عطنا - آمارها و نظرسنجی ها نشان می دهد امروزه مردم جهان بیش از پیش به دین و مسائل معنوی گرایش پیدا کردهاند. از سوی دیگر مطالعات مربوط به معنویت عمیقا با مفهوم هوش گره خورده است. از این منظر «هوش معنوی» یکی از مفاهیمی است که با گرایش و علاقه مندی روانشناسان به حوزه دین و معنویت راه پیدا کرده است.
در حالی که معنویت، ذهنی و شخصی است، اما هوش برای حل مسائل عینی و دنیای بیرونی انسان است. لذا ساختار هوش معنوی، جنبههای ذهنی معنویت را با کاربرد عینی هوش ترکیب کرده که با مفاهیم روانشناسی، مذهب، معنویت، فلسفه و عرفان درهم تنیده است.
اخیرا در این زمینه کتابی با عنوان «هوش معنوی در آموزههای اسلام» توسط فرامرز سهرابی و مسعود خوانین زاده تالیف و منتشر شده که از هشت فصل تشکیل می شود.
نویسندگان در فصل اول راجع به «ماهیت هوش معنوی» صحبت میکنند و آن را موضوعی موجه برای بررسی علمی می دانند و اصطلاح «تجربه اوج» را برای توصیف شهود، عرفان و روشنگری درونی عنوان می کنند.
منظور از تجربه اوج، تجربههای معنوی همچون ساز و کار حل مشکل در فرد است که در وی احساساتی پدید میآورد که وی خود را مسئول، فعال و مرکزی خلاق برای کششهای خود و دریافت آن میبیند و خود را چونان فردی آزاد و با ارادهی تعیین کننده میشمارد. تجربههای معنوی، در فرد بینش ژرف پدید میآورند و چشماندازهایی نو و تازه در زندگی ایجاد میکنند که شخص را قادر میسازند که از عهده کارها به خوبی برآید و به گونهای خلاق راهحلهایی تازه برای مسائل زندگی خود برگزیند.
نویسندگان در فصل دوم به فرآیند تحولی مفهوم هوش معنوی اشاره می کنند به این معنا که هوش معنوی با زندگی درونی ذهن و معنی یا نفس و ارتباط آن با جهان رابطه دارد و ظرفیت فهم عمیق سوالات و جواب و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری را شامل می شود. لذا پرسشهایی چون «آیا شغل من باعث تکامل من در زندگی می شود؟» یا «آیا من در شادی و آرامش روانی مردم سهیم هستم؟» را در ذهن افراد ایجاد می کند. در واقع تاکید این فصل بر هوشی میباشد که مربوط به پرسیدن است تا پاسخ دادن.
فصل سوم و چهارم به دین، معنویت و عقل به مثابه هوش میپردازد. اینکه افراد چطور عقایدشان را درون بافت زندگی خود ابراز کنند، به طوری که افرادی که اعتقاد به بُعد معنوی دارند، انجام رشتهای از مراسم و شعایر عبادی و دلبستگی به آموزههایی در باب سلوک اخلاقی را از تعلیمات معنوی می دانند.
نویسندگان در فصلهای بعدی کتاب به هوش معنوی در آموزههای اسلام، مصادیق و مولفههای آن اشاره میکنند. در اینجا عنوان می شود مذاهب و ادیان دارای کتاب آسمانی، مناسک و آیینهای خاصی هستند که پیروان خود را به پیروی از آن دعوت می کنند، در حالی که معنویت گرایان چنین نمی کنند.
به عبارت دیگر پیروان ادیان برای زندگی اجتماعی آداب و رسوم خاصی دارند که خود را ملزم به رعایت آن می دانند. بنابراین می توان مذهب یا دین را نوعی نهاد یا سازمان اجتماعی تلقی کرد؛ در حالی که معنویت امری شخصی است و فرد بنا به دیدگاه خویش روشی برای ارتباط گرفتن با پروردگار مییابد.
لذا ورود به یک دین یا مذهب خاص با آیین خاصی همراه است؛ درحالی که برای معنوی بودن نیاز به هیچ آیین یا مناسکی نیست و در نهایت میتوان گفت مهمترین تمایز بین آنها در تعبدی بودن مذاهب یا ادیان است.
نویسندگان نتیجه می گیرند معنویت امری فردی است در حالی که دین دارای کانون اجتماعی است، معنویت بیشتر ذهنی بوده و کمتر قابل مشاهده و سنجش است، اما دین عینی، مشهود و سنجش پذیر است، آداب، رسوم و قوانین لزوماً در معنویت نقشی ندارند؛ اما دین دارای آداب و رسوم قانونمند و سازمان یافته است.
به طور خلاصه، مذهب را می توان داشتن یک نظام اعتقادی و انجام یکسری اعمال که به سنت مربوط می شوند، تعریف کرد که در آن درباره این اعتقادات و این گونه اعمال توافق وجود دارد. در مقابل معنویت را می توان امری مقدس به یکی از دو شکل فهمید: 1- موضوع یا موجودی الهی 2- درک واقعیت یا حقیقت غایی.
نویسندگان همچنین معتقدند در متون اسلامی، تقوا و پرهیزکاری از عوامل موثر در هوش معنوی قلمداد شده است. این دو عامل به همراه تمرینات روزمره از قبیل تدبر در خلقت، تدبر در آفاق یا نفس، روزهداری، عبادات و خواندن قرآن و تدبر صادقانه در آیات آن می توانند نقش اساسی در تقویت هوش معنوی داشته باشند.
کتاب «هوش معنوی در آموزههای اسلام» تالیف فرامرز سهرابی و مسعود خوانین زاده توسط انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی در سال 1399 به بازار نشر راه یافته است. برای تهیه این کتاب میتواتید یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنید.
1- سامانه فروش و اجاره الکترونیکی کتاب، بوکت https://b2n.ir/d96530
2- فروشگاه آنلاین اینترنتی مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی https://book.atu.ac.ir/
3- کانال تلگرام ATUPRESS@
گزارش: شکیبا محمدی