پژوهشگر اجتماعی، روزنامهنگار اصلاحطلب و فعال سیاسی-امنیتی گفت: شفافیت و ساختار سالم مهمترین رکن یک حکومت است. در یک جامعه پویا به کسی که فساد را افشا میکند هدیه میدهند. فساد محصول یک ساختار است. خطری که ما را تهدید میکند جابهجایی صلاح و فساد است. نظارت مهم است که اگر وجود داشته باشد آدمهای فاسد کار را درست انجام میهند در غیر این صورت آدم سالم هم فساد میکند.
به گزارش عطنا، نشست «صداهایی که شنیده نشد» با محوریت «فساد؛ پاشنه آشیل حکومت» با حضور عباس عبدی، پژوهشگر اجتماعی، روزنامهنگار اصلاحطلب و فعال سیاسی-امنیتی، سهشنبه، 10 بهمنماه با همکاری موسسه مطبوعاتی جماران در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در این نشست، عباس عبدی، پژوهشگر اجتماعی، روزنامهنگار اصلاحطلب و فعال سیاسی-امنیتی با بیان اینکه عنوان کتاب «صدایی که شنیده نشد» از خود ما است و از محققان اصلی نیست، گفت: هدف محققان اصلی، پی بردن به نوع نظام ارتباطی متناسب با چشمانداز بلندمدت جامعه ایران بود.
این پژوهشگر اجتماعی در ادامه گفت: سال 53 سال مهمی در ایران است سالی است که در سال قبل آن درآمدهای نفتی به شدت افزایش پیدا کرده یعنی به یکباره درآمدهای نفتی ایران سه برابر شد به گونهای که هنوز هم درآمدهای نفتی ایران هیچگاه به قدر مطلقش با قیمت ثابت به آن اندازه نرسیده است. جمعیت آن زمان کمتر از نصف اکنون بود و چیزی حدود 40 درصد جمعیت فعلی را داشتیم بنابراین با این افزایش درآمدها تحرک شدیدی در حوزه فرهنگ، اقتصاد، ارتباطات و رسانه شکل گرفت.
عبدی با اشاره به اینکه رژیم شاه از سال 42 به بعد، رشد بسیار چشمگیری را تجربه کرد، گفت: از 42 تا 52 عملاً با یک رشد دورقمی و یک تورم بسیار پایین مواجه هستیم که در یک دورههایی، چنین رشدی در دنیا بیسابقه بود. کل تورم سالهای 42 تا 52، 25 درصد است. نیاز به اشتغال خیلی بالا و بیکاری بسیار پایین بود به گونهای که نیروهایی از کشورهای دیگر برای کار به ایران میآیند.
او افزود: در کنار همین وضعیت شاهد یک قدرت مبارزه با رژیم هستیم و این از عجایب روزگار است که با وجود چنین رشدی چطور یک جنبش قوی سیاسی علیه رژیم به وجود میآید. ریشه آن به پسافتادگی سیاسی رژیم همزمان با توسعه اقتصادی- اجتماعی برمیگردد به عبارتی نه تنها ساخت سیاسی آن بهبود پیدا نمیکرد بلکه به عقب هم میرفت. به همین دلیل یک جنبش ضد رژیم شکل گرفت. جنبشی که حتی در یک ساختار چریکی و مبارزه مسلحانه بازتاب پیدا کرد و انعکاسهای بسیاری داشت.
این فعال سیاسی اظهار کرد: تقریباً در این دوره، کل نیروهای سیاسی نهادمند به حاشیه رانده شدند. رژیم گذشته تصور میکرد که دوره مذهب تمام شده و حتی به یک شکل تحقیرآمیز با مذهبیها صحبت میکرد بنابراین از سال 52 به بعد که درآمدها به شدت افزایش پیدا کرد (ادبیات شاه در دهه چهل با دهه 50 متفاوت است. در دهه 50 با یک نخوت و غرور با همه دنیا صحبت میکند. در همان موقع افرادی که در سیستم فرهنگی شاه کار میکردند متوجه وضعیت شدند و بخشی از اقتصاددانان هم این را متوجه بودند به گونهای که به سیاستهای اقتصادی شاه از سال 52 به بعد اعتراض داشتند) ریشه این تحولات در رادیو و تلویزیون بسته شد.
