعه قلمداد نشوند، سهم خدمات زنان هرگز به طور برابر ارزیابی نخواهد شد. این چالش، اهمیت شاخص دیگری به نام شاخص توانمند سازی جنسیتی را مطرح کرد، که قدرت سیاسی زنان و سهم آنها را در مشاغل تخصصی و فنی نشان میدهد.
زنان نیمی از نیروی کار را تشکیل میدهند و از این جهت در تولید ناخالص داخلی و از سویی دیگر با مشارکت در انتخابات در توسعه سیاسی اثرگذارند. حضور آنها برای ثبات پایدار جامعه ضروری است. زنان نقش بسیار مهمی در توسعه سیاسی- اقتصادی و اجتماعی کشورها دارند و نادیده گرفتن نقش آنها روند توسعه را به تأخیر خواهد انداخت. از میان نابرابریهایی که امروزه در جوامع معاصر بیش از همه قابل ملاحظه هستند، نابرابری در میزان درآمد، شغل و آموزش و حضور در قدرت سیاسی بیش از سایر موارد مورد تأکید قرار میگیرد که ریشه همه آنها در نابرابری جنسیتی نهفته است.
مطالعات کار زنان بر جنبههای مختلف کار آنان متمرکز است تا خود کار آنان. تحلیل کار با مزد زنان از بررسی "سقف شیشه ای مانع پیشرفت زنان واقعا ماهر، همانگونه که در مورد مردان این اتفاق نیز میافتد، شده تا تاکید بر تبعیض شغلی و سقوط طبقه زنان کارگر به شغلهای یقه صورتی که همان سطوح پایین دستمزد و امنیت شغلی مردان یقه آبی را داراست، در بر میگیرد. یک مطلب مورد توجه دیگر نقش زنان در کار نگهداری (پرستاری یا پرورش) بیمزد است که در خانه و اجتماع انجام میدهند. با چند استثناء این ادبیات گرایش به کوچک شمردن کار غیررسمی زنان خصوصا در کشورهای در حال توسعه دارد.
لازم به ذکر است که اصطلاح سقف شیشهای به پدیده رشد و برخورد اشتغال زنان با مانع اشاره میکند. در بسیاری موارد زنان خیلی خوب در موسسات خود تا جای معینی بالا میروند و سپس به نظر میرسد مانع یا سقفی وجود دارد که از پیشرفت بیشتر آنان جلوگیری میکند. یکی از مؤلفه های توسعه پایدار توسعه اقتصادی است. برخی از شاخص های توسعه اقتصادی، نرخ بیکاری، میزان دستمزد و اشتغال زنان است.
بر اساس آمارهای جهانی، سهم بزرگی از مسئولیت تولید در جهان به زنان تعلق دارد و دو سوم كل ساعات كار به عهده آنها می باشد. این در حالی است كه فقط یك سوم نیروی انسانی رسمی كار را تشكیل می دهند. البته در میزان دستمزد آنان تبعیض وجود دارد؛ به عنوان مثال: زنان شاغل در كشورهای صنعتی به طور متوسط 33 درصد كمتر از همكاران مرد خود حقوق میگیرند. در سطح جهان، فقط یك دهم درآمدهای دنیا به زنان اختصاص دارد و یک صدم اموال جهان در مالكیت آنان است. غالباً اشتغال زنان در بخش خدمات به ویژه در آموزش، بهداشت و خدمات اجتماعی است. تبعیض شغلی زنان و مردان در تمام مناطق همچنان وجود دارد. زنان درآمد کمتر از مردان در تمام بخشها و مشاغل کسب میکنند.
زنان، به طور متوسط، سه ساعت بیشتر در روز نسبت به مردان در کشورهای در حال توسعه و دو ساعت بیشتر در روز نسبت به مردان در کشورهای توسعهیافته کار بدون دستمزد انجام میدهند. ساعت کار زنان بیشتر از مردان است.
