عطنا - با روی کار آمدن دونالد ترامپ در سال 2016 توجه به نظریه های روان شناسی سیاسی برای تحلیل و تبیین سیاست خارجی و روابط بین الملل احیا شد. شخصیت خاص ترامپ و سیاست های او در قالب رویکردهای جریان اصلی قابل توضیح نبودند، در حالی که روان شناسی سیاسی به خوبی می توانست شرایط جدید را تبیین کند. لذا در حالی که استفاده از نظریه های روان شناسی در علوم سیاسی به اواسط قرن بیستم برمی گردد، اکنون اقبال به این رویکرد در محافل آکادمیک افزایش یافته است.
در همین راستا در سال 2017 آنا کورنلیا بِیِر کتابی با عنوان «روان شناسی سیاسی بین الملل» منتشر کرد که اخیرا توسط انتشارات لوگوس به فارسی ترجمه شده است. چنانکه نویسنده توضیح می دهد این کتاب تلاشی برای تلفیق رهیافت ها و اندیشه های روان شناختی با مضامین و نظریه های مطرح در رشته روابط بین الملل است تا از این طریق درک نوینی از مسائل بین المللی بدست دهد.
در واقع بِیِر سعی کرده برخی مفاهیم مهم در روابط بین الملل همچون جنگ، صلح، هژمونی، تروریسم و ... را بر اساس نظریه های روانشناختی تبیین کند. نویسنده این هدف را به صورت نظام مند و بر اساس برخی رویکردهای اصلی در روابط بین الملل همچون واقع گرایی، لیبرالیسم، سازه انگاری و مارکسیسم انجام داده است.
تلاش او معطوف به این آرمان است که مشارکت های بیشتر در زمینه های بینارشته ای همچون روابط بین الملل و روان شناسی می تواند در ایجاد صلح سودمند باشد. او علی رغم تفاوت میان روان شناسی و روابط بین الملل در سطح تحلیل، میان آنها تناقضی نمی بیند و با توضیح این موضوع در فصل دوم، استدلال می کند که هر دو رشته اهداف عموما مشابهی دارند که می تواند باعث نزدیکی بیشتر آنها به یکدیگر شود. سپس در فصل های بعدی به تلفیق رویکردهای پیش گفته در روابط بین الملل با روان شناسی سیاسی در جهت تبیین مفاهیم و مسائل مهم بین المللی می پردازد.
نویسنده همانطور که از عنوان فرعی کتاب برمی آید (جستارهایی درباره رشته ای نوین) ادعا می کند که تاکنون کمتر محققی به سمت استفاده از نظریه های روانشناختی در توضیح و تبیین روابط بین الملل رفته است و اگر کتاب او منجر به تاسیس رشته «روانشناسی سیاسی بین الملل» در آینده شود، نتیجه شایسته و درخوری برای او خواهد بود.
با این حال اگرچه ممکن است رشته مذکور در هیچ دانشگاهی شکل نگرفته باشد (حداقل در ایران مطمئن هستیم) اما ادعای بِیِر در مورد جدید بودن رویکرد او قابل تامل است. حداقل از 70 سال پیش برخی نظریه پردازان شروع به استفاده از مفاهیم و نظریه های روانشناختی در تبیین سیاست بین الملل و سیاست خارجی کرده اند که از آن جمله می توان کنث بولدینگ، گلدستون، هالستی و بعدها رابرت جرویس را نام برد. اما احتمالا می توان قبول کرد که روش بِیِر در تلفیق روانشناسی با نظریه های روابط بین الملل کمتر مورد توجه قرار گرفته و از این لحاظ گام جدیدی محسوب می شود.
او همچنین به برخی موضوعات جدید همچون سلامت روانی و روابط بین الملل، دولت های روان گسیخته و کاربرد فراروانشناسی در روابط بین الملل پرداخته که کار او را از پژوهش های قبلی متمایز می سازد.
متاسفانه سلطه رویکردهای جریان اصلی رشته روابط بین الملل در ایران نیز وجود دارد که باعث شده توجه اندکی به رویکردهای رقیب که عمدتا ماهیتی بینارشته ای دارند بشود. این بی توجهی به خصوص در مورد روان شناسی سیاسی بیشتر جلب توجه می کند؛ چنانکه هر دانشجوی علوم سیاسی و روابط بین الملل ممکن است در طول تحصیل از کارشناسی تا دکتری تنها 2 واحد اختیاری روان شناسی سیاسی بخواند. این در حالی است که اتفاقا رویکردهایی همچون سازه انگاری، نظریه انتقادی و روان شناسی سیاسی (بین الملل) بهتر می توانند دیدگاهها و منافع ملی ایران را در عرصه بین الملل تبیین و تحلیل کنند.
از این منظر توجه بیشتر به تلفیق روانشناسی و روابط بین الملل در آموزش و پژوهش روابط بین الملل در ایران لازم بوده و ترجمه و انتشار کتاب هایی همچون کتاب بِیِر قابل تقدیر است.
با این حال لازم است ناشر محترم در چاپ های بعدی، کتاب را از منظر علمی مورد ویراستاری مجدد و تحت نظر یک دانش آموخته روابط بین الملل قرار دهد. برخی اصطلاحات خاص روابط بین الملل در این کتاب به درستی ترجمه نشده اند. به طور مثال Anarchy «هرج و مرج» ترجمه شده که اشتباه است و «فقدان قدرت فائقه» مراد است. یا Force به «نیرو» ترجمه شده که در ادبیات روابط بین الملل عمدتا «زور» ترجمه شده است. همچنین برخی اسامی نیز به لحاظ نوشتاری با آنچه در ادبیات موجود در ایران جا افتاده متفاوت است. به طور مثال الکساندر ونت، نظریه پرداز مشهور سازه انگاری را به صورت الگزاندر ونت نوشته است.
البته برخی اشتباهات محتوایی نیز در متن دیده می شود. به طور مثال در صفحه 17 از متن اصلی نوشته شده است:
The humiliation that he perceived in the treatment of Germany after the First World War, with the Treaty of Versailles, specifically, the war guilt clause and the reparations that Germany had to pay to the victorious countries, spurred his intense hate
اما مترجم در صفحه 30 این جمله را چنین ترجمه کرده است: «تحقیری که او پس از مواجهه و بهبود اوضاع آلمان پس از جنگ جهانی اول، با پیمان ورسای متحمل شد، به ویژه بندی از قرارداد که به واسطه آن آلمان مسبب جنگ شناخته می شد و مجبور به پرداخت غرامت به کشورهای پیروز شد، نفرتی شدید در او ایجاد کرد.»
به نظر می رسد ترجمه treatment به «بهبود» باعث بی معنا شدن این جمله شده در حالی که ترجمه درست «در برخورد با آلمان» یا «در رفتار با آلمان» می باشد.
با این حال در مجموع ترجمه برای یک متن بینارشته ای قابل قبول است و می توان با بازبینی مجدد در چاپ های بعدی آن را بهتر نیز کرد.
ترجمه و انتشار این کتاب از این جهت اهمیت دارد که آثار محدودی درباره روان شناسی سیاسی به طور عام و روان شناسی سیاسی بین الملل به طور خاص به زبان فارسی وجود دارد؛ لذا خواندن آن به دانشجویان و پژوهشگران علوم سیاسی، روابط بین الملل، مطالعات منطقه ای و تمام علاقه مندان به فهمی جدید از سیاست بین الملل توصیه می شود.
چاپ نخست کتاب روان شناسی سیاسی بین الملل با ترجمه مجید علائی در سال 1400 توسط انتشارات لوگوس به بازار نشر ارائه شده است.