۱۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۵۱
کد خبر: ۳۰۰۳۲۷
رونمایی از کتاب «گزارش وضعیت کودکان در ایران» در موسسه رحمان

کودکان بزهکار موضوع پژوهش‌های بسیاری بوده‌اند؛ این پژوهش‌ها نشان داده که نیازهای این کودکان اغلب توسط افرادی غیر از والدینشان تامین شده است. از این رو اگر خانواده‌هایی توان تامین نیازهای کودکانشان را نداشته باشند، دولت‌ها موظف هستند به آنان کمک نمایند. وظیفه جامعه و سازمان‌های تامین اجتماعی این است که این کمبودها و نیازهای کودکان را در حریم خانواده رجبران نمایند. هنگامی که نیازهای عاطفی کودک در حریم خانواده برآورده نشود، صمیمیت بین والدین و فرزندان از بین می‌رود، در نتیجه فضایی ایجاد می‌شود که دیگر در آن فرزندان تحت کنترل ارزش‌های خانواده نخواهند بود.


به گزارش عطنا، کارگاه پنجم از سلسله کارگاه‌های جرم‌شناسی و پیشگیری خانواده‌محور با محوریت تحکیم بنیان خانواده به همت انجمن علمی-دانشجویی حقوق خانواده دانشگاه علامه‌طباطبایی با همکاری اداره امور زنان سازمان منطقه آزاد کیش دوشنبه، 11 اسفندماه به‌صورت برخط برگزار شد.


در این کارگاه دکتر محمود مهدوی، استادیار حقوق جزا و جرم‌شناسی و رئیس پیشین مؤسسه جرم‌شناسی دانشگاه تهران درباره «کارکرد کنترلی خانواده و خطر جرم در کودکان و نوجوانان» به بیان دیدگاه‌های خود پرداخت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم:



رفتار نابه‌هنجار با کودکان فضای اجتماع را تخریب می‌کند


«در نشست‌های قبلی تمرکز بر ابعاد مختلف کارکردهای خانواده و چگونگی شناخت و تدوین آنها و خصوصا تمرکز بر شناخت عوامل آسیب‌زا بود. همانگونه که گفته شد، خانواده دارای سه کارکرد مهم است؛ کارکرد رشدی، کارکرد جامعه‌پذیری و کارکرد کنترلی.


کارکرد رشدی؛ یکی از اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین کارکرد خانواده کارکرد رشدی است. والدین باید به رسالت خود واقف بوده و بدانند انسانی که به دنیا می‌آورند، اگر تربیت شایسته‌ای داشته باشد می‌تواند به جامعه و انسان‌ها خدمات مفیدی ارائه دهد. این امر یکی از رسالت‌های بزرگ والدین آگاه، نسبت به بشریت است.


احادیث فراوانی نیز از پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) وجود دارد که تاکید فراوان بر توجه به قرآن، زنان و کودکان می‌نماید.که این امر نشان‌دهنده اهمیت خانواده در اسلام است.


ما اگر کودک‌آزاری را شناخته اقسام و مصادیق آن را بدانیم و رفتارهای ناهنجار را از روش تربیتی‌مان حذف کنیم، می‌توانیم نسل مطلوب‌تری را به جامعه ارائه دهیم. خانواده‌ای که تمامی ابعاد کارکرد رشدی را، در تربیت فرزندانش به درستی انجام دهد، تاثیر شگرفی در رفتارها و کردارهای آنان خواهد دید.


دومین کارکرد خانواده که درباره آن توضیحاتی داده شد، کارکرد جامعه‌پذیری بود. در کارکرد جامعه‌پذیری هنجارها و ارزش‌ها به کودکان آموخته شده و درون‌سازی می‌شود.با در نظر گرفتن اینکه تمام مراحل کارکرد رشدی و کارکرد جامعه‌پذیری به درستی درک و عمل شده باشند، برای کامل کردن این کارکردها، سومین کارکرد پیشرو قرار می‌گیرد، که همان کارکرد کنترلی است.


