عطنا | کتاب «جنگ چهره زنانه ندارد« به روایتهای جدی از روایتهای زنانه از جنگ میپردازد. این کتاب به عنوان اثر برگزیده جایزه نوبل ادبی سال 2015 م برای 23 بار در ایران تجدید چاپ شده است.
به گزارش رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی (عطنا)، نشست علمی نقد و بررسی کتاب "جنگ چهره زنانه ندارد"، نوشته خانم سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ، نویسنده برجسته بلاروسی و اثر برگزیده جایزه نوبل ادبی سال 2015 با حضور عبدالمجید احمدی مترجم کتاب و استاد مدعو گروه زبان روسی برای غیر روس زبان های دانشگاه دولتی تمسک، مهناز نوروزی، استادیار گروه زبان و ادبیات روسی دانشگاه علامه طباطبائی، کارشناس ادبیات زنان و دبیر نشست، فرانک هاشمی، استادیار گروه زبان و ادبیات آلمانی دانشگاه علامه طباطبائی و مهسا ملک مرزبان، نویسنده، مترجم، مجری تلویزیون و رادیو و گوینده نسخه صوتی کتاب با همکاری انجمن علمی زبان و ادبیات روسی و زبان و ادبیات آلمانی دانشگاه علامه طباطبائی با حمایت مرکز اطلاع رسانی معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی در بستر مجازی برگزار شد.
ابتدای این نشست به معرفی نویسنده و کتاب اختصاص یافت، پس از آن هر یک از مهمانان نقدهای خود را در مورد کتاب بیان کردند. فرانک هاشمی به ادبیات جنگ و تفاوت جایگاه زن در جنگ در دو کشور آلمان و روسیه پرداخت. مشروح سخنان وی در پی آمده است:
حضور زنان در ارتش آلمان باعث شد آنها بتوانند به خارج از محل زندگی خود بروند و دنیای جدیدی را تجربه کنند و دلیل همین تجربه حتی شکل یونیفرمهای نظامی هم برای زنان و دختران جوان جذابیت داشت. آنها غالبا در مناطق اشغال شده خدمت می کردند. زنان در ابتدای جنگ در ستادهای فرماندهی حضور داشتند و جایگزین سربازانی میشدند که به جبهه اعزام می کردند تا فعالیت های خدماتی بلاتکلیف و خالی نماند.
بعدها در بیشتر کشورهای اروپایی که درگیر جنگ بودند از آنها به عنوان بیسیم چی، تلفن چی و حتی جاسوس استفاده کردند. زنان در نیروی دریایی، هوایی، زمینی و تقریبا در همه جا حضور داشتند. گاهی به عنوان ناوبر هوایی، مسئول نورافکن هایی که برای پروازهای شبانه نیاز بود، در کنار مسئولیت های امدادرسانی و پرستاری، انجام وظیفه میکردند.
زنان آموزش های نظامی را به صورت فشرده می دیدند و در ماههای آخر جنگ که آمار کشته های سربازها بسیار بالا رفت مجبور شدند به جبهه اعزام شوند ولی این اتفاق هیچوقت در ادبیات آلمان ثبت نشد. در جامعه آلمان دیدگاه منفی نسبت به دختران و زنانی که وارد سیستم نظامی شده بودند وجود داشت پس جایی نمیبینیم که از زنان به عنوان سرباز نام برده شود.
بعد از تمام شدن جنگ، با توجه به اینکه جامعه با بازسازیهای جنگ به سیستم سنتی خودش برمی گشت، بیان حضور زنان در جبهه و ساختار جنگی به صورت تابو درآمد. در سال 1960 که تغییر و تحولات اجتماعی رخ داد و جایگاه زن در جامعه آلمان تغییر کرد، شروع به نگارش وقایع کردند و تا حدودی جایگاهی که زنان در دوران جنگ داشتند بیان شد.
زنانی که در ویرانه های پس از جنگ بازسازی ها را شروع کردند، زنانی که به دلیل اسارت طولانی یا کشته شدن همسران، پسران یا پدرانشان مجبور بودند نقش مرد در خانواده را هم اجرا کنند، اینها تصاویری است که ما از زنان در جنگ و پس از جنگ در آلمان می شناسیم.
