انعکاس مطالب نشریات دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی در عطنا؛
۱۱ بهمن ۱۴۰۰ ۱۰:۳۲
کد خبر: ۳۰۳۴۴۵

عطنا - در گزارش بانک جهانی سال 2013 ذیل عنوان «ارتقاء فرصت‎ها برای زنان و دختران» آمده است که: قرار دادن زنان در مرکز فرایند توسعه نه تنها امر درستی است، بلکه به لحاظ اقتصادی اقدامی هوشمندانه است، زیرا برابری جنسیتی در طولانی‎مدت، محرک رقابت و عدالت است. سرمایه‎گذاری محدود برای زنان و دختران، مانعی بر سر راه کاهش فقر است و توسعه اقتصادی و اجتماعی را محدود می‎کند. مسائل مربوط به جنسیت و توسعه در نشست‎های فصل بهار سال 2013، در اولویت قرار داشت. در این نشست‎ها، پیشرفت‎ها و چالش‏ها برای گسترش فرصت اقتصادی و مشارکت سیاسی زنان برجسته شد. بیش از هزار شرکت‎کننده برای فراخوان اقدام برای آموزش و توانمندسازی زنان و دختران گرد هم آمدند.

اکنون بررسی مسائل مردانگی مردان، که ضمیر غایب در این نگرش است، در دستور کار قرار دارد، اما شاید این قدری دور از واقعیت باشد زیرا این امر آثار مهمی بر سیاست‎ها و عملکردهای این نگرش خواهد داشت، به ویژه تلاش‏های کمک به زنان را هنگامی که هنوز تا برقراری برابری جنسیت راه درازی باقی است، دستخوش سستی خواهد کرد. جریان اصل می‎کوشد که نقاط قوت نگرش‎های مبتنی بر کارایی و توانمندسازی را با زمینۀ جریان اصلی توسعه، ترکیب کند.

روند اصلی برابری جنسیتی بر این اصل قرار دارد که دل مشغولی‎ها و تجربیات زنان و نیز مردان جدا از طرح کردن، اجراء نظارت و تکامل همۀ برنامه‎ها نیست تا بتوان به نابرابری جنسیتی پایان داد. این جریان تلاش می‎کند تا بر مشکل رایج «زوال تدریجی سیاست» فائق آید. زیرا تأثیر برنامه‎های توسعه در بازتاب تعهدات این سیاست موفقیت‏آمیز نبود. زنان در بیشتر مناطق جهان، سه نوع نقش دارند: تولید مثل، تولید اقتصادی و مدیریت اجتماعی.

امروزه انجام این نقش‎ها با روش‎های جدید مورد مطالعه قرار می‎گیرد. از آنجایی که جنسیت در درون جامعه خلق شده، معنا و مفهوم آن از یک جامعه به جامعه دیگر متفاوت خواهد بود و در طول زمان نیز تغییر پیدا می‎کند. هر چند روابط قدرت میان زنان و مردان در مکان‎ها و زمان‎های گوناگون به شیوه‎هایی کاملا" متفاوتی، تجربه و بیان می‎شود. هنوز در همۀ جوامع تحکم کننده، مرسوم جنسیتی، انقیاد و تبعیت زنان وجود دارد.

برنامه‎های آموزشی باید اسطوره‎ها، تعصبات، باورها و عملکردهایی که زنان و مردان را برابر در نظر نمی‎گیرد، از میان بردارد. بالابردن اعتماد به نفس زنان امری مهم است زیرا به آنها کمک می‏کند تا به خود کمک کنند. در خصوص تعداد بسیاری از زنان که دیده نمی‏شوند و یا سهم آنان در توسعه بسیار قابل توجه است، بسیار کم می‎دانیم. این اطلاعات در خصوص سیاست‎گذاری بسیار حایز اهمیت است. زنان باید در برنامه آموزشی دیده شوند.

در این مقاله سعی بر آن است تا با استفاده از مفاهیم مرتبط و موثر در توسعه، نقش زنان در ارتباط با توسعه به تصویر کشیده شود.

