در نشست «تهران در بستر مطبوعات» به مناسبت چهارمین سال درگذشت پدر علوم ارتباطات ایران، پروفسور کاظم معتمدنژاد، مطرح شد: معتمدنژاد در تمام سالهای فعالیت خود در عرصه مطبوعات گامهای بسیاری گذاشته و بسیار تاثیرگذار بود. او بر فضای آزادی بیان به عنوان مهمترین مسئله تاکید داشت و دغدغهاش تا آخرین لحظات حیات، توسعه، به ویژه توسعه ایران، ارتباطات و مطبوعات بود.
سارا رحیمی- عطنا؛ نشست «تهران در بستر مطبوعات» به مناسبت چهارمین سال درگذشت پدر علوم ارتباطات ایران، پروفسور کاظم معتمدنژاد با حضور هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، احمد مسجدجامعی، نماینده شورای اسلامی شهر تهران، سید فرید قاسمی، تاریخنگار، احمد میرعابدینی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی و مدیریت وحید معتمدنژاد، فعال فرهنگی و فرزند استاد معتمدنژاد، یکشنبه، ۱۹ آذرماه به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان تهران در نگارخانه تهران برگزار شد.
در ابتدای این نشست، وحید معتمدنژاد، فعال فرهنگی و فرزند استاد معتمدنژاد به عنوان مدیر نشست، گفت: امروز تهران نیاز به یک هویتشناسی دارد. خوشبختانه در جاهای مختلف و نشستهای مختلف در مورد تهران بحث میشود و مثمر ثمر بوده است.
او تصریح کرد: امروز تهران رشد خود را از لحاظ جغرافیایی کرده است و در این فضای تنگ، باید ببینیم تهران کجا است و به سمت کجا میرود و همچنین نقش هر کدام از ماها در شناخت بهتر تهران برای رهایی از معضلاتی که در آن گرفتار آمدهایم چیست؟
معتمدنژاد به طرح سوالی پرداخت و ادامه داد: ما باید برای تهران که امروزه آن ساختار تاریخی خود را از دست میدهد، چه کار کنیم. ما به دنبال این هستیم که آن بخش بافت تاریخی تهران را به دوستان معرفی کنیم تا به تفاوت اکنون تهران با گذشته از نظر ساختار تاریخی پی ببرند.
وحید معتمدنژاد، فرزند پدر علوم ارتباطات ایران با بیان اینکه دکتر معتمدنژاد را گاهی براساس یک سری شاگردهای خاص ایشان میشناسند، اظهار کرد: احمد میرعابدینی علاوه بر رابطه شاگردی، دانشپژوهشی و همکاری یک رابطه خاص دلی با پدر داشتند. شبهای آخری که دکتر در بیمارستان بودند گاهی اوقات من بر بالین ایشان بودم و لحظاتی که میتوانستند صحبت کنند دست من را فشار میدادند و میگفتند احمد کجاست. من امروز خوشحالم که در کنار خانیکی، میرعابدینی، رستمی و... هستم چرا که علاوه بر رابطه دانشپژوهشی یک رابطه دلی نیز با پدر داشتند.
در ادامه این نشست، احمد میرعابدینی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به موضوع مورد توجه دکتر معتمدنژاد، گفت: ابعاد زندگی مختلف دکتر جای صحبت بسیار دارد اما تصویری که از او میشناسم مربوط به فضای آزادی بیان مورد تاکیدش است. من نقش یک همراه نمادین را جهت ماندگاری او برای خدمت در این جامعه داشتم.
میرعابدینی افزود: امروزه مطبوعات خواندنی و نویسندگان خوب در تهران بسیار است بنابراین باید فضای آزادی بیان برای آنها مورد توجه قرار بگیرد. امروزه شاهد تغییرات مهمی که بیشتر آنها را به حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات منتسب میکنیم، هستیم. عقیده داریم که این تکنولوژیها راه خود را هموار میکنند. دکتر معتمدنژاد در تمام سالهای فعالیت خود بر فضای آزادی بیان به عنوان مهمترین مسئله تکیه داشت و آن را در آثارش آورده است.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه با اشاره به اینکه «آیا امروزه این فضای آزادی بیان، به همان صورتی که دکتر تاکید داشتند وجود دارد یا تغییر کردهاند و در صورت تغییر، این تغییرات چگونه است» ادامه داد: به گمان من این فضا تغییرات بسیاری کرده است و البته دکتر هیچگاه به این مسئله بیتوجه نبوده است.
