حال كه روزهاي نخست سال تحصيلي را پشت سر گذاشتيم و از هياهوي كودكان منتظر مدرسه و از شوق و شور مادراني كه با هزاران اميد و انتظار فرزندان خود را روانه مدرسه ميكنند فاصله گرفتيم بهتر است به دور از تشريفات مرسوم و گهگاه كاذب، قدري از زواياي اميدواركنندهاي كه ايجاد شده است به اين مهم نظري بيندازيم. مدتي است يك اشتراك گسترده و يك توافق نانوشته شكل گرفته است، وقتي رييسجمهور و معاون اول او از نظام آموزشي ابراز نارضايتي ميكنند و رييسجمهور ميگويد خروجيهاي آموزش و پرورش بايد با گذشته متفاوت باشد و معاون اول او هم ميگويد با وجود دوبرابر شدن بودجه اين دستگاه در دولت يازدهم نارضايتي همچنان وجود دارد و وزير سابق دليل عدم ادامه كار خود را ناتواني در تحول و تغيير ميداند و وزير جديد هم بر اين باور است كه قطار نظام آموزشي خارج از ريل است، در واقع اين مديران ارشد به نقطهاي رسيدند كه سالهاست كنشگران صنفي و سياسي عرصه آموزش و اساتيد و پژوهشگران و صاحب نظران اين حوزه آن را فرياد ميكردند.
به گزارش عطنا به نقل از اعتماد، حال كه اين همسويي نظري ديده ميشود بهتر است بسترهاي گفتماني آن از هر سو فراهم شود. خوشبختانه با وجود صداهاي اعتراضي كه در آستانه روز جهاني معلم به گوش ميرسد مروري بر سخنان وزير و همچنين بيانيه دو تشكل فعال معلمي نويد بخش يك سال تحصيلي همراه با تعامل را ميدهد و هر چند ممكن است اعتراضاتي شكل بگيرد اما انتظار ميرود كه با تدبير مسوولان اين اعتراضات موتور محركهاي باشد براي تحول و پويايي آموزش و پرورش كشور.
گفتمان تحول و اذعان به ناكارآمدي آموزش و پرورش از زبان وزير جديد و قديم و كنشگران تعاملي و تقابلي اين روزها نويدبخش رسيدن به زباني مشترك است.
به همين منظور در نخستين روزهاي سال تحصيلي مروري بر مهمترين سرفصلهاي سخنان وزير جديد آموزش و پرورش ميكنيم و گريزي ميزنيم به تذكرهايي كه وزير سابق دادهاند و نگاهي مياندازيم به بيانيههاي كانون صنفي معلمان تهران و سازمان معلمان ايران كه سابقه كارهاي مشترك را در كارنامه خود دارند، بيترديد تفاوتها و اشتراكات آنها ميتواند محل بحث و تبادل نظر ساير كنشگران صنفي و سياسي باشد و اين گزارش را در معرض نقد و نظر شما مخاطبان صفحه مدرسه اعتماد قرار ميدهيم.
وزير آموزش و پرورش با تاكيد بر اينكه بانشاطسازي و جذابسازي مدارس يكي از برنامههاي جدي آموزش و پرورش است، اظهار كرده بود كه بايد بتوانيم با شيوههاي مختلف، فضاي مدرسه را براي پذيرش دانشآموزان، بانشاط كنيم. دانشآموزان بايد با ميل و رغبت بيشتري وارد مدرسه شوند كه براي اين منظور برنامههايي پيشبيني شده است. تقويت كانون مدرسه يكي از اين برنامههاست كه نهتنها متوقف نخواهد شد بلكه با برنامهريزي صورت گرفته با حجم گستردهتري نسبت به گذشته ادامه خواهد يافت.
وزير آموزش و پرورش از جوانگرايي در بدنه اين وزارتخانه خبر داده و گفته بود: يكي از برنامههاي ما استفاده از نيروهاي جوان و باانرژي در امر تعليم و تربيت است؛ البته اين امر به معناي آن نيست كه نبايد از ظرفيت افراد باتجربه استفاده شود بايد بهتدريج به سمتي برويم كه نيروهاي جوان در سطح مديريت مياني بيشتر حضور يابند و در آينده مديريت ارشد را عهدهدار شوند.
