عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با بیان دلایل کاهش دینداری دانشجویان گفت: برای تدریس دروس معارف اسلامی و تمام درسهایی که پسوند دینی دارند باید افراد متخصص انتخاب شوند و استاد و دانشجو در کلاس بحث و گفتوگو کنند.
به گزارش عطنا، نشست «دینورزی امروزین جوانان» عصر دوشنبه، ۲ مهرماه در دفتر موسسه رحمان برگزار شد، دکتر محمد خدایاریفرد، عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و دکتر جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی به ارائه دیدگاهها و تحقیقات خود درباره چالش دین در دنیای امروز جوانان ایرانی پرداختند.(گزارش تصویری)
محمد خدایاریفرد در این نشست با ارائه نتایج تحقیقات تیم خود درباره دینداری جوانان در محیطهای دانشگاهی طی سالهای اخیر گفت: تمام اسناد بالا دستی کشور بر این اساس است که دینداری باید افزایش پیدا کند، ما در تشریح اینکه از لحاظ تئوری میخواهیم به کجا برسیم بسیار قوی کار کردیم اما به لحاظ اینکه چطور این کارها را انجام دهیم کاری انجام نشده و نمیدانیم.
عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران ادامه داد: از هنگامی که امام خمینی گفتند دانشگاهها باید اسلامی شود، بحث و گفتوگوهایی در این زمینه به راه افتاد. برخی باور داشتند همین الان هم دانشگاهها اسلامی است، برخی گفتند نیست و همه چیز حتی محتوای رشتهها باید نمود دینی داشته باشد و… تا اینکه چند سال پیش یک گروه پژوهشی متشکل از اساتید این حوزه و با رویکردها و مواضع سیاسی و عقیدتی گوناگون، تشکیل شد تا مقیاسی برای سنجش اسلامی بودن یا نبودن دانشگاهها بسازند و علاوه بر آن، با در نظر قرار دادن دو گروه کنترل و گروه آزمایش، سنجشهای بهدستآمده و میزان تاثیرکنش های مداخلاتی را در بوته آزمایش بگذارند.
وی افزود: دادههای آماری نشان داد که از سال 87 تا 92 دینداری دانشجویان کاهش داشته است؛ در سه شاخص رفتار دینی، عواطف دینی، باورهای دینی. همچنین بهرهگیری از اساتید باتجربه و متخصص در زمینههایی که هریک به گونهای با معنویت و دینداری ارتباط دارند، نشان داد که توانایی بالا در تدریس عاقلانه و متناسب با زندگی واقعی، در بهبود سه شاخص مزبور تاثیر دارد.
خدایاریفرد تشریح کرد: سپس از اساتید دانشگاه، دانشجویان، مدیران فرهنگی و روحانیون پرسیده شد که چه عواملی بر افزایش یا کاهش گرایش دانشجویان به دین و دینداری تاثیر میگذارد. پاسخها مشابهتهای بسیاری به یکدیگر داشتند. مثلا هر چهار گروه، چگونگی عملکرد نهادهای دینی و متولیان امر دین را نخستین عامل موثر در میزان گرایش به دین در میان دانشجویان دانستند.
وی تاکید کرد: متناسب با یافتههای بهدستآمده، راهکارهایی پیشنهاد شده است؛ مانند لزوم استدلالمحوری و پاسخگویی مناسب به جوانان در ارائه آموزههای دین، استفاده از رویکردهای مشارکتطلبانه برای اقشار گوناگون و…
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اولین کار تحقیقاتی را از دانشگاه صنعتی شریف آغاز کردیم، توضیح داد: ابتدا مقیاس دینداری را ساختیم که مدلی است که بیشتر براساس قرآن تعریف شده است. در نهایت این مدل را طراحی کردیم و سپس مقیاس را در سطح کشور توسعه دادیم؛ در کنار آن یک مقیاس بینالمللی هم ساختیم.
خدایاریفرد اظهار کرد: از سال ۱۳۸۲تا ۱۳۹۲ وضعیت نماز خواندن دانشجویی کشور سیر نزولی داشته است؛ وضعیت نماز خواندن دانشگاههای تهران را از سال ۱۳۸۷تا ۱۳۹۲، براساس مقیاسی که خودمان ساختیم و اعتبار و روایی آن را بهدست آوردیم طوری که چند استاد متخصص روی مقیاسسازی کار کردند و از صافی نقد عبور کرد و میتوان گفت مقیاسی که الان داریم کمترین اشکال را دارد.
وی افزود: از سال ۱۳۸۷ وضعیت دینی شامل باورهای دینی، عواطف دینی و رفتارهای دینی سیر نزولی داشتند؛ این روند از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ مقداری ثبات پیدا کرده و شیب کمتر شده است.
خدایاریفرد تصریح کرد: در سال ۱۳۹۲ سالهای اول تا چهارم دانشگاهها را از لحاظ باورهای دینی، عواطف دینی و رفتارهای دینی بررسی کردیم؛ در سال اول دانشگاه، دانشجو دیندار وارد دانشگاه شده و در حد خوب ارزیابی شده است، اما به تدریج در سالهای دوم، سوم و چهارم این روند شیب نزولی پیدا کرده است..