خانیکی: فروتنی و فرزانگی را در دکتر معتمدنژاد و جوانمردی را در جناب دعایی باید جزء سرمایههای خانواده بزرگ مطبوعات در ایران دانست
او با بیان اینکه میان فضای عمومی و فضای حیاتی برای آزادی بیان تفاوت است، خاطرنشان کرد: از نظر من امروزه فضای آزادی بیان به یک شکلی و با تمام محدودیتهای فضای حاکم ایجاد میشود و در تلاش است تا فضای حیاتی را به عنوان بخشی از زندگی وجود ما به ما طوری تلقین و تحمیل کند که جدایی و گریز از آن تقریباً غیرممکن شده است.
میرعابدینی اضافه کرد: این فرایند را به امکاناتی که تکنولوژیهای نوین با خود آوردهاند منتسب میکنم. به عبارتی امروز سرمایههای پشت تکنولوژیها، گسترش بازارهای تکنولوژی و همچنین گسترش بازار سرمایه به گونهای از طریق فناوریها جایگاه بیهمتایی را باز میکنند که تاکنون وجود نداشته است.
او ادامه داد: امروز تکنولوژیها وابسته به آزادی شدهاند و ما آنها را به خاطر آزادی بیانی که دارند حفظ میکنیم و نمیتوانیم آنها را کنار بگذاریم به عبارتی ما به آزادیها وابسته و با آنها آمیخته شدهایم. اسم نیمی از این فضا را فضای حیاتی و عمومی برای آزادی بیان میگذارم و این چیزی بود که دکتر سعی میکرد به سهم خود آن را به اشکال مختلف و به ویژه با حقوقی دیدن مسئله و حل مشکلات حقوقی انجام دهد به گونهای که امروز شاهد تدریس رشته حقوق ارتباطات در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه هستیم.
میرعابدینی با بیان اینکه امروز فضای مورد نیاز برای آزادی بیان توسط تکنولوژیها با شدت دنبال شده است و میشود، گفت: از سوی دیگر این آزادی از طرف تکنولوژیها بازار را کساد میکند همانطور که در بازار کالای رسمی و قاچاق وجود دارد، آزادیهای غیررسمی نیز بیشتر میشود و این شرایط آزادیهای رسمی که حق روزنامهنگاران و همه مردم است را تا حدودی محدود میکند.
سید فرید قاسمی، تاریخنگار در ادامه در ابتدای سخنان خود با گرامیداشت نام و یاد دکتر معتمدنژاد، گفت: با شنیدن نام دکتر معتمدنژاد به یاد صبوری، اخلاق نیکو، مداومت، استمرار و بسیاری از خصلتهای خوب او میافتیم. بیشتر نشستهایی که در این چهار سال با یاد او برگزار شده است در تهران بوده و خواهش من این است که در سالهای آینده در زادگاه او مراسمی برگزار شود چرا که تاثیر این مراسمها در زادگاه بزرگان تاثیر شگرفی است.
او با بیان اینکه یکی از ثمرات این تاثیر، نسلپروری است، اظهار کرد: زمانی که بزرگی به قلهای میرسد بسیاری از جوانان شهرهای ایران در تلاش برای ادامه دادن راه او هستند. در مورد دکتر هم همینگونه است و شاهد آن حضور 102رسانه در خراسان جنوبی و 67 رسانه در شهر بیرجند است و این را باید از تاثیرات و ثمرات زندهیاد دکتر بدانیم.
