فرآیند آموزش غیرحضوری در ایران در پاندومی کووید 19 از دید متولیان آموزشی چگونه باید تجزیه و تحلیل شود. فرصتها و تهدیدها در این وجه آموزش کدامند.
به گزارش
عطنا، امر آموزش در کشور ما و احتمالا سایر نقاط دنیا یکی از حوزههایی است که بیشترین اثر را از همهگیری کووید 19 پذیرفته است. چنانچه عموم مشاغل توانستند تحت عنوان رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و پروتکلهای بهداشتی به هر طریقی که بود، چرخه فعالیتهایشان را از سر بگیرند. در این میان آموزش در سطوح مختلف مدرسه و دانشگاه از مسیر فعالیت در شبکههای ارتباط الکترونیکی قدم در مسیر متفاوتی گذاشت؛ به نحوی که تقریباً در یک سال گذشته شکل پیشین آموزش تکرار نشد.
این امر خبر از تاکید سیاستگذاران کلان و البته فشارها و ترس حوزه عمومی از تشدید بیماری از طریق حوزه آموزش میدهد، به نحوی که گویی دانشگاه و مدرسه از نظر تراکم انسانی و احتمال انتقال بیماری بسیار حادتر از سایر مشاغل، تجمعات و حوزههای اجتماعی هستند. به هر حال ورای تناقضهای موجود در برخورد با حوزههای مختلف اجتماعی در این همهگیری توسط مسئولان و حتی مردم، سیاستگذاران آموزشی، متعهد به پیگیری امر آموزش بوده و تلاش کردند با زیرساختهای فنی و فرهنگی موجود مسئله را پیش برند.
علیرغم نقدها و رویکردهای مثبت و منفی موجود به کارنامه آموزش غیرحضوری، در این گزارش به بازبینی این مسئله توسط متولیان آموزشی میپردازیم. چنانچه به نظر نخستین نکته مثبت مسئله آموزش غیرحضوری در این مدت، بحثها و نشستهای متعدد در بازبینی آن بود.
به نظر میرسد با بررسی آثار تولید شده در زمینه نقد آمورش غیرحضوری، بتوان این راه ناگزیر جهانی را بهینهتر پیش برد. همین امر سبب شد در این گزارش به نکات برجسته بحثی که در نشست روز یکشنبه 23 آذر با مدیریت اسماعیل زارعی زوارکی، دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، بپردازیم و ببینیم متولیان و پژوهشگران امر آموزش مساله آموزش حضوری را چگونه دیده و ارزیابی میکنند. در این نشست روی تنوع موجود در امر آموزش غیرحضوری تاکید شد.
اسماعیل زارعی زوارکی با طرح مقدمهای از نحوه مواجهه دولتها با محور دانشگاه ژنو، طرح مسئله کرد و به گفته او قدم گذاشتن در این شیوه نوین آموزشی به پارامترهایی متعددی نیاز دارد. از دید زارعی در تجربه جهان مشاهده میکنیم که مسائل فرهنگی همچون ترغیب به آموزش غیرحضوری و استفاده از آن، دوشادوش مسائل فنی همچون ایجاد و آزمون پلتفرمها، نرمافزارها و آموزش آنها به مردم پیش رفت تا دانشجویان و اساتید بتوانند به ادامه پارهای از فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و ارائه خدمات تخصصی به جامعه ادامه دهند.
حسن رشیدی، دانشیار دانشکده آمار، ریاضی و رایانه دانشگاه علامه طباطبایی به بازبینی آموزش غیرحضوری میان دانشجویان و اساتید دانشگاه علامه طباطبایی پرداخت. این استاد دانشگاه با ارجاع به یک پژوهش جدید انجام شده در دانشگاه علامه طباطبایی در این خصوص از تلاش نسبتا قابل توجه اساتید برای برگزاری کلاسها و تکنیکهای متنوع در کاربردی و اثرپذیر کردن محتوای آموزشی گذشته خبر داد. البته نتایج این پژوهش گواه این است که ارائه محتوای آموزش حضوری از طریق آموزش غیرحضوری زحمات زیادی را برای اساتید ایجاد کرد. علاوه بر آن، شیوههای ارزیابی دانشجویان با محور غیرحضوری شیوه ارزیابی پیشین بوده و علیرغم تکنیکهای جدید طرح سوال و ارزیابی، نگرانیها و چالشهایی را پیشروی استادان و دانشجویان ایجاد کرده است. به در پژوهش مزبور به دلیل مواجهه یکباره سیستم آموزشی کشور با این شیوه نوین آموزشی، ارزیابی کلی دانشجویان و اساتید متوسط رو به پایین بود، بدین معنا که تلاشهای زیادی صورت گرفت اما رضایت کافی به دست نیامد.