زنان و توسعه پایدار
زنان در سراسر جهان، نقش بسیار تعیینکننده ای را در اداره امور خانواده و جامعه دارند و برای تسریع روند تغییر و تحقق هدفهای توسعه پایدار مسئولیت بسیار جدی و مهمی را میتوانند بر عهده گیرند. زنان نخست باید به تأثیر و اهمیتی که دارند آشنا شوند و سپس بکوشند مدیریت ایجاد تغییر را برعهده گیرند. زنان باید مدیریت مصرف جوامع را عملا عهده دار شوند، روند مصرف را تغییر داده و این مهم را از خودشان آغاز کنند. زنان در حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی به طور اخص در تحقق هدفهای توسعه پایدار به طور اعم نقش محوری دارند. یکی از قلمروهایی که سازمانهای غیردولتی زنان باید به آن بیندیشند، داشتن صدایی در تصمیم گیریهای سازمانهای بین المللی مخصوصا سازمان تجارت جهانی است.
برای گذر از جامعه مردسالار و حضور زنان در عرصه های مختلف و دستیابی به صلح و توسعه پایدار، باید ابتدا از خانواده شروع کرد. از موارد مهمی که در توسعه پایدار و نیز گریز از جنگ موثر است، مسئله صرفه جویی یا شناخت حد مصرف است. مسلما آموزش حد مصرف، خواه از طریق ایدئولوژی های مذهبی یا سیاسی می تواند توسط زنان در خانواده متبلور و ملکه ذهن کودکان و نوجوانان گردد. از آنجا که زنان گرایش به ایجاد فضای مسالمت آمیز بین جنسها، نژادها و ملتها دارند، امکان مشارکت آنها در اداره جوامع، به ایجاد این فضا در جهان کمک خواهد کرد.
تلاش و پیگیری مستمر زنان آگاه، محقق و اندیشمند برای آگاهی دادن در وهله اول به کودکان و نوجوانان و سپس به همه مردم و از جمله زنان برای درک نیاز به صلح و توسعه پایدار و نیز اهمیت نقش زنان به عنوان مادر، معلم و در مسئولیتهای دیگر برای رسیدن به این دو موهبت بزرگ و جهانی. امروزه نمیتوان بدون توجه به ارتباطات فکری و علمی و تکنولوژیکی، زنان را از نظر فکری، محصول کرد و انتظار پیشرفت داشت، زیرا در آن صورت فرهنگ متزلزل و ناسالم به دلیل واکنشهای روانشناسی و جامعهشناسی پدیدار میشود که سبب کاهش کیفیت زندگی میگردد.
در دستور کار 21 اجلاس ریو، زنان به عنوان یکی از گروههای اصلی در دستیابی به توسعه پایدار در نظر گرفته شده اند. براساس خط مشی اقدام در اجلاس ریو، سیاستهایی که زنان و مردان را به طور یکسان در برنگیرد ، در بلندمدت موفق نخواهد بود.
در طی دهههای 1960 و 1970، بحث درباره توسعه بر نقشها و موقعیت زنان در یک شیوه ی پایدار تمرکز یافت. رهیافت فمینیستی به نقش زنان در توسعه در سه دسته گسترده : «زنان در توسعه»، «زنان و توسعه»، و «جنسیت و توسعه» اتفاق افتاد .در زیر تعریف مختصری از هر یک از رهیافتهای مذکور آورده شده است.
رهیافت «زنان در توسعه»: در اوایل دهه ی 1970، اثر پیشگام استربوسراپ، نقش زنان در توسعه اقتصادی، به علاوه آثار متخصصان توسعه زنان و سازمانهای تخصصی سازمان ملل، بر نقش مهم آنان در اقتصادهای کشاورزی توجه کردند. در عوض به تأثیرات اندک یا منفی سیاستهای توسعه بر جایگاه و دسترسی زنان به منابع کمتر توجه کردند.
رهیافت «زنان در توسعه» میپذیرد که در جهان در حال توسعه، نتایج توسعه اغلب، به گونه ای منفی بر زنان تأثیر میگذارد. برای کنار آمدن با چنین وضعیتی، زنان باید تلاش کنند تا با دسترسی بهتر و مطمئنتر به آموزش، بازارهای کار و منابع مادی، خود را هر چه کاملتر در روند کلی فرآیند نوسازی دخیل نمایند.