قاسمی با اشاره به اینکه تهران و مطبوعات را میتوان از سه منظر تهران در مطبوعات، مطبوعات تهران و تهران مطبوعاتی واکاوی کرد، گفت: تهران در مطبوعات موضوع بسیار وسیعی است و افزون بر روزنامهها و مجلههای چاپ تهران، در نشریههای شهرهای دیگر درونمرزی و برونمرزی درباره شهر تهران مطالبی منتشر شده است.
این تاریخنگار اضافه کرد: امیدواریم یک روزی، بانک اطلاعاتی از این مطالب فراهم شود که قطعاً گنجینهای برای پژوهشگران، روزنامهنگاران، سیاستگذاران، برنامهریزان، کارشناسان و مدیران شهری است.
او در خصوص مطبوعات تهران، اظهار کرد: مطبوعات چاپی تهران 181 سال پیشینه دارد. روزنامهنگاری ایرانی در خیابان پانزده خرداد که آن زمان نامهای دیگری داشت، متولد شد. ساختوسازهای مداوم، تنگناافزاییها و کارهای بیرویهای که در طول تاریخ در شهر انجام شده باعث شده که الان دقیقاً محل چاپ اولین نشریه ایران را نتوانیم تعیین کنم اما حدود آن جنوب سرای همایون بوده و در میدان ارگ متولد شده است.
قاسمی با بیان اینکه با ردهبندی مجموعه کارهایی درباره روزنامهنگاری و مطبوعات استانهای ایران، متوجه شدم که درباره مطبوعات شهر تهران هیچ کاری نشده است، گفت: حتی در سالهای اخیر بروشورهایی که در نمایشگاه مطبوعات توسط خانه مطبوعات و اداره کل فرهنگ ارشاد استان تهران منتشر میشود، بر پیشانی آن مینویسد به جز شهر تهران. به این ترتیب آمار شهرهای استان تهران و چهارده اداره تابعه فرهنگ را نوشته و فقط اداره تهران را نمیآورند.
او با اشاره به اینکه از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۵۷ بیش از ۳۵۰۰ عنوان نشریه در تهران منتشر شده که بیشتر این نشریات در فاصله شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲بوده است، خاطرنشان کرد: تقریبا از آغاز تا اکنون بیش از ده هزار عنوان نشریه در تهران منتشر شده است و در مطابقت با ۱۸۱ سال پیشینه مطبوعات، تعداد نشریاتی که در ۳۹ سال اخیر از ۵۷ تا ۹۶ منتشر شده است بسیار بیشتر از تعداد نشریات منتشر شده در ۱۴۲ سال اول روزنامهنگاری در ایران است.
قاسمی افزود: از سال ۵۷ تا ۷۱ حدود دو هزار عنوان نشریه در تهران منتشر شده است در حالی که در ۲۵ سال اخیر این آمار مخدوش شده است و علت آن، ورود نشریات دانشجویی به مخزن کتابخانهها بوده است. تفکیک نشریات دانشجویی مربوط به حوزه توزیع خاص از نشریات عمومی، زمانبر است و ما باید بعد از جداسازی، آمار دقیقی را ارائه دهیم.
او در خصوص موضوع سوم، یعنی تهران مطبوعاتی، گفت: ۲۲ منطقه تهران در نسبت با روزنامهنگاری و مطبوعات بوده است. شاید از نظر برخیها مناطق ۲۱ و ۲۲ نوپدید هستند اما اینها چه نسبتی میتوانند با مطبوعات داشته باشند؟
این تاریخنگار ادامه داد: این نسبت را باید در تهرانسر، شهرک چشمه، ورزشگاه آزادی و دهکده المپیک دید که قبل از تشکیل منطقه ۲۱ و ۲۲ این محدودهها وجود داشته است بنابراین برای پیدا کردن نسبت و پیوند باید این حدود را جستوجو کنیم، حتی پارک چیتگر هم به دلیل اینکه دوره پهلوی دوم محل تیرباران روزنامهنگاران بوده است با روزنامهنگاری نسبت دارد.
او با بیان اینکه برای ما خیابان ۱۵ خرداد محل تولد روزنامهنگاری چاپی است، خاطرنشان کرد: میدان ارگ اولین دفتر رسمی روزنامه در ایران و بازار کهنه نزدیک چهارسوق برای ما محل اولین روزنامهفروشی در ایران است. دروازه دولت در جنوب شرق، دروازه قزوین در جنوب غرب، دروازه شاه عبدالعظیم و محمدیه در جنوب، دروازه شمیران در شمال، چاله میدانها، بازار و بسیاری از محلهها، همه برای ما نشانه مطبوعاتی دارند.
حجتالاسلام دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات به دعوت وحید معتمدنژاد پشت تریبون آمد و با بیان اینکه همه خراسانیها اهل معرفت، جمال، آموزش و فضیلت هستند، گفت: کتاب «فضیلتهای فراموش شده» نوشته مرحوم راشد درباره شرح زندگی پدرش مرحوم آخوند ملاعباس تربتی است.
او ادامه داد: راشد اندیشمندی علمگرا بود و به شدت از خرافات و زیادهگویی نفرت و فاصله داشت. فیلسوفی جامع که هم دروس جدید و هم قدیم را میدانست. او در جوانیاش بین سالهای 24 تا 28 سالگی برای تحصیل به عتبات عالیات و نجف اشرف رفت و از محضر آقای نائینی استفاده و راه او سرمشق حیات میدانست
دعایی افزود: راشد قبل از انقلاب، شبهای جمعه از رادیو تهران سخنرانی میکرد که سخنرانیاش برای مسلمانها و غیرمسلمانها و هم در داخل و خارج فوقالعاده تاثیرگذار بود. او شرح زندگی پدرش را که با رفتار، کردار و مشی خود در او تاثیر عمیق گذاشته، نوشته است.
مدیرمسئول روزنامه اطلاعات تصریح کرد: کتاب «فضیلتهای فراموش شده» نشان میدهد که بزرگان صادق و وارستهای در آیینمان و آنچه که به آن اعتقاد داریم، بودند که به حق ایمان داشتند و به ایمانشان درست عمل کردند و تاثیرگذار بودند. بزرگان خراسان در هر عرصهای که حضور داشتند واقعا تاثیرگذار بودند. مرحوم معتمدنژاد را بارها ملاقات کردم و ایشان به موسسه اطلاعات میآمدند و آموزش فروتنی و انسانیت به ما دادند.
همچنین در این نشست، هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی ضمن تشکر ویژه از حجتالاسلام دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، اظهار کرد: من تعبیر «فرزانه فروتن» را در مورد دکتر معتمدنژاد و «جوانمرد عالم مطبوعات» را برای آقای دعایی، زمانی که دوستان به سختی او را جهت شرکت در مراسمی برای نکوداشت خود راضی کردند، به کار بردم. هیچ کدام از این واژهها، واژههای زینتی و تعارفآمیز نیست.
او ادامه داد: فروتنی و فرزانگی را در دکتر معتمدنژاد و جوانمردی را در جناب دعایی باید جزء سرمایههای خانواده بزرگ مطبوعات در ایران دانست. اگر خانوادهای به اسم مطبوعات شکل میگیرد که میتواند در هر فرصتی دور هم جمع شود نیازمند سرمایههای نمادین و فرهنگی و به گفته «بوردیو» میراث معنوی و یا میراث فرهنگی است.
او با بیان اینکه «نیمایوشیج» زمانی که به یاد بخشی از سرمایههای فرهنگی از قبیل رشدیه، اعتصامالملک و... میافتد شعر زیبایی میسراید، اظهار کرد: مناسب دیدم برای دکتر معتمدنژاد و دغدغههایی که او داشته است این شعر را بخوانم «ياد بعضي نفرات روشنَم ميدارد/ قوّتم ميبخشد/ ره مياندازد و اجاقِ كهنِ سردِ سَرايم گرم ميآيد از گرميِ عالي دَمِشان. نام بعضي نفرات رزقِ روحم شده است. وقت هر دلتنگي سويشان دارم/ دست جرئتم ميبخشد/ روشنم ميدارد».
