۳۱ تير ۱۳۹۷ ۱۳:۴۵
کد خبر: ۲۰۲۷۳۶
maradona-footbal

این بحثی قدیمی است كه عدالت به استحقاق است یا به برابری. افلاطون مبنای عدالت را استحقاق می‌دانست ولی ماركس عدالت را در آینه برابری می‌داند.


به گزارش عطنا به نقل از اعتماد، مورخین ماركسیسم نوشته‌اند كه روزی كارل ماركس به كارخانه‌ای رفته بود تا برای كارگران آنجا سخنرانی كند، كارگران هم مشتاقانه آمدند تا ببینند این ماركس كیست كه نامش به‌عنوان مدافع حقوق آنان همه‌جا به گوش می‌رسد؛ ولی وقتی‌که دیدند جناب ماركس با كت‌وشلواری و ظاهری شبیه سرمایه‌داران از راه رسید و رفت پشت تریبون سخنرانی، از او پرسیدند: «تو چرا شبیه ما نیستی؟» ماركس هم در جوابشان گفت: «قرار نیست من شبیه شما بشوم؛ قرار است شما شبیه من بشوید!» منظور ماركس روشن بود؛ یعنی همه باید مرفه باشند.


همچنین نقل‌شده است كه روزی یكی از روشنفكران غربی به خانه احمد شاملو در دهكده فردیس رفت تا ببیند این شاعر و روشنفكر چپ‌گرای مشهور ایرانی چگونه مردی است؛ اما وقتی رفاه زندگی شاملو را دید، حسابی شاكی شد و از در كه بیرون رفت، منبر مفصلی علیه ماركسیست‌های ایرانی رفت كه این‌ها همه ریاكارند و از پرولتاریا حرف می‌زنند و زندگی‌شان شبیه اشراف است.


شاید آن روشنفكر غربی، از حكایت ملاقات ماركس و كارگران بی‌خبر بوده، شاید هم با استدلال ماركس موافق نبوده است. الله‌اعلم. حالا حكایت دیه‌گو مارادونا هم شبیه ماركس و شاملوی خودمان است. لابد در خبرها خوانده‌اید كه مارادونا به‌عنوان رئیس باشگاه دینامو برست انتخاب‌شده است. باشگاهی در بلاروس، كه تا همین چند وقت پیش غرق در فقر و بیچارگی بود ولی اخیراً به لطف حضور یك سرمایه‌گذار اماراتی، آب خلیج‌فارس زیر پوستش افتاده و گل از گلش شكفته!


محل اقامت مارادونا در مقام رئیس باشگاه دینامو برست، عمارتی بسیار مجلل است با هفت اتاق‌خواب، دو استخر (در داخل و خارج ساختمان)، یك فرودگاه دو بانده، دو اتومبیل بی‌ام‌و و كوپه، به‌علاوه یك رولز رویس فانتوم و البته یازده مستخدم. فرودگاه عمارت هم برای جت اختصاصی مارادوناست.


حالا غرض از این شرح ماوقع چیست؟ غرض این است كه بپرسیم آیا باید رفاه بیش‌ازحد چشمگیر مارادونای چپ‌گرای شش‌آتشه را چون چماقی بر سر او كوبید یا اینكه باید امیدوار باشیم روزی همه مردم بلاروس و همه مردم دنیا مثل مارادونا زندگی كنند؟


تا جایی كه علم سیاست به ما می‌گوید، منابع كمیاب هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهند همه مردم چنین سطحی از رفاه را تجربه كنند. همچنین شهود اخلاقی ما هم احتمالاً می‌گوید بین مارادونا و مردم عادی بلاروس باید فرقی باشد. مگر فلان سبزی‌فروش روسیه سفید، هرچقدر هم كه در زندگی‌اش روسفید باشد، چه هنر ویژه‌ای داشته و چه چیزی بیش از دیگران داشته كه بخواهیم او را شایسته امتیازات رفاهی مارادونا بدانیم.


او حداكثر سبزی مردم محله‌اش را تأمین كرده و – اگر آدم خوبی بوده باشد – جنسش را به خلق‌الله گران نفروخته؛ اما دیه‌گو مارادونا بزرگ‌ترین معشوق جهان فوتبال است. هیچ فوتبالیستی در طول تاریخ به‌اندازه او محبوب نبوده. لابد می‌گویی پس پله چی؟ پله البته كه محبوب بود ولی اگر پای مقایسه پله و مارادونا در میان باشد، به نظر می‌رسد پله در قیاس با مارادونا بیشتر مشهور بوده تا محبوب.


