علت مشروعیت یافتن بیعدالتی آموزشی در جامعه عادی شدن آن است. زمانی که نابرابری آموزشی در جامعهای طبیعی جلوه کند، نابرابری در تمامی حوزهها افزایش پیدا میکند و در نهایت موجب «تبعیض عمومی» در جامعه میشود.
به گزارش
عطنا، نشست «
فقر و آموزش» در دور دوم از «مجموعه گفتوگوهای آزاد علامه» با محوریت «فقرزدایی» به همت خانۀ آزاداندیشی معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه علامهطباطبایی سهشنبه، 21 بهمنماه بهصورت برخط برگزار شد. در این نشست محمدرضا رحمتخواه، دانشآموختۀ جامعهشناسی سیاسی با دکتر
مجید حسینی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران به گفتوگو پرداختند؛ مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانیم؛
محمدرضا رحمتخواه: به نظر شما فاصلۀ طبقاتی حال حاضر جامعۀ ایران از کجا آغاز شده و چه خط سیری داشته است؟
شرایط تحصیلی برابر
«حکومت طاغوتی شاه، داشتن یک زندگی عادی را از مردم سلب کرده بود. تا قبل از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 شمسی، فاصلۀ طبقاتی بسیار زیادی بین مردم وجود داشت. در اوایل انقلاب فردی که در بلوچستان زندگی میکرد شرایط تحصیلی برابر با کسی که در تهران زندگی میکرد، داشت. انقلاب ایران مطالبۀ برابری بود. رئیس جمهور آن زمان، رجایی، سیل طوفانی برابری را در ایران بهوجود آورد. در دورۀ آقای رفسنجانی مسیر ارتقای طبقاتی فراموش شد و فاصلۀ طبقاتی بهوجود آمد».
از بین بردن «نابرابری آموزشی» کلید رفع «تبعیض عمومی» است
آموزش سبب ارتقای طبقۀ اجتماعی افراد میشود. آموزش، مسیر ارتقا است. امکان ارتقای تحصیلی و اجتماعی افراد جامعه در سال 1370 شمسی کاملا بسته شد. چالشهای سیاسی باعث ایجاد فاصلۀ طبقاتی در دهۀ 70 شمسی شد.
محمدرضا رحمتخواه: آیا در حال حاضر نظام آموزشی ایران نابرابر است و جامعۀ ما طبقاتی است؟ و اینکه چگونه نظام اجتماعی به نظام آموزشی تسرّی پیدا میکند؟
70درصد دانشجویان کشور از دهکهای بالای جامعه هستند. ثروت، مرکز قدرت است و در حال حاضر نظام ما سرمایهداری است. عدالت آموزشی در کشور ما وجود ندارد مگر اینکه تبعیض را جزء جداییناپذیر هر نظامی ببینیم. نهادی برای کنترل سرمایهداری نداریم. دکتر محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق ایران، سوار بر موج قدرت طبقۀ پایین جامعه شد و تلاش کرد تا شکاف طبقاتی را از بین برد، اما این کار او موجب تورم در نظام اقتصادی کشور شد.
محمدرضا رحمتخواه: علت پرداختن بیشتر قانوننویسان، قانونگذاران و کارگزاران به اصلاح ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... چیست؟
چند وزیر بهداشت داریم که خودش بیمارستان خصوصی دارد؟ مهمترین مشکل سیاسی امروزه، آقازادگی است.
محمدرضا رحمتخواه: علت ضعف عملکرد نهادهای نظارتی در جامعۀ امروز ایران چیست؟
در حال حاضر ما نهاد مشخصی برای نظارت و کنترل سرمایه در کشور نداریم و اگر داریم بر سرمایهداری نظارت نمیکنند و در پی مهار آن نیستند. در دهۀ اولیه انقلاب نهادهای زیادی مثل جهادسازندگی، بنیادمسکن و... بر سرمایهداری نظارت میکردند که امروزه یا ادغام شدند و یا از بین رفتند.