زهرا جامه بزرگ، استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی به وجه کیفیتر این بحث و گفتوگو پرداخت؛ به شکلی که با تشریح انواع آموزش حضوری، غیرحضوری و تلفیقی در دنیا به بسترهای فنی آن اشاره کرد و نشان داد چگونه زیرساختهای فنی وب در حال گسترش است. از دید او میتوان انتظار داشت که در نسلهای جدید وب و ارتباط انسان ماشین آموزش غیرحضوری به اثرگذاری آموزش حضوری نزدیک شود. این استاد دانشگاه نشان داد برای اثرگذاری مورد نظر باید عوامل فنی و فرهنگی در همگرایی و هماهنگی با هم باشند تا آموزش عالی بتواند به طور موثر پاسخگوی نیازهای اجتماعی باشد.
جامه بزرگ در مورد تجربه دانشگاه علامه طباطبایی به تلاشهای صورت گرفته اما ناکافی دانشگاه اشاره کردند. وی البته روی ضعفهای زیرساختی و فنی و البته زیرساختهای فرهنگی مربوط به منابع انسانی بهرهبردار از آموزش غیر حضوری نیز تاکید کرد. به گفته او جامعه هدف این نوع آموزش بنا به دلایل متعدد مادی و غیرمادی آمادگی هضم و به کارگیری آن را نداشت. زیرساختهای مادی اشاره به نبود امکانات فنی از اینترنت مناسب تا کامپیوتر و اتاق مناسب برای دانشجو برای حضور برخط است. دلایل غیرمادی نیز شامل عدم آمادگی اساتید با تجربه برای استفاده از فضای مجازی تا عدم وجود درک مناسب برای استفاده از وسایل الکترونیکی برای آموزش است.
الزامات در آموزش مجازی
در ادامه مشروح سخنان زهرا جامهبزرگ، استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی آمده است:
دانشگاه را از لحاظ نحوهی حضور میتوان به سه طیف تقسیم کرد؛ دانشگاههای حضوری،غیرحضوری و تلفیقی. اگر ما فقط مسئله حضور را نسبت دهیم به فرآیند تدریس و یادگیری شاید خیلی قابلیت کاربرد نداشته باشد،و اگر بخواهیم از این موضوع یک تعریف مناسب داشته باشیم بهتراست که سطوح حضور را مجموعهای از سطوح شناختی، اجتماعی و تدریس در نظر بگیریم.
بحث حضور شناختی و اجتماعی به حضور دانشجو و اینکه چقدر خودش را متعلق به گروه بداند بازمیگردد، حضور تدریس به سیستم دانشگاهی و معلم که بتواند این مسیر هدایتگری را ایجاد کند. تکنولوژیهای جدید توانستهاند که این حضور اجتماعی را برای افراد در شرایطی که افراد حضور فیزیکی ندارند، ملموس کنند بتوانند بهتر حضور پیدا کنند.
با توجه به شرایطی که وب ایجاد کرده و انسانها وب و اینترنت را جزو ملزومات زندگی خود بهشمار میآورند، یادگیری هم به همین شکل است. یعنی شرایطی را ایجاد کردهاند که افراد برای یادگیری به سمت اینترنت بیایند و از فضاهای مجازی و تکنولوژیهای مبتنی بر آن بیشتر استفاده کنند. وب اول وبی بود که فقط قابلیت خواندن داشت و فقط میشد مطالبی را دانلود کرد، اما وب دوم که الان ما از آن استفاده میکنیم قابلیت آپلودکردن، خواندن، اشتراک و شناسایی تگها به صورت معناداری وجود دارد، اما آنچه در وب سه اتفاق میافتد فهم درکهاست و هوشمندی. حتی در بعد سختافزاری هم اتفاقات جالبی افتاده است که یعنی از سمت تاچ و لمس کردن به سمت کلیک و بعد به سمت پاسخ به حرکات بدن تمایل پیدا میکند.