ولی قطعاً پله از دی‌استفانو بسیار محبوب‌‌تر بوده است. بگذریم. نكته‌ام این بود كه مارادونا هنر و نبوغی داشته و دنیا را از نبوغ خودش غرق شادی و هیجان و لذت كرده است.


اگر امروز روزگار چیزهای زیادی به او می‌دهد، او هم قبلاً چیزهای زیادی به خلق خدا داده و فقط‌ گیرنده نبوده است در این جهان، دهنده و فیض رساننده هم بوده است.


مارادونا را می‌پرستند در امریكای جنوبی. برایش در آرژانتین كلیسا درست كرده‌اند. مردم سایر كشورها هم شیفته‌ اویند. میلیون‌ها نفر از دیدن حركات او در زمین فوتبال، لذتی را تجربه كرده‌اند كه در جای دیگری نمی‌توانستند تجربه كنند. من و شما كجا چنین كاری با خلایق كرده‌ایم؟ چه گروه انبوهی كی و كجا از دیدن اثری از آثار ما غرق در خوشی و لذت و رضایت شده‌اند. شاید مختصری منشأ اثر بوده باشیم از این حیث، ولی ما كجا و مارادونا كجا؟ چراغ مرده كجا شمع آفتاب كجا؟ سبزی‌فروش و مارادونا را كه نمی‌شود یكی كرد.


البته كه برابری حقوقی از واجبات است. برابری فرصت‌ها هم؛ اما برابری وضعیت‌ها، به‌ویژه وقتی كسی با نبوغ خودش از فقر به ثروت می‌رسد، آیا عادلانه است؟


این بحثی قدیمی است كه عدالت به استحقاق است یا به برابری. افلاطون مبنای عدالت را استحقاق می‌دانست ولی ماركس عدالت را در آینه برابری می‌داند. از بخت بد، مارادونا چپ‌گرا است و پیرو پیروان ماركس. چهره چه گوارا را بر بازویش خال‌کوبی كرده و چهره كاسترو را بر ساق پایش.


كسی كه كاسترو را بزرگ‌ترین انسان تاریخ بشریت می‌داند، لاجرم باید دركی كاسترویی از عدالت داشته باشد. چنین دركی از عدالت، چنان‌كه در كوبای كاسترو هم متجلی شده بود، نمی‌تواند صرفاً به «حقوق برابر» و «فرصت‌های برابر» اكتفا كند. محافظه‌كاران با این قسم برابری‌ها مخالف‌اند ولی این دو برابری را لیبرال‌ها هم تایید می‌كنند.


چپ‌ها (به معنای ماركسیست‌ها و كمونیست‌ها) از «وضعیت‌ برابر» دفاع می‌كنند. هم ازاین‌رو مدافع مداخله دولت‌اند برای اینكه وضعیت زندگی شهروندان، هر جور كه شده، برابر و مشابه شود. پس مارادونا، اگر مبانی فكری‌اش مدنظر قرار گیرد، حق ندارد در وضعیتی به‌مراتب بهتر از نانوا و كفاش و رفتگر محله‌اش زندگی كند. اینكه بگوییم مارادونا مستحق زندگی مرفه‌تری نسبت به فلان نانوا و رفتگر گمنام است، البته حرفی است كه با عقل جور درمی‌آید ولی نه با عقل ماركسیستی! با عقل لیبرال موافق است.


البته ممكن است كسی بگوید اگر سود و ثروت سرمایه‌داران بزرگ عادلانه در جهان تقسیم می‌شد، همه مردم بلاروس و آرژانتین مثل مارادونا زندگی بسیار مرفهی را تجربه می‌كردند. ولی سؤال این است كه فی‌الحال چه باید كرد؟ حتی اگر چنان ادعایی درست باشد، فعلاً كه همه كارگران نمی‌توانند مثل ماركس لباس بپوشند و همه آرژانتینی‌ها نمی‌توانند مثل مارادونا در خانه دو استخره زندگی كنند، چه باید كرد؟ آیا باید خرده‌ای نگرفت بر مارادونا و متفكران مرفه و شیك‌پوشی كه از سرمایه‌داری بد می‌گویند ولی خودشان بیشتر شبیه سرمایه‌داران‌اند تا كارگران؟


