امیرحسین قضائی علمداری-عطنا؛ بعد از گذشت حدود هفت ماه از دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری و در روزهای اخیر پس از از ارائه لایحه بودجه پیشنهادی دولت برای سال 97 به مجلس شورای اسلامی موج انتقادات به رئیسجمهور منتخب و اظهار و ابراز پشیمانی از رأی به وی از سوی برخی به ظاهر فعالان سیاسی در شبکههای اجتماعی و رسانهها، خصوصاً رسانه ملی شدت بسیاری یافته است.
مرکز ثقل تمامی این انتقاداتِ وارد، و ابراز ندامتهای عجولانه، گرانی احتمالی برخی از قیمتها و بهطور خاص عوارض خروج از کشور که رشد تصاعدی داشته و قیمت حاملهای انرژی است. در این میان برخی از جناحهای سیاسی مخالف دولت فرصت را مناسب دیده و با استفاده از پروپاگاندای رسانهای بر حجم عظیم این کوه انتقادات میافزایند البته ایشان هیچگاه به این نکته اشاره نمیکنند که در آن هشت سال خودشان طرفدار اینگونه افزایش قیمتها بوده و انواع و اقسام توجیهها را برای این مسئله ارائه میکردند. البته که این گرانیها از سوی هر دولتی باشد اشتباه و نتیجه مستقیم آن کوچکتر شدن سفرههای مردم خواهد بود.
اما آنچه که در بیشتر این نقدها و تحلیلها از نظر دور مانده است، چرایی و دلیل انتخاب مجدد دکتر روحانی بود، اکثریت 24 میلیون نفری که احتمالاً شماری از خوانندگان این نوشتار نیز برخی از ایشان هستند این مطلب را فراموش کردهاند که به چه کسی و چرا به وی رأی دادهاند. وخامت این وضع تا حدی بوده است که اخیراً رئیس دولت اصلاحات هم اقدام به تجدید حمایت از شخص رئیس دولت اعتدال کرده و تخریب او و دولتش را دسیسه چینی دانسته است.
اولین و مهمترین نکتهای که لازم به یادآوری است آن است که بر خلاف آدرسهای غلطی که برخی ارائه میکنند، دکتر حسن روحانی به هیچ وجه یک فرد اصلاحطلب «به لحاظ تعریف جناحهای سیاسی» نبوده و نیست. او یک اصولگرای معتدل بوده و همیشه و در همه حال از این مشی سیاسی پیروی کرده است، لذا با این توضیحات نباید حرکات گازانبری و بدون تدبیر را که از تندروهای هر دو جناح عمده سیاسی کشور دیده میشود، از رئیس دولت دوازدهم انتظار داشت.
نکته دیگر فراموشی رقیب این دولت در جریان انتخابات گذشته است، اتفاقی که در سال 84 هم روی داد و نتیجه آن قهر مردم با صندوق آراء و 8 سال انزوا در عرصه بینالمللی و همان مقدار پسرفت در زمینه اقتصادی و دیگر مسائل داخلی بود، امروز باید توجه داشته باشیم رأیی که در 29 اردیبهشت 96 به صندوق ریختیم به چه دلیل بوده است؟ بعد از انتخاب صحیح ما در سال 92 و نجات کشور از سراشیبی نابودی به یکباره نباید سطح توقعاتمان جهشی نجومی داشته باشد.
ما رأی به روحانی را تکرار کردیم که دهان منتقدان بسته و قلمشان شکسته نشود، ما رأی به روحانی را تکرار کردیم که بتوانیم از دولت او و شخص خودش مطالبه کنیم و سئوال بپرسیم، ما رأی به روحانی را تکرار کردیم تا فعالیتهای دولت و دستگاههای تحت نظارتش شفاف شود و معلوم شود هر ریالی که از خزانه بیتالمال هزینه میشود برای چه بوده و به کجا رفته است و آنچه که رئیسجمهور محترم از آن به عنوان اتاق شیشهای یاد میکنند، محقق شود.
انتخابی که در اردیبهشت 96 داشتیم نه از روی اجبار و اضطرار بوده است و نه فردی ما را فریب داده است، نتیجه آن انتخاب هم این است که در دولت دکتر روحانی برای اولین بار جدولی موسوم به جدول شماره 17 حذف شد و نهادهایی که ردیف بودجه داشتند و به هیچ مرجع نظارتی پاسخگو نبودند باید پاسخگو باشند. برای اولین بار دخل و خرج دولت به وضوح مشخص شد و معلوم شد، برخی از مراکز مذهبی تحت نظارت برخی از فقهای بزرگوار چه میزان بودجه دریافت و آن را در چه راههایی صرف میکنند.
البته با تمام این اوصاف انتقادات بسیاری هم به بودجه پیشنهادی سال 97 وجود دارد که مردان اقتصادی دولت خاصه آقای نوبخت باید پاسخگوی آن باشند و در یک نشست با اصحاب رسانه به وضوح به این سئوالات پاسخ بدهند که چرا نرخ حاملهای انرژی قرار است بالا برود؟ چرا عوارض خروج از کشور ناگهان و به شکلی غیرمعقول جهشی چند برابری داشته است؟ چرا بودجه فعالیتهای عمرانی کشور در سال 97 کاهش خواهد یافت؟ و بسیاری چرا هایدیگر که اساتید اقتصاد و فعالان اقتصادی آنها را طرح کردهاند.
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى...