فرزند دکتر علی شریعتی درباره تجربه دینی حج از زبان شریعتی گفت: انسان قرار است نه تنها پشت به دیروز و به یاد دیروز حرکت کند، بلکه باید کعبه ایمان خویش را معماری کند، در این تجربه دینی نوعی ابداع نیز نهفته است، ابداع یک الگوی دیگر و به همین دلیل میگوید تجربه دینی، تجربهای مقصوددار و نه مقصددار است.
به گزارش عطنا، نشست «شریعتی و روشنفکری دینی» سهشنبه، ۷ آذر به همت انجمن اسلامی دانشجویان راه امید دانشگاه اصفهان و انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی با حضور سوسن شریعتی، فرزند دکتر علی شریعتی، هادی خانیکی، مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، بیژن عبدالکریمی، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی و حسین مصباحیان، استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران در دانشگاه اصفهان برگزار شد.
سوسن شریعتی، فرزند دکتر علی شریعتی، روزنامهنگار و پژوهشگر اجتماعی در مقدمه سخنان خود، اظهار کرد: «شریعتی» روشنفکری است که با اشکال سهگانه قدرت و به تعبیری سلطه درگیر میشود، او متفکری است که به اصلاح دینی به عنوان یک پروژه اجتماعی تکیه کرده است، البته بر سر آن اجماع وجود ندارد و همچنان این سؤال مطرح است که چه ضرورتی وجود دارد تا برای تغییر نظام اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، حتما از رفرم دینی آغاز کرد.
این پروهشگر با بیان اینکه نه در زمان خود شریعتی و نه امروز بر سر این مسئله اجماع وجود ندارد، ادامه داد: بسیاری نقد میکنند که چه بسا اصلاح دینی به مثابه پروژه اجتماعی میتواند غلط بوده باشد، کشاندن دین به حوزه اجتماعی، سیاسی کردن و ایدئولوژیزه کردن آن، نقدهایی بوده که به پروژه اصلاح دینی «شریعتی» وارد شده است.
سوسن شریعتی با بیان اینکه پروژه اصلاح دینی را باید با شناسایی ناهمزمانی تاریخی-تقویمی فهمید، گفت: دکتر «شریعتی» میگوید ما در یک ناهمزمانی تاریخی به سر میبریم که زمان تاریخی ما با زمان تقویمی ما یکی نیست، زمان تاریخی ما پایان قرن ۱۶ یعنی پایان قرون وسطی و زمان تقویمیمان قرن ۲۰ است، از یک طرف باید مانند انسان قرن شانزدهمی عمل کنیم، یعنی خروج از سپهر کلیسا، آزادسازی کلام دینی، اعاده حیثیت از انسان و عقلانیت؛ «شریعتی» تمام آثاری را که در آنها به نقد دینداری پرداخته شده برای پروژه اصلاح دینی مدنظر قرار داد که به این معنا پروژهای مدرن است.
وی اضافه کرد: به تعبیر «شریعتی»، گرفتاری دیگر ما، این است که ما انسان قرن بیستمی هستیم، یعنی انسانی که برخلاف انسان سرخوش شادمان امیدوار قرن ۱۸ که از زیر سقف کلیسا بیرون آمد و مدعی شد، بیافسون و افسانه است، انسان قرن بیستمی با ادعا شروع کرد و انسان را به نام انسانیت سرکوب کرد، انسان قرن ۲۰ دوران پس از خداحافظی با خدا را نیز دیده است.
این روزنامهنگار و پژوهشگر با بیان اینکه بحث او همچون «شریعتی» مصلح اجتماعی، منتقد دینداری مسلط و متفکر اجتماعی است اظهار کرد: شریعتی میخواهد با انسان قرن ۲۰، انسانی که دردهای قرن بیستمی دارد ولی به وضعیت انسان قرن ۱۶ نیز مبتلا است چه کار کند؟ او با دو مخاطب رو به رو است، انسان قرن ۱۶ که با او کاری ندارد، چون معتقد است همه چیز از اصلاح دینی شروع میشود و انسان قرن ۲۰ که انسانهای دینداری هستند که شریعتی باید در دینداری آنها تردید ایجاد کند و بگوید این چیزی شما دارید دین نیست و دیگری، انسانهای بیدین یا انسانهای آزاد مضطرب، بیاعتنا و بیاعتماد به دینداری موجود که به او میگوید «برگرد و دوباره یکبار دیگر در رابطه با این نسبت بیندیش».
