هرگز تصور نمی کردم با چنین فضایی آنهم در جایی که افراد متاهل زندگی می کنند مواجه شوم، زندگی در این شرایط بیش از حد سخت است، می شود اینجا زنانی صبور و مردانی پر تلاش برای خلاص شدن از این شرایط را دید، آنها بیشتر از اینکه وقتشان را برای رایزنی با مسئولان برای ارتقا امکانات محل زندگیشان بگذارند، دوست دارند بیشتر درس بخوانند تا زودتر فارغ التحصیل شوند، برخی از آنها حتی ۲ فرزند زیر هفت سال دارند.
از ماست که بر ماست
قرار است بعنوان دوست یکی از دانشجویان وارد آنجا بشوم، حراست اصلا کاری به کارمان ندارد انگار اصلا من را ندیده، آنقدر محیط خارجی و داخلی ساختمان ها مشکل دارد و به دانشجویان سخت می گذرد که نمی داند از کجا شروع کند. کمی نگران حراست است و دوست دارد همه چیز را به من بگوید، قرار می شود گوشه ای بنشینیم تا مقدمات کار را انجام دهد. سوالاتی در مورد جزئیات خوابگاه می پرسم که می گوید: ۱۱ هزار متر مربع با ۲۰۰ واحد مسکونی که بین ۲۰ تا ۴۵ متر مربع است. تقسیم واحدها بر اساس تعداد خانواده است آنهایی که بیش از ۲ فرزند دارند واحدهای انتهای راهرو که بزرگتر است نصیبشان می شود و آنهایی که تنها زوج هستند واحد های ۲۰ متری.
پشت سرمان زمین روباز خوابگاه قرار دارد که نزدیک به ۳۰۰ متر مربع است با چند تکه آهن که بهم جوش داده شده اند و اسمش را دروازه های فوتبال و بسکتبال گذاشته اند، زمینی که آسفالت است و زمین فوتبال صدایش می کنند، دانشجو با بغض می گوید: «امکانات ورزشیمون اصلا کافی نیست تازه قراره شهرداری همین زمین روباز رو هم از چنگ خوابگاه و دانشجویان در بیاره و بگونه ای نقشه ها را طراحی کرده که ۹۰ درصد این زمین نصیب شهرداری می شود.»
از بی تفاوتی دانشجویان در پیگیری حقشان از مسئولان دانشگاه و وزارت علوم هم گله دارد و می گوید: «از ماست که بر ماست.»
زمین ورزشی روباز خوابگاه
آنقدر از بی تفاوتی مسئولان خوابگاه دانشگاه تهران عصبانی است که از جایش بلند می شود و معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری که سمت راستمان قرار دارد را نشان می دهد می گوید: «معاونت فرهنگی شهرداری دوست داره کل این زمین ۱۱ هزار متری رو از دانشگاه تهران بخره و دانشگاه تهران هم از خداشه از دست خوابگاه و دانشجو ها خلاص بشه برای همین با بی تفاوتی دانشجویان رو تحت فشار قرار میدن.»
بلند می شویم و ۲ بار دور یکی از ساختمان ها می چرخیم زمین خوابگاه پر از شن و ماسه هایی است که همه جا می توانی آن را ببینی، بتن هایی که از کف زمین کنده شده اند و به گفته دانشجویان چند ماه است که قرار است زمین خوابگاه را ترمیم کنند اما فعلا خبری نیست.
فضای سبز خوابگاه هم شرایط بهتری از دیگر بخش های خارجی ندارد، علف های هرز مثل قاتلی سریالی به جان گیاهان و درختان افتاده است، تمام فضای سبز خوابگاه با آب آشامیدنی آبیاری می شود که البته به دلیل همین موضوع زمان های آبیاری در هفته بسیار کم است بگونه ای که گیاهان و چمن ها به رنگ زرد درآمده اند.
رژه سوسک ها در اتاقهای مطالعه
وارد بلوک های خوابگاه می شویم، قرار می شود اول سالن های مطالعه را ببینم که در زیر طبقه همکف قرار دارد، راهروهایی باریک با بوی نم که باعث می شود با دستمالی جلوی نفست را بگیری، وارد راهرو که می شویم وسط راهرو را با یک حفاظ میله ای بسته اند و دانشجویان باید از لای میله ها وارد بخش اتاق های مطالعه شوند، سالن های مطالعه خالی است، تنها سوسک ها در آن حضور دارند، بیشتر دانشجویان ترجیح می دهند در اتاق ها درس بخوانند تا اینکه بخواهند رنج عبور از بین میله ها و نشستن در اتاق های بدون تهویه و کثیف را تحمل کنند.