عبدی با بیان اینکه آن زمان رادیو و تلویزیون یک نهاد بسیار قدرتمند بود، اظهار کرد: یک دلیل قدرت این نهاد این بود که قطبی رئیس این نهاد، پسردایی فرح بود. کسانی نیز که حتی فعالیت چریکی داشتند در این سازمان فعالیت میکردند. فارغالتحصیلان ایرانی از دانشگاههای آمریکا با قطبی و مجموعهای که در تلویزیون فعالیت میکردند این ایده را که آینده کشور چه نوع نظام رسانهای را میطلبد داشتند و از اینجا بود که به این نتیجه رسیدند که فقط مسئله نظام رسانهای نیست بلکه باید کل تحول کشور را ارزیابی کرد و باید دید که چه مسیری را طی میکند.
این روزنامهنگار اصلاحطلب با اشاره به اینکه این افراد توانستند بخش غالب نخبگان آن زمان را جذب و با آنها همکاری کنند گفت: مجموع نتایجشان را در سال 54 یا 55 در کتابی به نام «همایش شیراز» ارائه کردند. در این همایش حدود 50، 60 نفر از نخبگان آن زمان و افراد جامعهشناس، علوم سیاسی، و حتی ارتباطی و مقامات کشوری هم حضور داشتند. طراح قضیه این همایش مرحوم مجید تهرانیان و مرحوم اسدی بودند.
این پژوهشگر و فعال سیاسی تصریح کرد: افرادی که این همایش را ترتیب داده بودند برای رسیدن به فهم مسائل جامعه در یک بخش با نخبگان صحبت کردند و در بخش دیگر دو تا پژهش انجام دادند که این دو تا پژوهش به این ترتیب بود که در پژوهش اول، سوالاتی را میان سه گروه فعالان رسانهای و رادیو و تلویزیون، دانشمندان از قبیل استادان دانشگاه و افراد معتبر و همچنین جوانان مطرح کردند. اصلیترین جداول مجموعه سوالاتی که از این سه گروه پرسیدند را در کتاب «صدایی که شنیده نشد» آوردهام.
او افزود: این جداول سوالها نشان می دهد که افراد نسبت به آینده کشورشان چگونه فکر میکنند. در اینجا میتوان به خوبی تفاوتها را مشاهده کرد. در این پژوهش، جوانها به علت پاسخ دادن به سوالات براساس حس خود، درک عمیقیتری از رسانهای ها و دانشمندان دارند. بنابراین پیش بینی آنها درست تر از دانشمندان و گروه های رسانه ای بوده است. این وضعیت را مرحوم تهرانیان و مرحوم اسدی متوجه میشوند. تهرانیان در سالهای بعد، این نتایج را بسیار خوب در نوشتههایش منتشر کرده است و توضیح میدهد که آنچه سیستم فکر میکند واقعیتهای جامعه نیست.
عبدی ادامه داد: علارغم مجموعه تبلیغات رژیم شاه از دهه 40 تا 52 برخلاف تمام تصورات رایج که متاثر از نگاه توسعه کلاسیک بود (توسعهای که گفته میشد با فرآیند توسعه دین به حاشیه میرود). مشاهده میشود که رشد کتابهای مذهبی از نظر تیراژ و تعداد از همه کتابهای دیگر بیشتر است. همچنین میزان نذورات بیشتر شد، با افزایش هر سهم در رشد اقتصاد، سهم نذورات با یک رشد بیشتری مواجه است، یعنی اگر درآمد مردم دو برابر شده احتمالاً درآمد نذورات سه برابر شده است.
او با اشاره به اینکه مهمترین پژوهش آنها در این قضیه، پیمایش است، گفت: فایل دادههای این پژوهش را در فرانسه وارد و استخراج کردند. این پیمایش، پیمایشی است که حدود 5000 نفر مردم شهر و روستای سراسر کشور به یک مجموعه سوالات پاسخ دادند. بخش عمده سوالات درباره رسانه و بخشهای دیگر در مورد خانواده، دین، چشمانداز و امید به آینده بود. با کنار هم گذاشتن این چند تا مطالعه متوجه شدند که یک اتفاقاتی در کشور میافتد که به چشم ظاهر دیده نمیشود. در همایش شیراز هنگامی که بر روی این اتفاق دست گذاشتند با مخالفت یک عدهای مواجه شدند.
این پژوهشگر و فعال سیاسی خاطرنشان کرد: کتاب «صدایی که شنیده نشد» میخواهد نشان دهد که حس محققان و تعداد قابل توجهی که در جریان بودند این بود که گوشها شنیده نمیشود. بنابراین دلیل نامگذاری این کتاب به دلیل بود اینکه آن موقع یک صدایی بود که شنیده نمیشد و دیگری ضمنی است اینکه الان هم اگر صدایی باشد شنیده نمیشود.