مشارکت زنان

در گذشته زنان به عنوان کنشگرانی منفعل در روند تحولات بشری نگریسته شده ‏اند. این در حالی است که مشارکت زنان همراه با مردان در تمامی مسائل نشان پذیرش برابری ارزش انسانی همه آحاد جامعه می‏باشد که با همدیگر در امور مختلف همکاری نموده و از طریق آن دست به تحول می‎زنند و تغییراتی مثبت را به وجود می‏آورند که برای آینده کل جامعه می‎تواند مفید باشد.

در دهه‏ های سیاست‏های جنبش محلی از دهه 1960 تا دهه 1980 زنان مشارکت‏ کنندگان اصلی در سازمان‎های اجتماعی بودند. با وجود اینکه زنان در دستیابی به شاخص‏های توسعه، محروم‏تر از مردان هستند، اما نقش کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی را بر عهده دارند.

لوکاس معتقد است مشارکت زنان در روند تصمیم‏ گیری‏ها یک روند توانمندسازی است، فرصت‎هایی برای تصمیم ‏گیری و تفکر جمعی فراهم می‎آورد، ظرفیت تفکر انتقادی را افزایش می‎دهد و موضوعات عدالت اجتماعی و کنش جمعی نسبت به اهدافی را که جامعه از آن نفع می‏برد، مجدداً نشان می‏دهد. او ادامه می‎دهد هنگامی که به زنان فرصت داده می‏شود می‏توانند با شرایط وفق یافته و بر عوامل بیرونی که زندگی خود و خانواده‏ شان را شکل می‎دهد، تاثیر بگذارند.

مشاركت زنان برای دستیابی به توسعه سیاسی و اقتصادی ضروری است. چون موقعیت زنان در جامعه عمیقاً تحت تأثیر شرایط و سطوح توسعه در کشورها است، هرچه کشورها توسعه یافته‏تر باشند شکاف بین توسعه ‏یافتگی زنان و مردان کاهش می‏یابد. به هر میزان بر روی آموزش و مهارت‏ آموزی زنان برنامه ‏ریزی و سرمایه‏گذاری گردد، اثر مستقیم و غیرمستقیم بر روی مشارکت اقتصادی و سیاسی کشورها دارد. مشروعیت سیاسی خود باعث افزایش سطح مشارکت در جامعه می‏ شود، در حالی که مشارکت سیاسی و اجتماعی به نوبه خود به توسعه سیاسی و مشروعیت سیاسی کمک می‏ کند.

یکی از شاخص‏ های توسعه سیاسی، مشارکت سیاسی است و از آنجایی که نیمی از نیروی انسانی هر جامعه را زنان تشکیل می‏ دهند. در نتیجه نقش این گروه در مشارکت سیاسی بسیار با اهمیت است. مشارکت سیاسی در دو نوع کمی و کیفی قابل بررسی است. نوع کمی شامل درصد رأی‏ دهی زنان در هر کشور و نوع کیفی آن شامل میزان آگاهی سیاسی زنان است .

به عقیده بسیاری از صاحب‏نظران، نیروی انسانی یکی از منابع اصلی توسعه است كه شامل مجموعه افكار، عقاید، باورها، فرهنگ، دانش، مهارت و قدرت کلیه افراد اعم از زن و مرد می‎باشد؛ به طوری كه زنان نه تنها نیمی از این منبع توسعه هستند، بلكه از دیرباز پرورش‏دهنده و هدایت كننده هر دو نیمه این منبع بوده‎اند و خواه ناخواه زنان در پی‏ ریزی ابعاد انسانی توسعه، نقش اساسی دارند كه این نقش می‏ تواند به صورت یك نقش مثبت یا منفی، به منصه ظهور برسد.