عامل نفود اجتماعی یا به تعبیری خانواده، بعد از آموزش و انتقال ارزشها و هنجارهای خود به عضو جدید، آنها را درون‌سازی می‌نماید؛ بعد از طی این مراحل، جهت تداوم حضور این ارزشها  در نهاد کودک نیاز به ابزارهای کنترلی دارد.



حمایت عاطفی از فرزندان،به درونی شدن ارزش‌های خانواده کمک می‌کند


کارکرد کنترلی؛ هنگامی که خانواده نیازهای عاطفی و روانی و امنیتی کودک را تامین کرد و او را تحت حمایت خود قرار داد؛ ارضاء این نیازها به کودک آرامش درونی می‌دهد. شادی کودک در خانواده حاکی از آن است که این نیازها به خوبی توسط والدینش برآورده شده‌اند؛ این عمل همان کنترل عاطفی است.


وقتی والدین در جهت برآورده ساختن نیازهای عاطفی و روانی کودک تلاش می‌کنند، کودک نیز برای جلب رضایت و تایید آنها، رفتاری از خود بروز می‌دهد که رضایت والدینش را به همراه داشته باشد، به همین دلیل در جهت پیروی از ارزش‌های خانواده عمل می‌نماید.


البته در جلسات قبل هم گفته شد که گاهی کودک رفتارهای خود را بر اساس اطاعت و اجابت انجام می‌دهد، در این صورت  ممکن است هنگام دوری از محیط خانواده آن رفتارها و هنجارها را به کناری بگذارد، ولی وقتی این ارزشها و هنجارها به درستی درونی شده باشند پیروی کودک از هنجارهای خانواده به صورت اغنایی خواهد بود و او هیچگاه آن ارزشها را نقض نخواهد کرد.


تعریف کارکرد کنترلی: کارکرد کنترلی شامل مجموعه ابزارها و تدابیر و عواملی است که عامل نفوذ اجتماعی (خانواده) سعی می‌کند با استفاده از آنها عضو جدید خانواده را به تداوم رعایت ارزش‌ها هدایت کند.


والدین با روش‌های ظریف و کارآمد و رعایت نکات کلیدی و یاری جستن از خداوند سعی می‌کنند فرزندان را به گونه‌ای تربیت نمایند که به ارزش‌های مورد قبول خانواده احترام گذاشته و از آنها را پیروی کنند.



کنترل رسمی، آسیب‌زا است


کنترل به دو نوع تقسیم می شود: کنترل رسمی و کنترل غیر رسمی؛ کنترل رسمی توسط مراجع رسمی جامعه و به طور آشکار صورت می‌گیرد. نهادهایی همچون نهادهای امنیتی و انتطامی و قضایی و .. با قانون شکنان جامعه به صورت آشکار برخورد می‌کنند؛ که مبتنی بر اجبار و  استفاده از قوه قهریه است و در نتیجه آسیب‌پذیر نیز است.


در حالی که نهادهای غیررسمی مانند خانواده، مدرسه، و همسالان، شامل نهادهایی می‌باشند که با شدت خاصی رفتارهای افراد را کنترل می‌نمایند و علی‌القاعده ابزارهای اصلی آنها در این کنترل ارزشی و عاطفی است.


سئوال اینجاست که واقعا چند درصد از کودکان ما تحت کنترل عاطفی هستند، به عنوان مثال رابطه عاطفی آنها با معلمان‌شان چه میزان است؟ آیا پیروی آنان از معلمانشان به دلیل رابطه عاطفی فی‌ما‌بین آنهاست؟ یکی از نمونه‌های کنترل عاطفی، ارادت ما نسبت به پیشوایان دینی‌مان است . این ارادت و رابطه عاطفی تا حدی است که پیروان آنان تا مرز شهادت نیز پیش می‌روند.