رهیافت «زنان و توسعه»: این رهیافت از دیدگاه اقتصاد سیاسی سرچشمه گرفته بود. «زنان و توسعه» بیشتر از این که راهبردی برای ادغام زنان در توسعه باشد، بر رابطه ی بین زنان و فرآیندهای توسعه متمرکز بود که متذکر میشد زنان همیشه بازیگران اقتصادی مهمی در جوامع بوده اند. با این حال مانند رهیافت «زنان در توسعه»، به هزینه ی جنبه ی باز تولیدی کار و زندگی زنان بر بخش تولید متمرکز بود. تحلیل «زنان و توسعه»، استدلال میکند که در توسعه ی مختص زنان، طرحهای کوچک اقتصادی میتوانند در جلوگیری از تسلط مردان چه از منابع خارجی یا منابع محلی، موفقیت بهتری داشته باشند.
رهیافت «جنسیت و توسعه»: تحلیل «جنسیت و توسعه» بر این موضوع متمرکز بود که چگونه توسعه این روابط قدرت را مجددا" شکل میدهد. این امر بر دو مفهوم اصلی استوار بود: جنسیت (ایدههای مورد لزوم از نظر اجتماعی درباره مردانگی و زنانگی) و روابط جنسیتی (الگوی ترسیمی از نظر اجتماعی درباره روابط زنان و مردان). این رهیافت روابط تولیدی را به روابط بازتولیدی پیوند میدهد، بنابراین همه ی حوزههای زندگی زنان را به حساب میآورد. در حالی که رهیافت «جنسیت و توسعه» مانند دو رهیافت پیشین به کارایی اقتصادی نظر دارد، بر خلاف آنها به تنهایی دغدغه زنان را ندارد.
زنان و پساتوسعه: طی دهه 1990 و پس از گسترش تدریجی سه پارادایم «زنان در توسعه»، «زنان و توسعه» و «جنسیت و توسعه»، یک انتقاد پسامدرنیستی فمینیستی از توسعه نضج گرفت. رهیافت پساتوسعه برای تعدادی از فمنیستهای علاقهمند، باب بحثهای جدیدی را درباره توسعه گشود. تأکید بر تفاوت بود، موضوعی که به خصوص بسیاری از فمینستها را به پسامدرنیسم جلب کرد، هرچند بدون اینکه در بسیاری از موارد چارچوب «جنسیت و توسعه» را رها کنند. از مدتهای مدید، فمینیستها آگاه بوده اند که زنان در دنیای مردانه فلسفه و علم و به طور گسترده تر در درون ساختارهای سنتی دانش و قدرت به عنوان «دگر» اجتماع ترسیم شده اند. نظریه پساتوسعه برای تعدادی از فمینیستها در جهان در حال توسعه به خصوص آفریقا و آسیا فرصتهایی را پیش آورد تا هم منتقد فمینیستهای غربی باشند و هم موضوع پیچیده هویت بر مبنای سیاست را بازبینی کنند که پیشتر اغلب توسط مناظرات ملی گرایان نادیده گرفته شده بود. به طور کلی رهیافت پساتوسعه، فمینیستها را در جهان در حال توسعه تشویق میکند تا به گونه ای آشکار بر موضوع تفاوتها بین زنان در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین متمرکز شوند.
زن و محیط زیست
زنان عامل مهمی برای رشد و توسعه هستند .توانایی آنها در پس انداز و سرمایه گذاری در خانواده به خوبی به اثبات رسیده است .زنان به عنوان مراقبت کنندگان از تغذیۀ خانواده، با گرسنگی و سوء تغذیه مبارزه میکنند. نقش عظیم و نانوشته آنها در کشاورزی، بقای بسیاری از اجتماعات معیشتی را در زمینهای حاشیهای تبیین میکند.
یافته های تحقیق اکبری (1391) نشان میدهد که زنان در اکثر کشورها بیشتر از مردان اقدامات عملی در حفاظت از محیط زیست و مصرف بهینه از منابع انجام میدهند، در حالی که در زمینه اقدامات تشکیلاتی و حضور در تصمیمگیریها و چانهزنیهای زیست محیطی چندان فعال نیستند. بررسی اقدامات زیست محیطی زنان در گروههای نسلی مختلف نشان میدهد که زنان میانسال اقدامات عملی بیشتری در حفاظت از محیط زیست انجام میدهند.