وضعیت زندگی مارادونا و این متفكران با عدالت لیبرالیستی تطابق دارد ولی با عدالت ماركسیستی نه. برای حل این تناقض در زندگی شخصی، دو راه بیشتر وجود ندارد: كاستن از رفاه، كاستن از ادعا. اینكه یك سوسیالیست یا كمونیست سوپر مرفه، كدام راه را انتخاب می‌كند، البته جوابش بسته به شخصیت و منش افراد متفاوت است.


بسیاری از چپ‌‌ها، در واكنش به رفاه خانوادگی‌شان، به قول دكتر شریعتی، ماركسیسم را به‌عنوان آنتی‌تز ثروت پدری انتخاب كردند. بسیاری هم نه. مارادونا هم نشان داده كه نه حاضر است از رفاهش بكاهد، نه از ادعای چپ‌گرایی‌اش. رفاه او با مبانی ایدئولوژیك خودش ناموجه است ولی با عقل غالب بر جهان جدید، یعنی عقل لیبرال، موجه است. پ


س چرا ما به دیه‌گو خرده بگیریم كه این چه وضعی است؟! یا بگوییمش از حرف تا عمل راه بسیار است و دو صد گفته چون نیم كردار نیست كه چه؟ حتی اگر كسی چنین حرفی به مارادونا بزند، او می‌تواند بگوید: من حتی اگر سبك زندگی‌ام سرمایه‌دارانه باشد، باز حاضر نیستم پرچم چپ‌گرایی را زمین بگذارم. جواب از این بهتر؟ مثل مارمالادوف، كارمند مسیحی شراب‌خوار رمان جنایت و مكافات كه تا خرخره غرق در گناه بود ولی حاضر نبود از آرمان مسیحیت دست بشوید و بگوید كه گرد هیچ گناهی بر دامن كردارش ننشسته است.


مؤمن گناهكار دو راه بیشتر ندارد: یا گناه كند و از در توبه و سرزنش خودش درآید، یا اینكه اصلاً گناه را به رسمیت نشناسد و بگوید بر كار و كردار من هیچ ایرادی نیست. مؤمنین اغلب به راه نخست می‌روند. به قول نویسنده‌ای، تهاجم فرهنگی نیامده است كه گناه را زیاد كند؛ آمده است كه توبه را از بین ببرد. چنانكه عقل لیبرال هم نیامده است بر نابرابری رفاهی مردم بیفزاید؛ آمده است این نابرابری را موجه جلوه دهد؛ ولو كه – برخلاف عقل محافظه‌كار یا اشرافی- از شدت آن بكاهد.


این بحثی قدیمی است كه عدالت به استحقاق است یا به برابری. افلاطون مبنای عدالت را استحقاق می‌دانست ولی ماركس عدالت را در آینه برابری می‌داند. از بخت بد، مارادونا چپ‌گرا است و پیرو پیروان ماركس.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟

تربیت جنسی امری ضروری است و آموزش آن را از هر سنی که کودک شروع به سوال پرسیدن می کند باید شروع کرد. اما به طور کلی اولین زمان برای این آموزش 3 تا 5 سالگی است. چون کودک در این برهه سنی کنجکاوی هایی دارد
فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا مطرح کرد

فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نهادهای دولتی و حاکمیتی نقش مهمی در اعتماد عمومی دارند و در واقع عملکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی است که اعتماد را خلق می‌کند یا باعث کاهش آن می‌شود.»
فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا:

فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم

در حال حاضر در معرض تهدید جدی هستیم. طرح مجلس درباره ساماندهی فضای مجازی اولین گام در جهت داشتن برنامه برای مدیریت فضای مجازی است و البته نباید به روش‌های نادرست مثل قطع کردن اینترنت روی بیاوریم.
مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (1)

مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟

TikTok و WeChat دو شبکه اجتماعی چینی هستند که در دنیا با استقبال روبه‌رو شده‌اند، اما در زمان ریاست جمهوری ترامپ استفاده از این اپلیکیشن‌ها در امریکا به دلیل نگرانی های امنیتی ممنوع اعلام شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار