استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه گفت: دیدگاههای سنتی، تاریخی، مذهبی یا فرهنگی یک ملت نباید توجیهی برای نقض حقوق بشر قلمداد شود؛ زمانی که اعلام جهانی حقوق بشر نوشته شد از همه کشورها نمایندهای حضور داشت و موازین مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر صرفاً توسط غربیها نوشته نشده است.
به گزارش عطنا، نشست علمی «دستاوردها و ناکامیهای ارتقای حقوق انسانی پس از گذشت ۷ دهه از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر» با همکاری کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران به مناسبت روز جهانی حقوق بشر با حضور سیدمحمد هاشمی، استاد حقوق عمومی، محمدرضا ضیائی بیگدلی، عضو هیئت علمی گروه حقوق بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی، داود فیرحی، استاد گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، حسین شریفی طرازکوهی، استاد حقوق بشر و محمدرضا دهشیری، استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه، شنبه، ۱۸آذر ماه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.
محمدرضا دهشیری در ابتدای این نشست درباره تحلیل اعلامیه جهانی حقوق بشر از منظر فرهنگی، اظهار کرد: درباره حقوق بشر دو دیدگاه وجود دارد، دیدگاه اول یک رویکرد جهانشمولگراست که معتقد است باید با توجه به مشترکات انسانها بتوانیم یک سلسله موازین و معیارها و استاندارادهای حقوق بشری را فراگیر کنیم که اعلامیه جهانی حقوق بشر بر همین مبنا استوار است. دیدگاه دومی هم هست که به نسبیگرایی فرهنگی مرتبط بوده و معتقد است که اعلامیه جهانی حقوق بشر مقید به فرهنگها، سنن و آداب متفاوت ملتها است.
معاون آموزشی و پژوهشی مرکز ملی مطالعات جهانی شدن بیان کرد: در خصوص جهانشمولی حقوق بشر میثاقین بر این تأکید دارند که نباید هیچگونه استثنایی بر حقوق انسانها قائل شد، بنابراین نباید زمینههای فرهنگی متفاوتی برای دولتها باشد که بتوانند به بهانه آن حقوق اولیه بشر را نادیده بگیرند و آن را نقض کنند. مثلا آفریقاییها یک سری حقوقی را برای مرد قائل بودند که برای زن نبود و میگفتند که این سنت طولانی است که باید ادامه پیدا کند و کمیسیون حقوق بشر معتقد بود این سنتها با حق برابری زن و مرد مغایر است.
وی در ادامه افزود: دیدگاه جهانشمول معتقد است که دیدگاههای سنتی، تاریخی، مذهبی یا فرهنگی یک ملت نباید توجیهی برای نقض حقوق بشر قلمداد شود و دلیل آن هم این است، زمانی که اعلام جهانی حقوق بشر نوشته شد درست است که غربیها در آن تأثیرگذار بودند ولی باز هم از کارشناسان کشورهای دیگر و جهان سوم هم حضور داشتند و اینگونه نیست که موازین مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر صرفاً توسط غربیها نوشته شده باشد.
این استاد روابط بینالملل تصریح کرد: معتقدان جهانشمولی حقوق بشر معتقدند کسانی که بیشتر بر نسبیگرایی تأکید دارند در واقع میخواهند نظامهای اقتدارگرای خود را توجیه کنند و به نوعی سعی میکنند که با تکیه بر نسبیگرایی فرهنگی به توجیه حکومت اقتدارگرای خود بپردازند.
دهشیری بیان کرد: دیدگاه دوم که مبتنی بر نسبیگرایی فرهنگی است اعتقاد دارد که حقوق بشر وابسته به زمینههای فرهنگیاش است و هیچ اصل اخلاقی کلانی وجود ندارد که بر تمامی فرهنگها اعمال شود و نیز معتقدند که اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر محصول تاریخ سیاسی غرب است، یعنی بنیادهای اعلامیه جهانی حقوق بشر نشئت گرفته از تفکر بریتانیا، فرانسه و لایحه حقوق بشر آمریکا بوده، بنابراین نوعی آن را جهانشمولگرایی به مثابه نوعی امپریالیسم فرهنگی قلمداد میکنند.
وی با اشاره به دور رویکرد نسبی گرایی فرهنگی گفت: ما دو رویکرد نسبیگرایی فرهنگی داریم که یکی نسبیگرایی قوی یا حداکثرگرا است و دیگری رویکرد ضعیف یا حداقلگرا است. رویکرد قوی معتقد است که به صورت رادیکال حقوق بشر کاملا نسبی است و کاملا زمینهگراست و باید متناسب با زمینههای فرهنگی هر ملت اجرا شود و رویکرد ضعیف معتقد است که فرهنگ میتواند یک منبع عمده اعتبار برای یک حق یا قاعده اخلاقی باشد ولی اصول جهانشمول به عنوان یک قاعده کنترلی است برای اینکه حقوق بشر به سمت افراط کشیده نشود.
استاد روابط بینالملل در ادامه گفت: مهمترین استدلالی که نسبیگرایان دارند این است که حقوق بشر جهانشمول شکل جدیدی از امپریالسم فرهنگی بوده و ماسکی است برای اینکه منافع غرب اجرا شود و معیارهای دوگانه که غرب در اجرای حقوق بشر دارد باتوجه به اینکه از قدرت های دیکتاتور حمایت کرده نشان میدهند که حقوق بشر درواقع امری نیست که برای غرب اصالت داشته باشد و ابزاری برای اینکه از حکومت های طرفدار خودش حمایت کند و یا بخشی از کشورهایی که با آنها مشکل دارند، به آنها حمله کنند. حقوق بشر ابزاری برای امپریالیسم نوین قلمداد میشود و گاه حتی ابزاری برای تضعیف حاکمیت کشورهای جهان سومی است.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: رویکرد سومی نیز در این رابطه وجود دارد که به عنوان رویکرد «مختار» مطرح میشود و در میان نسبیگرایی فرهنگی و عامگرایی فرهنگی قرار داشته است. بحث حق برفرهنگ یکی از ملاکهای رویکرد مختار است که بیشتر بر حقوق اقلیتها تاکید و بر عرصه ملی تسری پیدا میکند بنابراین همه ملتها حق دارند که متناسب با زمینههای فرهنگی و تاریخی خودشان به اجرای حقوق بشر بپردازند.
دکتر دهشیری افزود: تفاوت حق بر فرهنگ با رویکرد نسبیگرا این است که معتقد است جهانشمولی مورد قبول است که برآمده از مشترکات فرهنگی باشد نه اینکه یک دیدگاه یکسان انگار غربی به سایر جوامع تحمیل شود. جهانشمولی مور قبول است که ملاک وحدت در عین کثرت باشد.
استاد روابط بینالملل در پایان تصریح کرد: رویکرد سوم تحت عنوان رویکرد «مختار» که در میان نسبیگرایی فرهنگی و عامگرایی فرهنگی قرار داشته است و با عنوان جهانشمولی نسبی مطرح میشود که هم در ادبیات کشورهای غیرمتحد به عنوان حقوق بشر و تنوع فرهنگی قلمداد شده و هم در ادبیات غرب به عنوان جهانشمولی نسبی مورد توجه قرار گرفته که میتواند به نوعی تلفیق دو رویکرد نسبیگرا و جهانشمولگرا باشد.