با طراحی یک پژوهش کیفی، مشکل بنیادین در تعداد مشاهدات محقق است اما در این میان راهکارهایی هستند که میتوانند بر تعداد مشاهدات بیفزایند.
به گزارش
عطنا، نشست ضرورت راههای افزایش تعداد مشاهدات در پژوهشهای علمی با حضور علی عابدی رنانی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی (
لینک) به صورت مجازی (برخط) برگزار شد. عابدی رنانی در این نشست، گزارش نشست را با محور کتاب طراحی پژوهش اجتماعی؛ استنباط علمی در پژوهش کیفی نوشته نورمن بلیکی با ترجمه حسن چاوشیان (نشر نی) دنبال کرد.
وی در مقدمه توضیحات تاکید کرد در این مجال بیشتر در مقام توصیف دعاوی کتاب حاضر است و البته ارزیابی آن فرصت دیگری میطلبد. این نشست نوعی بازسازی بحث است و نه عینا توصیف آن. همچنین رویکرد بحث در سنت تجربه گرایی و ابطالگرایی قرار دارد: هر نظریهای برای اینکه ارزشمند باشد باید نتایج قابل مشاهده در پی داشته باشد که در صورت دسترسی آن نظریه انتظار داریم بیابیم. مشروح نشست را در ادامه بخوانید:
افزایش تعداد مشاهدات در پژوهش
محور اصلی کتاب در 4 مورد زیر قابل بحث است:
- لزوم استنباط علمی در پژوهش کیفی
- عدم تفاوت ماهوی بین پژوهش کمی و کیفی
- تفاوت از نظر سبک و شیوه
- منطق استنباط یکپارچه در دو سنت پژوهشی کمی و کیفی
البته هر دو دسته پژوهشی کمی و کیفی میتوانند نظاممند و علمی باشند. اما به اختصار پژوهش کیفی در معنای پژوهشهایی هستند که در آن اندازه گیری عدد غیرممکن یا نامطلوب است. البته عدم کفایت این تعریف، مشکلات متعددی را در پی دارد. پژوهش کیفی در واقع نوعاً بر تعداد کمی از نمونههای متمرکز است.
روش کیفی از مصاحبهٔ گسترده یا تحلیل عمیق مواد تاریخی استفاده میکند، روش گفتمانی دارد، دغدغه تبینیی جامع از یک واقعه یا واحد را دارد. پژوهش کیفی مرتبط با مطالعات منطقهای یا موردی که بر واقعه، تصمیم، نهاد، موقعیت، موضوع یا قانون خاصی تمرکز دارند.
بنابراین، افزایش تعداد مشاهدات در مطالعهی موردی راهکاری برای علمی سازی آن است. پژوهش غیرآماری در صورت توجه به قواعد استنباط علمی نتایج قابل اعتمادی تولید میکند. پژوهش علمی میتواند باعث نتایج کمی و کیفی داشته باشد.
ویژگیها در پژوهش علمی
هدف استنباط استفاده از مشاهدات برای شناخت واقعیات مشاهده نشده است. در این مسیر گذر از مرحله مشاهدات خاص و محدود به سوی نتیجهگیری و استنباط صورت میگیرد. البته موارد زیر هم باید مدنظر قرار گیرد:
- لزوم بیشینهسازی اهرم نظریه
- با کمترین میزان داده ممکن، بیشترین توضیح ممکن ارائه شود.
- عمومی بودن رویهها: استفاده از روشهای صریح و قابل تکرار. به تعبیر رابرت مرتون (علم عمومی است نه خصوصی)
- عدم قطعیت: به دلیل عدم قطعیت دادهها: لزوم تخمین عدم قطعیت در پژوهشها
- محتوا همان روش است: اعتبار علم به روش و قاعده آن است. بهترین نتیجهٔ استفاده از قواعد استنباط علمی زمانی ظاهر میشود که دادهها محدود، ابزارهای مشاهداتی معیوب، اندازهگیری مبهم و روابط غیر قطعی
در این مواقع، روش اهمیت بیشتری پیدا میکند. زمانی که تعداد مشاهدات زیاد، روابط روشن و دادهها صریح باشد ممکن است روش اهمیت کمتری داشته باشد.
اما مشکل بنیادین استنباط علّی، عدم امکان استنباط علّی یقینی است. اگر واقعا تنها یک مشاهده وجود داشت باشد، نمیتوان از مشکل بنیادین استنباط علمی پرهیز کرد. دشوارترین مشکل در پژوهش زمانی رُخ میدهد که محقق تنها یک مورد واحد در اختیار داشته باشد و بخواهد با آن نظریه علّی را بسنجد. اما امکان کاهش این مشکل با ضرورت افزایش تعداد مشاهدات وجود دارد.