چگونه بیعدالتی آموزشی در جامعه مشروعیت مییابد؟
علت مشروعیت یافتن بیعدالتی آموزشی در جامعه عادی شدن آن است. زمانی که نابرابری آموزشی در جامعهای طبیعی جلوه کند، نابرابری در تمامی حوزهها افزایش پیدا میکند و در نهایت موجب «تبعیض عمومی» در جامعه میشود.
مقاومت، راه رهایی از تبعیض
اگر بخواهیم دلیل عدم توجه به نابرابری را، طبیعی شدن آن بدانیم، این سؤال پیشمیآید که چرا افرادی که در نظام آموزشی برابر رشد کردهاند نیز به نابرابری بیتوجه هستند؟ راه رهایی از این روش چیست؟
متأسفانه وجود نابرابری در فرهنگ جامعۀ ما پذیرفته شده است. خیلی خرج افراد میشود ولی در نهایت فرد مهاجرت میکند و به خارج میرود. مقاومت راه خلاصی از این بحرانها است. در ایران عابد اکبری پیدا میشود که میگوید من اجازه نمیدهم عبور کنید و لحظۀ سیاسی مقاومت ایجاد میشود. هفت دهک جامعه از امکانات محروم هستند و خیلی طبیعی است که مقاومت ایجاد شود.
مرز بین پوپولیسم و واکنشها چیست؟
در جهانی که دموکراسی فقط صندوق رای است، جامعه پوپولیسم میشود. اگر بتوانیم به جامعه راه درست را نشان دهیم، پوپولیسم در بین آنها از بین میرود. اگر مردم از پوپولیسم رها شوند و راهنمایی شوند، هستۀ مقاومت شکل میگیرد.
نظام آموزشی سرکوبگر
مقاومتها و واکنشها زمانی که ساختارها را تحت تاثیر قرار نمیدهد، شما میگویید نظام بیعدالتی را نهادینه میکند در صورتی که ما روشنفکران را داریم؟
در هر جامعهای گروههای مختلف آوانگارد داریم. مقاومت به معنای آموزشی به معنای محتوایی نیست. ما در جامعه به مردم میگوییم باید ثروتمند باشند و میگوییم اگر میخواهید مسکن برنده شوید باید ثروتمند باشید و ... وقتی طرف بعد 30 سال میبیند حتی یک زمین هم ندارد احتیاج پیدا میکند که مقاومت انجام دهد که بعضی روشنفکران نیز با این افراد همراه میشوند. فقط بعضی از آنها همراه میشوند چون بعضی دیگر از آنها بهدنبال توجیه وضع موجود هستند.
یک بخش آموزش عمومی در جامعه داریم، این بخش چگونه است؟ آیا تبدیل به آنکه باید بشود، میشود؟
نظام آموزشی ما سرکوبگر است. زیرا به دانشآموز میگوییم فقط باید پزشک شوی و راه دیگری نداری، این سرکوب است. کیفیت آموزشی ما در 10 سال قبل بهتر از این 10 سال اخیر بوده است. دانشآموزها در کنکور بیشتر منفی میزنند.
افراد بدون رفتن به دانشگاه چقدر میتوانند حاملان تغییر باشند؟ در دانشکده شما صحبت از تغییر میشود، آیا نظام آموزشی ما در این حد سترون هست؟ ما عادلان آموزشی نداریم؟
آموزش دانشگاه ما و دانشگاه علامهطباطبایی فقط چند درصد از آموزش کل کشور است. بیشتر از 85 درصد نظام آموزشی ما پولی است. کسی دربارۀ شهریۀ دانشگاهها مگر میتواند کاری کند؟ شوراهای دانشجویی در حد اعتراض به نمره است چون نظام ما نظام سرمایهای شده است. دانشگاههای دولتی فقط 12 درصد کل کشور است.
