«بازنگری در سرفصلهای رشتههای دانشگاهی» زخم کهنهی نظام آموزشی کشور است که هر چند وقت یکبار سر باز میکند. دانشجویان همواره از کاربردی نبودن آنچه در دانشگاه میخوانند، میگویند و مدرسان از کهنه شدن سرفصلها و منطبق نبودن با نیازهای جامعه. یکی از رشتههای دانشگاهی که از سالهای پس از انقلاب تغییری نکردهبود و بهتازگی بازنگریهایی در آن صورت گرفتهاست، رشتهی مددکاری اجتماعی است. محمد زاهدی اصل و حمیده عادلیان به این بهانه با عطنا گفتوگو میکنند.
راه پر پیچ و خم بازنگری دروس
محمد زاهدی اصل عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی کسی است که مسئولیت بررسی و بازنگری دروس رشتهی مددکاری را برعهده داشته است، او در گفتوگو با عطنا در این باره میگوید: «بازنگری در رشتهی مددکاری بیش از یک سال زمان برده و درنهایت به تأیید گروه رسیدهاست. افزون بر گروه، در شورای دانشکده، تحصیلات تکمیلی دانشگاه، شورای دانشگاه، گروه تحول ذیربط علوم انسانی ابتدا در وزارت علوم و درنهایت در شورای تحول علوم انسانی به تصویب رسید و به دانشگاهها ابلاغ شد».
زاهدی اصل از سالها پیش از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ در دانشکده مسئولیتهایی داشته و به تغییرات این رشته به خوبی آشناست. او از تاریخ تحولات سرفصلهای درسی میگوید: «برنامه قبلی، برنامهی رشته علوم اجتماعی بود که پیش از انقلاب با شش گرایش طراحی شدهبود و آرام آرام با گذشت زمان رشته خدمات اجتماعی جای خود را به مددکاری اجتماعی داد هر چند که در محتوا تغییر چندانی نکردهبود».
او ادامه میدهد: «برنامهی مجموعهی علوم اجتماعی مصوب ستاد انقلاب فرهنگی پیشین به این صورت بود که ۱۳ رشته به یک رشته تبدیل شدهبود و به این دلیل از همان اوایل انقلاب نیاز به بازنگری اساسی احساس میشد، چرا که با ۱۴۴ واحدی که آن زمان در این رشته تدریس میشد هرگز مددکار اجتماعی تربیت نمیشد. در این سالها یک بار برنامهای مدون برای ایجاد تحول به مسئولان داده شد که چندان با اقبال مواجه نشد».
بازنگریها به تخصصی شدن دروس کمک میکند
به گفتهی زاهدی اصل، پیش از انقلاب در رشتهی مددکاری ۳۴ واحد کارورزی داشتیم که اساس حرفهای شدن دانشآموختگان را تشکیل میداد، اما بعد از انقلاب به ۱۲ واحد رسید. در دورهای ما ۱۶ واحد به برنامه اضافه کردیم که چهار واحد آن را به کاروزیها و بقیه را به دروس تخصصی اختصاص دادیم اما باز هم کفایت نمیکرد».
این عضو هیئت علمی با اشاره به این که در این سالها پستی و بلندیهای بسیاری را پشت سر گذاشته تا درنهایت به برنامه کنونی رسیدهاست میگوید: «دانشگاه علامه طباطبایی متولی رشته مددکاری در کشور است و این بازنگری تحولات عمیقی در سرفصل دروس ایجاد کرده که منجر به تخصصیتر شدن آن هم شدهاست».
دروس دانشگاهی باید به تناسب تغییرات جامعه بهروز شوند
حمیده عادلیان یکی دیگر از اعضای هیئت علمی دانشگاه علامهطباطبایی در رشته مددکاری است. او از دستاندرکاران فرایند بازنگری در رشتهی مددکاری اجتماعی بوده و در این گفتوگو از ضرورتها و چگونگی این تغییرات به عطنا میگوید.
به گفتهی عادلیان تاریخچه این بازنگریها به حدود بیست سال پیش بازمیگردد. قبل از این برنامه که در سال ۱۳۹۵ به تصویب کمیسیون برنامهریزی آموزشی رسید، سال ۱۳۷۲ و پیشتر در سال ۱۳۶۸ این برنامهها بازنگری شدهبود. او معتقد است بدون هیچ بررسی و پژوهشی هم میتوانیم بگوییم که نیاز به تغییر در سرفصلها احساس می شود.
این عضو هیئت علمی با اشاره به این که بازنگری دوره کارشناسی در سال ۱۳۹۵ از طریق کمیسیون برنامهریزی آموزشی وزارتخانه و برنامه دوره کارشناسی ارشد در سال ۱۳۹۷ صورت گرفتهاست، اضافه میکند: «بازنگری دوره دکتری اما هنوز در دست انجام است و به مرحله اجرا نرسیدهاست».