ما میتوانیم از این قابلیتها در یادگیری مثل اشتراکگذاری، صوت،فیلم، ارتباط کلامی، محیط شخصی شده، ارتباط متنی، ارتباط با محیط و بحث مهم تجسمسازی استفاده کنیم. با توجه به روند پیشرفت و تکنولوژیهایی که تا الان وجود دارد، اتفاقاتی در روند تغییر یادگیری در سطح جهان رُخ داده است. نخستین بستری که ما توانستیم برای آموزش مجازی استفاده کنیم، lms ها بودند و به همین ترتیب شبکههای اجتماعی و...و ما شاهد این تحول در جهان هستیم.
ما در ایران اکنون از lms ها استفاده میکنیم، نمونههای مختلفی دارند؛ بعضی از آنها رایگان و برای بعضی از آنها باید هزینه پرداخت شود، هرچه ما بتوانیم بیشتر هزینه کنیم، برای lms ها امنیت و تعامل آن بیشتر خواهد بود. و نمونههایی از lms های مختلف را مثال زدند. حال اگر بخواهیم سیستم آموزش مجازی را در دانشگاه راهاندازی کنیم، نیاز به برخی از مولفهها داریم که این مولفهها به ما کمک میکند بتوانیم با موفقیت بیشتر آن سیستم یادگیری الکترونیکی را در دانشگاه یا یک موسسهی آموزشی راهاندازی کنیم.
مهمترین زیرساختی که هر موسسه برای راهاندازی یک سیستم یادگیری الکترونیک به آن نیاز دارد، بحث زیرساخت فرهنگی و ارزشی سیستم دیجیتال و یادگیری است، تمام پرسنل اعضای سیستمها باید این نظام فرهنگی و ارزشی سیستم را درک کنند و به آن اعتقاد داشته باشند و از آن حمایت کنند.
مهمترین بحث دیگری که در راهاندازی نظام یادگیری مبتنی بر وب مطرح است، بحث زیرساخت رهبری است، سیستمی که مبتنی بر یک رهبری خلاق، یک رهبری نوآور باشد، آن سیستم میتواند یک آموزش مجازی هدایتشده و قابل تحول و توسعه یافته را در خودش جذب و حل کند و دائم درحال توسعه باشد وگرنه اگر یک سیستم محافظهکار پیر و فرتوت باشد، به هیچ وجه نمیتواند رهبری مناسب برای یک سیستم یادگیری الکترونیک باشد و به تدریج یادگیری الکترونیک در دل آن سیستم از بین میرود. بنابراین مهمترین چیزی که ما داریم این است که ما بتوانیم یک سیستمی و شرایطی را ایجاد کنیم یادگیری الکترونیکی بتواند به قوت خودش برسد.
در خصوص شرایط دانشگاه علامه طباطبایی در مواجه با بیماری کووید19 باید گفت: دانشگاه علامه در ابتدا در بعد زیرساختی هیچگونه برنامهریزی برای آن نداشت، حتی یک زیرساخت فنی مناسب هم وجود نداشت، چه برسد به اینکه بخواهیم زیرساخت فرهنگی را آماده سازی کنیم. چالشی که ما الان با آن مواجه هستیم این است که ما از آموزش مجازی در این دوران برای مقابله با بیماری کرونا استفاده کردیم، درحالیکه هیچ آمادگی برای آن نداشتیم.
با توجه به اینکه ما در دانشگاه علامه نتوانستیم زیرساخت مناسبی برای آن تهیه کنیم، چالشهایی با آن مواجه شدیم که عبارت است از: روزانه در دانشگاه علامه حدود 800 تا850 کلاس برگزار میشود و روزانه حدود 12 هزار تا 14 هزار کاربر در سامانه هستند که این میانگین افرادی که همزمان با هم آنلاین میشوند، حدود سه هزار و پانصد نفر هست.
یکی از مهمترین چالشهایی که ما با آن مواجه هستیم بحث زیرساخت اینترنتی کشور هست، آشنا نبودن اساتید و دانشجویان با آموزش مجازی از دیگر چالشهایی است که با آن مواجه هستیم. از دید آموزش سنتی که در افراد وجود دارد و فکر میکنند که باید آنرا ادامه دهند و بعد از کرونا دوباره به همان مسیر قبل بازگردند. کمبود نیرو،نبود برنامهی دراز مدت و مدون،عدم آموزشهای لازم برای اساتید و دانشجویان و سواد اطلاعاتی اساتید از چالشهایی است که آموزش مجازی دانشگاه علامه طباطبایی با آن مواجه است.