زنان و اشتغال

زنان در کانون توسعه قرار دارند. آنها با نقش‎هایی مانند زایمان، بچه‎داری، وظایف خانه‎داری و کشاورزی معیشتی، بر اقتصاد غیر پولی کنترل دارند، در عین حال که با فعالیت در بخش‎های مختلف اقتصاد رسمی و غیر رسمی، سهم مهمی در اقتصاد پولی دارند، اما این نقش‎ها اغلب نادیده گرفته می‎شود.

در صد نقطه از جهان، زنان هم در خانه و هم بیرون خانه کار می‎کنند. به طور کلی به کار و فعالیت زنان بهای کمی داده می‎شود و فشار تحمیلی توسعه بر زنان معمولا" شناخته نمی‎شود. با این وجود تا وقتی که اولویت‎های زنان به عنوان اهداف توسعه قلمداد نشوند، سهم خدمات زنان هرگز به طور برابر ارزیابی نخواهد شد. این چالش، اهمیت شاخص دیگری به نام شاخص توانمند سازی جنسیتی را مطرح کرد، که قدرت سیاسی زنان و سهم آنها را در مشاغل تخصصی و فنی نشان می‎دهد.

زنان نیمی از نیروی کار را تشکیل می‏دهند و از این جهت در تولید ناخالص داخلی و از سویی دیگر با مشارکت در انتخابات در توسعه سیاسی اثرگذارند. حضور آنها برای ثبات پایدار جامعه ضروری است. زنان نقش بسیار مهمی در توسعه سیاسی- اقتصادی و اجتماعی کشورها دارند و نادیده گرفتن نقش آنها روند توسعه را به تأخیر خواهد انداخت. از میان نابرابری‏هایی که امروزه در جوامع معاصر بیش از همه قابل ملاحظه هستند، نابرابری در میزان درآمد، شغل و آموزش و حضور در قدرت سیاسی بیش از سایر موارد مورد تأکید قرار می‏گیرد که ریشه همه آنها در نابرابری جنسیتی نهفته است.

مطالعات کار زنان بر جنبه‎های مختلف کار آنان متمرکز است تا خود کار آنان. تحلیل کار با مزد زنان از بررسی "سقف شیشه‏ ای مانع پیشرفت زنان واقعا ماهر، همانگونه که در مورد مردان این اتفاق نیز می‏افتد، شده تا تاکید بر تبعیض شغلی و سقوط طبقه زنان کارگر به شغل‎های یقه صورتی که همان سطوح پایین دستمزد و امنیت شغلی مردان یقه آبی را داراست، در بر می‏گیرد. یک مطلب مورد توجه دیگر نقش زنان در کار نگهداری (پرستاری یا پرورش) بی‎مزد است که در خانه و اجتماع انجام می‎دهند. با چند استثناء این ادبیات گرایش به کوچک شمردن کار غیررسمی زنان خصوصا در کشورهای در حال توسعه دارد.

لازم به ذکر است که اصطلاح سقف شیشه‎ای به پدیده رشد و برخورد اشتغال زنان با مانع اشاره می‏کند. در بسیاری موارد زنان خیلی خوب در موسسات خود تا جای معینی بالا می‎روند و سپس به نظر می‎رسد مانع یا سقفی وجود دارد که از پیشرفت بیشتر آنان جلوگیری می‎کند. یکی از مؤلفه‏ های توسعه پایدار توسعه اقتصادی است. برخی از شاخص ‏های توسعه اقتصادی، نرخ بیکاری، میزان دستمزد و اشتغال زنان است.

بر اساس آمارهای جهانی، سهم بزرگی از مسئولیت تولید در جهان به زنان تعلق دارد و دو سوم كل ساعات كار به عهده آن‎ها می ‏باشد. این در حالی است كه فقط یك سوم نیروی انسانی رسمی كار را تشكیل می‏ دهند. البته در میزان دستمزد آنان تبعیض وجود دارد؛ به عنوان مثال: زنان شاغل در كشورهای صنعتی به طور متوسط 33 درصد كمتر از همكاران مرد خود حقوق می‏گیرند. در سطح جهان، فقط یك دهم درآمدهای دنیا به زنان اختصاص دارد و یک صدم اموال جهان در مالكیت آنان است. غالباً اشتغال زنان در بخش خدمات به ویژه در آموزش، بهداشت و خدمات اجتماعی است. تبعیض شغلی زنان و مردان در تمام مناطق همچنان وجود دارد. زنان درآمد کمتر از مردان در تمام بخش‏ها و مشاغل کسب می‏کنند.

