واژه موسوم به خاورمیانه (
Middle East یا شرق میانه) از اوایل قرن بیستم و در راستای سیاستهای استعماری قدرت برتر آن زمان یعنی انگلستان و برای نشان دادن زوایای برتری اروپا نسبت به مناطق جغرافیایی آسیا، از جمله خاور دور و خاور نزدیک، وارد ادبیات سیاسی جهان شده است. این واژهسازی و بسط و ترویج برای آن بود که اروپا را مرکز جهان معرفی کرده و بهصورت غیرمستقیم، روحیهی استعماری خود را در فرهنگ جغرافیایی کشورهای دیگر ملحوظ دارد. با تغییر و تحولات رخداده در عرصهی نظام بینالملل بعد از
جنگ جهانی دوم و جایگزینی آمریکا بهجای انگلیس در نیمکرهی غربی و در ادامه با پایان
جنگ سرد و فروپاشی شوروی، کماکان این واژه در جهت غیریتسازی گفتمان لیبرالدموکراسی غرب و بدون در نظر گرفتن مؤلفههای فرهنگی و هویتی منطقهی غرب آسیا، مورد استعمال و کاربرد وسیعتر از سوی
نظام سلطه قرار گرفته است. در خصوص این موضوع در چندین مقالهی پیش، بهتفصیل و توسط نویسندگان متعدد، بحث شد. اما آنچه در اینجا بناست در مورد آن صحبت به میان آوریم، نقش دانشگاه در بسترسازی در تغییر جغرافیای الفاظی مثل خاورمیانه است.
دانشگاهها و راهکارهای پیشنهادی برای ترویج مفهوم غرب آسیا
در این بخش، نگارنده تلاش دارد تا برخی از پیشنهاداتی که قابلیت عملیاتی شدن توسط دانشگاهها برای بسط و اشاعهی مفهوم غرب آسیا بهجای مفهوم برساخته توسط غرب با نام خاورمیانه دارد، را عنوان نماید. این راهکارها که در ذیل مورد اشاره قرار میگیرند، بهطور کلی در قالب سازمانی و آییننامهای، طیفی از اقدامات دستوری و تشویقی را در بر میگیرد:
1. بدیهی است که دانشگاه بهعنوان نهادی مرجع در تمامی کشورها و از جمله ایران میتواند در کوتاهمدت از منظر داخلی با درک ضرورت و الزام کاربست واژهی غرب آسیا بهجای خاورمیانه، در کلام اساتید و محققین و به تبع آن دانشجویان، گام اولیه را در راستای اصول جهانگستر گفتمان انقلاب اسلامی بردارد. این گام زمانی مهمتر جلوه مینماید که بدانیم الزام بهکارگیری مفهوم «غرب آسیا» با توجه به اینکه بسیاری از مقامات و مسئولین کشوری دارای تحصیلات عالیه بوده و در دانشگاهها صاحب کرسی تدریس هستند و برخی از آنها نیز در حال طی مدارج علمی بهعنوان دانشجو هستند، در درازمدت نیز میتواند این مفهوم را به بطن مکاتبات، گفتار و سیاستهای تدوینی داخل و خارج از کشور و فراتر از دانشگاه تسری دهد.
2. عمده
مجلات و نشریات، مؤسسات علمی و پژوهشی و مراکز آموزشی غیردولتی و یا شبهدولتی در کشور نیز با مجوز و زیر نظر
وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری به فعالیت مشغول هستند. لذا مسئولین وزارت مذکور بهعنوان مجری سیاستهای کلان آموزشی و فرهنگی، میبایست ابتدا به ساکن، با درک اهمیت این واژهپردازی از نگاه بومی که در راستای قدرتمند ساختن و گسترش گفتمان انقلاب اسلامی صورت پذیرفته و یکی از مؤلفههای قدرت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران محسوب میگردد، نسبت به
تدوین آییننامهای برای نشریات و مؤسسات تخصصی جهت تغییر نام و عنوان مؤسسه یا نشریه از «خاورمیانه» به «غرب آسیا» و همچنین الزام آنها به پذیرش مقالات و پژوهشهایی با این عنوان و محتوا، اهتمام ورزند (از پژوهشکدهی مطالعات استراتژیک خاورمیانه و فصلنامهی مطالعات خاورمیانه بهعنوان مثال میتوان نام برد).