عادلیان درباره ضرورت بازنگری در رشته مددکاری اجتماعی میگوید: «جامعه و دانشگاه دو جزء جدانشدنی هستند. یعنی هنگامی که در جامعه تغییراتی به وجود میآید و در پی آن نیازهایی احساس میشود بنابراین در حیطه تخصصی دانشگاه نیز افراد جدا از جامعه نیستند و آن زمان که احساس شود دروس دانشگاهی پاسخگوی نیازهای جامعه نیستند، زمانی است که بازنگری باید اتفاق بیفتد».
او با اشاره به این که ویژگی رشته مددکاری اجتماعی این است که به نوعی یک رشته بینالمللی است، ادامه میدهد: «این ویژگی به این معناست که بخشی از دروس تخصصی که در این حیطه ارائه میشود کلیت یکسان دارند. برای مثال در بحث توانمندسازی فارغ از این که بخواهد در ایران تدریس شود یا کشور دیگری، شاخصهای یکسانی وجود دارد مانند تابآوری که همهجا تعریف مشخصی دارد و این ویژگی ایجاب میکند که ما به استانداردهای آموزش بینالمللی توجه داشتهباشیم. بنابراین بخشی از الزام این بازنگری نیز به این دلیل بود که ما تصمیم داشتیم خود را به استانداردهای بینالمللی نزدیک کنیم. نکته قابلتوجه در این میان اما این است که با وجود این که شاخصها واحد است، شکل به کاربستن و اجرایی کردن آنها متفاوت بوده و نیازمند به بومیسازی و توجه به شرایط اقتصادی اجتماعی هر کشور دارد».
به اعتقاد این استاد دانشگاه، بازنگری در رشتهی مددکاری اجتماعی به قدری دیر انجام شد که استادان در این سالها به صورت غیررسمی، محتوای دروس را تغییر دادهبودند. چرا که حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد محتوای کلاسها به عهدهی خود استادان است. اما با بازنگری، این تغییرات به صورت رسمی اعمال میشود.
کاربردی بودن دروس منجر به اشتغال میشود
عادلیان با ذکر این نکته که تأکید وزارت علوم بر بازنگری بیشتر در سالهای اخیر بیشتر شدهاست، میافزاید: «نزدیک شدن به استانداردهای بینالمللی و بومیسازی دو محوری است که در بازنگری دروس مدنظر ما بودهاست. این دو موضوع به صورت ناخودآگاه ما را به سمت تخصصیشدن نیز سوق داد. نکته دیگر در نسخهی قبلی سرفصلها بیتوجهی به کاربردی بودن دروس بود و دانشجویان فارغالتحصیل و مددکاران نیازهایی داشتند که سرنخ آن نیازها درنهایت در این مشکلات حل میشد. خروجی این نگاه دروس تخصصیای بود با عنوانهای مددکاری پزشکی، مددکاری اجتماعی در آموزش و پرورش، مددکاری اجتماعی صنعتی، مددکاری اجتماعی قضایی و ... . این ماجرا منجر به این شد که ما مددکاری را هم در حوزه کاربردی دنبال کنیم و هم در حوزه تخصصی».
حمیده عادلیان یکی از ضعفهای برنامه قبلی را نداشتن پیوند با حوزه اشتغال جوانان میداند و معتقد است این نکته در دوره کارشناسی ارشد موانع بیشتری را ایجاد میکند، او در این باره میگوید: «در دوره کارشناسی ارشد نیز درخواست ما این بود که گرایشهای مختلف این رشته ایجاد شود، اما وزارت علوم تمایل چندانی به این کار نشان نداد. رویکرد جایگزین ما این بود که مدرک کارشناسی ارشد به صورت کلی دادهشود ولی محتوای دروس به گونهای باشد که دانشجویان بتوانند بر اساس علایق خود حوزههای مختلفی را دنبال کنند و احساس میکنم این دستاورد خوبی است چراکه تا پیش از این تفاوت این گرایشها را تنها در محل کار احساس میکردند. آنچه که در مقطع ارشد بسیار مورد توجه بوده، بازار کار رشتههاست. سعی ما بر این است که اگر در سالی تأکید وزارت بهداشت بر جذب مددکار برای بیمارستانهاست، دانشگاه بر مددکاری سلامت توجه بیشتری داشتهباشد تا از این راه مسیر اشتغال دانشجویان نیز هموارتر شود».
یکی از ایرادات وارده به حوزهی دانشگاهی همواره تناسب نداشتن محتوای آموزشی با مسائل روز جامعه است که اتفاقا در رشتههای علوم انسانی نمود بیشتری دارد. حالا به نظر میآید سر این کلاف سردرگم محتوای دروس به بازنگریهای اساسی در رشتهها پیوند میخورد.