زنان، به طور متوسط، سه ساعت بیشتر در روز نسبت به مردان در کشورهای در حال توسعه و دو ساعت بیشتر در روز نسبت به مردان در کشورهای توسعه‏یافته کار بدون دستمزد انجام می‏دهند. ساعت کار زنان بیشتر از مردان است.

زنان و توسعه پایدار

زنان در سراسر جهان، نقش بسیار تعیین‎کننده‏ ای را در اداره امور خانواده و جامعه دارند و برای تسریع روند تغییر و تحقق هدف‎های توسعه پایدار مسئولیت بسیار جدی و مهمی را می‎توانند بر عهده گیرند. زنان نخست باید به تأثیر و اهمیتی که دارند آشنا شوند و سپس بکوشند مدیریت ایجاد تغییر را برعهده گیرند. زنان باید مدیریت مصرف جوامع را عملا عهده ‏دار شوند، روند مصرف را تغییر داده و این مهم را از خودشان آغاز کنند. زنان در حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی به طور اخص در تحقق هدف‏های توسعه پایدار به طور اعم نقش محوری دارند. یکی از قلمروهایی که سازمان‏های غیردولتی زنان باید به آن بیندیشند، داشتن صدایی در تصمیم ‏گیری‏های سازمان‏های بین‏ المللی مخصوصا سازمان تجارت جهانی است.

برای گذر از جامعه مردسالار و حضور زنان در عرصه ‏های مختلف و دستیابی به صلح و توسعه پایدار، باید ابتدا از خانواده شروع کرد. از موارد مهمی که در توسعه پایدار و نیز گریز از جنگ موثر است، مسئله صرفه ‏جویی یا شناخت حد مصرف است. مسلما آموزش حد مصرف‏، خواه از طریق ایدئولوژی ‏های مذهبی یا سیاسی می‏ تواند توسط زنان در خانواده متبلور و ملکه ذهن کودکان و نوجوانان گردد. از آنجا که زنان گرایش به ایجاد فضای مسالمت ‏آمیز بین جنس‏ها، نژادها و ملت‏ها دارند، امکان مشارکت آنها در اداره جوامع، به ایجاد این فضا در جهان کمک خواهد کرد.

تلاش و پیگیری مستمر زنان آگاه، محقق و اندیشمند برای آگاهی دادن در وهله اول به کودکان و نوجوانان و سپس به همه مردم و از جمله زنان برای درک نیاز به صلح و توسعه پایدار و نیز اهمیت نقش زنان به عنوان مادر، معلم و در مسئولیت‏های دیگر برای رسیدن به این دو موهبت بزرگ و جهانی. امروزه نمی‏توان بدون توجه به ارتباطات فکری و علمی و تکنولوژیکی، زنان را از نظر فکری، محصول کرد و انتظار پیشرفت داشت، زیرا در آن صورت فرهنگ متزلزل و ناسالم به دلیل واکنش‏های روانشناسی و جامعه‎شناسی پدیدار می‏شود که سبب کاهش کیفیت زندگی می‏گردد.

در دستور کار 21 اجلاس ریو، زنان به عنوان یکی از گروه‏های اصلی در دستیابی به توسعه پایدار در نظر گرفته‏ شده ‏اند. براساس خط مشی اقدام در اجلاس ریو، سیاست‏هایی که زنان و مردان را به طور یکسان در برنگیرد ، در بلندمدت موفق نخواهد بود.

در طی دهه‎های 1960 و 1970، بحث درباره توسعه بر نقش‎ها و موقعیت زنان در یک شیوه ی پایدار تمرکز یافت. رهیافت فمینیستی به نقش زنان در توسعه در سه دسته گسترده : «زنان در توسعه»، «زنان و توسعه»، و «جنسیت و توسعه» اتفاق افتاد .در زیر تعریف مختصری از هر یک از رهیافت‏های مذکور آورده شده است.

