دانشآموخته دکترای جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به فیلم «من مادر هستم» ساخته فریدون جیرانی، گفت: این فیلم وضعیتی را نشان میدهد که در آن هیچ قاعدهای وجود ندارد و آدمها متوسل به تنش میشوند تا بتوانند دوباره به یک قاعده برگردند و یک موقعیت آنومی نشان میدهد که مرجعیت نهادها و ارزشها از بین رفته است.
به گزارش عطنا، «اولین همایش ملی مسائل اجتماعی زنان» به همت دانشگاه علامه طباطبائی با همکاری دیگر دانشگاههای علوم انسانی کشور و مراکز تخصصی مطالعات زنان با حضور جمعی از استادان و دانشجویان متخصص حوزه مطالعات زنان دوشنبه، ۱۰ اردیبهشتماه و سهشنبه، 11 اردیبهشتماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
عباس خورشیدنام، دانشآموخته دکتری جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی در پنل هفتم این همایش که موضوع آن «زنان و آموزش» بود مقاله خود را با عنوان «تناقض نقش زنان در مدیریت تنش در خانواده» ارائه داد.
خورشیدنام در ابتدای سخنان خود گفت: تصور ایدهآلی که از خانواده وجود دارد این است که خانواده نهاد جامعهپذیری و درونی کردن ارزشها و هنجارها است اما گاهی اوقات دچار تنشها و معضلاتی میشود و اعضای جامعه به درستی نمیتوانند آن معضل را رفع کنند، در چنین شرایطی مادران و زنان چه کارهایی میتوانند انجام دهند.
وی افزود: یکی از کارهایی که به شکل «تیپیک» هم انتظار داریم و انجام هم میشود؛ از خودگذشتگیها و فداکاریهای مادرانه است که صورت میگیرد، اما به نظر من میشود به ابعاد آسیبزای این بعد از فداکاری هم توجه کرد و بر اساس همین اشکال آسیبزا به تناقض مدیریت تنش اشاره میکنیم.
این مدرس دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به فیلم «من مادر هستم» ساخته فریدون جیرانی، گفت: ما نمیتوانیم کاملا مستقیم و بیواسطه به عنوان بازنمایی امر اجتماعی از آن استفاده کنیم اما موقعیتهایی را به تصویر میکشد که تا حدی میتوان گفت از تناقصها و تنشهای است که در زندگی روزمره با آن مواجهه هستیم.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه برای بررسی، تفسیر و رمزگشایی این فیلم از چارچوب نظری روانکاوی استفاده کرده و از «اسلاوی ژیژک» بهره گرفته است، گفت: در این چارچوب نظری یک امر ویژه نهفته است و آن نسبت فرد با دیگری است. یعنی همیشه فرض بر این است که اضطرابی در این نسبت فرد با دیگری وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه یکی از تجربههایی که در روانکاوی میتواند تروماتیک باشد، تجربه مادر بودن است، تصریح کرد: تجربهای که زن را وارد مناسبات بین الاذهانی جدیدی میکند و معمولا میل و نیازی به داشتن یک رابطه هارمونیک با فرزند وجود دارد که اگر به درستی برآورده نشود ممکن است به ناکامی و خشونت و نظایر آن منجر شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یک سندروم که وجود دارد این است که در این رفتار مادر یک بیماری و سندروم بدنی در کودک ایجاد میکند تا بعدا بتواند آن کودک را نجات دهد. اینکه مادران زیاد مراقب فرزندانشان هستند و از این پزشک به آن پزشک میروند.
خورشیدنام افزود: نکته جالب اینکه این سندرومها وقتی مادر نیست حذف میشوند و یک نوع مناسبات بین الاذهانی ناخودآگاه بوجود میآید و عملا مادران این کار را برای اینکه از جداشدن فرزندانشان جلوگیری کند، انجام میدهد. شیر مادر یک ابژه نهایی است که این همبستگی را انجام میدهد. در واقع این شکلی از اضطراب است که در غالب مراقبت به واسطه بیماری، پنهان میشود.
وی در مورد فیلم «من مادر هستم» خلاصهای از آن را برای کسانی که شاید آن را ندیده باشند، بیان کرد و گفت: نقطه عطفی در داستان وجود دارد، زمانی است که قتل صورت میگیرد و ما شاهد بحران قتل و تجاوز هستیم، به شکل معجزهآسایی رابطه مادر و دختر ترمیم میشود.
این مدرس دانشگاه علامه طباطبائی تاکید کرد: «فیلم من مادر هستم» وضعیتی را نشان میدهد که در آن هیچ قاعدهای وجود ندارد و آدمها متوسل به تنش میشوند تا بتوانند دوباره به یک قاعده برگردند و یک موقعیت آنومی نشان میدهد که مرجعیت نهادها و ارزشها از بین رفته است و این موارد نیازمند آسیبشناسی بسیار جدی در این زمینه است.