او با بیان اینکه چشمانداز شریعتی برای پیشبرد این پروژه، نه ترس از بیدینی جامعه و نه جلوگیری از شبه مدرنیته شاهنشاهی بود، گفت: شریعتی از بیدینی و انهدام جهان کهنهای که دینداری نامیده میشود ترسی ندارد. وی کتاب کویر را با هبوط آغاز میکند، یعنی تجربه تنهایی و پرتابشدگی در چیزی که خودش آن را کویر فرهنگی و تمدنی ما مینامد، چشمانداز او این است که دینداری را به گونهای دیگر طراحی کند و در اینجا، مخاطب او نه اجتماع بلکه فرد و انسان است، انسانی سراسیمه.
انسان با آزادی و نه با گناه آغاز میشود، بنابراین مفهوم رستگاری در این تجربه با دینداری سنتی متفاوت است.
این پژوهشگر درباره روش دکتر شریعتی، اظهارکرد: روش دکتر شریعتی برای بازتعریف نسبت میان انسان و امر قدسی، چند منبعی است، یعنی به تمام متون کلاسیک از شرق دور تا غرب مراجعه میکند، ولی مراجعهای آزاد و انتقادی دارد، مونتاژ و تطبیق دادن دین با علم و جامعهشناسی نیست، ولی در عین حال در رفت و آمد است. از طرف دیگر در شریعتی ترس از دیگری وجود ندارد و او بر تفاوتها تکیه نمیکند.
سوسن شریعتی افزود: تکیه بر تفاوتها ما را در وضعیت سختی نگه میدارد و ترس از دیگری را به وجود میآورد؛ مسئله «شریعتی» خویشتن، اصالت و هویت است، بنابراین او بر فاصلهها تکیه میکند؛ فاصله شرق و غرب، من و دیگری، دیروز و امروز، مدرن و کهن و این فاصلهها را به رسمیت میشناسد، تکیه بر تفاوتها نوعی وضعیت ذاتگرایانه ایجاد میکند، یعنی تفاوتها را ذاتی میپندارد، «شریعتی» در این تفکر، نه دچار نارسیسیسم (خودشیفتگی) و نه دستخوش از خود بیگانگی میشود.
این روزنامهنگار با بیان اینکه دیندار شدن در نگاه شریعتی یک پروسه است، گفت: از نظر شریعتی، تجربه امر قدسی با خروج آغاز میشود، یعنی با نه گفتن به اراده خداوند باستانی و به همین دلیل به پایین پرتاب میشود، «شریعتی» در قصه خلقت بازنگری میکند تا موتور حرکت دینداری به گونهای دیگر باشد، البته توضیح میدهد خواست خدا بود که خواست انسان محقق شود، در نتیجه هبوط توطئه خداوند است.
وی در همین زمینه ادامه داد: خدا میخواهد انسان آزاد شود، به پایین برود و عصیان کند، بنابراین مؤمن موجودی نیست که گناه کرده و تمام زندگیاش باید پس دادن کفاره باشد، انسان با آزادی و نه با گناه آغاز میشود، بنابراین مفهوم رستگاری در این تجربه با دینداری سنتی متفاوت است.
سوسن شریعتی اضافه کرد: «شریعتی» تجربه امر دینی را مرتبهای میداند و به این مسئله در کتاب حج اشاره میکند که یکی از زیباترین کتابهای اوست، در رابطه با دیالکتیک شناخت، خودآگاهی و عشق درباره عرفات، مشعر و منا صحبت میکند که در این دیالکتیک و رفت و آمد تجربه دینی میسر میشود، تجربه دینی باید با شناخت آغاز شود و آغاز آگاهی و بینایی است، مشعر یعنی خودآگاهی، پس از شناخت قرار دارد و نوعی اعتراف به خویشتن خویش است.