رهیافت «زنان در توسعه»: در اوایل دهه ی 1970، اثر پیشگام استربوسراپ، نقش زنان در توسعه اقتصادی، به علاوه آثار متخصصان توسعه زنان و سازمان‎های تخصصی سازمان ملل، بر نقش مهم آنان در اقتصادهای کشاورزی توجه کردند. در عوض به تأثیرات اندک یا منفی سیاست‎های توسعه بر جایگاه و دسترسی زنان به منابع کمتر توجه کردند.

رهیافت «زنان در توسعه» می‎پذیرد که در جهان در حال توسعه، نتایج توسعه اغلب، به گونه ای منفی بر زنان تأثیر می‎گذارد. برای کنار آمدن با چنین وضعیتی، زنان باید تلاش کنند تا با دسترسی بهتر و مطمئن‎تر به آموزش، بازارهای کار و منابع مادی، خود را هر چه کامل‏تر در روند کلی فرآیند نوسازی دخیل نمایند.


رهیافت «زنان و توسعه»: این رهیافت از دیدگاه اقتصاد سیاسی سرچشمه گرفته بود. «زنان و توسعه» بیشتر از این که راهبردی برای ادغام زنان در توسعه باشد، بر رابطه ی بین زنان و فرآیندهای توسعه متمرکز بود که متذکر می‎شد زنان همیشه بازیگران اقتصادی مهمی در جوامع بوده اند. با این حال مانند رهیافت «زنان در توسعه»، به هزینه ی جنبه ی باز تولیدی کار و زندگی زنان بر بخش تولید متمرکز بود. تحلیل «زنان و توسعه»، استدلال می‎کند که در توسعه ی مختص زنان، طرح‎های کوچک اقتصادی می‎توانند در جلوگیری از تسلط مردان چه از منابع خارجی یا منابع محلی، موفقیت بهتری داشته باشند.

رهیافت «جنسیت و توسعه»: تحلیل «جنسیت و توسعه» بر این موضوع متمرکز بود که چگونه توسعه این روابط قدرت را مجددا" شکل می‎دهد. این امر بر دو مفهوم اصلی استوار بود: جنسیت (ایده‏های مورد لزوم از نظر اجتماعی درباره مردانگی و زنانگی) و روابط جنسیتی (الگوی ترسیمی از نظر اجتماعی درباره روابط زنان و مردان). این رهیافت روابط تولیدی را به روابط بازتولیدی پیوند می‎دهد، بنابراین همه ی حوزه‎های زندگی زنان را به حساب می‎آورد. در حالی که رهیافت «جنسیت و توسعه» مانند دو رهیافت پیشین به کارایی اقتصادی نظر دارد، بر خلاف آن‎ها به تنهایی دغدغه زنان را ندارد.

زنان و پساتوسعه: طی دهه 1990 و پس از گسترش تدریجی سه پارادایم «زنان در توسعه»، «زنان و توسعه» و «جنسیت و توسعه»، یک انتقاد پسامدرنیستی فمینیستی از توسعه نضج گرفت. رهیافت پساتوسعه برای تعدادی از فمنیست‎های علاقه‌مند، باب بحث‎های جدیدی را درباره توسعه گشود. تأکید بر تفاوت بود، موضوعی که به خصوص بسیاری از فمینست‎ها را به پسامدرنیسم جلب کرد، هرچند بدون اینکه در بسیاری از موارد چارچوب «جنسیت و توسعه» را رها کنند. از مدت‎های مدید، فمینیست‎ها آگاه بوده اند که زنان در دنیای مردانه فلسفه و علم و به طور گسترده تر در درون ساختارهای سنتی دانش و قدرت به عنوان «دگر» اجتماع ترسیم شده اند. نظریه پساتوسعه برای تعدادی از فمینیست‎ها در  جهان در حال توسعه به خصوص آفریقا و آسیا فرصت‎هایی را پیش آورد تا هم منتقد فمینیست‎های غربی باشند و هم موضوع پیچیده هویت بر مبنای سیاست را بازبینی کنند که پیشتر اغلب توسط مناظرات ملی گرایان نادیده گرفته شده بود. به طور کلی رهیافت پساتوسعه، فمینیست‎ها را در جهان در حال توسعه تشویق می‎کند تا به گونه ای آشکار بر موضوع تفاوت‎ها بین زنان در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین متمرکز شوند.