وی با بیان اینکه هدف ما اصلاح بوده است، گفت: در تیم تحقیقاتی اختلاف دیدگاههای بسیاری داشتیم اما تنها هدف همه ما اصلاح جدای از سیاست بوده است؛ دکتر منطقی مسئول تحقیقی در سال ۱۳۹۰ بود؛ از او خواستیم در این تحقیق با مشارکت کند که چرا دینداری کاهش پیدا کرده است؟ گزارشی بهدست آمد که نتایج مصاحبه با ۱۲۰۰ نفر دانشجو است.
وی دلایلی که برای کاهش دینداری در تحقیق مزبور بهدست آمد را چنین برشمرد: القای تحمیلی دینی، بستهنگری و جزماندیشی دینی، رفتار حافظان هنجارهای نظام دینی، عملکرد آسیبزای مدعیان دینداری، برخورد ابزاری با دین، ناتوان جلوهگر شدن روحانی در حوزه اجتهاد، برخوردهای ریاکارانه با دین، تخدیر واقع شدن دین، آمیختگی گسترده دین با حزن و اندوه، طرح چهره خشن برای دین، ابهامهای آمیخته با دین، درخواست تبعیت محض از پیروان، دید غیراستدلالی دیندار، عدم توانایی دینداران در پاسخ به شبهات معاصر، افراط و تفریطهای دینی و کوتاهی مسئولان حاضر برای تحقیقات.
استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در ادامه گفت: متأسفانه الان علمای ما راجع به تفاوتهای جنسیتی در اسلام پاسخگو نیستند و همین موضوع یک چالش بزرگ در دانشگاه است؛ چالش دیگر مسئله اشباع است. مثلا تبلیغات مستقیم در صدا و سیما و ظاهرسازی یعنی در واقع حجاب مهم نیست، چادر مهم است؛ برای شبهههای جوانان جوابی ندارند که بدهند و دانشجو حق دارد سؤال کند؛ سؤال حق ما است، بنابراین ما نمیتوانیم به جوانان بگوییم سؤال نکنید.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: در گزارش سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۳، میزان آشنایی جوانان با تعالیم قرآن، بالای ۷۰ درصد کم و زیر کم هستند؛ رضایت مردم از زندگی، از مسئولان، همدلی و وحدت مردم و وضعیت اخلاقی جامعه از دهه اول تا سوم روند کاهشی داشته است؛ پایبندی مردم به اصول و فضایل اخلاقی از نظر پاسخگویان، نزدیک ۷۰ درصد کم، خیلی کم و اصلا هستند؛ میزان رواج رذایل اخلاقی در جامعه، تبعیض و ریاکاری ۶/۹۲ درصد؛ و بیشترین موارد استفاده از تعالیم قرآن در زندگی ۹ درصد است؛ همه سازمانهای دینی ما سازمان تبلیغات، نهاد رهبری، صدا و سیما، مجلس و دولت تلاشهایی کردهاند ولی کار علمی دقیقی در این رابطه صورت نگرفته است.
خدایاریفرد تصریح کرد: نهادهای رسمیِ متولی امور دینی که بودجههای کلان میلیاردی دریافت میکنند، هیچیک گزارشی ارائه نمیدهند که بهراستی هزینههایی که صرف کردهاند، چهقدر و چگونه در میزان دینداری مردم تاثیر داشته است. درحالی که آنها باید نسبت به این موضوع پاسخگو باشند.
وی درباره طراحی کارگاههایی برای آموزش مهارتهای زندگی گفت: آموزش مستقیم دین برای نسل جوان ما کارآیی ندارد بلکه آموزش غیرمستقیم مؤثرتر است؛ در کلاسهایی که ما انتخاب کردیم صداقت وجود داشت؛ گروه آزمایش و کنترل را انتخاب کردیم؛ گروه آزمایشی ما پیشآزمون بود، در نتیجه آن، در طول۱۰ جلسهای که این کارگاهها برگزار شد باورهای دینی، عواطف و رفتارهای دینی افزایش پیدا کرده است علاوه بر این از گروهها ارزیابی کیفی هم انجام شد و اثربخشی کلیه کارگاهها رضایتبخش بوده؛ دلایل این نتایج موفق، فضای منطقی و عقلانی برنامهها، تعاملاتی بودن و استفاده از افراد متخصص روانشناسی و دینی است؛ همچنین دانشجوها مشارکت فعال داشتند.
وی ادامه داد: دو سوال اساسی را شروع کردیم، در سال ۱۳۹۷ عوامل مؤثر گرایش دانشجویان به دین و دینداری کدام است؟ مجموعاً از ۱۰۵ نفر در چهار خوشه، خوشه استادان، خوشه دانشجویان، خوشه روحانیون و مدیران فرهنگی مصاحبه کیفی انجام دادیم؛ نتایج آن در خوشه استادان، روشهای تدریس مباحثهای و گفتوگومحور به خصوص در دروس عمومی و معارف اسلامی؛ در خوشه دانشجویی بیشتر زندگی در خانواده مذهبی و مطالعه در زمینههای دینداری؛ در خوشه روحانیون وضعیت الگوی جامعه را مطرح کردند و در خوشه مدیران فرهنگی صداقت در فعالیتها و اثرات استادان عامل به دین بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پایان تصریح کرد: درباره عوامل بروندانشگاهی نمیتوانیم کاری انجام دهیم اما عوامل دروندانشگاهی در دست ماست و میتوانیم حرف مستدل و علمی بزنیم؛ یکی از پیشنهادهایمان این است که برای تدریس دروس معارف اسلامی و تمام درسهایی که پسوند دینی دارند افراد متخصص انتخاب شوند و استاد و دانشجو در کلاس بحث و گفتوگو کنند.