وی با بیان اینکه عشق در نگاه «شریعتی»، ذوب شدن در امر قدسی نیست، اظهار کرد: قصه عشق در نگاه وی قصه انسانی است، که تجربه عاشقانه، تجربه آزادی و میل به حدود دارد و تجربه دینی در طواف قرار گرفتن و طواف جستجوی عطش است و صبر جستوجوی آب است و تجربه عطش و آب توامان است و بنابراین یکبار برای همیشه تعریف نمیشود و نمیتوان به قطعیتها رسید.
شریعتی اضافه کرد: دکتر شریعتی رابطه انسان و امر قدسی را متشابه میکند، یعنی دموکراتیزه کردن نسبت من و امر قدسی، چند الگویی شدن، از تصلب و فرمالیزم دینی خارج شدن و مبارزه با تصلب و به همین دلیل است که میگوید حج بزرگ، قبله در قفا نهادن است، برخلاف اینکه تصور میشود تجربه دینی همیشه باید رو به قبله باشد و میگوید اکنون بیاموز که حج، به کعبه رفتن نیست، در توحید ابراهیم مقصد کعبه نبوده است، بنابراین در کعبه نمان که در کعبه هیچکس حتی خدا نیست، در واقع در این تفکر، با نوعی صورتبندی قدسی از انسان و یا نوعی صورتبندی انسانی از قدس رو به رو هستیم.
وی با بیان اینکه شریعتی به انسانی حج رفته میگوید تو دیگر جای ابراهیم نشستهای و ابراهیموار معمار ایمان خویش باشی تصریح کرد: در این تجربه دینی، انسان قرار است نه تنها پشت به دیروز و به یاد دیروز حرکت کند، بلکه باید کعبه ایمان خویش را معماری کند، در این تجربه دینی نوعی ابداع نیز نهفته است، ابداع یک الگوی دیگر و به همین دلیل میگوید تجربه دینی، تجربهای مقصوددار و نه مقصددار است، در نتیجه پر تنش و دستخوش کسوف و خسوف، پر قبض و بسط و تراژیک است و باعث میشود این صورتبندی قدسی از انسان یا انسانی از قدس، تجربه دینی را به توطئه مشترک میان خدا و انسان تبدیل کند و نه زیست انفعالی که اراده قدسی تعیین کرده است؛ در نهایت این تجربه دینی، تجربهای آزادیبخش و سر زدن سوژه است و به همینجا و هماکنون ختم میشود و به بیرون از خود راه پیدا میکند.
شریعتی اضافه کرد: همچون ابراهیم قرار است نظم و نثر را برهم زند و نظم نوینی ایجاد کند و بنابراین تجربه دینی قرار است به رفع جنبههای مختلف سلطه منجر شود و بنابراین انسان مومن آلترناتیوی برای انسان تنهای مضطرب قرن بیستم باشد و آلترناتیو انسان سرسپردهای که دین سنتی تعریف میکند، نیز هست.
این روزنامهنگار و پژوهشگر با اشاره به اینکه معمولا گفته میشود «شریعتی» متفکر زمان خودش بود، پس متفکر زمان ما نیست، گفت: این درست که «شریعتی» متفکر زمان خودش بود، ولی به میزانی که متفکر زمان خودش نبود، متفکر دوران بود، یعنی به میزانی که شبیه زمان خودش نیست، توانسته با ما که به زمان او تعلق نداریم، ارتباط برقرار کند. گفته میشود که زمانه «شریعتی» زمانه اتوپیاها بود و ما دیگر اتوپیست نیستیم، زمانه یک زمانه خطی نیست و امروز زمان بازگشت بسیاری از مفاهیم است.
سوسن شریعتی در پایان افزود: «شریعتی» به میزان زیادی متأثر از گفتمان چپ بود، ولی به همان میزان رویکرد اعتقادی نیز داشت و فرزند زمان خودش بود، وی انقلابیگری بدون پروژه فکری پیش رود را نقد میکرد؛ رادیکال بود، ولی شبیه افراد رادیکال زمان خودش عمل نکرد. شریعتی منتقد بود، البته نه منتقد سلاح به دست گرفتن از موضع محافظهکاری، بلکه معتقد بود اساسا عقبافتادگی جامعه ایران یک علت بعید دارد و آن علت بعید، مذهب و رفرم دینی است و ضرورتا از این نقطه باید آغازکرد، بنابراین وی به همان میزان که شبیه زمان خود نبود، امروز هنوز اعتبار دارد.