زن و محیط زیست

زنان عامل مهمی برای رشد و توسعه هستند .توانایی آنها در پس ‏انداز و سرمایه ‏گذاری در خانواده به خوبی به اثبات رسیده است .زنان به عنوان مراقبت ‏کنندگان از تغذیۀ خانواده، با گرسنگی و سوء تغذیه مبارزه می‏کنند. نقش عظیم و نانوشته آنها در کشاورزی، بقای بسیاری از اجتماعات معیشتی را در زمین‏های حاشیه‏ای تبیین می‏کند.

یافته‏ های تحقیق اکبری (1391) نشان می‏دهد که زنان در اکثر کشورها بیشتر از مردان اقدامات عملی در حفاظت از محیط زیست و مصرف بهینه از منابع انجام می‏دهند، در حالی که در زمینه اقدامات تشکیلاتی و حضور در تصمیم‏گیری‏ها و چانه‏زنی‏های زیست محیطی چندان فعال نیستند. بررسی اقدامات زیست محیطی زنان در گروه‏های نسلی مختلف نشان می‏دهد که زنان میانسال اقدامات عملی بیشتری در حفاظت از محیط زیست انجام می‏دهند.

مدارکی وجود دارد که زنان از نظر زیست محیطی نسبت به مردان آگاه ترند و بیشتر در فعالیت‎های حفاظت از محیط زیست از قبیل بازیافت مواد زائد، استفاده مجدد از مواد زائد، خرید آگاهانه کالاهای سازگار با محیط زیست و... درگیر هستند.

زنان در کشورهای در حال توسعه دانش عمیقی درباره بذرها، بوته‎ها، گیاهان و درختان و در کل منابع طبیعی دارند. بنابراین در یک رهیافت و فرایند توسعه از پایین به بالا و حساس به جنسیت، زنان در کشورهای در حال توسعه یک عنصر کلیدی توسعه در کل و به ویژه در زمینه حفاظت از محیط زیست هستند.

در اکثر نقاط جهان زنان و دختران مسئول گردآوری آب برای پخت و پز، نظافت و بهداشت هستند و چون موجودی آب به طور فزاینده‏ای محدود شده است، آلودگی ناشی از فشار جمعیت و پیامدهای خصوصی‏ سازی، بقاء زنان و خانواده ‏شان را به خطر انداخته است. بنابراین بهبود در تامین آب منوط به آن است که زنان یک محور تصمیم‏ گیری باشند.

زنان روستایی قسمت زیادی از کارهای کشاورزی را بر عهده دارند. در مورد منابع طبیعی می‎توان کارکرد زنان را از طریق نقشی بررسی کرد که آنها در مساله آب و خاك دارند.

نقش زنان در مدیریت خانه و در زمینه تولید و دفع زباله ‏های خانگی از مواردی است که تاثیر مستقیم بر محیط زیست دارد. انتخاب روش‏های سالم و بهداشتی دفع زباله‏ ها و تفکیک و بازیافت مجدد آنها، مدیریت تولید زباله و... از مواردی هستند که زنان به طور مستقیم در آن نقش دارند. نقش تربیتی زنان نیز در این میان حائز اهمیت بسیاری است. تربیت و آموزش اصول حفظ محیط زیست به فرزندان و آموزش عملی روش‏های جلوگیری از تخریب محیط زیست تاثیر قابل توجهی بر تربیت نسلی مراقب و نه مخربِ محیط زیست خواهد داشت. مطالب فوق نشان‏دهنده یک روی سکه است و روی دیگر آن تخریب محیط زیست توسط زنان است که علت عمده آن در کشورهای در حال توسعه، فقر و تلاش برای بقاء از هر طریق و بهره کشی زیاد از منابع طبیعی در دسترس است.