انتهای راهرو اتاق مطالعه خواهران قرار دارد. اتاقی که درب ندارد و جلوی آن را با یک پرده پوشانده اند، میزها بدون صندلی و صندلی هایی شکسته در گوشه کنار اتاق ها به چشم می خورند.
با اینکه رمز اینترنت را روی درب و دیوار راهروهای اتاقهای ۲۰ متری مطالعه نوشته اند، اما هیچ کدام از دانشجویان از سرعت اینترنت راضی نیست، اتاقهایی که روی درب آن نوشته شده «اتاق اینترنت» اصلا شباهتی به اسمشان ندارند.
اتاق مطالعه
دانشجویان برای هر ترم حضور در خوابگاه باید حدود ۴۰۰ هزار تومان پرداخت کنند، تمام هزینه های تعمیر و تمیز کردن اتاق هایی که به شدت بوی رطوبت می دهد و دیوارها و موکت های کثیفی دارد، برعهده خود دانشجویان است. برخی از دانشجویان هزینه هایی از ۵۰۰ هزار تومان تا ۲ میلیون تومان را برای تعمیر و تمیز کردن اتاق ها و تعویض شیرآلات سرویس بهداشتی هزینه می کنند، گاهی خود دانشجویان کابینت های اتاقشان را از بیرون دانشگاه آن هم دست دوم خریداری می کنند.
وارد بلوک های خوابگاه که می شویم روی درب ورودی و دیوارها آگهی های فروش کولر، یخچال، بخاری و ... را می بینم، چیزی که دانشجویان به آن «سمساری دانشجویی» می گویند.
تابلوی اعلانات
شوفاژ بسیاری از اتاق ها به دلیل آنچه از آن بعنوان خراب بودن لوله ها و نفوذ آب به دیگر واحدها عنوان می شود باز شده اند و به گفته دانشجویان فعلا خبری از تعمیر و تعویض لوله های آب خوابگاه نیست، چراکه پیمانکار به دلیل عدم پرداخت طلبش دست از کار کشیده است.
سالن رختشویی و سالن ورزشی و حمام خوابگاه هم وضعبت خوبی ندارد. دانشجویان به سالن رختشویی لقب «سالن غسالخانه لباس» داده اند که لباس های بی جان باید با دست شسته شوند، دانشجویان به دلیل فضای کوچک اتاق ها نمی توانند ماشین لباسشویی در اتاق ها داشته باشند، یکی از آنها می گوید: «مسئولان خوابگاه گفته اند اگر می توانید از شهرداری برای تهیه ماشین لباسشویی کمک بگیرید»، یکی از دانشجویان به همین منظور هر روز مشغول رفت و آمد بین صندوق رفاه دانشجویی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، شهرداری و معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه تهران است.
سالن رختشویی خوابگاه
سالن ورزشی هم دست کمی از زمین روباز خوابگاه ندارد، البته فعلا قابل استفاده نیست، چراکه به گفته دانشجویان چند ماه است که در دست تعمیر قرار دارد و کیفیت وسایل در داخل اتاق ۱۰۰ متری بسیار پایین است.
سالن وزرشی با امکانات نامناسب
نم و روطوبت شدید در ساختمان و اتاق های خوابگاه
دانشجوی زیادی در جلال آل احمد
یکی از دانشجویان به شوخی می گوید: «ما تو اتاقمون حتی سونا بخار هم داریم. اینقدر که امکانات برای دانشجویان خوب و کامله»، البته منظورش زمانیست که مشغول آشپزی در داخل اتاق هستند که گوشه ای از آن را چیزی شبیه آشپزخانه درست کرده اند. برخی از اتاق ها در مقابل درب ورودی پرده ای را نصب کرده اند تا در زمان طبخ غذا بتوانند درب واحد را باز کنند و هوای اتاق عوض شود، در این اتاقها حتی تراس (بالکن) هم از سوی دانشجویان غنیمت شمرده می شود، برخی از واحدها با نصب پارچه ای آن را محصور کرده اند تا بتوانند از آن استفاده کنند.