از دیگر مسائل خیلی مهمی که در دانشگاه ما انجام نمیشود بحث برنامه ریزی راهبردی است، درحالیکه با توجه به ظرفیتهایی که دانشگاه علامه طباطبایی دارد، حتما باید این برنامهریزی و آیندهنگری انجام شود و ما باید تلاشمان را کنیم که به سمت تکنولوژیهای پردازش ابری حرکت کنیم.
یونسکو و آموزش مجازی
عبدالرسول عمادی، رئیس مرکز سنجش و سرپرست آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش نیز به موضوع یونسکو و آموزش مجازی پرداخت که مشروح این سخنان در پی میآید:
آموزش مجازی در چهار سطح با توجه به نگاه یونسکو قابل بررسی است: 1.فنی 2.محتوا 3.آموزشی 4. ارزشیابی. اما قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم باید قبل از آن یک مسئلهی مهم دیگر را هم مطرح کنم و آن هم شعاری است که یونسکو برای آموزش در دورهی کووید19مطرح کرده و بحث ائتلاف جهانی آموزش است. امروزه جمیع مسئولان آموزش به این نتیجه رسیدهاند که باید روی آموزش سرمایهگذاری شود و در این دوران باید سرمایهگذاری روی آموزش مجازی از راهدور انجام شود.
در این خصوص دو موضوع مطرح میشود، یکی از آنها این است که وقتی به این موضوع به طور جدی پرداخته شود، اختلالات ناگهانی ناشی از کووید19 را کاهش میدهد و دوم آنکه، تمام متخصصین حوزهی آموزش و آحاد جامعه به دنبال رویکردهایی با توسعهی نظامهای آموزشی که هم در دسترس و هم انعطافپذیر باشد، هستند. به هرحال کووید19 کاری کرده است که ما برای آموزش تحت هر شرایطی آمادگی کافی داشته باشیم.مطمئنا این توان بالقوه شکوفا شده است و بحث خیلی مهمی که باید مطرح شود در دوران کرونا، عدالت آموزشی هست، و ما سعی میکنیم شرایطی را فراهم کنیم که عدالت آموزشی برقرار شود. با توجه به تنوع مقاطع تحصیلی، برنامهریزی اندکی مشکل شده و در وزارتخانههای مختلف در تلاشاند که کارهایی را در این زمینه انجام دهند.
بیماری کرونا فشارهای زیادی را بر اقشار مختلف جامعه تحمیل کرده است که یکی از آنها آموزش است، فشار آموزش بیشتر بر دوش خانوادهها تحمیل شده است و باید علاوه بر اینکه آموزشهایی به اساتید و دانشآموزان و دانشجویان میدهیم برای استفاده از آموزش مجازی،باید آموزشهایی را هم به خانوادهها در این زمینه دهیم. یکی از دانشگاههایی که از قبل آموزش مجازی را داشته است و اکنون نیز با موفقیت بسیار بالایی با این مسئله مواجه شده است، دانشگاه شهید رجایی است.
سه گروه هستند که در آموزش مجازی نقش بسیار مهمی دارند: دسته اول دانشگاهها هستند که نقش کلیدی ایفا میکنند سپس شرکتهای خصوصی هستند که شرکتهای خصوصی با توجه به رقابتهایی که باهم دارند توانستهاند گامهای وسیعتری را بردارند اما با رقابتی کردن دانشگاهها و تبادل تجاربی که میتواند در دانشگاه اتفاق بیافتد این یادگیری در دانشگاه به نحو مطلوبتری جلو برود،از همه مهمتر سواد دیجیتالی برای آحاد جامعه و شهروندان هست. با توجه به مسئولیت سنگینی که بر دوش خانوادهها افتاده، آموزش سواد دیجیتالی بسیار مطرح است. یکی دیگر از مباحث مهم تبدیل آموزش سنتی به آموزش الکترونیکی از حیث فرهنگی است. در واقع ما برای اینکه به عدالت آموزشی برسیم، بهترین گام، فضاسازی در این حوزه است.