از طرفی کنترل‌های بیرونی در همه‌جا و همه زمانها حاضر نیستند، در غیاب این کنترل‌ها ممکن است افراد مرتکب نقض قوانین حاکم شوند، ولی وقتی کنترل عاطفی وجود داشت، فرد هیچگاه پا روی ارزشهایش نمی‌گذارد، زیرا آنها را درونی کرده است.


امروزه در مورد محیط‌زیست هم صحبت از دموکراسی مشارکتی است؛ وگفته می‌شود که کنترل باید توسط همه صورت گیرد، زیرا در محیط زیست همه ذینفع هستند.


دومین نوع از تقسیم‌بندی کنترل، کنترل درونی و بیرونی است. کنترل بیرونی توسط نهادهای رسمی و غیررسمی صورت می‌گیرد. یکی از این نهادها انواع رسانه‌ است، ولی کنترل درونی معمولا توسط نهادهای غیررسمی اعمال می‌شود و مبتنی بر اقناع است.



رسانه‌ها نقش پر رنگی در مثبت و منفی نشان دادن رفتارها دارند


رسانه‌ها می‌توانند درباره زیبایی یا زشتی یک رفتار صحبت کنند و آن را به تصویر بکشند، و موارد و نکات مثبت و منفی آن را بیان کنند. تحقیقات نشان داده که رسانه‌ها نقش پر رنگی در مثبت و منفی نشان دادن رفتارها دارند. آنها می‌توانند از جایگاه تاثیر‌گذار خود بهره جسته و ارزشها را در جامعه معرفی نموده و در درونی‌سازی آنها به خانواده‌ها و جامعه کمک نمایند.


برای کنترل درونی دو ابزار مهم وجود دارد. ابزارهای ارزشی و ابزارهای عاطفی؛ افراد بر اساس اعتماد و جاذبه‌ای که در عامل نفوذ اجتماعی وجود دارد تحت تاثیر او قرار می‌گیرند، به صورتی که این پیروی از ارزش‌ها اقناعی است و حتی در غیاب عامل نفوذ هم، فرد تمامی ارزش‌های درونی شده‌اش را رعایت می‌کند.


البته خانواده باید بر رفتارهای کودک، کنترل بیرونی و نظارت هم داشته باشد و رفتارها و رفت‌وآمدهای او را مد نظر بگیرد. لیکن این کنترل در دوران کودکی  با دوران نوجوانی متفاوت است. فردیت فرد در دوران کودکی هنوز به طور کامل شکل نگرفته است و کودک به راحتی می‌پذیرد که به طور مستقیم تحت کنترل والدینش باشد؛ ولی در دوران نوجوانی چون فردیت، استقلال و هویت افراد در حال شکل‌گیری است، نوجوانان کنترل مستقیم والدین را نمی‌پذیرند و در مقابل آن مقاومت می‌نمایند؛ و حتی ممکن است کنترل مستقیم بر روی رفتار آنها تاثیر برعکس نیز گذارد.


در این دوران والدین باید کنترل خود را از بالای سر کودک و سلسله مراتبی بودن به اطراف و گرداگرد او انتقال دهند. و به گونه‌ای رفتار نمایند که شخصیت نوجوان رشد کند و آسیب نبیند.



تربیت یک امر جمعی است


بیشترین تاثیر نوجوانان در این سن از گروه همسالانش است و اگر همسالان او به درستی تربیت نشده باشند به راحتی بقیه همسن و سالان خود را به بیراهه می‌کشند. می‌بینیم که امر تربیت یک امر جمعی است و همه خانواده‌ها مسئول هستند که کودکان خود را به درستی تربیت نمایند تا دیگر کودکان در جوار آنها نیز از تربیت و رفتار درست او الگو بگیرند.