او در جاي ديگري هم گفته بود: از طرف ديگر بايد تمركز را در مجموعه آموزش و پرورش كاهش دهيم و از نيروي عظيم معلمان در تصميمسازي استفاده كنيم به گونهاي كه بتوانند در طراحي و تدوين برنامه آموزشي و تربيت دخالت كنند.
وزير آموزش و پرورش يكي از برنامههاي آموزش و پرورش دولت دوازدهم را، نظام تضمين كيفيت عنوان كرد و گفته بود: تلاشمان آن است كه آموزش و پرورش را در حد استانداردي از كيفيت، تعريف كنيم او فضا و تجهيزات را يكي از مولفههاي اين استانداردسازي برشمرد و بر نوسازي و بازسازي فضاهاي آموزشي تاكيد كرد.
سيدمحمد بطحايي در نشست روساي آموزش و پرورش خراسان رضوي در شهريور ماه گفته بود: با توجه به انتقاد مردم و بسياري از متخصصان از حافظهمحوري و تمركز بيش از حد نظام آموزشي بر محفوظات، بايد به اصلاح اين روند در برنامههاي درسي بپردازيم.
وي همچنين گفته بود: همه كساني كه در اين مجموعه هستند بايد به هدف پيش رو توجه كرده و باور داشته باشند آموزش و پرورش به شرطي ميتواند از حلقه توسعه نيافتگي آموزشي رها شود كه به راههاي جديد انديشيده و شك نكنيم راههاي جديدي وجود دارد و نبايد خود را درگير راههاي قديمي كنيم.
سيدمحمدبطحايي در آيين تكريم و معارفه وزراي پيشين و فعلي آموزش و پرورش هم گفته بود: همواره در آموزش و پرورش با دو چالش اساسي روبهرو هستيم، يكي توقعات و انتظارات بحق جامعه از دستگاه تعليم و تربيت و ديگري محدوديتها و مقتضياتي كه در مسير آموزش و پرورش وجود دارد. آموزش و پرورش بايد آينده كشور را ترسيم كند و مقتضيات زمان ميطلبد، مسيرهاي جديدي براي رسيدن به مطلوب ترسيم كنيم معمولا در بحرانهاي اقتصادي كشورها، نخستين جايي كه دچار آسيب ميشود، بخش فرهنگي و آموزشي است.
وي همچنين گفته بود: برنامهاي كه براي آموزش و پرورش در دولت دوازدهم تدوين كردهايم، در 2 بخش طبقهبندي ميشود، تحولاتي كه در برنامهها بايد اتفاق بيفتد كه در اين خصوص، خوشبختانه سند تحول بنيادين مسيرها را مشخص كرده است و ما را از طراحي رويكردها، مستغني كرده است و دوم، تغيير روشها و مديريت در آموزش و پرورش است كه اينجانب براساس تجربه خود در اين وزارتخانه بايد عرض كنم، مسيرهاي فعلي در آموزش و پرورش جوابگوي مطالبات نيست و بايد با استفاده از ظرفيتهاي خوبي كه در اين وزارتخانه وجود دارد، به دنبال راهكارهاي جديد باشيم. تحولات در آموزش و پرورش در حال انجام است، اما آنچه مهم است، سرعت دادن به روند تحولات است.
وي سيستم آموزش و پرورش را سيستمي متمركز دانسته و گفته بود: تمركزگرايي و ارسال دستورالعمل و بخشنامه به مدارس، باعث شده تا خلاقيت از مديران مدارس سلب شود، اميد آن ميرود كه با همدلي و همفكري همه فرهنگيان بتوانيم قدمهاي مطلوبي در جهت ارتقاي آموزش و پرورش برداريم.