3. در سطحی کلانتر شایسته است در این زمینه،
شورای عالی انقلاب فرهنگی ، در زمینهی تغییر عناوین رشتهها و گرایشهای تخصصی، عناوین دروس و سرفصلهایی که نام خاورمیانه را یدک میکشند، گامهایی اساسی و فوری بردارد.
4. با توجه به اینکه بسیاری از دانشگاهها، مرکز همکاریهای علمی و بینالمللی وزارت علوم، مؤسسات پژوهشی و آموزشی جمهوری اسلامی ایران با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی دیگر کشورها و برخی سازمانهای بینالمللی، تفاهمنامههای همکاری علمی و آموزشی امضا نمودهاند، از این رو، استفادهی بهینه از این ظرفیت برای ترویج و اشاعهی مفهوم منطقهی غرب آسیا بهجای واژهی اطلاقی خاورمیانه در محافل دانشگاهی و علمی خارج از کشور در قالب برگزاری کارگاههای آموزشی، همایش و... میتواند بسیار راهگشا و سازنده باشد.
5. قشر فرهیختهی دانشگاهی ما باید نسبت به این امر باور داشته باشد که ضرورت و تعهد به کاربست واژهی غرب آسیا میتواند در طی گذر زمان، واژهی خاورمیانه را از ادبیات سیاسی بینالمللی خارج سازد. شاهد این مدعا مواردی چون خروج «شرق دور» و استفاده از واژهی «شرق آسیا» بهجای آن در ادبیات سیاسی جهان است. همچنین پذیرش این موضوع از سوی اتباع دیگر کشورها، که ایرانیها بهعنوان یک اصل اعتقادی و انقلابی در مراسمهای مختلف با جنس مخالف دست نمیدهند، را میتوان ذکر کرد. هر چند جنس ایندو از هم متمایز است. اما آنچه مطمح نظر ماست،توانی است که وجود یک پروتکل ایجاد میکند. یک پروتکل مشترک برای عدم استفاده از یک نظام وارداتی که در اینجا منظور جغرافیای لفظ خاورمیانه است.
6. پذیرش و اعطای بورسیههای تحصیلی و فرصتهای مطالعاتی در رشتههایی که به غرب آسیا تغییر نام داده میشوند به اتباع سایر کشورها، بالاخص کشورهای در حال توسعه با تمرکز ویژه بر روی اینکه تعداد مجزایی از این بورسها با شرایط بسیار مناسب به دانشجویان، اساتید و محققینی که اتباع کشورهای غرب آسیا هستند، اختصاص داده شوند. اجرایی و عملیاتی شدن این امر میتواند زمینههای تغییر و همهگیرسازی این واژگان ابداعی گفتمان انقلاب اسلامی را در ذهن نخبگان دیگر جوامع و بهخصوص جوامع غرب آسیا که در آیندهای نزدیک بسیاری مناصب اجرایی، علمی و تصمیمگیری در کشور متبوع خود را کسب خواهند کرد، فراهم آورد که در واقع همان قدرتمند ساختن گفتمان انقلاب اسلامی و عقب راندن گفتمان رقیب آن یعنی لیبرالدموکراسی غرب را بهدنبال خواهد داشت.
7. الزام دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی برای استفاده از این واژه در معرفی و مکاتبات رسمی خود با سایر نهادها و سازمانهای داخلی و خارجی که بعد از مدتی فضای لازم برای کاربرد آن، حداقل در سطح داخلی، حاکم خواهد شد.
8. اختصاص بودجه و تشویق دانشگاهها در جهت برگزاری همایشها، سمینارها و کنفرانسهای علمی و تخصصی داخلی و بینالمللی با این نام بهجای واژهی موسوم به خاورمیانه در قالب اقدامات رسمی دانشگاهی یا استفاده از ظرفیت تشکلها و مراکز علمی و آموزشی غیردولتی، یکی دیگر از راهکارهای پیشنهادی است.
9. اختصاص بودجه از سوی نهادهای انقلابی که دغدغهی دستیابی به همهی اصول و فراگیرتر ساختن گفتمان انقلاب اسلامی را دارند به مؤسسات و دانشگاهها برای حمایت از پایاننامهها، طرحهای پژوهشی، کتب تألیفی و مقالاتی که در عنوان و محتوای آن، از لفظ غرب آسیا بهجای لفظ عمومیتیافته از سوی غربیها، استفاده شده است.
