دکتر محمد جواد غلامرضا کاشی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی در صفحه شخصی خود یادداشتی را با عنوان «پایان آبستن است» منتشر کرده است و در آن تاکید کرده که همیشه آغازهای بزرگ به دنبال احساس بن بست رقم می خورد و در این راستا، عنوان می کند که جامعه ما با پشت سر گذاشتن بن بست هایی که این روزها با آن دست و پنجه نرم می کند، آغازهای بزرگ و مهمی را در پیش دارد، آنچه در ادامه می آید، گزیده ای از یادداشت کاشی است که می خوانید:
خدا نکند جنگی در پیش باشد. نه به خاطر ویرانیهای جبران ناپذیر و خطرهای شگرفی که پدیده شوم جنگ به همراه دارد. به خاطر اینکه ما در یک نقطه پربرکت پایان به سر میبریم. در چنین موقعیتهایی نیروی پنهان زندگی به کار میافتد و افقهای تازه میگشاید. ما امروز در چنین نقطهای به سر میبریم. زایشی هست که این بار از پایین و به تدریج در حال ظهور و بروز است. جنگ و حمله یک نیروی خارجی همین چشمه زندگی را میخشکاند.
بسیاری از آغازهای بزرگ تاریخی حاصل احساس بن بست ناشی از یک پایان است. خواست اصل، همه را به بازاندیشی فراخوان کرده است. از نسل اول بگذرید. اما در میان نسلهای دوم و سوم همه جناحها و جریانات فکری و سیاسی در درون و بیرون نظام، با میل به بازاندیشی مواجهید. میل به بازیابی آنچه اصل است، و در تکرار ملالت آور سخنان روزمره از دست رفته، و در معادلات متعارف قدرت آلوده شده است. خواست فراروی از بن بستها با میل به اصل در هم میآمیزد و از یک افق تازه خبر میدهد.
نقطه پایان نقطه ذوب شدن یخهاست. حقایق منجمد شده آب میشوند. دریچههای گشوده دیروز کم کم بسته میشوند اما نیرویی هست که همگان را به گشودن دریچههای تازه فراخوان میکند. صفبندیهای تازه ظهور میکند. در نقطههای پایان، فرهنگ و دین و سیاست و جامعه، آبستن میشوند. آبستن دنیایی تازه. آنچه دورههای پایان را آبستن میکند، شور محصور شده زندگی است. احساس حبس شدن هر کس را به نحوی وسوسه میکند. آنگاه میبینی که در زمین و دیوار و سنگ و چوب، فضاهای تازه گشوده میشود. هر کس از جایی سر بیرون میآورد و از امکان رهایی سخن میگوید.
جنگی در کار باشد یا نباشد، فضای خبری این روزها، همه را مضطرب میکند و مهمتر از آن منفعل. همه منتظر داستانی هستند که هیچ نقشی در آن ندارند. گویی کسانی تقدیری برای آنها رقم زدهاند و همه در انتظار آن تقدیرند. این انتظار توام با انفعال و اضطراب، چشمههای کوچک اما امیدبخش زندگی را میخشکاند. فرصت آغاز را از همه ما خواهد گرفت و نقطه پایان را تداوم خواهد بخشید. جنگ و حتی هراس روزمره از جنگ، پایان را از پایان یافتن نجات میبخشد.