همۀ امکانات نباید دست سرمایهداران باشد
زمانی که سینما دولتی بود بازیگران برجسته، اثرگذار و ... بودند ولی وقتی جریان خصوصی شد دچار مشکلات شدیم آیا این درست است؟ باید دولتی شود از نظر شما؟
هروقت بگوییم خصوصی نکن به این معنا نیست که دولتی کنیم. ما در قانون اساسی سه نوع نهاد داریم ولی در حال حاضر فقط خصوصی و دولتی است. چرا در مدرسهها معلم گرداننده مدرسه نیست؟ آموزش دولتی بهتر است ولی صنعت دولتی معلوم نیست بهتر باشد یا خیر؟ آموزش دولتی بهتر است چون خصوصی فقط برای دهکهای بالا است و بقیه از آن محروم میشوند. نظام سرمایهداری به این فکر میکند که چکار کنیم که آقازادهها ضرر نکنند. وقتی مسکن و درمان و... را از دولت بگیریم میشود در اختیار سرمایه و فقط به فکر این باشد سرمایهدار شکست نخورد. نظام دولتی بهتر از این است که همه چیز دست سرمایهداران باشد.
در حال حاضر قانون اساسی دارای چه ظرفیتی برای بازگشت است؟
قانون اساسی اگر اجرا شود، تبعیضها از بین میرود. دولت باید مسئول آموزش افراد باشد. دولت مسئول 3 میلیون دانشآموزی است که در شبکۀ شاد نیستند. ما درگیر لیبرالیسم هستیم. تا زمانی که در آموزش تبعیض وجود دارد، حاصلی از آموزش نخواهیم دید.
جامعۀ ما دچار تبعیض آموزشی است
چند درصد طبقۀ برنده جامعۀ ما تحصیلکرده هستند؟
شما اگر پول نداشته باشی در کنکور قبول نمیشوی. در حال حاضر استان تهران و استان سیستان و بلوچستان از نظر آموزشی 57 درصد اختلاف دارند.
شاید نتیجۀ عملکرد سیستان و بلوچستان باشد؟
خیر نتیجه مرکز-پیرامون است. در دولت بودجهای بسته میشود که اصلا سیستان و بلوچستان در آن وجود ندارد. تبعیض آموزشی شدید در استان سیستان و بلوچستان و خوزستان موجب درجا زدن و عقبماندگی تحصیلی افراد میشود.
آموزش، به افراد سرمایهداری یاد میدهد
وظیفه ما در این جامعه به عنوان دانشجو و استاد چیست؟
شما به ورودیهای سال 1385 دانشگاه شریف مراجعه کنید، چه تعداد در ایران ماندند؟ چون در نظام سرمایهداری بوده میگوید من نفعی در ایران برایم نیست و مهاجرت میکند. آموزش به افراد سرمایهداری را یاد میدهد. نظام آموزشی ما حفظی است و به آموزش روش صحیح تفکر و زندگی نمیپردازد.
علوم انسانی و مقابله با سرمایهداری
وضعیت دانشگاهها در علوم انسانی را چطور میبینید؟
اگر امیدی به مقابله با سرمایهداری باشد، باید از علوم انسانی توقع داشت. من امید دارم چون همین مقدار محتوا هم که ساخته شده از بطن علوم انسانی است. دانشجویانی که دغدغۀ تبعیض دارند و برای آن میجنگند.
جنبش دانشجویی، بهترین راه مقاومت
در کتاب «گفتارهایی برای رهایی» میگوید طبقه کارگر امکان پیشروی ندارد زیرا اخراج میشود. دولت وابسته به خودش است و مقاومت دیده نمیشود. جنبش دانشجویی و دانشگاهی میتواند بهترین راه برای مقاومت باشد. در این مقطع حساس مقاومت؛ جامعۀ دانشگاهیان باید مسئولیت خود که پیوستن به مردم است را حفظ کنند.
گفتنی است دور دوم از «مجموعه گفتوگوهای آزاد علامه» سهشنبهها ساعت 21:30 در صفحۀ اینستاگرام «
نیمکت علامه» برگزار میشود و هر هفته یکی از صاحبنظران برجستۀ حوزههای مختلف علوم انسانی دربارۀ «فقرزدایی» به بیان دیدگاههای خود میپردازند.
خبرنگار:
فاطمه حسنآبادی