استاد زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به تاثیر فضای مجازی بر زبان گفت: مردم تمایل زیادی دارند که زبان مکتوب را به زبان گفتار نزدیک کنند و مرزهای این دو را به نفع راحتی خود از بین ببرند که در زبان پیامکی به اوج خود میرسد.
علی حیدری-عطنا؛ نشست «پالایش نثر معیار فارسی در صدا و سیما، رسانهها و فضای مجازی» به همت معاونت پژوهشی دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبائی در سالن شهید مطهری این دانشکده برگزار شد؛ با گزارش این نشست همراه باشید؛
باید به قراردادهایی در زبان برسیم تا بدون برخورد سلیقهای با زبان شاهد یک نثر معیار فارسی یکدست و پالوده باشیم. کورش صفوی میگوید: «باید مشخص کنیم که مثلا آیا گرایش زبان فارسی به حرف «ی» است یا تک واژ میانجی « همزه »؛ باید بنویسیم وفایی یا وفائی؟ بنویسیم توایی یا توائی؟ در اسناد مکتوب نظیر شناسنامهها کدام یک ترجیح داده شدهاند؟ با این حال نوبت فضای مجازی که میرسد مردم تمایل زیادی دارند که زبان مکتوب را به زبان گفتار نزدیک کنند و مرزهای این دو را به نفع راحتی خود از بین ببرند که در زبان پیامکی به اوج خود میرسد. با این حال باید دید که آیا ما پیشبینی گفتاری شدن زبان نوشتاری و تحولات اجتماعی و تکنولوژیک اینچنینی ( فضای مجازی ) را کرده و راهکاری برای آن اندیشیدهایم؟ آیا ما هیئتی برای این موارد داریم و چارچوب و استاندارد مشخصی داریم؟ بنابراین باید ابتدا مشکلات این حوزه را رصد کرده و کارگروههایی برای چاره اندیشیدن پیرامون این مشکلات تشکیل دهیم. شاید یک نکته مهم در اینجا آنست که علیرغم ارزشمندی ادبیات فارسی و حوزههای آن، به علت ساخت مستقل زبان از ادبیات، این وظیفه زبانشناسان فارسی است که به این مسئله ورود و برای این مشکلات چاره کنند.
حسن ذوالفقاری، استاد دانشگاه تربیت مدرس در این نشست چنین میگوید: «از بین چهارگونه نثر در زبان فارسی، نثر اداری، نثر علمی، نثر آموزشی و نثر رسانهای هستند که بیشتر صحبت من هم معطوف به همین نثر اخیر است که همگام با تحولات تکنولوژیک نمودهای جدیدی از خود مانند شیوه نگارش پیامکی و یا شیوه نگارش توئیتری را ارائه کرده است که سبب آسیبها و تحولاتی در زبان فارسی شده است و از این حیث زبان را تحت تاثیر قرار میدهد.
با این حال با توجه به حساسیت زبان باید مواظبت کرد چون زبان مهمترین مولفه هویتی است و زبان فارسی به عنوان زبان رسمی کشور نخ تسبیه ارتباط اقوام مختلف ایرانی است که ادبیات و تاریخ کهن ایران را بازنمایی میکند و زمینهساز وحت و شکلگیری شخصیت میهنی ما میشود.
مشخصا در مورد نثر مطبوعاتی ما تحقیقی به سفارش معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد در حوزه خبر، مصاحبه، مقاله و گزارش تحلیل محتوا و سبک صورت گرفته است و از نظر فنی، بلاغی و زبانی-نحوی مورد تحلیل قرار گرفتند و نهایتا مشخص شد که ۳۳ درصد اشکالات زبانی ما فنی، ۲۷ درصد نحوی-زبانی و ۴۰ درصد بلاغی میباشند، موارد بلاغی به مواردی اشاره میکنند که مستقیما بر ساخت زبان خللی وارد نمیکنند، بلکه از طریق مقولاتی نظیر «حشو» که جنس بلاغی دارند بر سطح زبان و نحوه ارائه و کاربرد آن اثر میگذارند.
یکی از آسانترین حوزهها در اصلاح زبان مربوط به حوزه فنی است که سهم ۳۳ درصدی در خطاهای زبانی ما دارد. اما مگر رعایت نشانهگذاری و یا یکدستی رسمالخط، کاربرد صحیح اسم و فعل و حرف که مربوط به حوزه فنی است کار دشواری است؟ این کار حتی به وسیله نرمافزارهای کامپیوتری هم میسر است.