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه با بیان اینکه دغدغه دکتر معتمدنژاد تا آخرین لحظات حیات، توسعه، توسعه ایران، ارتباطات و مطبوعات بود، گفت: در خصوص مسئله تهران و مطبوعات باید به دو مسئله «مطبوعات در تهران» و «تهران در مطبوعات» پرداخت.
او با بیان اینکه به نظر من در تهران و درون مطبوعات ما نوعی روزنامهنگاری کنشگر که صرفاً به رساندن خبر اکتفا نمیکند شکل میگیرد، اظهار کرد: این نوع روزنامهنگاری به معنای این است که خود روزنامهنگاران کاری انجام میدهند و فعال هستند. مسئله بعدی روزنامهنگاری صلح است. این نوع روزنامهنگاری که ارزشها را براساس همزیستی، مدارا و گفتوگو تعریف میکند به تدریج جای خود را پیدا کرده است.
او با بیان اینکه در شهری مثل تهران، ارتباطات به طور عام و مطبوعات به طور خاص در حیات شهری کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، گفت: فکر میکنیم که زندگی در تهران تنها با درست کردن بزرگراهها ساخته میشود در حالی که تهران بدون گفتوگو، غیرقابل زیستن میشود.
استاد دانشگاه علامه خاطرنشان کرد: اصلاح رفتار در جاهایی رخ میدهد که ارتباطات صلح و روزنامهنگاری صلح در آن دیده شود. همچنین روزنامهنگاری راهحلگرا به عنوان نوع دیگر روزنامهنگاری تنها به برجستهسازی و بزرگ کردن موارد خاصی که فقر یا فساد را نشان میدهد، اکتفا نمیکند بلکه در تلاش است که در کنار آن به راهحلها نیز بپردازد.
خانیکی با اشاره به اینکه سیاستگذاری توسعهای ما توجه خود را از تهران نه تنها به شهرهای کوچک بلکه به شهرهای بزرگ نیز تغییر نداده است و هنوز سیاستهای توسعهای روزنامهنگاری محلی ما سیاستهای نارسی است، اظهار کرد: تصویر روزنامهنگاری ما در تلویزیون، بیشتر تصویر روزنامهنگاری تهران است و خبرهای با ارزش خبرهایی هستند که در تهران رخ میدهد.
او ادامه داد: با وجود اینکه خبرهایی از شهرستانها در مطبوعات تهران و سراسری انعکاس پیدا میکند اما بیشتر آنها دارای ارزش برخورد یا شگفتی هستند و این موضوعی است که من به آن انتقاد دارم. با مقایسه وضعیت یارانهها و آگهیهای دولتی در مطبوعات تهران و شهرستان وضعیت خوب برای نشریات تهران و وضعیت بد برای نشریات شهرستانها است. در آمارهای امسال از ده نشریهای که بیشترین آگهی دولتی را دریافت میکنند، تنها روزنامه خراسان، تهرانی نیست.
مدیرگروه ارتباطات تصریح کرد: بیشترین آگهیهای دولتی که از شهرستان نصیب مطبوعات میشود عمدتاً نصیب نشریات تهرانی میشود و تنها روزنامه شهرستانی قدس در میان این ده روزنامه است. اگر ما با همین تعلق خاطر به تهران از زاویه دید دکتر معتمدنژاد به مسئله مطبوعات نگاه کنیم، نیازمند توزیع عادلانه مطبوعات بین تهران و غیرتهران هستیم. زمانی مطبوعات تهرانی بهترین وضعیت را دارند که مطبوعات بومی وضعیت مطلوبی داشته باشند در غیراین صورت باز هم تهران محل جذب بهترینها در عالم مطبوعات است. برای اینکه به فکر تهران باشیم باید به فکر ایران باشیم.
در پایان، احمد مسجدجامعی، نماینده شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه سابقه تهران به لحاظ فرهنگی متفاوت است و ما گرفتار یک نوع تهرانزدگی در خود تهران شدهایم، گفت: با وجود اینکه الگوی توسعه برنامه شهری برای جایی مثل شهر ری با جایی مثل شمیران کاملاً متفاوت است اما شاهد الگوهای یکدستی برای همه نقاط تهران هستیم.