از آنجا که دانشگاه شهید رجایی یک دانشگاهی است که ماموریت محور و یک دانشگاه فنی است، این دانشگاه (در تفکیک با دانشگاه فرهنگیان) دانشگاهی است که به تربیت دبیران فنی مثل رشتههایی چون مهندسی مکانیک برق میپردازد. بنابراین با رسالتی که این دانشگاه دارد دروس عملی بسیار زیادی را باید دانشجویان بگذرانند و از زمانی که من با این دانشگاه آشنا شدهام متوجه شدهام که پتانسیلهای بسیار بالایی در این دانشگاه وجود دارد که از جمله میتوان به کارگاههای بسیار تخصصی در این دانشگاه اشاره کرد.
در بحث آموزش در دوران کرونا ما باید به چهار مسئله عام دسترسی داشته باشیم؛ دسترسی به گزینههای آموزش از راهدور، دسترسی به محتوای برخط که بایستی از قبل برنامهریزی شده باشد، آمادگی آموزشی مدرسان، آمادگی برای ارزیابی و آزمون میزان یادگیری دانش آموزان باید به طور جدی پیگیری شود.
در بعد فنی باید به طور جدی پاسخ فوری برای شناسایی بهترین نوع ترکیب فناوری را در این دوره ارائه کرد. پشتیبانی فنی باید بیشتر بر پشتیبانی روانی،اجتماعی متمرکز باشد، چون نگرانیهای اجتماعی و روانی برای فراگیران و خانوادههایشان ایجاد شده است. نگاه این است که باید از تمام ظرفیتهای موجود برای آمادگی فنی استفاده کنیم و این آمادگی فنی در دانشگاه شهید رجایی این آمادگی از قبل وجود داشته است؛ به طوریکه تمامی همایشها و جشنوارهها مثل جشنوارهی خوارزمی در دوران کرونا برگزار شد.
و اگر در بخش محتوا هم بخواهم بررسی کنم در بخش محتوا هم باید تولید و هم مدیریت در نظر گرفته شود، در غیر اینصورت کار ناقص خواهد بود. در دانشگاه شهید رجایی امکانات ضبط و تولید محتوای بسیار پیشرفتهای وجود دارد و از گذشته سرمایهگذاریهای بسیار زیادی انجام شده و این دانشگاه برای جلوگیری از مشکلات احتمالی پیشرفتهترین دورههای تولید محتوا را برای اساتید برگزار کرده است. در آموزش باید یادگیری مشارکتی و آموزش مسئله محور مدنظر باشد، اساتید باید این حس حضور را در دانشجویان ایجاد کنند.
در پایان چند راهکار برای بهبود آموزش مجازی میتوان ارایه کرد:
- ما باید اهداف آموزش الکترونیکی را به طور جدی یکبار دیگر مرور بکنیم.
- الزامات آموزش الکترونیکی را مدیران و مسئولین دانشگاهها باید از نگاه فنی و همچنین ابعاد دیگر مرور و ارزیابی کنند که آیا به اهدافی که از پیش تعیین شده بود در مدت این یک سال رسیدهاند؟
- سیاستهای کلان آموزش مجازی باید به طور جدی تحت بررسی قرار بگیرد. اگر بخواهیم در این زمینه خودسرانه عمل کنیم، احتمالاً به بیراهه میرویم.
- آییننامههای مرتبط با آموزش مجازی را باید دانشگاهها برای خود تصویب کنند. آییننامههای وزارتی و دانشگاهی باید به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد.
- برنامههای آموزشی که الان درحال اجراست، باید به طور جدی مورد ارزشیابی قرار گیرند.
- موسساتی که تازهکار هستند هم باید در نظرگرفته و به آنها کمک شود.
- دانشگاههای پیشرو و موفق در این زمینه باید الگوبرداری و از تجاربشان استفاده شود.
- بسترسازی مناسب با آموزش آنلاین و همچنین بودجهی لازم برای آن باید در نظر گرفته شود.
مسایل آموزشی در آموزش و پرورش
مهدی واحدی، استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در ادامه بحث به مسائل آموزشی در آموزش و پرورش پرداخت. در بررسی این استاد با ارجاع به یکی از پژوهشهای خود، مجموعه اقدامات انجام شده در خصوص آموزش غیرحضوری در سطح متوسطی ارزیابی شده است. به گفته واحدی فاصله قابل ملاحظهای میان وضعیت موجود و حالت بهینه وجود دارد.
از نکات برجسته پژوهش واحدی، عدم اثرگذاری آموزش غیرحضوری روی کودکان و نوجوانان بود؛ به طوریکه گویی فضای خانه و فضای مدرسه و همچنین نحوه آموزش از طریق صفحه کامپیوتر و تلویزیون به نسبت حضور فیزیکی معلم توجه متفاوت و یادگیری متفاوتی را رقم زده است.
علاوه بر آن، چالشهای روحی قابل ملاحظهای متوجه کودکان و نوجوانان به سبب دوری از ارتباطهای واقعی و انسانی قبلی و همچنین بار سنگین فراهم کردن فضا برای خانواده آنها قابل مشاهده است. امری که اصطکاک قابل ملاحظهای را برای مردم کشورمان که همگی دسترسی به اینترنت و تجهیزات گرانقیمت فناورانه ندارند و یا چند فرزند محتاج به آموزش غیرحضوری دارند، ایجاد کرده است.
به عبارتی حوزه عمومی که طیف وسیعی از اقشار اجتماعی را دربر میگیرد آمادگی تحمیل این شیوه آموزشی یکدست را بر کل پیکرهاش نداشت و ندارد. این پژوهشگر، آماری از سوی مسئولان سامانه شاد منتشر کرد که دال بر موفقیت آن داشت که از دید حاضران در این نشست محل تأمل میآمد و احتمالا از سوی حوزه عمومی تایید نشود.
آسیبهای کودکان در آموزش مجازی
در ادامه مشروح سخنان مهدی واحدی، استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص تجربه آموزش مجازی آموزش و پرورش در دوران کرونا در پی آمده است:
این نوع از آموزشی که ما الان به آن میپردازیم در صدوپنجاه سال اخیر بی سابقه بوده و یک نمونهی کوچک تر از آن را در دوران جنگ جهانی دوم را نظامهای آموزشی تجربه کردهاند که به این گستردگی نبوده است.
البته این نوع از آموزش تبعات قابل توجهی را بر خانوادهها و دانش آموزان تحمیل کرده است. پژوهشها نشان میدهد که سیستم آموزش از راه دور نتوانسته کیفیت لازم را ساماندهی کند و با اتلاف جدی آموختههای دانش آموزان مواجهایم که حتی برخی پژوهشها بالای پنجاه درصد اتلاف را نشان میدهد که این خیلی نگران کننده است، خصوصا در کودکان در بحث خودراهبری و خودمدیریتی در یادگیری مهارتها نسبت به دانشجویان آسیب بیشتری ببینند.
کودکان آسیبپذیر چه به لحاظ ذهنی چه از لحاظ طبقهی اقتصادی و مسائل روانی مشکلاتشان تشدید شده حتی کودکان نرمال ما هم نگرانیهایی که در جهت سلامت آنها وجود دارد. گزارشهایی از خشونتهای خانوادگی نسب به کودکان که افزایش یافته است وجود دارد، یکجانشینی، خانهنشینی تحرک کم و مشکلات اضافه وزن را برای کودکان ایجاد کرده،مسائل جدی مربوط به اینترنت،در زمینهی تربیت کودکان به طور جدی مطرح شده است.بسیاری از گزارههای تجویزی متخصصان تربیت و حوزهی رسانهای امروزه با توجه به شرایط کارایی ندارد.
چهار وضعیت را برای مدارس در این شرایط میتوانیم متصور باشیم که این چهار حالت متاثر از دو منبع است که عبارت از آمادگی مدارس و میزان شیوع ویروس کووید 19 هست. یعنی هرچقدر آمادگیها بیشتر باشد و هرچقدر کنترل انتشار موفقیتآمیزتر شده باشد طبیعتاً شکل آموزش به سمت مدلهای حضوری و تلفیقی خواهد رفت تا صرفاً آموزش مجازی. این چهار حالت هم عبارت است از آموزش کاملاً حضوری، آموزش مجازی، ترکیبی برابر، ترکیبی با غلبهی آموزش حضوری.
اگر بخواهیم معیارهای استانداردی را برای آمادگی یا حتی ارزشیابی نظامهای آموزشی دنیا بیان کنیم، طبیعتا باید به منابع رسمی و معتبر مراجعه کنیم. سازمان همکاری اقتصادی مجموعهای از شاخصها را بیان کرده از جمله: آیا فضا مناسب برای آموزش آنلاین هست یا خیر؟ آیا دانشآموزان به ابزارهای لازم آموزش مجازی دسترسی دارند؟ آیا اینترنت دردسترس هست؟ آیا مکان مناسب برای اینکه آنها در کلاسها حضورداشته باشند، هست؟ در حوزهی معلمان به شاخص توانمندی فنی و حرفهای معلمان توجه شده یا نه؟ و اینکه مشوقهایی وجود داشته باشد که بتوانند طرح درسهای مناسب آموزش آنلاین را طراحی کنند.
