روشنفکر و استاد فلسفه دانشگاه با بیان اینکه تروریسم یک معلول است و حکومتهای غیرمنصفی که آن را ایجاد میکنند به مراتب از خود تروریستها محکومتر هستند، گفت: خشونتآمیز بودن تروریسم از منظر اخلاقی و همچنین معطوف نبودن آن به اهداف مشخص از جمله دو مؤلفه اجماعیتر مفهوم تروریسم است و ما باید به جرمانگاری حقوقی (تعیین مجازات) و نادرستانگاری اخلاقی (سرزنش) اعمال تروریستی بپردازیم.
به گزارش عطنا، افتتاحیه همایش بینالمللی «ابعاد حقوقی-جرمشناختی تروریسم» با حضور حسنعلی مؤذنزادگان، رئیس این همایش، حمیدرضا علومییزدی، معاون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی، سیدمنصور میرسعیدی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشگاه، ذبیحالله خدائیان، معاون حقوقی قوه قضائیه، لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیسجمهور و مصطفی ملکیان، فیلسوف و روشنفکر، یکشنبه، 13 اسفندماه در سالن شهیدبهشتی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
در این نشست، مصطفی ملکیان، فیلسوف و روشنفکر درمورد تروریسم از منظر اخلاقی صحبت کرد و گفت: «دو صد گفته چو نیم کردار نیست»؛ هزاران سخنرانی به اصطلاح جای نیم عمل را نمیگیرد، نباید خود و دیگران را فریب دهیم که با سخنرانیهای سنگین جلوی تروریسم را گرفتهایم و یا میتوانیم بگیریم.
او ادامه داد: به گفته دکتر شریعتی، سخنانی است که گفته میشود فقط برای اینکه سخنان دیگری گفته نشود. ما باید همیشه دقت کنیم سخنانی که گفته میشود را بشنویم و کنجکاو باشیم که سخنان گفته شده برای جلوگیری از کدام سخنان بود. به عبارت دیگر سخنان ناگفته را با سخنان خود میپوشانیم و این کار از منظر اخلاقی کار خوبی نیست که حتی مسائل حقوقی دستمایه گفته نشدن آنچه که باید گفته شوند، قرار میگیرد.
ملکیان با بیان اینکه هنوز هیچ تعریف مورد اجماعی از تروریسم صورت نگرفته است، اظهار کرد: تاکنون حدود 200 تعریف از تروریسم صورت گرفته اما هیچ کدام از این تعاریف مورد اجماع دستاندرکاران مقابله با تروریسم، متفکران و حقوقدانانی که از تروریسم به صورت حقوقی و غیرحقوقی بحث میکنند، قرار نگرفته است بنابراین فعلاً با فهم عرفی درمورد تروریسم صحبت میکنیم. هرچند که تمهیداتی برای ابهامزدایی از این مفهوم صورت گرفته اما باز هم ابهامهایی باقی است.
او افزود: ابهام درمورد مفهوم بدین معنا است که مؤلفههای تبدیلکننده این عمل به عمل تروریستی؛ مؤلفههایی مورد اجماع نیستند. با وجود اینکه 22 تعریف از مفهوم تروریسم در ایران ارائه شده اما هیچکدام نمیتوانند جوهر تروریسم را از ابزار تروریسم جدا کنند.
این فیلسوف و استاد دانشگاه ادامه داد: عدم اجماع درمورد مؤلفههای تروریسم موجب میشود که درباره استثناهای آن هم چندان وضع روشنی نداشته باشیم. درمورد تروریسم سخنان فراوانی شنیده و میشنویم و باید در این باب دقت کنیم اما از منظر اخلاقی این امر کمی، سهلتر است و چون آنچه که از منظر اخلاقی و نه حقوقی در تروریسم مورد بحث فراوان قرار میگیرد دو تا مؤلفه نسبتا اجماعیتر تروریسم است.
او به دو مؤلفه تروریسم اشاره کرد و گفت: خشونتآمیز بودن تروریسم از منظر اخلاقی و همچنین معطوف نبودن آن به اهداف مشخص از جمله دو مؤلفه اجماعیتر هستند. البته ممکن است هدف مشخصی را شامل شود و به افراد دیگری که به هر معنا بیگناه هستند ضرر مالی، جانی، روانی و عصبی وارد کند.