در خلاصه این مبحث باید تاکید کرد: افزایش تعداد مشاهدات در پژوهش موردی ضروری است، افزایش تعداد مشاهدات برای علمی شدن، اعتماد بیشتر به رابطه علّی، افزایش اهرم نظریه یعنی توانایی توضیح آن.
پژوهش مطالعه موردی
پژوهش موردی یا مورد پژوهی، روشی برای مطالعه تفصیلی و عمیق یک مورد شامل فرد، گروه، مکان، واقعه، سازمان، نهاد یا پدیده است. مثل انقلاب اسلامی ایران، انقلاب فرانسه، ممکن است شامل مشاهدات متعدد باشد.هرچند تعداد مشاهدات بیشتر قابل مقایسهتر باشد، توضیح آن علمیتر است. البته با یک مورد مشاهده نه میتوان به نظریه رسید نه نظریهای را سنجید.
در این پژوهش هم با ارایه راهکارهای زیر میتوان به افزایش مشاهدات کمک کرد:
- مطالعه تطبیقی: تکمیل یک مطالعه موردی با مطالعات موردی دیگر بخشی از برنامه تحقیقی گسترده باشد.
- ارتقای نظریه به گونهای که نتایج قابل مشاهده بیشتری وجود داشته باشد.
- زیربخش سازی دادهها
- استفاده از شاخصهای نیابتی برای متغیر وابسته
پژوهش با مطالعه موردی تطبیقی
در مورد نخست مطالعه موردی تطبیقی رعایت موارد زیر ضروریاند:
- مطالعه عمیق موردها در طول زمان به صورت جدا از هم و سپس مقایسه بین آنهاست. گاه این مطالعات در طول زمان و توسط محققان مختلف انجام شده است.
- در اینجا گروه کنترل و آزمایش تشکیل نمیشود.
- مطالعه موردی جدا و مستقل از هم است.
به طور مثال در مطالعه دربارهٔ عوامل موثر برای تاثیر دانش در سیاستگذاری، مطالعه بر ۲۳ مورد مجزا در شرایط و بسترهای مختلف انجام شد. در این نوع از مطالعات میتوان به نظریه دست یافت. لزوم تلاش برای یافتن سایر مطالعات مشابه و همراه با توجه و احتیاط به زمینههای مختلف از دیگر رویکردهای این روش علمی است.
همچنین میتوان به مثال دیگری درباره مطالعه موردی تطبیقی، میتوان در نظریه چرخشی انقلابها توسط کرین برینتون در کتاب کالبد شناسی چهار انقلاب بر اساس مطالعه دقیق اشتراکها در چهار انقلاب انگلستان، آمریکا، فرانسه و روسیه اشاره کرد.
سیر انقلابها از مدل پیش از انقلاب به میانه رو، سپس تندرو و در نهایت بازگشت به اصول پیش از انقلاب، در حالت تطبیقی عملاً ما با چند مورد مواجه هستیم و مشکل مشاهده واحد رفع می شود اما به دلیل وجود متغیرهای مختلف و عدم کنترل آن باید احتیاط زیادی از خود در استنباط علّی نشان داد.
ارتقای نظریه در پژوهش
از دیگر راهکارهای افزایش تعداد مشاهدات در مطالعه موردی، ارتقای نظریه است که به دنبال آن است نتایج قابل مشاهدهٔ بیشتری وجود داشته باشد. هر چند این نتایج موضوع اصلی مورد علاقه ما نباشد ولی در صورت صدق نظریه از آن ناشی میشود ولی مشروط به اینکه با نظریه ما مرتبط و متناسب باشد.
نظریهٔ ما ممکن است نتایجی در سطوح مختلف تحلیل (خرد/فردی یا کلان/ جمعی) داشته باشد. باید هر میزان اطلاعاتی را که به ما در سنجش درستی نظریمان کمک میکند جمعآوری کنیم. نظریههای مختلفی با رفتار یک مورد سازگار است.
صرف سازگار بودن فرضیه یا نظریه را تایید نمیکند. با توجه به نتایج قابل مشاهده بیشتر نظریه میتوان عدم تعیین را کاهش داد و به یک نظریه رسید.
به عنوان مثال، اگر موضوع تحقیق مطالعه ادله وقوع انقلاب ایران باشد، این یک مطالعهٔ موردی پژوهشی است اما حاوی مشاهدات بالقوه بسیاری است. یا اگر بخواهیم نظریه هانتینگتون را بررسی کنیم: نظریه توسعه نامتوازن: عدم توازن بین توسعه اقتصادی - اجتماعی و توسعه سیاسی منجر به انقلاب میشود.
انقلاب ایران و مطالعه روند انقلاب ایران چون در کل یک مورد است، نمیتوان این نظریه را آزمود یا باید از انقلابهای دیگر هم استفاده کرد یا مشاهدات بالقوه در این انقلاب را هم مورد بررسی قرار داد.