مسجدجامعی تصریح کرد: طبیعت تهران در شمال، شرق، غرب و جنوب تهران متفاوت است حتی برای برنامهریزی طبیعت تهران الگوی یکپارچهای نداریم، برای مثال هویت طبیعی ونک با درخت ون، پونک با پونه تعریف میشود. حتی از نظر عزاداری و مراسمها هم بین مناطق مختلف، تفاوت وجود دارد.
او با بیان اینکه در نتیجه این تهرانزدگی، یک الگوی ویژهای که در نظام مهندسی، فکری، برنامهریزی و طراحی وجود دارد در ابتدا به خود تهران و سپس به جاهای دیگر آسیب میزند، گفت: همین موضوع درباره نشریات محلی هم صدق میکند. این نشریات محلی الگوی ملی را رد میزند.
نماینده شورای اسلامی شهر تهران ادامه داد: من یک نمونه نشریه محلی را کار کردم، خیلی تلاش مشترک با این دوستانی که نشریه را میدادند داشتیم و به نظرم 9 شماره منتشر شد اما این نشریه در روزهای دهه فجر به جای پرداختن به مسائل محلی آن دوره از برنامههای ورود امام خمینی خبر میدادند در حالی که یک نشریه محلی باید از اتفاقات آن محله بنویسد. در حقیقت نشریات محلی کار محلی نمیکنند بلکه همان روایت ملی را شکل و شمایل اینگونه میدهد.
او بیان کرد: در رشد و گسترش و شکلگیری خود تهران، گروههای ایرانی مختلفی نقش داشتند مثلاً میتوان در قدیمیترین نقشههای تهران تکیههایی مربوط به قمیها، کرمانیها و ... دید همچنین بازار شغلی نیز بر طبق این گروهها بود برای مثال بازار آهنگران مربوط به یک گروه بود.
مسجدجامعی با بیان اینکه گزارشهایی از قدیم تهران حکایت از ظرفیت بسیار بالای فرهنگی آن دارد، گفت: قدیمیترین گزارش از تهران مربوط به برادر شاه تهماسب است. در این گزارش با وجود اینکه تهران یک آبادی است اما تعداد شاعران بسیار بالایی داشته است بنابراین در گذشته بنیان فکری و فرهنگی تهران بر بنیان کاربری آن غلبه داشته و تنوع و تعدد آن هم زیاد بوده است.
او اظهار کرد: پسر دکتر معتمدنژاد درباره پدرش میگوید «اگر نوشتهای به اخلاق و حل مشکل عمومی جامعه کمک نمیکرد، مرحوم پدرم مانع از انتشار آن میشد». دکتر همه عمرشان را بر روزنامهنگاری و ایجاد گفتگو بین دستگاه اجرایی، دانشگاهی و مردمی گذاشتند و به طور دائم در مورد اخلاق رسانه، حقوق مطبوعات و تشکلها سند میآورد.
مسجدجامعی تصریح کرد: در واقع تواضع و اخلاق فردی معتمدنژاد منشا اثر اجتماعی بود به عبارتی بخشی از رفتار او بر محیط و در بین دانشجویانش تاثیر میگذاشت. نسبت این گونه استادان با دانشجوها نسبت اینکه در کلاس چیزی بخوانند، ببینند و ببرند، نیست.
نماینده شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه با توجه به حوزه اخلاق در مطبوعات، میتوانیم به فضای اخلاقی جامعه کمک کنیم، گفت: اینکه میگویم به جامعهای امید دهیم مانع بیان نقاط ضعف نمیشود. روزنامهنگاری امیدوارانه به این معنی است که این مباحث به قدری جدی و اساسی در رسانههایمان مطرح شود که به یک جریان خارجی برای راهاندازی موج بینیاز باشیم.
او در پایان اظهار کرد: آنچه در حال حاضر اتفاق میافتد جوانمرگی مطبوعات است. پس تجربه کجا باید جمع شود؟ اگر استاد توفیقات ویژهای داشته است به این دلیل بود که روزنامهنگار بود و در کنار روزنامهنگاری به اصول دانشگاهی میپرداخت.