عضو هیئت علمی دانشکده بیمه اکو دانشگاه علامهطباطبائی گفت: جا ماندن مسافران از پرواز و در راه ماندن طولانی برخی از مسافران در خطوط مواصلاتی به طور طبیعی ناراحتیهایی را در میان برخی شهروندان ایجاد کرد. همزمان عدهای در فضای مجازی عکسهایی را منتشر کردند که نشان میداد در کشورهای پیشرفته خودروهای غولپیکر در اتوبانها به راه میافتند و به سرعت عملیات پاکسازی مسیر از برف را انجام میدهند. اما آیا خریداری این تجهیزات برفروب سنگین برای کشور ما لازم است؟
به گزارش عطنا، علی سرزعیم، عضو هیئت علمی دانشکده بیمه اکو دانشگاه علامهطباطبائی در یادداشتی با عنوان «اقتصاد و سرمازدگی» در روزنامه جهان صنعت به لزم تهیه ماشینهای پیشرفته برفروبی برای کشور پرداخته است که در ادامه میخوانیم؛
بارش ناگهانی برف در اقصی نقاط کشور مشکلات زیادی برای شهروندان ایجاد کرده است. بسیاری از خطوط مواصلاتی بسته و پروازها متوقف شد. در شهرها به ناگزیر مدارس و دانشگاهها تعطیل شدند و کارمندان ادارات اگر توانستند، مرخصی گرفتند و ترجیح دادند به اداره نروند. در این فاصله نقدهای زیادی علیه شهرداری تهران و وزارت راه منتشر شد.
جا ماندن مسافران از پرواز و در راه ماندن طولانی برخی از مسافران در خطوط مواصلاتی به طور طبیعی ناراحتیهایی را در میان برخی شهروندان ایجاد کرد. همزمان عدهای در فضای مجازی عکسهایی را منتشر کردند که نشان میداد در کشورهای پیشرفته خودروهای غولپیکر در اتوبانها به راه میافتند و به سرعت عملیات پاکسازی مسیر از برف را انجام میدهند. رواج این عکسها در فضای مجازی موجب شده تا ملالخاطر دیگری در اذهان ایجاد شود و حس عقبماندگی در میان مردم تشدید شود و مشکلاتی که در روزهای قبل رخ داد مصداق مضاعفی از توسعهنیافتگی قلمداد شود.
در واکنش به این وضعیت باید یادآور شد که قطعا بسته شدن راهها و در راه ماندن و تعطیل شدن مدارس و احیانا ادارات هزینههایی بر اقتصاد کشور تحمیل میکند و تردیدی در مورد آن وجود ندارد. سوالی که باید به آن پرداخت، آن است که آیا به لحاظ اقتصادی صرفه دارد تا تجهیزات برفروب سنگین برای کشور خریداری شود تا در چنین مواقعی به کار آیند؟
پاسخ این سوال وقتی مشخص میشود که میزان کاربرد آن مشخص شود. اگر کشور ما، کشوری است که تغییرات اقلیم در آن جدی است و ندرتا برف سنگین را تجربه میکند احتمالا هزینه کردن مبالغ زیاد برای چنین روزهای مبادایی توجیه اقتصادی نخواهد داشت. شاید این امر در بهترین حالت تنها برای مناطق خاصی از کشور که پیوسته با مشکل یخبندان و راهبندان ناشی از برف مواجه میشوند موجه باشد اما تعمیم آن به همه مناطق کشور تصمیمی قابل دفاع نخواهد بود.
مثال این امر تجهیزات گران آتشنشانی است. برای همه خانهها داشتن یک کپسول کوچک آتشنشانی اقدامی اقتصادی است زیرا هزینه خرید آنها کم است و در عین حال احتمال وقوع آتشسوزی وسیع و بزرگ بسیار پایین است. در چنین وضعیتی هزینه کردن مبالغ خیلی زیاد بابت تجهیزات اساسی آتشنشانی توسط تکتک خانوارها توجیهی نخواهد داشت!
ولی شاید همین کار برای یک مجتمع پتروشیمی یا پالایشگاهی قابل توصیه باشد. در آب و هوای سوئد و نروژ و نقاطی از کانادا و آمریکا داشتن ماشینآلات پیشرفته برفروبی توجیه اقتصادی دارد ولی در برخی از کشورهای نزدیک به خط استوا وجود این تجهیزات توجیهپذیر نیست. در برخی از کشورهای پیشرفته مشابه مشکلاتی که برف زیاد در کشور ما ایجاد کرده وجود دارد و کسی بروز آنها را دال بر عقبماندگی نمیداند. نتیجه آنکه نباید به صرف بروز یک مشکل و مقایسههای تبلیغاتی مایوس شد و کشورمان را توسعهنیافتهتر از آنچه هست، تلقی کرد.