یک پژوهش جدید دانشگاهی نشان میدهد رابطه امید اجتماعی با سبک مصرف فرد از شبکههای اجتماعی در یک حالت عکس قابل بررسی و مطالعه است.
به گزارش خبرنگار
عطنا، پایاننامه جدیدی با موضوع «رابطۀ بین امید اجتماعی دانشجویان و سبک مصرف اینستاگرام آنها» به همت شهرزاد ملکپور، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی روز سوم آبان امسال با موفقیت دفاع شد. استاد راهنمای این پایاننامه دکتر هادی خانیکی، استاد مشاور دکتر نورالدین رضویزاده، و داور پایاننامه دکتر قدسی بیات بود.
محقق در این پایاننامه سبک مصرف اینستاگرام و امید اجتماعی را بر مبنای سنجش برخی شاخصها برآورد کرده است. برای سبک مصرف اینستاگرام 5 مؤلفه «میزان استفاده روزانه»، «سابقه عضویت»، «نحوه استفاده»، «نوع محتوا» و «افرادی که دنبال میکنند»، درنظرگرفته شد. همچنین برای متغیر وابسته که «امید اجتماعی» بود، از 9 مؤلفه ارزیابی از ساختارهای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی اقتصادی، میزان مطلوبیت از نظام، اعتماد عمومی، میزان امید به زندگی شخصی خودشان نیز بهره گرفته شد.
برخی درباره نتایج این تحقق مدعیاند آمارها تمایل به سیاهنمایی دارند. براساس دادههای موجود در این پژوهش سنجههای آماری شاخصهای امیداجتماعی درصد پایینی را نشان میدهد و میزان تک تک مؤلفهها در پایینترین حالت ممکن وجود دارد. همچنین ارزیابیای که دانشجوها از وضعیت اقتصادی کشور در پنج سال آینده را دارند، به شدت ناامیدکننده است. بر مبنای دادههای پژوهش، ارزیابی دانشجویان از فرهنگ، سیاست، پاسخگویی نظام به نیازها، و اعتماد عمومی در جامعه شامل اینکه در جامعه عدالت اقتصادی، اجتماعی، امنیتی چگونه توزیع شده، در سطح پایین است. برآیند دادهها هم نشاندهنده زنگ خطری برای جامعه است.
البته در بخشی از پژوهش به این موضوع پرداخته شده که امیدواری در دانشجوها در سطح مطلوبی قرار دارد؛ یعنی دانشجوها به لحاظ فردی امید به زندگی دارند اما نسبت به ساختارهای جامعه احساس یأس میکنند. در واقع میتوانند زندگی خود را امیدوارانه تصور کنند اما در بعد کلانتر امیدی ندارند.
در پژوهش پیشرو رابطه امید اجتماعی با اینستاگرام معنادار اما با همبستگی منفی و معکوس سنجیده شد؛ بدین معنا که هرچه میزان مصرف دانشجوها از شبکه اینستاگرام بیشتر شود، امید اجتماعی کاهش پیدا میکند. محقق در پی انجام پژوهش به دنبال تأیید این ادعاست که اینستاگرام یک فضای عمومی را به وجود آورده که نوعی از ناامیدی را به جامعه پمپاژ میکند. البته نمیتوان گفت اینستاگرام فقط ناامیدی را پمپاژ میکند و سیاهنمایی است، چراکه شرایط جامعه امروز ما به خوبی بیانگر این موضوع است.
آن چه را که مردم از زندگی واقعیشان میبینند، در اینستاگرام نشان میدهند. تحقیق در پایان به این نتیجه میرسد که مجموع این تضارب آرا ناامیدی را در اینستاگرام نشان میدهد که در سطح جامعه هم قابل رصد است؛ به طوریکه دانشجویانی که چهار یا پنج سال از اینستاگرام استفاده میکردند، امید اجتماعی آنها کمتر بود؛ «یعنی هرچه از اینستاگرام بیشتر استفاده کنی و سابقه بیشتری در استفاده داشته باشی، نوعی از دنیای مجازی را تجربه میکنی که در آن ناامیدتری!»
در این تحقیق تأکید شده چهار درصد از افرادی که شبکه اجتماعی اینستاگرام نداشتند، امید اجتماعی بالاتری را در سنجههای آماری نشان دادند. بدین معنا که خوشبینی و میزان امید فردی آنها به زندگی بیشتر بود. البته نتایج تحقیق مطلقاً نشان از ناکارآمدبودن اینستاگرام ندارد، بلکه در وجهی دیگر نمایانگر این است که اینستاگرام به مثابه یک دریچه پردهها را کنار میزند؛ به طوریکه هر شخصی اگر از اینستاگرام استفاده نکند، از این پردهها آگاه نمیشود اما کسی که از آن استفاده کند، واقعیتها را بیپرده میبیند.