ذولفقاری در مورد نفوذ واژههای بیگانه در روزنامهها و مطبوعات هم میگوید: « آقای مدرسی تحقیقی در این زمینه انجام دادهاند و به این نتیجه رسیدند که از ۳۰۰ متن نمونه از ۲۴ روزنامه ۱۳۲۰ واژه بیگانه ساده به دست آمد و مشخص شد که تا ۴ درصد از تمامی واژههای یک صفحه روزنامه غیرفارسی و خارجی هستند».
ذوالفقاری میافزاید: «با توجه به اینکه این گزارش قدیمیست در حال حاضر درصد بیشتری برای حضور واژههای بیگانه در متن زبانمان متصور هستیم، چرا که در سالهای اخیر تولید علم و ورد آن به کشور بیشتر شده و از آنجایی که ترجمه و معادلسازی برای این فرآوردههای فکری و علمی صورت نمیپذیرد با شکل اصلی خود وارد زبان ما میشوند و جامعه هم اصرار به استفاده از همین واژگان خارجی دارند و این را نوعی تفاخر برای خود میدانند؛ با این وجود بیشترین بسامد از استعمال کلمات خارجی در زبان ما متعلق به روزنامههای ورزشی است!»
وی تصریح میکند: به اعتقاد من این مسئله تا حدی در آموزش ضعیف روزنامهنگاران و عدمشناخت صحیح از ظرفیتهای زبان فارسی است، دیگر مسئله آن است که در مورد حراست از زبان فارسی سختگیری لازم صورت نمیگیرد؛ در کشور ما مجلات و روزنامههای بسیاری هستند و بعضی از آنها از کیفیت کار بسیار پایینی برخوردارند و ویراستاری ندارند. سوال من این است که چرا یک روزنامه به دلایل سیاسی توقیف میشود اما به دلیل عدم تخصص و صلاحیت در به کارگیری زبان فارسی که آبروی یک کشور است این اتفاق رخ نمیدهد؟
ذولفقاری ادامه میدهد: با این حال محدوده صحبتهای ما متوجه مطبوعات بود ولی باید توجه داشت که سالانه کتابهای زیادی هم منتشر میشوند و در مورد آنها نیز این قضایا صدق میکند و هر یک به نوبه خود زبان فارسی را تحت تاثیر قرار میدهند و اصلاح این روند و تذکر دادن مشکلات وظیفه جامعه دانشگاهی کشور است. در عین حال باید رویکرد تشویقی داشت و آنهایی که خوب مینویسند را تشویق کرد تا جریانی که زبان فارسی را ارج مینهد و جدی میگیرد تقویت شود.
وی در ادامه صحبتهایش با اشاره به کاربرد نرمافزارهای واژهپرداز به عنوان ابزار تولید و نگارش زبان فارسی اعتقاد دارد: «ما از نرمافزارهای خارجی نظیر ورد اضافه میکنیم که برای زبان فارسی اختصاصی نشده و ویژگیهای لازم را ندارند با این حال نرمافزار ویراستیار تا حدی مشکل را حل کرده و همهگیر شدن استفاده از آن میتواند به یکدستی متون فارسی کمک کند.
این استاد دانشگاه و پژوهشگر در خاتمه صحبتهای خود میگوید: ما روی هم رفته ۱۰۰ شبکه رادیو تلویزیونی داریم که دائما در حال تولید برنامه هستند، از این جهت صدا و سیما وظیفه بسیار مهمی به عنوان رسانه رسمی و ملی کشور جهتگیری و خطدهی درست یا نادرست نسبت به زبان دارد. خود مرکز تحقیقات صدا و سیما تحقیقی پیرامون عملکرد سریالها و گفتار آنها در حوزههای صرفی و نحویی، زبانی و بلاغی و مطابقت با زبان معیار دارد که نشان میدهد از وضعیت مطلوب انحراف داریم.
دکتر عباسعلی وفایی هم با ذکر خاطرهای میگوید: نامهای را دیدم که مربوط به دهه چهل و از طرف محمود افشار به سعید نفیسی بود که در آن چند روزنامه آن دوره ضمیمه شده بود، نفیسی که در آن دوران خارج از کشور بود از سطح نثر و غنای زبانی پایین این روزنامهها برآشفت و در پاسخ به محمود افشار نوشت که
«من اگر در ایران بودم تمام این نویسندگان را تنبیه میکردم و حتی اگر دوست گرانمایه من به چنین سبک و نثری بنویسد، بدون شک علاقه و ارادت خود را به او از دست خواهم داد! حقیقتا حساسیت بر روی زبان فارسی در ان مقطع تا به این حد بالا بود؛ در موارد دیگر نیز چنین حساسیتها و پاسداریهایی را از علی دشتی و تقیزاده مشاهده میکنیم».
