استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران: انتظار میرود که در دولت روحانی، استقلال به دانشگاهها برگردد و شخصی وزیر علوم شود که دانشگاه را همانند دبستان مدیریت نکند. هرکس وزیر علوم شود، موظف است که شأن و اعتبار علمی دانشگاهها را به رسمیت بشناسد که جز دولت اصلاحات و یک سال و سه ماه دولت یازدهم، قبل از فرهادی، در تمام 3 دهه گذشته وزرای علوم، دانشگاهها را دبستان انگاشتند و همچون مدارس، دانشگاهها را اداره کردند. حاصل چنین نگاهی به دانشگاهها، مشکلات عظیم پیش آمده برای دانشگاههاست.
به گزارش عطنا، دکتر صادق زیباکلام، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت:
طی روزهای آتی، رئیس جمهور گزینه پیشنهادی خود را برای وزارت علوم معرفی میکند. برای چالشها و مأموریتهای وزیر علوم بعدی موارد متعددی ذکر میشود اما میتوان استقلال دانشگاهها را به عنوان یک راهکار جامع برای رفع این مطالبات ارائه کرد. این موضوع، یکی از دغدغههای انقلابیون در سال 57 بود.
بسیاری از اساتید دانشگاه و فعالان جنبش دانشجویی نیز، این موضوع را به عنوان یکی از اصلیترین مطالبات خود برای فضای دانشگاهها بیان میکردند. استقلال دانشگاهها، بدین معناست که مدیریت و تصمیمگیری در امور دانشگاه اعم از آموزش، پژوهش، استخدام اساتید جدید، همانند دانشگاههای پیشرفته در اختیار اساتید دانشگاهها باشد.
از آنجا که بسیاری از اعضای هیات علمی دانشگاهها، در خارج از کشور، تحصیل کردهاند و دکترای خود را از کشورهای آمریکایی و اروپایی اخد نمودهاند، شیوه مدیریت دانشگاههای اروپایی و آمریکایی را به عنوان الگوی خود برای اداره دانشگاهها قراردادهاند. در این الگو، تصمیمگیری، تصمیمسازی و ارزیابی عملکرد مدیران بر عهده اعضای هیأت علمی دانشگاهها بوده و دانشگاهیان این موضوع را در رأس مطالبات خود در حوزه دانشگاه گذاشتهاند. به دلایل متعددی، نه تنها دانشگاهها به استقلال، نرسیدند بلکه انقلاب فرهنگی و نگاه مسئولان کشور به آموزش عالی باعث شد سیطره دستگاههای اداری و اجرایی بر دانشگاهها، بیش از پیش شود. اکنون شورایعالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، جهاد دانشگاهی و برخی نهادهای خارج از دانشگاه، بر دانشگاهها تاثیر و تسلط دارند.
نه تنها استخدام اساتید و هیأت علمی جدید به دست دانشگاهیان نیفتاد بلکه آنان هیچ بخش دیگری از اداره دانشگاه را در اختیار ندارند و هیچ نقشی را در مدیریت دانشگاهها، ایفا نمیکنند. رئیس دانشگاهها را وزیر علوم به شورایعالی انقلاب فرهنگی معرفی مینماید و این شورا با نگاه خود بسیاری از گزینههای پیشنهادی وزرای علوم را طی سالیان گذشته، رد کرده است.
انتظار میرود که در دولت روحانی، استقلال به دانشگاهها برگردد و شخصی وزیر علوم شود که دانشگاه را همانند دبستان مدیریت نکند. هرکس وزیر علوم شود، موظف است که شأن و اعتبار علمی دانشگاهها را به رسمیت بشناسد که جز دولت اصلاحات و یک سال و سه ماه دولت یازدهم، قبل از فرهادی، در تمام 3 دهه گذشته وزرای علوم، دانشگاهها را دبستان انگاشتند و همچون مدارس، دانشگاهها را اداره کردند. حاصل چنین نگاهی به دانشگاهها، مشکلات عظیم پیش آمده برای دانشگاههاست.
سقوط وضعیت علمی دانشگاهها که به صورت خرید و فروش پایاننامه و مقاله که صدای همه را بلند کرده، محصول چنین سیاستهایی است. بنابراین ضرورت دارد وزیری انتخاب شود که قائل به استقلال دانشگاهها باشد تا شاید وضع دانشگاههای کشور پیشرفت نماید و دیگر چنین مشکلاتی به وجود نیاید. از سوی دیگر به نظر میرسد روحانی قصد دارد یک فرد علوم انسانی خوانده را به عنوان وزیر علوم معرفی کند. دیدگاه نگارنده در این باره این است که تفاوتی ندارد وزیر علوم، علوم انسانی خوانده باشد یا خیر.
در 36سال گذشته وزرای پزشک، مهندس و علوم پایه خوانده و پیش از آن وزرای علوم انسانی خوانده بر مسند کار بودهاند. حلقه مفقوده ساختار آموزش عالی، وزیری است که به اساتید احترام بگذارد و برای استقلال دانشگاه ارج و قرب قائل شود. بنابراین مساله مهم این نیست که وزیر علوم در چه رشتهای و در چه دانشگاهی تحصیل کرده باشد، بلکه کلیدیترین موضوع، اعتقاد راسخ وزیر به استقلال دانشگاهها و حرکت جدی در این جهت است.