زنان بیشتر از مردان اقدام به کاهش مصرف آب، بازیافت مجدد مواد زائد و انتخاب کالاهایی برای محیط زیست بهتر می‎نمایند. زنان و مردان تقریبا به یک اندازه عضو غیر فعال سازمان‏های زیست‏ محیطی هستند، ولی مردان تقریبا یک سوم بیشتر از زنان عضو فعال سازمان‏های زیست‏ محیطی هستند. زنان با توجه به نقش عمده در مدیریت خانه درگیر مسائل مرتبط با محیط زیست می‏باشند.  نقش زنان در کشاورزی، تربیت حیوانات، تهیه آب به ویژه در مناطق کویری، کشت و مراقبت از باغچه ‏های خانگی، مصرف خانوار و... بسیار پر رنگ بوده و می‏توانند تاثیر بسیاری بر محیط زیست اطراف خود داشته باشند.

با این حال ورود زنان به عرصه تصمیم‎سازی و ارائه آموزش‎های لازم به آنان و بالا بردن آگاهی‏های زیست محیطی و دادن اطلاعاتی در زمینه چگونگی تاثیرگذاری آنان بر محیط زیست اطرافشان، می‎تواند تا حدی حداقل در سطح محیط زندگی به کاهشِ تخریب و آسیب به محیط زیست کمک نماید. به علاوه زنان این اطلاعات و آموزش‏ها را به فرزندان خود منتقل کرده و نسلی تربیت خواهد شد که در عرصه‏های مختلف حافظ محیط زیست و طبیعت خواهد بود.

زنان عملاً اقدامات عملی بیشتری در جهت حفاظت از محیط زیست و استفاده بهینه از منابع انجام می‏دهند و در زندگی روزانه خود بیشتر از مردان در جهت حفظ محیط زیست اقدام می‏کنند. بنابراین افزایش حضور زنان در روندهای تصمیم‎سازی زیست محیطی نه تنها آگاهی آنان را نسبت به مسائل زیست محیطی افزایش خواهد داد، بلکه می‏تواند با انتقال دانش و تجارب روزانه، آنها را به مشارکت فعالانه‏تر در برنامه‏های مختلف ترغیب نماید و در کل موفقیت طرح‎های حفاظت از محیط زیست را افزایش دهد.

زن و بازسازی

در جنگ زمانی که مردان کشته یا ناپدید یا اسیر می‏شوند بار زندگی و امرار معاش و حفظ امنیت و سلامت خانواده بر دوش زنان قرار می‏گیرد. آنها عهده ‏دار مسئولیت‎هایی می‏شوند که تا پیش از این در دست مردان بوده است و برای حفظ جامعه و خانواده تلاش می‏کنند. زنان نیروی محرکه برای صلح هستند. مشارکت موثر آنان جزء لازم و ضروری فرآیند صلح و بازسازی پسا منازعات است.

زنان در بازسازی و توسعه پس از جنگ نقش اساسی دارند؛ چرا که آنها نصف یا بیشتر جمعیت بسیاری از کشورها را تشکیل می‏دهند، بنابراین مشارکت آنها در ایجاد صلح و توسعه پایدار و بازسازی کشورها ضروری است.

زنان بر موثر بودن آموزش و پرورش تأکید دارند. حتی اقتصاددانان نیز معتقدند هیچ چیزی تأثیرگذارتر از مشارکت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتی رهبری زنان در توسعه و بازسازی نیست؛ زیرا این زنان هستند که بیشترین جمعیت پس از جنگ را شامل می‏شوند و همچنین مسئولیت تربیت نسل بعدی را نیز بر عهده دارند. زنان تحصیل‏کرده به سلامت بهتر و تغذیه سالم‏ تر و تربیت فرزندان توجه بیشتری دارند. زنان بیشتر از مردان خانواده به سرمایه گذاری تمایل دارند. وقتی‎که زنان بر درآمد، کنترل داشته باشند، بیشتر به آموزش، تغذیه و سلامت توجه می‏کنند.