کنترل ارزشی؛ در کارکرد جامعه‌پذیری ارزش‌ها و هنجارها به فرزندان آموزش داده شد و کودکان با پیروی از آن ارزش‌ها مورد تائید والدین قرار گرفتند و با درون‌سازی ارزش‌ها به شکل اغنایی، آنها را در زندگی‌شان پیاده نمودند. با دیدن تایید والدین  در نهاد کودکان پنداره مثبت شکل می‌گیرد و آنها خود را ارزشمند حس می‌کنند و در نتیجه از رعایت ارزش‌ها نیز لذت می‌برند.


کنترل عاطفی؛ به این معناست که کودک نیاز جدی به احساس تعلق و وابستگی دارد. او نیاز دارد که افرادی او را دوست داشته و دل‌نگران او باشند و همینطور او نیز آنها را دوست داشته باشد. با دو ابزار جاذبه و عاطفه، کودک به والدین وابسته شده و تحت کنترل آنها در می‌آید.


وقتی عامل نفوذ اجتماعی این محبت و علاقه را به کودک ابراز می‌کند و کودک این دلبستگی را در می‌یابد، به طور خودکار کنترل عاطفی اتفاق می‌افتد. وقتی بین والدین و کودک رابطه عاطفی شدیدی برقرار باشد کودک سعی می‌کند عملی انجام ندهد که آنها را ناراحت کند. بدین ترتیب با دو ابزار جاذبه و عاطفه، کودک به والدین وابسته شده و تحت کنترل آنها در می‌آید، که این رابطه عاطفی بر اساس هم نوایی است.



نظریه پیوند اجتماعی، کج‌روی را تبیین می‌کند


 در این ارتباط نظریه‌ای به نام «نظریه پیوند اجتماعی» وجود دارد. نظریه پیوند اجتماعی تلاش می‌کند، چرایی کج‌روی افراد را تبیین کند، همچنین این نظریه بر تبیین این موضوع تمرکز می‌کند که چرا افراد تا این میزان همنوا می‌شوند.


فرض این نظریه این است که افراد بدون کنترل اجتماعی مؤثر، از هنجارهای اجتماعی منحرف خواهند شد. اصل عام و کلی انواع نظریه‌های پیوند اجتماعی این است که پیوندها با یک جامعه متعارف می‌تواند قدرت تاثیرات منفی را کم کند.


این نظریه که عمدتاً مرهون «تراویس هیرشی» است، تصریح می‌کند پیوندهای اجتماعی با نهادهای جامعه مانند مدرسه، گروه همسالان، خانواده و یا سازمان‌های دینی، کنترل‌هایی را روی تکانه‌ها اعمال می‌کند.


هیرشی درباره اهمیت پیوندهای اجتماعی، بحث می‌کند که هرچقدر پیوندها یا وابستگی‌های اجتماعی فرد قوی‌تر باشد، «سهم او در همنوایی» بیشتر خواهد بود. توجه به عقاید و دیگرانِ مهم از رفتارهای منفی جلوگیری خواهد کرد.


نظریه پیوند اجتماعی بر این نظر است که اگر پیوندهای مناسب با جامعه به‌حد کافی قوی نباشد، پیوندهای بزهکاری، یک جوان را به‌سمت بزهکاری متمایل می‌سازد.


نطریه پیوند اجتماعی تلاش می‌کند کج‌روی افراد را تبیین کند و می‌گوید اگر عناصر پیوند اجتماعی وجود داشته باشد، باعث می‌شود فرد بر روی دیگری کنترل داشته باشد و اگر این پیوند اجتماعی وجود نداشته باشد دیگر نمی‌توان هیچ کنترل اجتماعی موثری بر روی افراد داشت و در نتیجه آنها از هنجارهای اجتماعی منحرف خواهند شد.