مشاهدات بالقوه در پژوهش
مصاحبه با انقلابیها، بررسی خاطرات انقلابیها، هرچند فینفسه موضوع تحقیق ما نباشند، لیکن با پرسش ما مرتبط و بنابراین قابل پیگیری است، باید دید اگر نظریهٔ مورد آزمون درست باشد، چه تبعاتی بر این مشاهدات اضافه خواهد داشت. اگر توضیح ما دربارهٔ یک واقعه درست باشد، باید مشاهدهٔ چه چیز دیگری را در جهان واقعی انتظار داشته باشیم؟
نظریهها یا فرضیهها دربارهٔ انقراض دایناسورها را در نظر بگیرید، هیچکدام قابل بررسی تجربی نیست اما نتایج آنها قابل بررسی تجربی است. اگر بر اثر برخورد شهاب سنگها منقرض شده باشند: ایریدیوم (عنصری که در شهاب سنگها شایع اما در زمین نادر است) در پوستهای از زمین که با رسوبهای ۶۵ میلیون سال پیش متناظر است یافت میشود.
در واقع، کشف ایریدیوم به عنوان شاهدی که تا حدی نظریه انقراض دیناسورها را تایید میکند، تلقی شده است. گرچه این واقعه به وضوح منحصر به فرد است، ولی نتایج قابل مشاهده دیگر بسیاری برای آن وجود دارد و بنابراین انقراض دایناسورها قابل مطالعه علمی است.
زیربخش سازی دادهها در پژوهش
سومین راهکار افزایش تعداد مشاهدات در مطالعه موردی، راهبرد زیربخش سازی دادههاست. با اضافه کردن مشاهدات جدید از سطوح تحلیل متفاوت میتوان آزمونهای چندگانهای برای این پیامدها تولید کرد. توجه به سطح تحلیل خُردتر پدیده برای تولید مشاهدات جدید حائز اهمیت است.
به عنوان مثال، در پژوهش درباره سیاست فقرزدایی در هند و بررسی تاثیر ساختار قدرت و نوع حکومت بر فراوانی سیاستهای کاهش فقر بر اساس فرضیههای این پژوهش آمده است: نظامهایی که تعهد ایدئولوژیک روشنی برای کمک به فقرا دارند و از حضور گروههای بالادست در نظام جلوگیری میکنند و ظرفیت سازمانی قوی دارند سیاستهای کارآمدی برای دستیابی به اهداف خود خواهند داشت.
نظامهای فاقد چنین تعهد ایدئولوژیک، دارای پایه طبقاتی گسترده و فاقد استحکام سازمانی در توسعه چنین سیاستهای ناکارآمد هستند هرچند به ظاهر متعهد به آن باشند. در این پژوهش انتخاب سه ایالت هند بر مبنای میزان فراوانی سیاستهای ضد فقر: میزان بالا، کم و متوسط اما این نمونه برای نتیجه گیری وی کفاین نمیکرد.
افزایش تعداد مشاهدات در پژوهش
در پژوهش سیاست فقرزدایی در هند، پژوهشگر دو گونه اقدام برای افزایش تعداد مشاهدات در پژوهش انجام داد:
۱- زیربخش سازی: به مشاهده سطح زیرین سه ایالت هندی پرداخت و فرضیه خود را در سطح شوراهای محلی (شورای دولت محلی در سطح منطقه، محل و روستا) که زیربخش ایالتها هستند به کار گرفت.
تفاوت قابل توجه بین این شوراها از نظر تعهدات رهبران سیاسی برای کاهش فقر و ساختار دولت محلی بنابراین امکان سنجش تاثیر این متغیر بر نتایج سیاستی وجود داشت.
۲- توجه به برخی کشورهای خارجی که از نظر متغیر توضیحی با تحقیق مزبور سازگار بودند: شیلی : فاقد حزب سیاسی سازمان یافته و زیمباوه.
یا به طور مثال پژوهش وربا و همکاران دربارهٔ زن، چرایی تفاوت بین آمریکاییهای آفریقایی تبار و آمریکای لاتین از نظر مهارتهای مدنی، مشارکت سیاسی و مدنی بیشتر آمریکاییهای لاتین مشاهده بود.
فرضیه وربا این بود که تفاوت ساختاری کلیسای کاتولیک و پروتستان علت این تفاوت است. کلیسای کاتولیک آمریکاییهای آفریقایی تبار ساختاری سلسله مراتبی و غیر دموکراتیک دارد. کلیسای پروتستان آمریکاییهای لاتین ساختار دموکراتیک دارد.
