ابراهیم گلستان با هر چیزی که قدرت دارد، با محیط اجتماعی که تحولات زیادی میخواهد در آن انجام شود و ایدئولوژی که ساختۀ حکومت است، در داستانهایش به نقد میپردازد. هدف گلستان در آثارش روشنگری است و میداند با ادبیات نمیتواند تحول زیادی ایجاد کند ولی به نقد افرادی که توهم دارند میپردازد.
به گزارش عطنا، دورۀ دانشافزایی ادب فارسی علیه ایدئولوژی و قدرت، تأملی در داستانهای ابراهیم گلستان، شنبه، 27دیماه با همت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامهطباطبایی با حضور دکتر عسگر عسگریحسنکلو، استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی، به صورت برخط(آنلاین) برگزار شد.
عسگر عسگریحسنکلو دربارۀ ابراهیم گلستان گفت: «موضوع امروز، جهان داستانی ابراهیم گلستان است. ابراهیم گلستان اهل شیراز است و میتوانیم او را از مکتب شیراز بدانیم. سیمین دانشور و ابراهیم گلستان در ابتدا با هم مراودههای خوبی داشتند ولی بعدها خط فکری آنها تغییر کرد.
از نظر انعکاس، بازتاب و بازنمایی مکاتبات در داستان کوتاه میپردازم. ابراهیم گلستان از نسل دوم نویسندگان ایران است. نویسندگان نسل دوم متاثر از نویسندگان نسل اول بودند و بر نویسندگان بعدی تاثیر گذاشتند. ابراهیم گلستان متولد1301در قید حیات، و در انگلستان ساکن است.
مهمترین آثار او در ایران نوشته شده است. روشنفکران آثار سینمایی او را بهتر از آثار نویسندگی او میدانند. او با خشت و آینه به ایران، سینما را شناساند و جوایزی کسب کرد. ترجمههایی نیز انجام میداده، همچنین عکاس و خبرنگاری بوده که از دادگاه مصدق فیلمبرداری کرده است. در سال 1320 در دانشکده تهران شروع به تحصیل میکند که بعدها رها میکند.
در روزنامۀ رهبر حزب توده سردبیر میشود. در همین دورا ن دو کتاب از استالین و لنین ترجمه میکند در دورهای که روابط ایران و شوروی گسترش پیدا میکند. در سال 1326 به همراهی جلال آل احمد و چندی دیگر از حزب توده انشعاب میکنند. فعالیتهای گلستان پس از فعالیتهای حزبی فیلمسازی برای شرکت نفت ایران_انگلیس راآغاز، و پس از چندسال موسسه گلستان را راهاندازی میکند. او سال 1353 به انگلستان مهاجرت میکند.
گلستان میگوید به دلیل آنکه حزب توده شخصی شده بود حزب توده را رها کردم و سعی کردم نویسندگی را جایگزین روزنامهنگاری کنم.
در سال 1328 اولین مجموعه داستان خود را با نام آذر آخرین ماه پاییز منتشر کرد.
شاید او اولین ایرانی باشد که داستان نویسی معاصر را فیلمگونه نوشت. مجموعۀ اول گلستان در واقع نظر و دیدگاه گلستان دربارۀ وقایع سالهای کنارهگیری رضاشاه، متفقین، حزب توده و... و خواستههای خود افراد بود.
آثاری که 53نفر مینویسند که خاطرات زندان افراد در پایان حکومت رضاشاه است. در خاطرات و نویسندگی او یک نمونه قهرمانی مبالغه آمیز دیده میشود.کتاب آذر آخرین ماه پاییز دربارۀ جاهطلبی افراد است و به حضور مبارزان میپردازد.
در این اثر دو داستان داریم که مستقیما به موضوع زندان میپردازد که قهرمان داستان در زندان است و دوست او از خانواده او وسایلش را میگیرد تا به زندان برساند، وقتی وسایل را میگیرد در بین وسایل مادر احمد پاکت تنقلاتی میگذارد، راوی داستان به پاکت نگاه میکند که از مشق بچهها ساخته شده است و او را به گذشته بر میگرداند که هدفشان بهبود جامعه بود ولی دوستش در زندان است، مادر او و نوزاد او بدون او زندگی میکنند. مرور میکند که ما مبارزه کردیم برای آرمانهایمان و در جایی از داستان پاکت را پرتاب میکند و این پرتاب از رها شدن راوی داستان و گذشتن او از آرمانها است.
در داستان دیگر فردی در زندان است و با احتسابی که میکند میتواند باعث بهبود وضعیت زندانیان بشود، موضوعی که به آن پرداخته میشود مبالغههای زندانیان است که گلستان آن را به آزمون میکشد، راوی داستان میخواهد شرایط زندان را برای خود و دیگران بهبود ببخشد.
عصیان رمانیک، نقیض شخصیتهایی است که در دهه 60 گفته میشود.
گلستان با هر چیزی که قدرت دارد، با محیط اجتماعی که تحولات زیادی میخواهد در آن انجام شود و ایدئولوژی که ساختۀ حکومت است، در داستانهایش به نقد میپردازد.
در مازندارن سال 1324 مسئول حزب توده بوده و در گفتهای میگوید حزب توده چطور ادعا حزب میکرد ولی همه چیز از بیرون ایران اداره میشد.