عبدالمجید احمدی در ادامه این نشست به بازخوانی کتاب های پنجگانه خانم آلکسیویچ با نام های "زمزمه های چرنوبیل"، "جنگ چهره زنانه ندارد"، "پسرانی از جنس روی"، "زمان دست دوم" و " آخرین شاهدان" پرداخت که مشروح سخنان وی در پی آمده است:
این پنج اثر هر کدام جزئی از یک بدن هستند. درست است که می توان هر کتاب را به صورت جداگانه خواند ولی فهم عمیق تر را زمانی می توان کسب کرد که پنج کتاب در کنار هم مطالعه شوند.
کتاب "جنگ چهره زنانه ندارد" ویژگی هایی دارد که مهمترین آنها چند صدایی است. نویسنده در این اثر از تضارب آرا نمیهراسد و هر شخصی صدای خود را دارد و این مسئله بسیار مهم است. ویژگی بعدی مسئله تاریخ از نگاه نویسنده است. این نگاه بر خلاف تاریخ رسمی است. ما به عنوان کسانی که همسایه روسیه بودیم و کم و بیش چیزهایی از تاریخ روسیه را میدانیم ولی در این کتاب تاریخ شفاهی را می بینیم و هنگام خواندن کتاب جنگی میان خواندن رسمی تاریخ و درک شهروند عادی به وجود می آید.
از دیگر ویژگیهای کتاب شنیدن صدای اقشاری است که تا کنون صدای آنها در ادبیات شنیده نشده بود. در ادبیات روسی هیچ اثری وجود ندارد تا صدای زنانی که در جبهههای جنگ جنگیدند، صدای خانوادههایی که عزیزان خود، جان و مالشان را از دست دادند و یا حتی صدای کودکانی که جنگ را از سر گذرانده بودند را به گوش دیگران برساند.
از دیگر ویژگیهای جالب در آثار آلکسیویچ مهم بودن معیار انسانی است. یعنی برای همه، همه چیز قابل لمس است. مرزهای جنسیتی، جغرافیایی و قومی قبیله ای برداشته می شود. خواننده رودررو با همنوع خود که یک انسان هست قرار میگیرد. انسانی که به جبر تاریخ صدایش شنیده نشده است یا کمتر شنیده شده است. این نگاه برای ما جدید و معیار انسانی بسیار مهم است. همچنین مسئله دیگر، ویژگی های حرفه ای روزنامهنگارانه نویسنده است که با بهره گیری از این ویژگی ها، وی توانست افرادی را که دههها مجبور بودند به خاطر جان خود و عزیزانشان سکوت کنند، به حرف زدن وادار کند.
مسئله مهم بعدی انتقال بی کم و کاست حرف های مصاحبه شوندگان توسط خانم آلکسیویچ است. نویسنده حافظ صحبت های مصاحبه شوندگان خود است و این ویژگی در تک تک آثار وی به چشم میخورد.
یکی از ایرادهایی که به ترجمه خود گرفتم این بود که پاورقی کمی داشت. در سال های اخیر به دلیل استقبال از ادبیات روسی، مترجمان به ترجمه با واسطه این متون روی آورده اند و باعث شده ترجمهها ایراد داشته باشند و جاهایی که نیاز به توضیح بیشتر وجود دارد برای دادن اطلاعات به مخاطب، این توضیحات داده نمی شود.
جنگ از نگاه زنان در این کتاب متمایز از کتاب های دیگر با موضوع جنگ است. به این دلیل که زنان دقیق تر از مردان هستند و وسعت دید بیشتر و حافظه قوی تری دارند و این ویژگی ها باعث می شوند زنان همه چیز را دقیق تر ترسیم کنند. تا کنون هیچ نویسنده ای در روسیه نبوده که به اندازه خانم آلکسیویچ جزئیات جنگ را اینگونه دقیق به رشته تحریر درآورد. حتی تولستوی نیز در کتاب "جنگ و صلح" یک نگاه مردانه از جنگ ارائه می دهد که ما رفتیم، جنگیدیم و پیروز شدیم در صورتی که جزئیات جنگ در کتاب "جنگ چهره زنانه ندارد" به خوبی بیان شده است.