اگر بخواهیم وضعیت ایران را در شاخصهای ذکرشده در آموزش و پرورش برآورد کنیم (اگر نرم افزار شاد را کنار بگذاریم) در آمارهایی که گزارش میشود در خیلی از شاخصها آمارها، آمارهای ضدونقیضی است. مثلاً اگر کسی از حوزهی ارتباطات نتیجهای را ارائه دهد داعیهی دسترسی صددرصدی را داده، اما وقتی نهادهای کاربر آماری را ارائه دهد، آمارهای ضعیفی است. درمجموع ایران قبل از شروع بیماری کرونا مثل بسیاری از کشورهای درحال توسعه آمادگی چندانی را برای آموزش از راه دور نداشت.
البته در ایران دسترسی 90 درصدی به اینترنت و دسترسی 60 تا 70 درصدی به ابزارهای الکترونیکی هست، ولی متاسفانه آمادگی معلمان به لحاظ فنی 30 تا 40 درصد بیشتر نیست. اکثر معلمان ما آمادگی لازم برای ورود به آموزش مجازی را ندارند. ما پس از پایان این همهگیری مجبور هستیم که آموزشهای ترکیبی را دنبال کنیم.
طبیعتا مدارس باید این زیرساختها را داشته باشند و الان بار همهی این وظائف بر دوش معلمان خانوادهها و دانشآموزان است و مدارس نقش چندانی را در این شرایط ندارند.اگر نیاز بود که معلمان در مدارس حضور یابند و از کامپیوتر و سیستمهای مدرسه استفاده کنند، 90 درصد مدارس این قابلیت را ندارند.
درباره اقداماتی که آموزش و پرورش در دوران کرونا برای آموزش مجازی انجام داده است، باید گفت، نخستین اقدام به لحاظ سایبری و پیش از سایر اقدامات، برنامههای آموزش از تلویزیون بود و سپس با فاصلهی کوتاه یک تا دوماهه شبکهی اجتماعی شاد راهاندازی شد و البته شبکه ملی رشد هم به صورت بی صدا و غیرمحسوس فعالیت خودش را آغاز کرد که البته الان نسخهی جدیدش تا حدی غیرقابل دسترس است.
در برنامههای تلویزیونی روزانه حدود چهل برنامهی تدریس در شبکهی آموزش و شبکهی قرآن درحال پخش است. البته این رویه بهتر است که ادامه پیدا کند زیرا خیلی از دانشآموزان دسترسی به وسایل الکترونیکی برای استفاده از شبکهی شاد را ندارند اما تلویزیون دارند و میتوانند از آن استفاده کنند. با توجه به اینکه از معلمانی توانمند استفاده میشود، این برنامهها تا حدی میتواند کمک کند، اما راهاندازی شاد به عنوان اصلیترین فعالیت آموزش و پرورش در دو مقطع در مقطع سال تحصیلی گذشته تا خرداد امسال و از شروع سال تحصیلی جدید تا آذر قابل قضاوت و ارزیابی است.
آمارها نشان میدهد که (این آمار متعلق به 10روز پیش است) تعداد زیادی از دانش آموزان و معلمان و مدیران در این شبکه حاضر هستند و 80 درصد از آموزش مجازی متعلق به برنامهی شاد و 20 درصد متعلق به فضاهای دیگر است.
مسئولان ما معتقدند برنامهی شاد احراز هویت دانش آموزان را انجام میدهد، بینامی و بینشانی در آن نیست. حضور و غیاب در آن به صورت هوشمند انجام میشود، آموزش به صورت تعاملی و تصویری برقرار میشود و معلمها به صورت برخط میتوانند به اجرای تکالیف درسی نظارت داشته باشند.آزمونها در بستر فضای مجازی انجام میشود و معلمان میتوانند بر آن نظارت داشته باشند. نسخهای که اکنون از نرم افزار موجود هست، سرعت بیشتر و امکان بارگذاری اطلاعات بیشتری را دارد. اما مسئول این شبکه مدعی است که به صورت همزمان 400 هزار کلاس به صورت همزمان در این سامانه درحال برگزاری است و بزرگترین فضای آموزش مجازی کشور هست. استاندارد واحدی برای محتوای موجود در شاد وجود دارد، فعالیتهای فوقبرنامه درون شاد انجام میشود، امکان تبادل تجربه و پیامهای تصویری دوطرفه وجود دارد، اینترنت شاد هم رایگان است.