در داستان میان دیروز و فردا که در سلول زندان میگذرد دو شخصیت کارگر و مهندس هستند که به این نتیجه رسیدند که بازی خوردند و خود حزب نیز سرگردان است و در سرانجام ناصر به کارگر میگوید که دوره این مبارزه تمام شده است و چه خوب که وارد مبارزه شدیم ولی دیگر نباید ادامه بدهیم.
هدف گلستان در آثارش روشنگری است و میداند با ادبیات نمیتواند تحول زیادی ایجاد کند ولی به نقد افرادی که توهم دارند میپردازد.
در مجموعه داستان شکار سایه، داستانی به نام بیگانهای که به تماشا رفته بود را به جلال آل احمد تقدیم کرد که منظورش با او بود ولی جلال آل احمد خطاب به گلستان میگفت بیگانه خود گلستان است.
داستان دوم مجموعه ظهر گرم تیراست که، باربری یخچال برقی را به ساختمانی میبرد که ساخته نشده است و او این داستان را تشبیه به ایرانی میکند که تجددی که برای جامعه نیست به ایران قالب میشود. نظرات دیگرا ن را بازتاب میکند.
داستان سوم داستان لنگ است، پسری که فلج است و پسری که او را به کول میکشد، در شیراز از تهران برای پسر فلج صندلی چرخدار میفرستند و چون نوکر فکر میکند به درد نمیخورد و کارش را از دست میدهد، چرخ را میشکند و فهم او ناقص است و نمیداند چرخ وجود دارد و هفتۀ بعد چرخ جدید میفرستند، نمیتواند چرخ را بشکند و تلاش بیفایده میماند، تشبیه به افرادی میشود که نمیتوانند تغییرات را قبول کنند.
ابراهیم گلستان پس از مجموعه دوم تمرکز بر فیلمسازی میکند و در سال 1346 سومین مجموعۀ خود را به نام جوی و دیوار و تشنه میگذارد. نقل میکند از تنشهای که دیوار نمیگذارد به چشمه برسد. افراد با افکارشان نمیگذارند جامعه به پیشرفت برسد.
داستان دیگر فاحشهای است که توبه میکند و به جایی دیگر میرود و طور دیگر خواسته را بیان میکنند و قبول میکند که تشبیه به جامعه فرو رفته در فساد و اشتباه، حتی با اسامی دیگر است.
داستان دیگر اعتراض به جامعه است. مردی میخواهد خوشبین باشد ولی در انتهای داستان به این نتیجه میرسد نمیتواند با توهم خوشبختی، خوشبخت شد مثلا؛ وقتی عجله میکند تا به سرکار برسد سرش به جایی میخورد و میشکند و به کارش نمیرسد.
زبان ادبیات گلستان را متأثر از همینگوی میدانند و شاید به خاطر این باشد که کتاب همینگوی را ترجمه کرده است ولی یک نویسنده ادبیات فارسی نمیتواند به زبان ادبیات دیگری بنویسد.
مجموعه دیگر گلستان مد و مه است.
داستان اول مجموعه مد و مه یکی از بهترین بازنمایی دوران رضا شاه، تغییرات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. مردی در 13سالگی این داستان را روایت میکند. در این داستان ایران در حال مدرن شدن را میبینیم. زمان تغییرات اجتماع و اجبارات حکومت به جامعه است، نمونۀ آن کشف حجاب و کلاه مردان است. کشاکش میان مردم و حکومت و بقیهی دعواهای ایران آن زمان است. راوی داستان پسری13ساله به پدر، مادر و اطرافیان میپردازد که میتواینم تغییرات و تاثیرات رضا شاه را ببیینیم.
در این اثر برای اولین بار دانشآموزان در مدرسه با تاریخ تازه روبهرو میشوند. در این داستان، پدر خانواده مهمان زیادی در خانه دارد. تثبیت رویدادهای جدید را از چشم کودک13ساله با توصیف مهمانها بیان میکند.
در رمان اسرارگنج دره جنی نقیضه و طنزی مینویسد و ادعاهای بزرگ حکومت پهلوی را به سخره میگیرد. قبل از انتشار رمان فیلمی با همین عنوان میسازد و به جشنهای 2هزارساله میپردازد. این داستان مردی روستایی است که گنجی را در زمین میبیند، خونه، زن را عوض میکند و معلم روستا(هویدا) را به خدمت خود در میآورد. تشبیه این داستان به انحطاط ایران در آن دوران است.
داستان آخر گلستان در بندر است و به رویارویی سنت ریشهدار در مقابل نوجوییهایی که در افراد وجود دارد میپردازد.
داستان و فیلمهای گلستان نشان میدهد او هنرمند مؤلف است. هنرمندی که به دنبال شناخت و شناساندن جامعه است. ما هستیم که با خواندن و دیدن، با آثار هنرمند ارتباط برقرار میکنیم.
فیلم خشت و آینه اولین فیلم موج نو ایران در دی 1344اکران و ماندگار شد.
آگهی تبلیغ فیلم خشت و آینه اینگونه بود، فیلمی که شاید شما را برنجاند یا از سالن سینما بیرون بروید ولی شما را وادار به فکر کردن میکند.