اتاق خوابگاه
وضعیت مالی دانشجویان خوابگاه متاهلین جلال آل احمد دانشگاه تهران هم تعریفی ندارد. به گفته خود دانشجویان، برخی از آنها به دلیل شرایط بد مالی همیشه در خوابگاه حضور دارند و تنها برای رفتن به دانشگاه از خوابگاه خارج می شوند تا از ایجاد هزینه های اضافی جلوگیری کنند.
یکی از دانشجویانی که در این بازدید همراه ما است، می گوید: «مسئولان دانشگاه معتقدند ما دانشجویان باید از این خوابگاه برویم و بیرون جایی را برای زندگی تهیه کنیم و معتقدند ما زیادی هستیم، این در حالی است که برخی مسئولان مدام از ازدواج جوانان و فرزند بیشتر برای دانشجویان حرف می زنند، اما در عمل عرصه را به متاهلین سخت می کنند».
حمام دانشجویان
مسافر کشی با ماشین قسطی و چند داستان دیگر
برخی دانشجویان برای تامین هزینه ها با ماشین قسطی که خریده اند مسافر کشی می کنند، برخی هم با نصب آگهی بر روی دیوارهای طبقات مختلف خوابگاه تدریس می کنند و حتی کار ترجمه انجام می دهند، یکی از دانشجویان مقطع دکتری می گوید: «به دلیل فشرده بودن درس ها و هزینه هایی که داریم نه می توانیم کار تمام وقت داشته باشیم و نه می توانیم بیکار باشیم».
به گفته آنها در بین مسئولان دانشگاه تهران و خوابگاه های آن، تنها آقا نظام که سوپر مارکت خوابگاه را اداره می کند، هوای جیب و غذای دانشجویان را دارد، دانشجویان بیشتر مایحتاج روزانه خود را از مغازه او که سمت چپ درب ورودی و پشت اتاق حراست قرار دارد تامین می کنند، پیرمرد کمترین نسیه ای که به دانشجویان داده جمع و تفریقش بالغ بر ۳۰۰ هزار تومان است، آنهایی که هر ماه مقداری از بدهکاری خود را تسویه می کنند و یا درآمدی دارند می توانند بیشتر نسیه بگیرند.
پیش آقا نظام که می روم، نمی داند خبرنگارم، فکر می کند یکی از دانشجویان تازه وارد خوابگاهم، به شوخی درخواست نوشابه ای نسیه می کنم اصلا تعجب نمی کند حتی حاضر است پولش را هم نگیرد تا مشتری شوم، وقتی می گویم خبرنگام دفترچه خاطرات نسیه های دانشجویان را باز می کند، دفتر پر از عددهای نوشته شده و خط خورده شده است، یکی ۱۱۰ هزار تومان ، دیگری ۵۷ هزار و ۵۰۰ تومان و یکی ۲۱۰ هزار و ۸۰۰ تومان نسیه گرفته، آقا نظام روی قول دانشجوهایی که بدهکاری زیادی دارند حساب می کند و فرصت های یک ماهه برای تسویه بخشی از بدهیشان می دهد.
آقا نظام هم از ماجرای سوسک های اتاقها، نمازخانه، سالن های مطالعه و اتاق ها خبر دارد و کلی مایع سوسک کش و اسپری ضد سوسک در مغازه اش دارد.
محل ورود و خروج دانشجویان به سالن مطالعه
یکی از مهمترین مشکلاتی که در این خوابگاه وجود دارد عدم ارائه غذا به دانشجویان است که البته بر اساس مصوبه صندوق رفاه این موضوع حق دانشجویان است، مسئولان معاونت دانشجویی هر ۶ ماه یکبار سبد کالایی را می دهند که دانشجویان آن را بسیار بی کیفیت می دانند، از برنج اروگوئه ای بی کیفیت تا محصولات لبنی که برخی از آنها به گفته دانشجویان تاریخ گذشته هستند، البته این سبد کالا نصیب دانشجویانی می شود که هر ترم پول اجاره خوابگاه را تسویه کرده باشند، در غیر این صورت سبد کالا به عنوان بخشی از بدهی آنها محسوب می شود.
این تمام چیزهایی است که می تواند در توصیف خوابگاه متاهلین جلال آل احمد که در نزدیکی اتوبان کردستان و خیابان جهان آرا قرار دارد گفت، خوابگاهی که قدمتش به سال ۱۳۶۷ بر می گردد. خوابگاهی که به جای اینکه محل آرامش زوجهای دانشجو باشد چندی است دغدغه پر رنگ زندگی شان شده است.
عکس و گزارش: مرتضی مصباح راد
منبع: مهر