اما شبکهی دیگری هم که وجود دارد، شبکهی رشد است. شبکهی رشد یک شبکهی قدیمی و با سابقهی زیادی است و فراز و فرودهای زیادی هم دارد. مسئول برنامهی شاد گفته است که به زودی اتفاق خوی در برنامه ی رشد خواهد افتاد و کتابها به صورت خودآموز در اختیار دانش آموزان قرار خواهد گرفت؛ بدین معنا که با توجه به امکاناتی که به شاد اضافه میشود، هر درسی تدریس خودش را خواهد داشت. همچنین امکان یادداشتگذاری، هایپرلینک و برخی از دیگر امکانات روی برنامهی رشد وجود دارد.
با توجه به اطلاعاتی که در دست داریم، البته نقدهایی در این مدت نسبت به آموزش مجازی آموزش و پرورش وجود دارد که ضعف زیرساختی طبیعتاً نخستین نقدی است که در این زمینه وجود دارد، مثل اینترنت مشکلات شبکهی شاد. پیشنهادی که برای رفع این مشکل وجود دارد این است که آموزشوپرورش بودجههایی را باید تخصیص دهد. 98 درصد از بودجهی آموزش و پرورش صرف حقوق کارمندان آن میشود و 2 درصد باقی مانده برای پژوهش نوسازی و سایر فعالیتها اختصاص داده میشود اما متاسفانه بودجهای برای زیرساختها حتی برای بودجهی سال 1400 هم در نظر گرفته نشده است.
نقد دوم این هست که در این مدتی که گذشت آموزشی به خانوادهها و دانش آموزان داده نشد و در مورد نوع مواجهه و نوع برخورد و مدیریت آموزش در منزل هیچ آموزشی داده نشد. نقد سوم که دردآور است، تصور موقتی و گذرا بودن آموزش مجازی در ذهن مسئولان ماست، درحالیکه بازگشت به دورهی پیش از کرونا یک توهم است. نقد چهارم بر بستر شاد است؛ تاکیدی که بر شاد داشتند با وجود ضعفهای زیادی که شاد داشت. نقد پنجم عدم استاده از تعطیلات تابستان برای بهبود برنامهی شاد، نقد ششم کم توجهی به بعد پرورشی و تربیتی که این بحث در حاشیه است و اصلاً به آن توجه نشده است.
از دید حاضران در این نشست، جلسات برگزار شده به جنبههای متعددی در خصوص آموزش حضوری میپردازد و تلاشهای انجام شده را پررنگ کرده است. به نظر میرسد جامعه سیاستگذار و تصمیمگیر به این بحثها در قالبهای مختلف و البته انتقادیتر نیاز دارد. این گفتوگوها جامعه نخبگانی را به ابعاد مسائلی که در آموزش غیرحضوری با آن مواجه هستیم، آگاه کرده و شرط اساسی در پیشبرد اهداف کلان توسعهای است.
با توجه به اینکه این بحث میان متولیان آموزشی رُخ داد، بدیهی است برخی وجوه مانند نگاه حوزه عمومی و مسائل آنها به خوبی کاویده نشود. علیرغم اشارههایی به حوزه عمومی در بحث هر چهار استاد، ناظران این مباحث امیدوارند در پژوهشها و گفتوگوهای آینده وجوه متنوعتری را در بحثها شاهد باشیم. البته در این گفتوگوها برای ارتباط بیشتر با سیاستگذاران کلان و همچنین حوزه عمومی نیاز به یک زبان مشترک داریم، بدین معنا که جامعه فرهیخته و دانشگاهی با دانش کافی به مسائل حوزه عمومی و البته علم به ضرورتهای سیاسی و اجتماعی میبایست به عنوان یک واسطه فرهنگی و کاربردی، زبانی را برای تسهیل تعاملات داخلی و توسعه فراهم آورد و این گفتوگوها را برای حوزه عمومی و سیاستگذاران کلان شنیدنی و قابل توجه کرد. با تلاشهای متعهدانه این عزیزان امری دور از دسترس نیست.
تنظیمکنندگان: انسیه حیدری، عاطفه عزیزی | تنظیم و ویراستاری: زهرا افشاری