10.با توجه به اینکه اساتید دانشگاههای مختلف نقش بسیار پررنگی در تألیف و نگارش مقالات در مجلات داخلی و بینالمللی دارند و همچنین عمدهی کتب منتشرشدهی تخصصی که بعضاً در دانشگاهها نیز تدریس میشوند، توسط اساتید دانشگاهها به رشتهی تحریر درآمده و یا اینکه برخی از اعضای هیئتعلمی دانشگاهها در شورای داوری مجلات، مؤسسات پژوهشی و نهادهای صدور مجوز چاپ همچون
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عضویت دارند، قطعاً الزام و ضرورت کاربست این واژه از سوی آنان، میتواند نقشی سازنده در نگاه و ادبیات طیف دانشجویان و نخبگان علمی کشور ایفا نماید.
11.در نظر گرفتن امتیازات تشویقی ویژه در کنار سایر امتیازات برای ارتقای رتبهی اعضای هیئتعلمی و اعطای مناصب اجرایی و علمی در محیط دانشگاهها و وزارت علوم به افراد و اساتیدی که مقالات و یا کتبی با این موضوع و محتوا به رشتهی تحریر درآوردهاند.
12.آخرین پیشنهاد نگارنده نیز این است که اساتید و مسئولین دانشگاهها، مقامات وزارت علوم در ردههای مختلف و همچنین افراد صاحب منصب در دیگر سازمانهای دستاندرکار در امر سیاستگذاری در امور آموزشی و دانشگاهی که عمدتاً از نسل اول یا دوم انقلاب اسلامی هستند، مناسب است که فارغ از جناحبندیهای سیاسی، به این واقعیت باور داشته باشند که اگر اکنون در کسوت استادی و مقام کنونی در حال فعالیت هستند، اینها همه وامگرفته و برآمده از نهادها و دانشگاههایی است که برپایهی ابرگفتمان انقلاب اسلامی و برای فراگیرتر ساختن این گفتمان، ایجاد شدهاند. پس تعهد و تعلق خاطر برای ترویج و همهگیرسازی اصول و مبانی این گفتمان در جهان و منطقه، فارغ از جناحبندیها و برخی انتقادات درونگفتمانی، جزء بدیهیترین مسئولیتهای آنان محسوب میشود.
فرجام سخن
نام مناطق چیزی بیش از یک برچسب است که بر روی عینیت مناطق زده میشود. ذهنیت متبادر از مناطق که ارتباط دوطرفهای با بازتولید معنا و سپس کنش قدرتمند دارد، در درجهی اول از اسامی مناطقسرچشمه میگیرد. در طول زمان، کثرت استعمال واژه، یک بار مفهومی از آن تولید میکند که در معادلات قدرت و شاخصههای فرهنگی، تأثیرگذار است. واژهای که برای نامیدن مناطق به کار میرود در درجهی اول، نشاندهندهی موجودیت و عینیت جغرافیایی منطقه است، ولی در مراتب بالاتر، نشاندهندهی پیشینهی تاریخی و فرهنگی و متبادرکنندهی یک بار معنایی است. در مورد واژهی موسوم به خاورمیانه نیز چنین است.
در همین راستا، برخی پیشنهاداتی که قابلیت کاربردی در دانشگاهها و محیطهای علمی و آموزشی داشت، شرح داده شد که خلاصهی پیشنهادات فوقالذکر همگی بر این اساس استوار بود که در ادبیات دانشگاهی کشور، که بهعنوان نهادی مرجع برای تمامی اقشار جامعه پذیرفته و شناخته شده است، اقدامات سازمانی و آییننامهای در قالبهای دستوری و تشویقی، برای اشاعه و بسط این واژهی ابداعی توسط پرچمدار گفتمان انقلاب اسلامی، در منطقه و جهان صورت پذیرد؛ چراکه این تغییر علاوه بر هویتیابی دوبارهی کشورهای این منطقه، سبب میگردد که کشورهای منطقهی غرب آسیا گامبهگام از حوزهی نفوذ نظام سلطه نیز خارج شوند و در تمدن بزرگ اسلامی و امت واحدهی اسلامی، که از اصول گفتمان انقلاب اسلامی است، خود را بازیابی فرهنگی و هویتی نمایند.