4  عامل کنترل سالم در خانواده


هیرشی می‌گوید برای اینکه بین خانواده و فرزندان کنترل برقرار باشد، وجود 4 عامل ضروری است:




  1. وابستگی یا دلبستگی :attachmentاگر پیوند اجتماعی بین افراد خانواده برقرار باشد بین آنان همیشه احساس دلبستگی وجود خواهد داشت. خانواده نسبت به فرزند تعلق خاطر و احساس دلبستگی دارد.

  2. احساس تعهدcommitment؛ فرد باید نسبت به عامل اجتماعی احساس تعهد کند و برایش دیدگاه عامل نفوذ مهم باشد و خود را متعهد بداند که دستورات عامل نفوذ اجتماعی را رعایت کند.

  3. عنصر مشارکتinvolvement؛ به معنای دخالت داشتن افراد در حوزه‌هایی است که عامل نفوذ اجتماعی وجود داشته و دخالت موثر دارد، تا بتوان آنها را کنترل کرد. به عنوان مثال؛ کودکی عضو خانواده است، ولی والدین او از دخالت دادن نظر او در امورات خانواده غافلند و برای آن ارزشی قائل نیستند. هنگامی که کودک و یا نوجوان در زندگی خانوادگی مشارکت داشته باشد، سعی می‌کند از بروز آسیب‌های مورد نظر جلوگیری کند. به همین دلیل در درون خانواده باید به فرزندان مسئولیت داده شود و در امورات خانواده از مشارکت آنها استفاده گردد. والدین هنگامی که خواهان فرزند هستند، ضروری است درباره نحوه رفتار با کودک و تربیت او را مطالعه کرده و آگاهی‌های خود را  در این زمینه بالا ببرند. یکی از کتاب‌های مفید در این زمینه، کتاب «چه کنیم تا فرزندان خوشبختی داشته باشیم» اثر: وین دایر با ترجمه توران مالکی است، که در زمینه تربیت کودک حاوی مطالب بسیار خوب و ارزشمندی است.



  1. اعتقاد داشتن: که به خانواده باز می‌شود و اینکه چگونه والدین ارزش‌های خود را به کودکانشان آموزش داده و آن فرزندان نیز به چه ترتیب آن آموخته‌ها را پذیرفته و درون‌سازی کرده باشند.


اختلال در کارکرد کنترلی خانواده


مرحله بعد «اختلال در کارکرد کنترلی خانواده» است، زمانی که کنترل بیرونی دچار اختلال شود، یکی از مواردی که پیش می‌آید؛ نقص کنترل بیرونی است.




  1. نقص کنترل بیرونی: اگر خانواده در کنترل بیرونی خود درست عمل نکند و نقص داشته باشد خطر جدی فرزندان را تهدید خواهد کرد. نوجوانان در این دوره زندگی خود، بیش از آنکه تحت تاثیر والدینشان باشند تحت تاثیر همسالان خود هستند. این خطر جایی مضاعف می‌شود که نوجوانی که مرجع نفوذ است خود نیز در دوران بحرانی نوجوانی بوده و به پختگی کامل نرسیده است، حال چگونه می‌تواند الگوی دیگری باشد. اگر نوجوانی خود درست هدایت نشده و تربیت درستی نداشته باشد، بر اساس برداشت‌‎های اشتباه خود ممکن است دیگر همسالانش را نیز به اشتباه بیندازد. پس می‌توان گفت، باید به نوجوانان تا حدی آزادی عمل داد ولی این آزادی باید دارای حدود بوده و مرزهایش مشخص باشد. نقص کنترل بیرونی به معنای عدم کنترل است.



  1. کنترل منفی: در این نوع از کنترل محدودیت‌ها به‌قدری شدید هستند که تاثیر منفی بر روی رشد کودک می‌گذارند. تحقیقات علمی زیادی نشان داده‌اند که کنترل شدید در دوران کودکی موجب افزایش پرخاشگری در دوران نوجوانی می‌شود.