در بخش دیگری از این نشست، مهسا ملک مرزبان گوینده نسخه صوتی کتاب نیز به بیان روایتهای زنانه از جنگ پرداخت که مشرح آن در پی آمده است:
روایت های زنانه پس از جنگ مختوم مانده بود به این دلیل که جامعه پذیرش این روایتها را نداشته است. قبل از اینکه بستر برای حرف زدن در مورد زنان آماده شود آنها در جامعه خودی نشان دادند، در جبهه های جنگ حضور پیدا کردند، تمام آموزشهای مردانه را برای جنگیدن دیدند. زنان در کنار آموزش های مردانه، آموزش های پرستاری هم دیدند و بسیاری از آموزش ها به واسطه حضور زنان در جبههها به جنگ وارد شد و باعث شد تحمل فضای خشن جنگ برای مردها نیز راحت تر شود.
ما در جای جای کتاب "جنگ چهره زنانه ندارد" این نکته را می بینیم. در این کتاب با توجه به صحبت های نویسنده که بارها تکرار شده است، اتفاق های گفته شده درون کتاب بخش بسیار بسیار کوچکی از وقایعی است که در جنگ رخ داده است. بخش زیادی از این تاریخ ناگفته باقی مانده است و سال ها باید بگذرد تا ما اجازه پیدا کنیم واقعیت های نزدیک به جنگ را بنویسیم، بخوانیم یا بشنویم.
در امریکا هم نخستین جرقه های جنبش زنان از سال های جنگ شروع شد. حرف زنان این بود که وقتی در سال های نبود مردان توانستیم اداره امور را به دست بگیریم چرا با حضور آنها نتوانیم. این اتفاق در تمام کشورهایی که درگیر جنگ بودند افتاد و حتی در ایران هم همین اتفاق تکرار شد و زنان بعد از جنگ بیشتر وارد جامعه و کارهای اجتماعی شدند و توانمندی خود را در عرصه های مختلف پیدا کردند.
هر پدیده ای مثل جنگ تغییراتی را در جامعه به وجود می آورد که این تغییرات در بسیاری از زمان ها باعث رشد شده است. در این کتاب هم به همین نکته اشاره شده است که زنان بعد از جنگ بیشتر خود را پیدا کردند و باعث شد فضا برای کار کردن و اداره زندگی توسط زنان روسی که در کنار توان ذهنی توان جسمی بیشتری هم داشتند، مهیا شود و این تغییرات ارمغان جنگ برای زنان بود.
این کتاب بسیار ارزشمند است و تنها یک کتاب یا ترجمه نیست. این کتاب بیش از هر چیز میتواند نوعی پرچم و پیام آور صلح باشد و رساندن صدای یک زن نویسنده از یک زبان به زبانهای دیگر، تا افراد بیشتری با مفهوم صلح آشنا شوند. هر چه آدمها با این مفهوم بیشتر آشنا شوند به همان میزان هم میتوانند به راههایی برای رسیدن به صلح فکر کنند.
این کتاب صدای زنهایی است که از اعماق جان صلح میخواستند و پیام آور صلح بودند، چندان که هر جایی رفتند سعی کردند عشق، محبت، مادری، زنانگی، دوست داشتن و همنوع دوستی را با خود به ارمغان برند.
کتاب "جنگ چهره زنانه ندارد" با ترجمه عبدالمجید احمدی یکی از مجموعه کتابهای پنجگانه مستندنگاری سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ نویسنده بلاروسی با نام "صداهایی از آرمان شهر" و موضوع جنگ جهانی است. این کتاب تاکنون 23 بار در ایران به چاپ رسیده و مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرده است. مترجم این اثر برای نخستین بار پس از گذشت پنج سال از چاپ این ترجمه، درباره آن سخن گفت.