در بخش زیر بخش سازی: همین تفاوت میان زیربخشهای کلیسای پروتستان که از نظر ساختاری تفاوت دارد، دیده میشود. مشاهدات درآن تحقیق نشان داد پیروان کلیسای اسقفی(پروتستان) مثل پیروان کلیسای کاتولیک که مراتبی هستند، مهارت مدنی کمتری دارند.
وقوع مغالطه بومشناسی در پژوهش
مغالطه بومشناسی در پژوهش بدین معناست که جمع آوری نتایج قابل مشاهده از هر منبع و از هر سطح تجمیعی غیر از آنچه نظریه برای آن طراحی شده است ضرورت و احتیاط، پیامدها باید با نظریه مرتبط باشند، به عنوان مثال اگر درباره سیاست هستهای با سیاست تعرفهای کشوری تحقیق میکنیم نمیتوانیم آن را زیر بخش سازی کرد چون اینگونه سیاست در اختیار دولت مرکزی است نه دولتهای ایالتی یا محلی. البته همیشه زیربخش سازی ممکن نیست؛ مثل سیاست هستهای یا تعرفهای
شاخصهای نیابتی در پژوهش
چهارمین راهکار افزایش تعداد مشاهدات در پژوهشهای علمی هم استفاده از شاخصهای نیابتی است. شاخص نیابتی متغیری است که به جای متغیر وابستهای که اندازه گیری آن دشوار است استفاده می شود. با فرض درست بودن نظریه یا فرض خود، انتظار داریم متغیرهای توضیحی ما بر چه چیزهای دیگری غیر از متغیر وابسته فعلی تاثیر بگذارد؟
با این روش ممکن است شاخصهای بدیلی از متغیر وابسته دست یابیم. در مثال سیاست هستهای، تهدید شدید به جنگ هستهای را شاخص بدیلی از متغیر وابسته میگیریم.
فرضیه: وجود سلاح هستهای در دو طرف از وقوع جنگ تمام عیار جلوگیری کرده است.
حالت جدید فرضیه: وجود سلاح هستهای در دو طرف از تهدید به جنگ تمام عیار درگیری کرده است.
فرضیه نخست قابل مشاهده و ابطال نیست چون در طول تاریخ رخ نداده است.
در این شرایط، میتوان از شاخص جایگزین استفاده کرد.
روش ردیابی فرایند در پژوهش
این رویکرد اخیر با روش ردیابی فرآیند مرتبط است همان فرآیندی که در سطح ملی دخیل است و در سطح فروملی و فردی نیز تبعاتی دارد. فرآیند شروع جنگ تمام عیار هستهای همان فرآیند تهدید شدید به جنگ است یا حداقل می توان گفت نزدیک به هم هستند. به جای تمرکز بر محصول نهایی، به مسیر رخداد آن توجه میکنیم تا تعداد مشاهدها زیادتر شود.
مثال شاخص نیابتی در پژوهش
مطالعهی وینر (۱۹۹۱) درباره آموزش و سیاستهای کار کودکان در هند، تحقیقاتی که تبیین فرهنگی از پدیدههای سیاسی ارائه میکنند بر فرضیههایی در سطح فردی تکیه میکنند.
در چنین تحقیقی دسترسی ما به آمار و اطلاعات محدود است و ممکن است قادر به مقایسه در طول زمان نباشیم. یک راه، مقایسهٔ هند با سایر کشورهای دارای نظام آموزشی پیشرفته است یا مقایسه ایالتهای مختلف هند.
یک راه دیگر، مصاحبه با افراد دخیل در سیاستگذاری است. این فرضیه درباره فرهنگ و سیاست هندی فرضیههایی درباره ارزشها و مواضع سیاسی افراد مطرح میکند. وینر از مجموعهای از راهبردهای فوق استفاده کرده است.
تمرکز بر نتیجه نهایی مشاهدات بسیاری محدودی در اختیار پژوهشگر میگذارند که برای حل مشکل سوگیری متغیر حذف شده یا عدم تعیین کافی نیست. محقق با بررسی مشاهدات متعدد درباره رفتارها یا دیدگاههای فردی ممکن است بتواند ارزیابی کند که کدام ساز و کار علّی فعال است.
جمعبندی | افزایش مشاهدات در پژوهش
در جمعبندی بحث افزایش مشاهدات در پژوهش باید از ضرورت افزایش مشاهده در هر پژوهشی از جمله پژوهش موردی به خاطر علمی سازی بیشتر آن و تقویت اهرم نظریه به معنای یعنی تواناییهای بیشتر برای توزیع سخن گفت.
راهکارهای افزایش تعداد مشاهدات را در موارد زیر میشود تبیین کرد:
- تطبیقی بودن
- ارتقای نظریه تا شامل مشاهدات بیشتری شود.
- در صورت امکان زیربخش سازی شود.
- در صورت امکان استفاده از شاخصهای نیابتی
خبرنگار: مهگل باقریمنش