وزير آموزش و پرورش درباره دلايل بيعلاقگي دانشآموزان به مدرسه بيان كرد: مدرسه زماني مطلوب است كه تجهيرات استاندارد و نيروي انساني با انگيزه داشته باشد و دانشآموزان و اوليا، مخاطبان آموزش و پرورش هستند كه در برخي مواقع از كيفيت كار ما راضي نيستند و در زمان ثبتنام مدارس هم انتقادهايي دارند، جمع اين دو مولفه، نظام تضمين كيفيت است كه از برنامههاي ما در چهار سال آينده است. اگر مدارس دولتي داراي نظام تضمين كيفيت شوند بايد بتوانند در قبال امكانات ارايه شده پاسخگو باشند. اگر اين نظام طراحي و مستقر شود ميتواند نقاط قوت و ضعف را مشخص كند.
بطحايي با اشاره به عدالت آموزشي عنوان كرد: فرصت دسترسي برابر يكي از شاخصهاي نظام آموزشي است؛ اين شاخص در برنامهريزي آموزشي نشانگري است كه ميگويد فاصله ميان دانشآموزي كه در مناطق مرفه تحصيل ميكند با دانشآموز مناطق محروم چگونه است؟ اگر اين فاصله در آموزش عمومي زياد شود زنگ خطر جدي است و بايد ريشههاي توسعه نيافتگي را جستوجو كرد.
تكريم انسان، ارتقاي منابع معنوي و مادي، كاميابيها و ناكاميها، توانمندسازي جامعه، حكمروايي خوب در گروي آموزش و پرورش با محوريت مدرسه و معلم است
بخشي از سخنان فخرالدين احمدي دانشآشتياني، وزير سابق آموزش و پرورش كه پس از تجربه 10 ماهه مديريت در مراسم توديع ايراد شد بايد تصوير بخش نظام آموزشي مطلوب بدانيم. او در بخشي از سخنان خود با اشاره به تجربههاي گذشته و جديدش چند نكته را مورد تاكيد قرار داد كه به نظر ميرسد در آغاز سال تحصيلي جديد ضرورت دارد مورد توجه و نقد و نظر متوليان و فعالان اين حوزه قرار گيرد. او گفته بود: اجازه ميخواهم بر اساس آنچه از پيش يافته بودم و آنچه اين چند ماه تجربه بر آن افزود نكاتي را به اختصار يادآور شوم.
1- از منظر معرفتي و بر پايه باورهاي ديني ما تعليم و تربيت هدف نخست پيامبران و مهمترين عامل تكريم انسان است. (به موجب كلام خداوند دانستن موجب كرامت انسان است) سوره علق و فلسفه آموزش و پرورش را ميتوان از فلسفه مبعث استخراج كرد.
2- از نظر توسعهاي موثرترين عامل ارتقاي منابع معنوي و مادي كشور، پويايي و روز آمدي نظام آموزش و پرورش است. توسعه سرمايه طبيعي، توسعه سرمايه انساني، توسعه سرمايه اجتماعي، توسعه سرمايه فرهنگي و حتي توسعه سرمايه نمادين محصول توسعه نظام آموزشي و پرورشي است. شاخصهاي جهاني هم امروز در كشورهاي توسعهيافته ضريب وابستگي بين نظام آموزشي و توسعه اقتصادي را 87 درصد، بين نظام آموزشي و توسعه فرهنگي را بيش از 60 درصد و ميان نظام آموزشي و توسعه سياسي را بيش از 50 درصد محاسبه كردهاند.
3- از نظر تاريخي ريشه كاميابيها و ناكاميها در مدرسه است. هر گاه به نقد كاربرد انديشه و عقل در جامعه ميرسيم، سرچشمههاي آن را در شيوههاي آموختن غلط و تكاليف نابجا در مدرسه ميبينيم و هر گاه پيامدهاي غفلت از عشق و محبت را در اجتماع ميبينيم باز منشأ بيانگيزگيها و بيتفاوتيها را در بيروح بودن نظام آموزشي مييابيم.
4- آينده بهتر ما از بهسازي و اصلاح نظام آموزش و پرورش ما ميگذرد. بدون تحول و اصلاح نظام آموزش و پرورش نه توانمندسازي جامعه محقق ميشود و نه حكمروايي خوب.
يكي از اقتصاددانان برجسته كشور ما سخني شنيدني دارد؛ او ميگويد بعد از 20 سال توسعه درس دادن به اين نتيجه رسيدم كه بايد توسعه را از سرمايهگذاري در آموزش و پرورش آن هم آموزش و پرورش ابتدايي در كشور آغاز كنيم، چون مساله توسعه ما مساله تربيت انسان توانمند است كه هسته اصلي اين توانايي هم در آموختن مهارتهاي گفتوگويي است.
5- بايد مدرسه امروز ما بتواند به كودك و نوجوان قدرت تفكر بياموزد و نه افزايش محفوظات. بايد بتوانيم مدرسه را به سوي كانون خلاقيت، محل تربيت شهروندي و اجتماعپذيري، محل آموزش گفتوگو و تفكر انتقادي به پيش ببريم.
6- بايد نهاد مدرسه را هسته اصلي سياستگذاري و برنامهريزي قرار دهيم. مدرسه در عصر شتابيافتگي تاريخ در عصر آموزشهاي مجازي و هوشمند، نميتواند ثابت بماند.
7- در شرايطي كه به سر ميبريم بايد به معلم نگاهي نو داشته باشيم. تحقيقات ملي نشان ميدهند معلم نخستين گروه مرجع در افكارعمومي است. در تحولات سياسي و فرهنگي نقش اول را معلمان به دوش دارند، اما نه احساس امنيت دارند نه منزلت اداري و نه وضع معيشتي آنان تناسبي با اين جايگاه آنان دارد. هنوز متاسفانه رويكردهاي امنيتي، نگرشهاي تنگ و كهنه فرهنگي و سياسي، محدوديتهاي اداري و اعتبارات مالي و مواردي از اين قبيل معلمان عزيز را در دور و نزديك كشور در تنگنا قرار ميدهد.
به گونهاي عمل كنيم كه مهر و رسم مهربانياش از هيچ كودكي دريغ نشود
در اطلاعيهاي كه كانون صنفي معلمان تهران به مناسبت آغاز سال تحصيلي جديد صادر كرده است، آمده: پاييز، مهرش را سخاوتمندانه تقديم جوانه زدن انديشههايي ميكند كه رويش امروز آنها زمين پاك و آسمان آبي فرداي ما است. شريك هميشگي اين سخاوت مهر، معلماني هستند كه فرصتِ نيك پيمودنِ اين مسير را براي به بار نشاندن اين جوانهها فراهم ميسازند. اگرچه خود درگير توفان بلايند، چون هميشه در گذر از هفت اقليمِ ناملايمات، عشق را به طلب، برتري دادهاند و فريادشان همچنان رساست كه اي مهر، مهربان بمان و مگذار كه اين جوانهها و اين محنت كشانِ سخاوتپيشه، در تلاطم برگريزان بيعدالتيها و بيتدبيريها، گامهايشان به سستي گرايد. امسال در روز اول مهر بر تختهسياه كلاسهايمان خواهيم نوشت: آسودگيام آنجاست كه غباري بر چهره عدالت نبينم.
در ادامه اين بيانيه اين تشكل صنفي فرهنگيان ميآورد: كانون صنفي معلمان تهران ضمن تبريك سال نو تحصيلي به همه معلمان، دانشآموزان و خانوادههاي اين سرزمين، به رسم سخاوتمندي مهر به همه مسوولان و دستاندركاران آموزشي يادآور است كه به گونهاي عمل كنيم كه مهر و رسم مهربانياش از هيچ كودكي دريغ نشود و همه كودكان از لذت سرشار آموختن، بهرهمند شوند به خصوص كودكاني كه در اين وادي از نعمت آسايش و فرصت كودكي محروماند و به جاي خانه و مدرسه، خيابان ماواي آنهاست. بكوشيم مهري پايدار را به همه نوگلان اين سرزمين هديه دهيم.