نیازهای کودکان را تأمین کنید



  1. غفلت از نیازهای اساسی کودک: کودکان نیاز دارند که نیازهای اولیه‌شان توسط والدین تامین شود. در صورتی که والدین از تامین نیازهای کودکان غفلت ورزند، دیگر بر کودکشان کنترلی نخواهند داشت.تحقیقاتی که درباره کودکان بزهکار صورت گرفته، نشان داده نیازهای آنان اغلب توسط افرادی غیر از والدینشان تامین شده است. از این رو اگر خانواده‌هایی توان تامین نیازهای کودکانشان را نداشته باشند، دولت‌ها موظف هستند به آنان کمک نمایند. وظیفه جامعه و سازمان‌های تامین اجتماعی این است که این کمبودها و نیازهای کودکان در حریم خانواده را جبران نمایند. هنگامی که نیازهای عاطفی کودک در حریم خانواده برآورده نشود، صمیمیت بین والدین و فرزندان بوجود نخواهد آمد؛ در نتیجه فضایی ایجاد می‌شود که دیگر در آن فرزندان تحت کنترل ارزشی نخواهند بود.



  1. عدم کنترل ارزشی؛ اگر خانواده جایگاه فرزندش را تایید نکند و برای او ارزشی قائل نشود ،یا به او برچسب منفی زند، در کودک خودپنداره مثبت شکل نخواهد گرفت. والدین باید سعی کنند هر گاه کودک در مسیر ارزش‌های آنها حرکتی کرد مورد تشویق قرار گیرد تا کودک با احساس ارزشمندی که کسب می‌کند، ارزش‌ها و هنجارهای والدین را درونی‌سازی کرده و آنها را رعایت نماید.


امید است حاصل این گفتارها دریچه جدیدی در اذهان خانواده ها ایجاد کند تا کارکردهای خانواده را به درستی بشناسیم و در مورد آنها بیندیشیم و با رعایت کردن اصول آن در تربیت کودکانمان از وقوع جرمهای زیادی در جامعه پیشگیری نمائیم.


تهیه‌کننده: حوریه خانپور

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
مدیریت فضای مجازی در ترکیه و امارات چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (3)

مدیریت فضای مجازی در ترکیه و امارات چگونه است؟

چندین سال است که در امارات کلیه سرویس‌های انتقال صوت با پروتکل اینترنت ممنوع بوده و برنامه‌هایی مانند واتس اپ، وایبر، تانگو، فیسبوک مسنجر، ایمو، لاین، کیک مسنجر، تلگرام و فیس تایم مسدود هستند.
استاد دانشگاه شانگهای از برجام و روابط ایران و چین می‌گوید
گفتگوی اختصاصی عطنا با هوندا فَن

استاد دانشگاه شانگهای از برجام و روابط ایران و چین می‌گوید

دنیای کنونی نسبت به جهان 2006-2010 تغییرات زیادی کرده است؛ این امر بر توسعه برخی از روابط بین المللی هم تاثیر گذاشته است. من شخصا فکر می کنم بهترین نتیجه برای ایران این است که این مسئله را در اسرع وقت...
علت افزایش مهاجرت در میان نخبگان چیست؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

علت افزایش مهاجرت در میان نخبگان چیست؟

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نوسانات وضعیت اقتصادی و نداشتن امید به حل مشکلات که دلیل مهاجرت است با جوان‌گرایی و به کارگیری نسل جوان در ساختار‌های نظام کشور باعث پویایی و کاهش مهاجرت می‌شود.»
در افغانستان چه خبر است؟
ملازهی در گفتگو با عطنا بررسی کرد

در افغانستان چه خبر است؟

يك کارشناس مسائل افغانستان معتقد است: «طالبان می‌کوشد تا با حملات نظامی سهم بیشتری از قدرت در افغانستان را به خود اختصاص دهد؛ در حالی که در ایران یک ارزیابی واقع بینانه از تحولات افغانستان وجود ندارد.»
پر بازدیدها
آخرین اخبار