نشست نقد و بررسی کتاب «عقلانیت اخلاق عربی و تاثیر سنت خسروانی» نوشته الجابری با ترجمه سیدمحمد آل مهدی در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
به گزارش عطنا و به نقل از مهر، قاسم پورحسن در ابتدای این نشست گفت: با وجود مقالات و نقدهایی که علیه الجابری نوشته میشود او مهم است و بیش از دیگران به این نکته اشاره کرده که چرا در دنیای اهل سنت منابع شیعه خوانده نمی شود. الجابری برای اولین بار در میان متفکران عرب به حوزه شرق اسلامی التفات پیدا کرد. من چندین نوشته دیده ام که الجابری را درون گفتمان روشنفکری دهه ۸۰ و ۹۰ قرار می دهند و می گویند الجابری یک ژورنالیست است و یک فرد آکادمیک نیست. بنده با این حرف موافق نیستم و اعتقاد دارم که خوانش الجابری از ابن رشد گویای این مسئله است که او یک فرد آکادمیک است.
پورحسن با اشاره به اینکه الجابری یک فلسفه دان و متفکر است، افزود: الجابری مهم است چون دغدغه هایی در باب اسلام و بحران های اسلامی – عربی مطرح کرده و حجم وسیعی از کارهایش به میراث پارسی اختصاص دارد ضمن اینکه او متون اسلامی را هم دقیق و عالی خوانده است. الجابری دغدغه دنیای عربی را هم دارد ولی واژه عربی در اینجا به معنای یک قوم نیست و نباید آن را جدی گرفت. به بیان دیگر مراد الجابری از واژه عرب در نوشته هایش نوعی سنخ تفکر است. وقتی با الجابری مواجه می شویم می بینید که او متون را درست می خواند. وی علوم را در سه نظام عقلی، عملی و زیبایی شناسی دسته بندی می کند و فهم دقیقی از این مسئله دارد که دنیای اسلام زیر سلطه میراث ایرانی است. او هیچ جا مخالفتی با میراث پارسی نمی کند. باید عقلانیت اخلاق عربی الجابری را در این پروژه او قرار دهیم که مطرح کرده آیا ما دستگاه اخلاقی ایجاد کرده ایم یا نه.
این نویسنده و پژوهشگر فلسفه در ادامه به معرفی کتاب الجابری پرداخت و گفت: کتاب عقلانیت اخلاق عربی و تاثیر سنت خسروانی با یک پیش درآمد آغاز میشود و شامل دو بخش است؛ در بخش اول الجابری اخلاق را در میراث عربی می کاود و در بخش دوم به نظام ارزش ها در فرهنگ عربی می پردازد و مطرح می کند که همه اینها به اخلاق خسروانی یا پارسی بر می گردد. با مطالعه این کتاب به نظر می رسد الجابری شیفته اخلاق پارسی شده است.
پورحسن گفت: الجابری در نظام فکری خود سه نظام ترسیم می کند. نظام بیانی و (عربی)، نظام برهانی (ارسطویی) و نظام عرفانی و اعتقاد دارد اگر بخواهیم افق آینده را سامان بدهیم باید بر اساس نظام بیانی که همان فقه شافعی و کلام اشعری است این کار را انجام بدهیم. به عقیده الجابری ما اگر بخواهیم از دستگاه اخلاق عربی حرف بزنیم باید میراث پارسی را عمیق و دقیق بخوانیم.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه سخنانش به نقد نظریات الجابری پرداخت و گفت: پیش از الجابری سه کتاب مهم دیگر درباره نظام اخلاقی حوزه عربی نوشته شده است. کتاب الاخلاق نوشته احمد امین، کتاب الاخلاق عندالغزالی نوشته زکی مبارک و کتاب تاریخ الاخلاق نوشته محمدیوسف موسی. اما بنده کتاب الجابری که در واقع چهارمین اثر درباره اخلاق در سنت عرب است را بیش از بقیه قبول دارم ولی یکی از نقدهایم به او در این کتاب این است که الجابری سهم به استقلالی از حوزه عقلانیت ما بخصوص فارابی و ابن سینا ندارد چون خواه ناخواه در درون نگاهش رسوباتی از فلسفه عربی وجود دارد و علیرغم علاقه مندی اش به فلسفه هنوز نگفته که ما واجد فلسفه اسلامی هستیم. در سخنانش هم فلسفه اسلامی را ذیل واژگانی مثل فلسفه یونانی یا واژگانی غیر از فلسفه اسلامی قرار داده است.
وی ادامه داد: نقد دیگر هم این است که در جدال میان کلام عرفان و برهان، ترجیح الجابری به کلام یعنی دستگاه اشعری است. البته این را هم باید بگویم که ما در ایران فهم درستی از دستگاه اشعری نداریم به طوری که حتی شریعتی هم در یکی از آثارش طرز تفکر اشعری را ضد عقل خوانده است. با این حال برخلاف الجابری من فکر می کنم تفکر اشعری به همراه فقه شافعی نمی تواند راه برون رفت ما برای فهم پدیده دوران مدرن باشد. ما هیچ راهی غیر از عقلانیت برای خواندن پدیده مدرنیته نداریم.
پس از پورحسن، سیدمحمد آل مهدی مترجم کتاب گفت: به گفته الجابری، نقد بارانی است که گلستان اندیشه را بارور می کند، بنابراین امری ضروری است. نقد باید سه کار انجام دهد؛ ۱-تصحیح معرفت ۲- تنوع در تولید اثر و ۳- سهیم شدن در طلب حقیقت. چون چنین نقدهایی از الجابری وجود دارد پس او مهم و مشهور است. بسیاری از دانشجویان الجابری پس از طرح نظریات او نقدهایی بر الجابری وارد کردند و پاسخ الجابری این بود. من جواب نقدهای شما را نمی دهم چون می خواهم اشتباهاتم را اصلاح کنم.
وی افزود: من شیفته تواضع جابری هستم. او دو بار از کاندیدا شدن در جایزه صدام حسین معذرت خواست و نرفت. جایزه شارجه و جایزه قذافی لحقوق الانسان را نگرفت چون برای خودش دارای مبادی و اصولی بود و به آنها پایبند بود. جابری همیشه مطرح است و سالی نیست که درباره او رساله ای در دانشگاهها نوشته نشود.
در پایان علی مرادخانی استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه گفت: فهم من درباره الجابری کمی با فهم آقای پورحسن و آل مهدی متفاوت است. چون من کار الجابری را یک کار کاملا ایدئولوژیک می بینم. الجابری به دنبال یک مقصد است و آن هم اینکه به توسعه و تجدد برسد ولی چاره و مقصر این نرسیدن، دیگران نیستند. مسئله جابری، ایران است و این موضوع مهمی است که ما نمی توانیم به آن توجه نکنیم. او درباره اسلام ایرانی حرف می زند و می گوید چرا آنها مغز را گرفتند و پوست را رها کرده اند. برخلاف نظر آقای پورحسن معتقدم اتفاقا وقتی الجابری از واژه عربی استفاده می کند منظورش یک قوم است. بنابراین اینکه ما مسائل ایران را ذیل عالم عربی قرار دهیم نوعی جفا به هویت ما است. اصلا بعید نیست که کار الجابری صورتی از کار مستشرقان باشد.