وفایی اظهار میکند: در مورد زبان و وضعیت آن نباید حکم کلی صادر کنیم و هر حوزه و گونه زبانی بسته به کاربرد و جایگاه آن وضععیتی متمایز مییابد؛ ما یک زبان عامه داریم، یک زبان ادبی داریم که سبکهای متفاوت زیرشاخههای زبانی کاملا متفاوتی را برای آن پدید آورده، مثلا زبان سعدی و حافظ و مولوی و فردوسی با یکدیگر فرق دارند؛ نوع نگاه در حوزه زبان علمی باز متفاوت است و تازه در دل آنها هم تفاوت وجود دارد، مثلا میان نوع نگاه علمای ادبی ما به زبان، نگاه دکتر اسلامی ندوشن با دکتر شفیعیکدکنی متفاوت است.
وی ادامه میدهد: به گونه گفتاری در زبان که میرسیم تفاوتها بسیار جزئیتر و مرزبندیشده تر است. نوع گفتار مردم تحت تاثیر عوامل مختلف فرق میکندِ گفتار مردم جنوب کشور متفاوت از مردم شمال و در مقیاس کوچکتر، گفتار مردم جنوب تهران متمایز از مردم شمال تهران است.
به بیان دکتر وفایی آنچه در مورد زبان میتوان گفت این است که پویایی زبان سبب تحول زبان در زمینه تاریخی خود شده و این نه تنها بد نیست که خاصیت زبان به عنوان یک مولفه مهم هویتی، فرهنگی و تمدنی است؛ این چه در گفتار و محاوره و در نوشتار صدق میکند. تفاوت زبانی میان نسل ما و پدران و پسرانمان وجود دارد و زبان فارسی مسیر خود را مانند یک رودخانه جاری طی میکند و زبان معاصر بازتاب دهنده افکار جامعه معاصر است، علاوه براینکه تفاوتهای فرهنگی و اقلیمی باعث میشود در یک زمان به شیوههای متفاوتی بنویسیم و صحبت کنیم. با این هر حال آنچه اصالت زبانی ندارد ( مانند تکهکلامهای مختلف که هر از چندی رایج میشوند) به حریم زبان راهی ندارد و تاثیر آن موقتی و دیر یا زود است آنچنان که خس و خاشاک بر سطح آب روان نمیمانند و از بین میروند.
وی در مورد زبان معیار اعتقاد دارد «زبان معیار ویژگیهای اصلی و ذاتی است که طی دوران توسط خبرگان زبان تایید و تثبیت شدهاند، از این رو نباید آنها را با گونههای زبان یا کاربردهای زبان مثلا در علوم دینی، فلسفه و ریاضیات که هریک ترمینولوژی و ویژگیهای زبانی خود را دارند اشتباه گرفت. زبان معیار منبع تغذیه کننده و حیات بخش و جعبهابزاری است که هر یک از گونههای زبانی به فراخور حال خود از آن استفاده میکنند».
رضا ناظمیان دیگر استادی است که در این باره اظهار نظر میکند و خود زبان معیار را مستثنی میداند و «معیار بودن» آن را نشان از یکدستی و تغییرناپذیری آن عنوان میکند چنانچه مانند استاندارد و الگویی برای زبان دامنش از این دخل و تصرفات مبراست و چارچوب و جحتگیری کلی زبان را مشخص و به آن فرم میدهد.
ناظمیان میگوید: در مورد زبان عربی این اتفاق افتاده است و با به وجود آمدن یک زبان معیار جدید زبان معیار قبلی (زبان فصیح قرآنی) به حاشیه رانده میشود از عوامل منسوخ شدن زبان لاتین هم ظهور یک زبان معیار دیگر بود که آن را به حاشیه راند، در زبان فارسی هم باید مراقب بود که زبان معیار اصلی که فارسی اصیل و پروده بزرگانی همچون بیهقی است به نفع زبان مطبوعاتی جدید که خود متاثر از مولفههای دیگر است متروک نشود.