پس از جنگ می‎توان به مهارت‏های توسعه ‏یافته زنان اعتماد کرد و به آموزش فنی و آموزش فناوری‏های جدید و حمایت از اشتغال زنان در تلاش‏های عمده برای بازسازی توجه کرد. در این میان زنان به دلیل نوع روحیات و توانایی‏های ذاتی نقش ویژه‏ای دارند. به طوری‎که روحیات و توانایی‏های آنان به صورت خاص در مراقبت و حمایت‏های روانی- اجتماعی از کودکان یتیم، بیمار و افراد مسن آسیب دیده تبلور پیدا می‎کند و همین وظایف و مسئولیت‏ها در چنین شرایط دشواری باعث افزایش مهارت و توانایی زنان می‎شود. به طوری‎که می‎توان گفت زنان جزء مسلم و ضروری هرگونه بازسازی و توسعه اقتصادی- اجتماعی هستند.

تأثیر كلی آموزش زنان در شاخص‏های توسعه می‏تواند به تأثیرهای مستقیم و غیرمستقیم تقسیم گردد. آموزش، رابطه مستقیمی با رفاه اجتماعی دارد. آموزش زنان بر مرگ و میر كودكان موثر است. بدان جهت كه یك مادر دانش ‏آموخته به مراقبت‏های قبل و بعد از زایمان بهای بیشتری می‏دهد و گرایش بیشتری به بهره ‏گیری از خدمات بهداشتی دارد، آموزش زنان، میزان زنده ماندن كودكان را به طور مستقیم هم افزایش می‏ دهد؛ زیرا آنان در بازار كار تولید بالاتری دارند و در نتیجه، درآمد بیشتری به دست می‏آورند كه وضعیت زندگی خانواده را بهبود می‏بخشد.

نویسندگان:
سیده نرگس حسینی امین، دکترای جامعه‏شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران / سیده زینب رزم گیر، دانشجوی دوره کارشناسی، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
 

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
مطالب دیگر
چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟

تربیت جنسی امری ضروری است و آموزش آن را از هر سنی که کودک شروع به سوال پرسیدن می کند باید شروع کرد. اما به طور کلی اولین زمان برای این آموزش 3 تا 5 سالگی است. چون کودک در این برهه سنی کنجکاوی هایی دارد
فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا مطرح کرد

فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نهادهای دولتی و حاکمیتی نقش مهمی در اعتماد عمومی دارند و در واقع عملکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی است که اعتماد را خلق می‌کند یا باعث کاهش آن می‌شود.»
فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا:

فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم

در حال حاضر در معرض تهدید جدی هستیم. طرح مجلس درباره ساماندهی فضای مجازی اولین گام در جهت داشتن برنامه برای مدیریت فضای مجازی است و البته نباید به روش‌های نادرست مثل قطع کردن اینترنت روی بیاوریم.
مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (1)

مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟

TikTok و WeChat دو شبکه اجتماعی چینی هستند که در دنیا با استقبال روبه‌رو شده‌اند، اما در زمان ریاست جمهوری ترامپ استفاده از این اپلیکیشن‌ها در امریکا به دلیل نگرانی های امنیتی ممنوع اعلام شد.
هنر و فرهنگ5
سبزترین گوشه دانشگاه
عشق به گل و گیاه در اتاق زهرا کمیجانی

سبزترین گوشه دانشگاه

عشق به گل و گیاه در امورمالی دانشگاه علامه طباطبایی، داستان زهرا کمیجانی و اتاقی پر از سبزی و طراوت، در قاب امروز دوربین خبرنگار عطنا قرار گرفت.
پر بازدیدها
آخرین اخبار