سازمان معلمان ايران در بيانيهاي كه به مناسبت آغاز سال تحصيلي جديد صادر كرده آورده است: سال تحصيلي 97-96در حالي آغاز ميشود كه پس از كشمكش و رايزنيهاي فراوان وزير آموزش و پرورش از مجلس راي اعتماد گرفت انتخاب و تاييد وزير آموزش و پرورش در دولت دوازدهم بيشك نقطه عطفي در كنشگري مدني بود. جايي كه براي نخستين بار موافقان و مخالفان وزير صف آرايي مشخصي داشتند، در انتهاي يك طيف عدهاي مشغول مجيزگوييهاي بياستدلال و در ديگر سو برخي به تخريبهاي غير اخلاقي مشغول بودند. درس بزرگ اين كنشگري معلمانه مويد اين پيام بود كه كنشگري فرهنگيان در حوزه سياسي نيازمند بازنگري اخلاقي است. سازمان معلمان ايران ضمن تبريك به آقاي بطحايي و حمايت از ايشان، آمادگي خود، جهت همكاري در اجراي برنامههايشان رااعلان ميدارد.
در بخش ديگري از اين بيانيه آمده است: سازمان معلمان با نگاه نقد مصلحانه و منصفانه بارها اعلان كرده وزير را سكاندار نظام تعليم و تربيت و نه مدير ستاد آموزش و پرورش ميداند. وزير آموزش و پرورش سكاندار نهادي است كه رسالت اصلي آن تعليم و تربيت نسل آينده است و در اين ميانه اصليترين مساله سرنوشت دانشآموزان و آينده آنان است. ملتي كه به دانايي ميانديشد به مهرماهش افتخار ميكندو مسوولي كه به فردا فكر ميكند مهر برايش مهم است.
اين تشكل صنفي و سياسي در ادامه ميافزايد: مهرماه آغاز فصل يادگيري است. فصل شروع شور و شوق دانايي. تمامي انديشمندان بزرگ بر ضرورت تعليم و تربيت تاكيد ميكنند و سياستمداران نيز به ستايشگري علم و دانش و دانشآموزي ميپردازند. اما «چرا حال تعليم و تربيت خوب نيست»؟
سازمان معلمان در اين بيانيه خود به نوعي به اين پرسش پاسخ ميدهد و ميآورد: تقريبا همه ما از حاكميت تا دانشآموزان از اوضاع آموزش و پرورش ناراضي هستيم. به نظر ميرسد آموزش و پرورش در خودش قفل شده است، اين گره تحليلي شايد ناشي از تاكيد بيش از اندازه به عوامل بيروني است؛ عواملي همچون نگاه حاكميت و در اولويت قرار گرفتن تعليم و تربيت در سياست كه متاسفانه تا اطلاع ثانوي مقدور و ممكن هم نيست!
در بخش ديگري با اشاره به نقش و جايگاه معلمان آمده است: معلمان اين سرزمين هرگز بهواسطه بيمهريها و بيتوجهيهاي تصميمسازان از تلاش خود در تربيت كوتاهي نكردهاند، اما وجود فاصله صف و ستاد و نگاه از بالا و تمركز شديد در ساختار آموزش و پرورش باعث هدررفت خلاقيت و كارايي مدارس و معلمان شده است، حال كه به هر دليل نگاه تحولي از بيرون و در نگاه سياستمداران وجود ندارد بايسته است كه اين تحول درونزا و معطوف به حرمت و اختيار معلمان و كوشندگان خط مقدم تعليم و
تربيت باشد. در ادامه تاكيد شده است كه: بگذاريم مدير در مدرسه و معلم در كلاس از آزادي بيشتري برخوردار باشد. بگذاريم معلمان در حوزه تخصصي خود احساس آزادي و اختيار كنند، بگذاريم معلم در كلاس احساس امنيت كند. بگذاريم اين احساس مسووليت و آزادي را به دانشآموزان انتقال دهد و در كلاس نقش رهبري آموزشي خود را ايفا كند. بگذاريم سازمان نظام معلمي تشكيل و معلمان با عملكرد واقعي و كارايي موثر خود سنجيده شوند. بگذاريم معلمان را معلمان و دانشآموزان و اولياي آنان قضاوت كنند. بگذاريد كوشندگان و دلسوزان صنفي معلمان، آزادانه آموزش وپرورش را نقد كنند و نظر دهند و عبديها و بهشتيها و باغانيها به آغوش خانواده برگردند. بگذاريد مهر با مهرباني آغاز شود.