مدارکی وجود دارد که زنان از نظر زیست محیطی نسبت به مردان آگاه ترند و بیشتر در فعالیتهای حفاظت از محیط زیست از قبیل بازیافت مواد زائد، استفاده مجدد از مواد زائد، خرید آگاهانه کالاهای سازگار با محیط زیست و... درگیر هستند.
زنان در کشورهای در حال توسعه دانش عمیقی درباره بذرها، بوتهها، گیاهان و درختان و در کل منابع طبیعی دارند. بنابراین در یک رهیافت و فرایند توسعه از پایین به بالا و حساس به جنسیت، زنان در کشورهای در حال توسعه یک عنصر کلیدی توسعه در کل و به ویژه در زمینه حفاظت از محیط زیست هستند.
در اکثر نقاط جهان زنان و دختران مسئول گردآوری آب برای پخت و پز، نظافت و بهداشت هستند و چون موجودی آب به طور فزایندهای محدود شده است، آلودگی ناشی از فشار جمعیت و پیامدهای خصوصی سازی، بقاء زنان و خانواده شان را به خطر انداخته است. بنابراین بهبود در تامین آب منوط به آن است که زنان یک محور تصمیم گیری باشند.
زنان روستایی قسمت زیادی از کارهای کشاورزی را بر عهده دارند. در مورد منابع طبیعی میتوان کارکرد زنان را از طریق نقشی بررسی کرد که آنها در مساله آب و خاك دارند.
نقش زنان در مدیریت خانه و در زمینه تولید و دفع زباله های خانگی از مواردی است که تاثیر مستقیم بر محیط زیست دارد. انتخاب روشهای سالم و بهداشتی دفع زباله ها و تفکیک و بازیافت مجدد آنها، مدیریت تولید زباله و... از مواردی هستند که زنان به طور مستقیم در آن نقش دارند. نقش تربیتی زنان نیز در این میان حائز اهمیت بسیاری است. تربیت و آموزش اصول حفظ محیط زیست به فرزندان و آموزش عملی روشهای جلوگیری از تخریب محیط زیست تاثیر قابل توجهی بر تربیت نسلی مراقب و نه مخربِ محیط زیست خواهد داشت. مطالب فوق نشاندهنده یک روی سکه است و روی دیگر آن تخریب محیط زیست توسط زنان است که علت عمده آن در کشورهای در حال توسعه، فقر و تلاش برای بقاء از هر طریق و بهره کشی زیاد از منابع طبیعی در دسترس است.
زنان بیشتر از مردان اقدام به کاهش مصرف آب، بازیافت مجدد مواد زائد و انتخاب کالاهایی برای محیط زیست بهتر مینمایند. زنان و مردان تقریبا به یک اندازه عضو غیر فعال سازمانهای زیست محیطی هستند، ولی مردان تقریبا یک سوم بیشتر از زنان عضو فعال سازمانهای زیست محیطی هستند. زنان با توجه به نقش عمده در مدیریت خانه درگیر مسائل مرتبط با محیط زیست میباشند. نقش زنان در کشاورزی، تربیت حیوانات، تهیه آب به ویژه در مناطق کویری، کشت و مراقبت از باغچه های خانگی، مصرف خانوار و... بسیار پر رنگ بوده و میتوانند تاثیر بسیاری بر محیط زیست اطراف خود داشته باشند.
با این حال ورود زنان به عرصه تصمیمسازی و ارائه آموزشهای لازم به آنان و بالا بردن آگاهیهای زیست محیطی و دادن اطلاعاتی در زمینه چگونگی تاثیرگذاری آنان بر محیط زیست اطرافشان، میتواند تا حدی حداقل در سطح محیط زندگی به کاهشِ تخریب و آسیب به محیط زیست کمک نماید. به علاوه زنان این اطلاعات و آموزشها را به فرزندان خود منتقل کرده و نسلی تربیت خواهد شد که در عرصههای مختلف حافظ محیط زیست و طبیعت خواهد بود.