به گفته دکتر شریعتی، سخنانی است که گفته میشود فقط برای اینکه سخنان دیگری گفته نشود. ما باید همیشه دقت کنیم سخنانی که گفته میشود را بشنویم و کنجکاو باشیم که سخنان گفته شده برای جلوگیری از کدام سخنان بود.
ملکیان با بیان اینکه در هیچ کدام از مکاتب وظیفهنگری، نتیجهنگری و فضیلتنگری، خشونت از نظر اخلاقی ناموجه تلقی نشده است، اظهار کرد: در تمام این مکاتب، تنها مکتبی که به طرفداری از آرامش به هر قیمتی و دست نزدن به خشونت به هر مقصودی اعتقاد دارد، گرایش کمطرفدارتر صلح کل است در حالی که بقیه گرایشها در فلسفه اخلاق در هر کدام از آن سه مکتب بزرگ، خشونت را از آن رو که خشونت است، تخطئه میکردند.
او ادامه داد: خشونت عادلانه مفهوم بلامصداق است و اساساً خشونت به هر هدف، نیت و به دست هر کس و برای هر زمینه و بافتی ممنوع تلقی میشود. معمولاً فیلسوفان اخلاق در نفس خشونت تشکیکی ندارند. تمام سخن این است که خشونت به چه مقدار، نسبت به چه کسی و به چه نیتی صورت میگیرد، این سه مورد فیلسوفان اخلاق را در باب خود خشونت هم به تأمل وادار میکند.
این فیلسوف و روشنفکر اضافه کرد: آن درجاتی از خشونت محل بحث هستند که بیشتر از صرف؛ ناخوشایند از مقوله یک نوع هوس و ضرری عینی است، این نوع خشونت در حیطه فیلسوفان اخلاق قرار میگیرد. برای پرداختن به تروریسم از منظر خشونت، باید میزان مجاز بودن خشونت از نظر اخلاقی و فرد انجامدهنده این کار و هدف او مورد توجه قرار گیرد.
او به مؤلفه دوم پرداخت و گفت: خشونت تروریستی بیگناهان را مورد هدف قرار میدهد و هیچ فلسفهای در اخلاق به غیر از مکتب نتیجهنگری نمیتواند بپذیرد که افراد بیگناهی بدون اینکه هیچ دخالتی در هیچ جرمی داشته باشند، مورد ظلم قرار گیرند. روایتی خام از نتیجهنگری میگوید اگر خشونتی نسبت به بیگناهانی صورت بگیرد و در ادامه خشونت بیشتری را نسبت به بیگناهان بیشتر منجر شود، کار بیاشکال نیست.
ملکیان ادامه داد: حقوقدانان باید بدانند در اخلاق چیزی درباره خشونت نسبت به بیگناهان به سود تروریستها یافت نمیشود، بنابراین جرمانگاری تروریسم از منظر اخلاقی صرف، کار بسیار موجهی است. نکته بر سر این است که ما باید به جرمانگاری حقوقی (تعیین مجازات) و نادرستانگاری اخلاقی (سرزنش) اعمال تروریستی پرداخته و نباید افراد زمینهساز تروریسم را فراموش کنیم.
او با بیان اینکه در میان این عوامل، استقرائاً سه دسته حکومتها هم وجود دارند که مستلزم همان مقدار مجرمیت حقوقی و محکومیت اخلاقی هستند، خاطرنشان کرد: حکومتهای اشغالگر، استعمارگر و همچنین حکومتهای غیرعادل و غیرمنصف از جمله حکومتهایی هستند که میتوانند زمینهساز تروریسم باشند.
این فیلسوف و روشنفکر اضافه کرد: از بین این حکومتها، حکومتهای غیرعادل و غیرمنصف نسبت به دو نوع حکومت دیگر، بزرگترین عامل ایجاد تروریسم هستند. این حکومتها به دلیل نادیده گرفتن یکسری منافع اعم از دینی و مذهبی، ایدئولوژیکی و برقراری تبعیض نژادی زمینه ظهور تروریسم را ایجاد کرده و امکان تبدیل تروریست بالقوه به بالفعل را فراهم میکنند، بنابراین حکومتها باید به شهروندان به یک چشم نگاه کنند.
ملکیان در پایان تأکید کرد: تروریسم یک معلول است و حکومتهای غیرمنصفی که آن را ایجاد میکنند به مراتب از خود تروریستها محکومتر هستند.