او اضافه کرد: اگر ما در گذشته صداهایی را نمیشندیدم اکنون دیگر صدای با تن پایین را هم نمیشنویم و نتیجه آن این است که الان با وضعیتی مواجه هستیم که اصلا نمیدانیم با آن چکار کنیم. بارها و بارها این نکات براساس همین بدیهیاتی که در این پژوهشها و پیمایشها بوده عنوان شده است. مسئله اساسی این است که جامعه ما آن سازوکار و پویایی را ندارد که استفاده خوب از پژوهشها کند. به یاد دارم که یک بار از باب اجبار در زندان اخبار نگاه کردم، اخبار در مورد هزینه آدامسهای جویده شده بر خیابانهای شهر لندن بود.
نکته قابل توجه این است که این خبر تیتر اخبار ایران میشود در حالی که یک خبر درمورد پیمایشهای انجام شده در رسانه ایران دیده نمیشود. دلیل این نوع خبررسانی و پرهیز از نتایج مطالعههای پیمایشی این است که ما میترسیم از اینکه با واقعیت آشنا شویم و همیشه سعی میکنیم واقعیت آنچه که در جامعهمان است به گونهای دیگر تصویر کنیم.
عبدی گفت: در زمان قرون وسطی، مدارسی در اروپا بود که کار آنها تطبیق دادن آموزههایشان با گفتههای ارسطو و افلاطون بود. در نتیجه انقلاب در اروپا این گفتهها به کنار رفت و به مسائل به شیوه تجربی نگاه شد. در یکی از این مدارس، استاد میگفت که بر طبق گفته ارسطو، اسب 24 دندان دارد و بر طبق گفته افلاطون، اسب 28 دندان دارد، یک دفعهای، اسبی از کنار مدرسه رد شد، یکی از دانشآموزان که ظاهراً آشنا نبود گفت استاد حالا بیاییم اسب را از نزدیک نگاه کنیم که ببینیم چند تا دندان دارد.
آن دانشآموز کشته شد به خاطر اینکه طرفداران افلاطون و ارسطو اتحاد کردند و گفتند وقتی که استاد ما این حرف را میزند پس ما چکاره هستیم که دهن اسب را باز کنیم و ببینیم چه تعداد دندان دارد. واقعیت این است که جامعه امروز ما هم همینطور است یعنی کسی کار ندارد که در واقعیت بیرونی چه میگذرد و اگر کسی اعتقاد داشته باشد که باید واقعیت بیرونی را دید ممکن است محکوم شود. از نظر من اگر در گذشته صدایی با تن پایین شنیده نمیشد. اکنون نیز با تن بالا شنیده نمیشود.
او بیان کرد: در زمان شاه فساد بود. حتی در زمان خاتمی هم بود اما در آن زمان فساد به سطح مدیران کشیده نمیشد. در ده سال گذشته فساد به همه سطوح رسید. نظارت وجدانی و درونی در حکومتها وجود ندارد، حتما باید تضمین نظارتی بیرونی برای هر کسی که میخواهد حکومت کند وجود داشته باشد که البته استقلال هم باید داشته باشد.
این فعال اصلاحطلب ادامه داد: بیشترین سهم درآمد نفتی ایران در دوران آقای احمدینژاد بود اما فساد و بیکاری در آن زمان زیاد بود. اگر ۵ میلیون شغل را با آن میزان درآمد داشتیم دیگر زمینه اعتراضات اخیر وجود نداشت. البته دسترسی به رسانهها هم امروز به نسبت گذشته خیلی زیاد است. اشتباه سیستم این است که فساد میوه یک درخت است نه خود درخت. تا وقتی تنه است میوهها هر سال به وجود میآید. هرکس میگوید با فساد مبارزه میکنم باید با تنه این درخت کار کند. شفافیت و ساختار سالم از این دست است. در یک جامعه پویا به کسی که فساد را افشا میکند هدیه میدهند. باید نهادهای نظارتی رسمی و غیررسمی وجود داشته باشد.
عباس عبدی، پژوهشگر اجتماعی در پایان گفت: دستگاه قضایی باید مستقل باشد؛ در این صورت امکان ندارد کسی به خودش اجازه فساد دهد. نهادهای مدنی میتوانند با فساد مبارزه کنند. تا وقتی ریشه و تنه فساد وجود دارد میوهاش هر روز بیشتر از دیروز است. فساد محصول یک ساختار است. خطری که ما را تهدید میکند جابهجایی صلاح و فساد است. نظارت مهم است که اگر وجود داشته باشد آدمهای فاسد کار را درست انجام میهند در غیر این صورت آدم سالم هم فساد میکند.