زنان عملاً اقدامات عملی بیشتری در جهت حفاظت از محیط زیست و استفاده بهینه از منابع انجام میدهند و در زندگی روزانه خود بیشتر از مردان در جهت حفظ محیط زیست اقدام میکنند. بنابراین افزایش حضور زنان در روندهای تصمیمسازی زیست محیطی نه تنها آگاهی آنان را نسبت به مسائل زیست محیطی افزایش خواهد داد، بلکه میتواند با انتقال دانش و تجارب روزانه، آنها را به مشارکت فعالانهتر در برنامههای مختلف ترغیب نماید و در کل موفقیت طرحهای حفاظت از محیط زیست را افزایش دهد.
زن و بازسازی
در جنگ زمانی که مردان کشته یا ناپدید یا اسیر میشوند بار زندگی و امرار معاش و حفظ امنیت و سلامت خانواده بر دوش زنان قرار میگیرد. آنها عهده دار مسئولیتهایی میشوند که تا پیش از این در دست مردان بوده است و برای حفظ جامعه و خانواده تلاش میکنند. زنان نیروی محرکه برای صلح هستند. مشارکت موثر آنان جزء لازم و ضروری فرآیند صلح و بازسازی پسا منازعات است.
زنان در بازسازی و توسعه پس از جنگ نقش اساسی دارند؛ چرا که آنها نصف یا بیشتر جمعیت بسیاری از کشورها را تشکیل میدهند، بنابراین مشارکت آنها در ایجاد صلح و توسعه پایدار و بازسازی کشورها ضروری است.
زنان بر موثر بودن آموزش و پرورش تأکید دارند. حتی اقتصاددانان نیز معتقدند هیچ چیزی تأثیرگذارتر از مشارکت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتی رهبری زنان در توسعه و بازسازی نیست؛ زیرا این زنان هستند که بیشترین جمعیت پس از جنگ را شامل میشوند و همچنین مسئولیت تربیت نسل بعدی را نیز بر عهده دارند. زنان تحصیلکرده به سلامت بهتر و تغذیه سالم تر و تربیت فرزندان توجه بیشتری دارند. زنان بیشتر از مردان خانواده به سرمایه گذاری تمایل دارند. وقتیکه زنان بر درآمد، کنترل داشته باشند، بیشتر به آموزش، تغذیه و سلامت توجه میکنند.
پس از جنگ میتوان به مهارتهای توسعه یافته زنان اعتماد کرد و به آموزش فنی و آموزش فناوریهای جدید و حمایت از اشتغال زنان در تلاشهای عمده برای بازسازی توجه کرد. در این میان زنان به دلیل نوع روحیات و تواناییهای ذاتی نقش ویژهای دارند. به طوریکه روحیات و تواناییهای آنان به صورت خاص در مراقبت و حمایتهای روانی- اجتماعی از کودکان یتیم، بیمار و افراد مسن آسیب دیده تبلور پیدا میکند و همین وظایف و مسئولیتها در چنین شرایط دشواری باعث افزایش مهارت و توانایی زنان میشود. به طوریکه میتوان گفت زنان جزء مسلم و ضروری هرگونه بازسازی و توسعه اقتصادی- اجتماعی هستند.
تأثیر كلی آموزش زنان در شاخصهای توسعه میتواند به تأثیرهای مستقیم و غیرمستقیم تقسیم گردد. آموزش، رابطه مستقیمی با رفاه اجتماعی دارد. آموزش زنان بر مرگ و میر كودكان موثر است. بدان جهت كه یك مادر دانش آموخته به مراقبتهای قبل و بعد از زایمان بهای بیشتری میدهد و گرایش بیشتری به بهره گیری از خدمات بهداشتی دارد، آموزش زنان، میزان زنده ماندن كودكان را به طور مستقیم هم افزایش می دهد؛ زیرا آنان در بازار كار تولید بالاتری دارند و در نتیجه، درآمد بیشتری به دست میآورند كه وضعیت زندگی خانواده را بهبود میبخشد.
نویسندگان:
سیده نرگس حسینی امین، دکترای جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران / سیده زینب رزم گیر، دانشجوی دوره کارشناسی، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید